طنز؛ تهدید فوتبال و والیبال برای خانواده!
۱- کانون گرم خانواده با یک دروازه‌بان شیک و مجلسی......
ایسنا:
1- کانون گرم خانواده با یک دروازه‌بان شیک و مجلسی
زن: این دروازه‌بان‌مون خیلی معرکه است ها ...
شوهر: آره ... خیلی خوش‌تیپه.
زن: من بازیشو گفتم نه خودشو
شوهر: به هر حال خودشم که بدک نیست؛ خانم‌ها که خیلی هم بدشون نیومده ازش! خدا بده شانس ...
زن: خدا حفظش بکنه ...
شوهر: یه چیزی می‌پرسم ازت، جون من راستشو بگو ...
زن: بفرما
شوهر: اگه اون روز که اومدم خواستگاریت این بابا هم میومد، خداوکیلی کدوم یکی از ما رو انتخاب می‌کردی؟
زن: اووووووووه ... آخه این چه حرفیه؟ منم فکر کردم حالا چی می‌خواد بپرسه.
شوهر: خب فرض محال که محال نیست و گناه هم نیست.
زن: ای بابا ...خیلی خب؛ تو رو ... تو رو ... تو رو ... حالا راحت شدی؟
شوهر: جوری گفتی «تو رو» که انگار می‌خوای دل منو به دست بیاری تا ناراحت نشم ... اما من از ترحم حالم بهم می‌خوره!
زن: ای بابا تو هم گیر دادی ها ...
شوهر: آخه منطقی نیست، فکرشو بکن...یکی مثل اون، که هم خوش‌تیپه، هم پولداره و هم معروفه؛ تو ولش کنی و بیایی زن من آس و پاس بشی؟!
زن: کی گفته تو آس و پاسی عزیزم ... تو برای من فقط و فقط آسی ... اونم آس دل ... من عاشقتم و برای عاشقی نه تیپ مهمه و نه پول
شوهر: پس این‌همه دختر که دارند شب تا صبح قربون صدقه‌اش می‌رن یعنی فقط عاشق مرام و اخلاقش شدن؟
زن: چه می دونم ... خب شاید از سبک بازی و استیلش خوششون اومده؛ نه فقط از چشم و ابروش!
شوهر: آهااااان؛ ببینم چطور شده همین زن‌هایی که تا دو روز قبل چشم دیدن فوتبال رو نداشتند، حالا با این‌همه شوق و ذوق می‌شینن پای دیدنش و یک‌شبه هم واسه من شدن کارشناس و از سبک و استیل بازیکنانش می‌گن؟ گذشته از این، مگه ایشون تا قبل از این تو همین مملکت بازی نمی‌کرد؟ چطور شد تا دخترای ایرانی دیدن دخترای خارجی متوجهش شدن یهو حس کردن موضوعی رو تا حالا متوجه نشده بودن؟!
زن: خب کجاش بده حسود خان؟ نیمه پر لیوان رو ببین ...
شوهر: مثلا؟
زن: مثلا، این بازیکن باعث شده اختلاف تاریخی مردها و زنها در مورد تماشای فوتبال بالاخره حل بشه و اون ها رو خیلی شیک و مجلسی کنار هم نشونده تا مسابقات فوتبال رو پا به پای هم ببینند! کانون خانواده‌شون هم این‌طوری گرم و گرمتر می‌شه ...
شوهر: خب راستش از این زاویه به موضوع نگاه نکرده بودم! شایدم بد نباشه
زن: اما ای کاش یه چیزی هم باعث می شد شما مردها رو پای سریال‌های تلویزیونی بنشونه تا به یک تفاهم کلی و قطعی می‌رسیدیم و ما زنها هم این‌طوری یه نفس راحتی می‌کشیدیم!
شوهر: هه ... زهی خیال باطل ... ما مردها خیلی محکم‌تر از این حرفاییم... !!
زن: بله، همین‌طوره که شما می‌فرمایید...
***
2-بررسی تطبیقی الویت کار مردان و زنان
الویت کار خانم‌ها بچه‌داری و شوهرداری است و به همین دلیل نمی‌توانند مسابقات والیبال را از نزدیک ببینند ... پس این‌گونه می‌شه نتیجه گرفت:
چون مردها می‌تونن مسابقات والیبال رو از نزدیک ببیننن با این حساب اولویت کار مردها والیباله!
خب خیلی چیزها نیاز به تذکر داره وگرنه در اثر گذشت زمان فراموش می‌شه ... اینم یکیش؛ لذا بنده از پشت همین تریبون و به نمایندگی از مردان این مرز و بوم بایت کاهش مسئولیت‌های مردانه توسط ایشون به‌شدت تشکر می‌کنم. اینم از اون!
حال مکالمه تلفنی یک مرد از استادیوم محل برگزاری مسابقه والیبال با همسرش:
زن: عزیزم می‌بخشید مزاحم تماشای والیبالت شدم ... همون‌طور که مستحضری، سر برجه و الآن هم صاحب‌خونه اومده دم در، اجاره‌شو می‌خواد.
مرد: بهش بگو هنوز یه روز مونده به سر برج؛ اگه قبول نکرد بهم بگو تا تقاضای ویدیو چک براش بدم!
زن: راستی امشب هم شام مهمون داریم
مرد: با یه سرویس خوب هدف‌دار ازشون پذیرایی کن ...
زن: باشه ... کی می‌رسی خونه؟
مرد: معلوم نیست ممکنه کار به 5 گیم هم بکشه
زن: زود خودت رو برسون، پیش مهمون‌ها بده
مرد: خودت می‌دونی که من یه شوهر سرعتی‌زن هستم نگران نباش
زن: اگه زودتر اومدن چی
مرد: یه خالی براشون ببند یا یه جاخالی پشت‌شون بنداز چه می‌دونم یه تایم اوتی چیزی بگیر من خودمو می‌رسونم.
زن: تلویزیون هم خراب شده و نمی‌گیره
مرد: نگران نباش خطای آنتنه ... زود درستش می‌کنم
زن: ظرف نمکو تو بالای کابینت گذاشتی؟ دستم بهش نمی‌رسه
مرد: ناچار بودم ارتفاعش قانونیه دقیقا 2.43 هست کمی بپری می‌تونی برش داری... فقط مواظب خطای تور باش!
زن: راستی از دکتر واسه بچه وقت گرفتی؟
مرد: ببین الان این‌جا خیلی شلوغه تو وقت استراحت اول باهات تماس می‌گیرم و زمان دقیقش رو بهت می‌گم
زن: دوستت دارم
مرد: همیشه این آبشارای قدرتی‌ات بدجوری تو دلم می‌شینه
زن: خدانگهدار
مرد: GAME OVER
فرزین پورمحبی
1- کانون گرم خانواده با یک دروازه‌بان شیک و مجلسی
زن: این دروازه‌بان‌مون خیلی معرکه است ها ...
شوهر: آره ... خیلی خوش‌تیپه.
زن: من بازیشو گفتم نه خودشو
شوهر: به هر حال خودشم که بدک نیست؛ خانم‌ها که خیلی هم بدشون نیومده ازش! خدا بده شانس ...
زن: خدا حفظش بکنه ...
شوهر: یه چیزی می‌پرسم ازت، جون من راستشو بگو ...
زن: بفرما
شوهر: اگه اون روز که اومدم خواستگاریت این بابا هم میومد، خداوکیلی کدوم یکی از ما رو انتخاب می‌کردی؟
زن: اووووووووه ... آخه این چه حرفیه؟ منم فکر کردم حالا چی می‌خواد بپرسه.
شوهر: خب فرض محال که محال نیست و گناه هم نیست.
زن: ای بابا ...خیلی خب؛ تو رو ... تو رو ... تو رو ... حالا راحت شدی؟
شوهر: جوری گفتی «تو رو» که انگار می‌خوای دل منو به دست بیاری تا ناراحت نشم ... اما من از ترحم حالم بهم می‌خوره!
زن: ای بابا تو هم گیر دادی ها ...
شوهر: آخه منطقی نیست، فکرشو بکن...یکی مثل اون، که هم خوش‌تیپه، هم پولداره و هم معروفه؛ تو ولش کنی و بیایی زن من آس و پاس بشی؟!
زن: کی گفته تو آس و پاسی عزیزم ... تو برای من فقط و فقط آسی ... اونم آس دل ... من عاشقتم و برای عاشقی نه تیپ مهمه و نه پول
شوهر: پس این‌همه دختر که دارند شب تا صبح قربون صدقه‌اش می‌رن یعنی فقط عاشق مرام و اخلاقش شدن؟
زن: چه می دونم ... خب شاید از سبک بازی و استیلش خوششون اومده؛ نه فقط از چشم و ابروش!
شوهر: آهااااان؛ ببینم چطور شده همین زن‌هایی که تا دو روز قبل چشم دیدن فوتبال رو نداشتند، حالا با این‌همه شوق و ذوق می‌شینن پای دیدنش و یک‌شبه هم واسه من شدن کارشناس و از سبک و استیل بازیکنانش می‌گن؟ گذشته از این، مگه ایشون تا قبل از این تو همین مملکت بازی نمی‌کرد؟ چطور شد تا دخترای ایرانی دیدن دخترای خارجی متوجهش شدن یهو حس کردن موضوعی رو تا حالا متوجه نشده بودن؟!
زن: خب کجاش بده حسود خان؟ نیمه پر لیوان رو ببین ...
شوهر: مثلا؟
زن: مثلا، این بازیکن باعث شده اختلاف تاریخی مردها و زنها در مورد تماشای فوتبال بالاخره حل بشه و اون ها رو خیلی شیک و مجلسی کنار هم نشونده تا مسابقات فوتبال رو پا به پای هم ببینند! کانون خانواده‌شون هم این‌طوری گرم و گرمتر می‌شه ...
شوهر: خب راستش از این زاویه به موضوع نگاه نکرده بودم! شایدم بد نباشه
زن: اما ای کاش یه چیزی هم باعث می شد شما مردها رو پای سریال‌های تلویزیونی بنشونه تا به یک تفاهم کلی و قطعی می‌رسیدیم و ما زنها هم این‌طوری یه نفس راحتی می‌کشیدیم!
شوهر: هه ... زهی خیال باطل ... ما مردها خیلی محکم‌تر از این حرفاییم... !!
زن: بله، همین‌طوره که شما می‌فرمایید...
***
2-بررسی تطبیقی الویت کار مردان و زنان
الویت کار خانم‌ها بچه‌داری و شوهرداری است و به همین دلیل نمی‌توانند مسابقات والیبال را از نزدیک ببینند ... پس این‌گونه می‌شه نتیجه گرفت:
چون مردها می‌تونن مسابقات والیبال رو از نزدیک ببیننن با این حساب اولویت کار مردها والیباله!
خب خیلی چیزها نیاز به تذکر داره وگرنه در اثر گذشت زمان فراموش می‌شه ... اینم یکیش؛ لذا بنده از پشت همین تریبون و به نمایندگی از مردان این مرز و بوم بایت کاهش مسئولیت‌های مردانه توسط ایشون به‌شدت تشکر می‌کنم. اینم از اون!
حال مکالمه تلفنی یک مرد از استادیوم محل برگزاری مسابقه والیبال با همسرش:
زن: عزیزم می‌بخشید مزاحم تماشای والیبالت شدم ... همون‌طور که مستحضری، سر برجه و الآن هم صاحب‌خونه اومده دم در، اجاره‌شو می‌خواد.
مرد: بهش بگو هنوز یه روز مونده به سر برج؛ اگه قبول نکرد بهم بگو تا تقاضای ویدیو چک براش بدم!
زن: راستی امشب هم شام مهمون داریم
مرد: با یه سرویس خوب هدف‌دار ازشون پذیرایی کن ...
زن: باشه ... کی می‌رسی خونه؟
مرد: معلوم نیست ممکنه کار به 5 گیم هم بکشه
زن: زود خودت رو برسون، پیش مهمون‌ها بده
مرد: خودت می‌دونی که من یه شوهر سرعتی‌زن هستم نگران نباش
زن: اگه زودتر اومدن چی
مرد: یه خالی براشون ببند یا یه جاخالی پشت‌شون بنداز چه می‌دونم یه تایم اوتی چیزی بگیر من خودمو می‌رسونم.
زن: تلویزیون هم خراب شده و نمی‌گیره
مرد: نگران نباش خطای آنتنه ... زود درستش می‌کنم
زن: ظرف نمکو تو بالای کابینت گذاشتی؟ دستم بهش نمی‌رسه
مرد: ناچار بودم ارتفاعش قانونیه دقیقا 2.43 هست کمی بپری می‌تونی برش داری... فقط مواظب خطای تور باش!
زن: راستی از دکتر واسه بچه وقت گرفتی؟
مرد: ببین الان این‌جا خیلی شلوغه تو وقت استراحت اول باهات تماس می‌گیرم و زمان دقیقش رو بهت می‌گم
زن: دوستت دارم
مرد: همیشه این آبشارای قدرتی‌ات بدجوری تو دلم می‌شینه
زن: خدانگهدار
مرد: GAME OVER
فرزین پورمحبی
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
یخ کنی!!!!!!!!!!!!