چرا کُشتی؟ خوب کاری کردی کُشتی!

روزنامه هفت صبح: روز گذشته روزنامه ایران خبری را به چاپ رساند که طبق آن پسر جوان که مزاحم تلفنی همسرش را به قتل رسانده است در انتظار اجرای حکم اعدام است... اتفاقی که زنجیره ای از حوادث باعث شده تا آن مزاحم به قتل برسد و حالا موجی از واکنش های متفاوت را در پی داشته است.

اولین نکته ای که با خواندن کامنت ها به ذهن خطور می کند آن است که همه خوانندگان تلاش کرده اند تا حکم های متفاوتی درباره حادثه ایجاد شده صادر کنند. عده ای از همسر جوان حمایت کرده اند که غیرتی شده و باید مزاحم تلفنی را به قتل می رسانده، عده ای نوعروس را سرزنش کرده اند که او مقصر بوده و عده دیگری از فقر فرهنگی صحبت به میان آورده اند.

در این ماجرا برخی نیز دست روی نکته ای دیگر گذاشته اند که چرا یک کارمند اداره مخابرات به صورت غیرقانونی شماره مزاحم را به دست این فرد داده و ماجرا به قتل کشیده شده است. ابتدا شرح حادثه را بخوانید و سپس کامنت ها را مرور می کنیم.

حادثه چگونه شکل گرفت؟

این فرد درباره حادثه به وجود آمده گفته: «دیپلمم را که گرفتم خانواده ام را مجبور کردم به خواستگاری مریم بروند. پدر و مادرم راضی نبودند و می گفتند دهانت بوی شیر می دهد. عجله نکن. برو سربازی و بعد ... اما کو گوش شنوا؟ هر دو پای خود رادر یک کفش کردم و گفتم باید به خواستگاری بروید.

آنها از ترس آبرویشان خواسته ام را پذیرفتند و تنها شرط پدر مریم نیز این بود که باید هر چه زودتر به خدمت سربازی بروم و این دوران را سپری کنم. به این ترتیب بود که به سربازی رفتم و ... بعد هم دختر مورد علاقه ام را به عقد خودم درآوردم...

یک روز که همراه نامزدم بیرون رفته بودیم متوجه شدم گوشی تلفن همراهش زنگ می خورد و وی که مضطرب و نگران به نظر می رسید گوشی را قطع می کند. ابتدا اهمیت ندادم ولی حرکات و رفتارش شک و ظن مرا برانگیخت.

به خانه برگشتیم. در فرصتی مناسب گوشی مریم را برداشتم و آن را چک کردم. من پیامک های عاشقانه ای را روی گوشی همسرم دیدم و در این باره از مریم توضیح خواستم. ابتدا طفره می رفت. اصرار کردم که باید واقعیت را برایم تعریف کند. او گفت که از چندی پیش پسری مزاحمش می شود و پیامک های عاشقانه می فرستد.

با شنیدن این حرف عصبانی شده بودم. از طریق مخابرات موضوع را پیگیری کردم و مرد مزحم که هم روستایی ام نیز بود، شناسایی شد. موضوع را با برادر زنم مطرح کردم. من و هادی تصمیم گرفتیم مرد مزاحم را درست و حسابی گوشمالی بدهیم. او را به مکانی خلوت کشاندیم. بدون مقدمه، موضوع را پیش کشیدیم. وی منکر قضیه شد ولی وقتی با عصبانیت و خشم ما روبرو شد اعتراف کرد که برای مریم مزاحمت ایجاد کرده است.

مرتضی در برابر ما ایستاد و گفت مریم را دوست دارد و دلش می خواهد با او ازدواج کند. با شنیدن این حرف دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. خون جلوی چشمانم را گرفته بود و نمی فهمیدم چکا می کنم. با او درگیر شدم. هادی هم جلو آمد و چاقویی را از جیبش درآورد و آن را به دستم داد. با چاقو چند ضربه به مرتضی زدم و وقتی به خودم آمدم دیدم او غرق در خون روی زمین افتاده است. من و هادی بدون آنکه موضوع را به کسی بگوییم فرار کردیم. خیلی نگران بودیم. پس از چند ساعت باخبر شدیم مرتضی در بیمارستان جان باخته است...»

کامنت های متفاوت

1- مخالفت با اعدام: عده ای از کاربران خبرآنلاین از این اقدام حمایت کردند و معتقد هستند هر کس دیگری هم جای این فرد بوده چنین اقدامی را انجام می داده است. برخی کامنت ها را می خوانید: «آخه اینم شد قانون یکی بیاد تو زندگیت توام هیچکاری نکنی. من نمی گم این کارش درسته ولی اعدامم نباید بشه/ نباید اعدام بشه ... تا عبرتی بشه برای مزاحمین ناموس/ خیلی بده برای یه مرد. واقعا خودتونو جای قاتل بذارید. اگه غیرت داشته باشی خون به مغزت نمی رسه. آخه متاسفم، زنی که شوهر داره حقشه که خواستگار داشته باشه؟... فقط خدا کمکش کنه که اعدام نشه.»

2- انتقاد از کارمند مخابرات: چگونگی دسترسی این فرد به شماره مزاحم از دیگر سوالات کاربران است. برخی این کامنت ها به این شرح است: «مقصر اون کارمند مخابرات هست که گفته بود چه کسی مزاحم شده، این اطلاعات محرمانه است/ مگه برای شناسایی شماره تلفن و مالک اون حکم قضایی نیاز نیست، همینطوری شماره رو داده طرف؟؟/ در این موارد وقتی از طریق مخابرات شکایت می شود فرد مزاحم را به شاکی معرفی نمی کنند و شکایت به دادگاه می رود.»

3- مقصر بودن عروس: عده ای هم عروس را مقصر دانسته و معتقد هستند خیانت کرده. برخی کامنت ها را مرور می کنیم: «من موندم پسره شماره دختره رو از کجا آورده بوده ... اونایی که می گن خیانت نبوده فکر کنن/ چرا دختره پیامک های تو گوشیش رو پاک نکرد، حتما خوشش میومد/ می تونست خطش رو عوض کنه یا اینکه از اول به شوهرش می گفت.»

4- انتقاد از کلیت ماجرا: برخی دیگر هم همه عوامل فرهنگی و اجتماعی را در این اتفاق دخیل می دانند. برخی این کامنت ها به این شرح است: «اگه بزرگترا با بچه هاشون دوستانه برخورد کنن دختر به جای قایم کردن مشکلش اونو با خانواده مطرح می کرد و کسی قربانی نمی شد/ همه مقصر بودن، هم قاتل، هم مقتول، هم دختره و هم برادرش که باعث این جنایت شدند/ به نظرم از اساسی ترین علل قتل و مشکلات اجتماعی فقر فرهنگی است.»