جاباما
۱۵۱۸۱
۲ نظر
۶۰۹۶
۲ نظر
۶۰۹۶
پ

مرد حاشیه فوتبال ایران از حاشیه هایش می گوید

نیکبخت واحدی: مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

علیرضا نیکبخت واحدی! وقتی این اسم را می شنویم به یاد انواع حواشی فوتبالی و البته غیرفوتبالی می افتیم. نیکبخت همان جوان مشهدی است که یک شبه ره صدساله را طی کرد و با حضور در تیم استقلال، خیلی زود تبدیل به یک ستاره پرحاشیه شد.

برترین ها به نقل از یکشنبه : علیرضا نیکبخت واحدی! وقتی این اسم را می شنویم به یاد انواع حواشی فوتبالی و البته غیرفوتبالی می افتیم. نیکبخت همان جوان مشهدی است که یک شبه ره صدساله را طی کرد و با حضور در تیم استقلال، خیلی زود تبدیل به یک ستاره پرحاشیه شد. نیکبخت البته همانقدر که در حاشیه قوی بود، از لحاظ فنی هم تحسین کارشناسان را برمی انگیخت و در آن روزها نوید ظهور یک چپ پای تمام عیار را بعد از رضا شاهرودی و مهرداد میناوند در فوتبال ایران می داد.

علیرضا خیلی زود توانست جایش را در تیم ملی باز کند و در زمان حضور بلاژوویچ روی نیمکت تیم ملی، به عنوان یار ثابت همیشگی تیم، در بازی های ملی خوش بدرخشد و به قول خودش مثل پسر بلاژوویچ بود. اما حواشی نیکبخت کار دستش داد و بالاخره به مسیر حرفه ای اش ضربه زد.

نیکبخت واحدی: مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

او در چند سال اخیر، یک بار زمانی که علی دایی سرمربی تیم ملی بود از تیم ملی کنار گذاشته شد و به دلایلی که در ادامه می خوانیم، دو سال از بازی در تیم ملی محروم شد. مدتی بعد هم نامش در کنار حنیف عمران زاده به عنوان اولین منشوری های فوتبال ایران اعلام شد تا یک نیم فصل از سطح اول فوتبال کشور عقب بیفتد و بعد هم با بازی در استیل آذین نتوانست به روزهای اوج بازگردد.

آخرین حاشیه ای که به فوتبال نیکبخت ضربه زد و دوباره او را منشوری کرد، زمانی بود که خبر دستگیرشدن نیکبخت در یک مهمانی شبانه رسانه ای شد و کمیته انضباطی رای به محرومیت یک ساله نیکبخت از بازی در لیگ برتر داد. او حالا در تیم پیکان که در لیک یک حضور دارد بازی می کند و امیدوار است در نیم فصل دوم در یک تیم لیگ برتری بازی کند. این گفت و گو شاید متفاوت ترین گفت و گوی مرد حاشیه ساز فوتبال ایران باشد، چراکه در آن درمورد همه چیز خیلی رک و صریح صحبت کرده است، از مهمانی هایش بگیرید تا چاپلوسی های دوستانش و اختلاف با قطبی و خلیلی و...

خط شروع

*چی شد سراغ فوتبال آمدی؟

رشته اصلی من والیبال بود و آن اوایل علاقه چندانی به فوتبال نداشتم و اولین رشته ای که در مدرسه انتخاب کردم و عضو تیم مدرسه هم شدم، والیبال بود. آنقدر در این رشته استعداد داشتم که به تیم ملی نوجوانان هم دعوت شدم. در همان دوران یک مربی داشتیم به نام کاظم غیاثیان که یک روز من را کنار کشید و گفت: «تو به درد فوتبال می خوری، برو دنبال فوتبال...». من هم دوست داشتم شانسم را در این رشته ورزشی امتحان کنم. به همین دلیل یک روز رفتم و در تیم «توربو» مشهد تست دادم و خدا را شکر قبول شدم و بعد از آن با تیم نوجوانان توربو، تمریناتم را آغاز کردم. یک سال بعد آقای جواد سینایی که مربی وقت تیم جوانان ابومسلم بود، من را برای بازی در این تیم انتخاب کرد. یک سال در خدمت جوانان ابومسلم بودم و از آنجا آقای میثاقیان من را به طور مستقیم به تیم بزرگسالان ابومسلم برد. جالب است که همان سال اولی که در تیم بزرگسالان ابومسلم توپ زدم، یعنی وقتی که فقط ۱۷ سال داشتم، به تیم ملی دعوت شدم.

نیکبخت واحدی: مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

*مربی تیم ملی چه کسی بود؟

آقای پورحیدری سرمربی تیم بود و آقای گده و آقای حسین فرکی هم به عنوان دستیار در کنار ایشان حضور داشتند.

آن سال، فکر می کنم ما در بازی هفتم یا هشتم لیگ باید به مصاف تیم فجر شهید سپاسی شیراز می رفتیم. آقای پورحیدری در آن سال هم مربی فجرسپاسی بودند و هم به طور همزمان هدایت تیم ملی را برعهده داشتند. در آن بازی که در مشهد برگزار می شد، ابومسلم با سه گلی که من به ثمر رساندم، در مقابل فجر سپاسی به پیروزی رسید، فردای آن روز منصورخان من را به تیم ملی دعوت کرد.

*چند سال در ابومسلم بازی کردی؟

به سال نکشید، ۹ ماه بود!

*و بعد از ۹ ماه چطور سر از استقلال درآوردی؟

در آن روزها من به تیم ملی امید دعوت شده بودم که مربی گری وقت تیم امید برعهده آقای پروین و آقای درخشان بود. آنجا آقای پروین با من برای پیوستن به پرسپولیس صحبت کرد و یک سری صحبت هایی با هم انجام دادیم و به توافقاتی تهم رسیدیم. قرار شد برای نهایی شدن ماجرا با باشگاه صحبت شود اما گویا، استقلال پیش دستی کرده بود و زودتر با مسئولان باشگاه وارد مذاکره شدند. من آن سال، یعنی سال ۷۷ با مبلغ ۲۰ میلیون تومان که باشگاه استقلال به عنوان رضایت نامه به ابومسلم پرداخت کرد، عضو آبی پوشان پایتخت شدم.

*ترجیح خودت کدام بود؟

آن زمان ترجیح خودم هم آبی پوش شدن بود اما بعدها که به پرسپولیس آمدم، خیلی چیزها در این تیم یاد گرفتم.

نیکبخت واحدی: مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

*شاغل در لیگ اسپانیا، در تیم اتلتیکو مادرید بازیک کنی، چرا این اتفاق نیفتاد؟

من در زندگی فوتبالی ام اشتباهات زیادی کرده ام؛ از دست دادن اتلتیکو، اولین اشتباه من نبود. اولین اشتباه بزرگی که داشتم سال اول حضورم در استقلال رخ داد. آن سال تیم مونشن گلادباخ آلمان پیشنهاد داد به ازای دریافت ۴۵۰ هزار مارک به این تیم بپیوندم. من به آلمان سفر کردم و بعد از شرکت در تست فنی و پزشکی این تیم، نشستیم سر قرار داد. اما از آنجایی که خودم فضای لیگ آلمان و جنس فوتبال آلمان ها را دوست نداشتم، قید حضور در این تیم را زدم و پیشنهادشان را رد کردم. دومین اشتباه بزرگ در زندگی فوتبالی ام که البته پنجاه درصدش تقصیر من بود، بعد از آن اتفاق افتاد؛ زمانی که رولند کخ مربی تیم فنرباغچه بود، برای عضویت در این تیم به ترکیه رفتم و همه چیز تقریبا تمام شده بود.

با فنرباغچه تمرین هم کردم و یک روز مانده به اولین مسابقه ام برای این تیم، در حالی که هنوز قراردادم را با فنرباچه امضا نکرده بودم، یک فکس از باشگاه استقلال رسید، مبنی بر این که بازیکن ما باید حتما به مبلغ یک میلیون دلار بیمه شود! این درحالی بود که این موضوع اصلا منطقی نبود. در هر صورت مسئولان فنرباغچه از این ماجرا ناراحت شدند و گفتند با این شرایط ما بازیکن شما را نمی خواهیم و به همین راحتی ماجرای پیوستن به این تیم ترک منتفی شد. سومین اشتباهم تقریبا شبیه به ماجرای فنرباغچه بود؛ زمانی که در تست های پزشکی اتلتیکو مادرید شرکت کرده بودم و تقریبا همه چیز آماده پیوستن به این تیم اسپانیایی بود، از سوی باشگاه استقلال که آن زمان آقای اولیایی، مدیرعاملش بودند، یک فکس به دست مدیر برنامه های من رسید، مبنی بر اینکه چون علیرضا با استقلال قرارداد دارد، ۸۰ درصد از قرارداد شما با استلتیکو باید به استقلال پرداخت شود، من هم این صحبت را نپذیرفتم و به ایران بازگشتم.

*الان از این تصمیم پشیمان نیستی؟

چرا هستم، فکر می کنم باید این شرایط را قبول می کردم، چون هم نامم به عنوان اولین بازیکن ایرانی شاغل در لیگ اسپانیا ثبت می شد. هم اینکه آن زمان سن و سال کمی داشتم و فضا برای پیشرفت برایم وجود داشت. البته حسرت و افسوس نمی خورم چون گذشته هیچ وقت باز نخواهد گشت اما از این موضوع ناراحتم چرا کسانی که می توانستند باعث پیشرفت من شوند، مانع پیشرفتم شدند.

*چه کسانی؟

خیلی ها، اولین نفر خودم که به کسی بر نخورد. اما خیلی ها بودند که به جای یاری من برای رسیدن به مدارج بالای فوتبالی، بی مهری کردند. آن روزها سن وس ال کمی داشمت و خیلی راحت از این مسائل گذشتم...

*از همان سال اول حضور در تهران حاشیه های زیادی برای تو ساخته شد به نظر خودت چرا؟

این موضوع مختص ایران یا جامعه فوتبال ما نیست، بلکه یک مقوله جهانی است. شما آدم های مشهور جهان را از هنرپیشه تا ستاره های دنیای ورزش ببینید، در تمام دنیا این ستاره ها درگیر حاشیه می شوند، حالا برخی بیشتر و برخی کمتر. من هم از همان اول که آمدمف روی جلد روزنامه ها و نشریات بودم. که البته این موضوع را کتمان نمی کنم که از این موضوع راضی هم بودم، اما بعضی ها شیطنت هایی انجام می دادند که زیاد جالب نبود و شاید مقصر خود من بودم که از همان ابتدا با این شیطینت ها مقابله نکردم و همه چیز را گذاشتم به پای دوستی و گذشت کردم. متاسفانه این حاشیه سازی ها تا جایی ادامه پیدا کرد که حتی به فوتبال من هم لطمه زد. خیلی ها هرچه دوست داشتند می نوشتند، بدون اینکه کسی بتواند جلوی آن ها را بگیرد، قلم دست گرفتن و نوشتن کار ساده ای است. یک نفر می آید و هر چه دلش می خواهد به دروغ می نویسد و قانونی هم برای مقابله با او وجود ندارد.

*خوب است که قبول داری خودت هم در شکل گیری این حواشی مقصر بودی...

صد درصد، نمی شود گفت بی تقصیر بودم. اما خدا را شکر می کنم که در این سیزده سال فعالیت حرفه ای ام در فوتبال، توانستم این حواشی را مدیریت کنم. فکر می کنم خیلی کم و به ندرت پیش می آید فوتبالیستی بتواند این حواشی سنگین را کنترل کند اما من با اینکه بیشتر این حواشی ساخته رسانه ها و مطبوعات بود توانستم اوضاع را کنترل کنم.

نیکبخت واحدی: مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

*مدتی هم در لیگ امارات بازی کردی، چرا؟ به خاطر پول؟

بله، زمانی که من و دوستان دیگر در آن زمان به امارات رفتیم موضوع اصلی پول بود. اما امروز فکر می کنم پیشرفتی که در لیگ امارات دیده می شود شاید در لیگ ما وجود ندارد. تمرین به جا، زمین خوب، امکانات مناسب، حقوق به موقع... این ها مسائلی است که همه دست به دست هم می دهند تا فوتبالیست هیچ دغدغه ای جز فوتبال بازی کردن نداشته باشد. اما شما وقتی در ایران بازی می کنید تمام دغدغه ها را دارید جز فوتبال، بازیکن در لیگ امارات فقط به فوتبال فکر می کند اما در اینجا بازیکن به همه چیز فکر می کند جز فوتبال! در آن مقطع همراه فرهاد مجیدی در تیم الوصل بازی می کردم اما متاسفانه مصدوم شدم و به لیگ کشورمان بازگشتم. از آنجایی که طرفداران الوصل ایمیل های زیادی به باشگاه زدند و خواستار بازگشتم بودند، بعد از مدتی دوباره به عضویت این تیم درآمدم که بازهم همان مصدومیت گریبانگیر من شد و درنهایت برای همیشه قید لیگ امارات را زدم.

*بعد از اینکه برگشتی کجا بازی کردی؟

وقتی از امارات بازگشتم، در اردوی تیم ملی بودم که آقای نظری آمدند و برای حضور در استقلال قرارداد خوبی با من امضا کردند. یک سال در استقلال بازی کردم و فصل خوبی را با این تیم که مربگیری آن بر عهده امیر قلعه نویی بود سپری کردم. همان سال هم قهرمانی لیگ را به دست آوردیم. شرایط عالی بود و هیچ مشکلی وجود نداشت، اما زمانی که لیگ به پایان رسید باشگاه برای من یک قانونی گذاشت که برایم واقعا جای تعجب داشت. این قانون به این شکل بود که مثلا شما امسال دارید ۳۰۰ هزار تومان حقوق می گیرید، برای سال بعد بیایید و ۱۰۰ هزار تومان دریافت کنید!

*همان ماجرای سقف قرارداد؟

نه، آن موقع قانون سقف قرارداد وجود نداشت و مسئولان باشگاه گفتند به دلیل جلوگیری از دودستگی بین بازیکنان این کار را انجام می دهند.

*مقصر که بود؟

من تازه فهمیده ام که مقصر این ماجرا چه کسی بود؛ آقای قریب که آن روزها مدیرعامل تیم استقلال بود. این قانون را وضع کرد، اما همه چیز را به پای آقای امیر قلعه نویی نوشته بودند و من هم چون آن زمان خیلی راحت آدم ها و حرف هایشان را باور می کردم، صحبت های دوستان را پذیرفتم و فکر می کردم آقای قلعه نویی به حضور من رغبتی ندارد اما بعدها فهمیدم که انگار آقای قریب زیاد تمایلی به حضورم در تیم استقلال نداشت.

*پس با این حساب رفتنت به پرسپولیس از سر لج و لجبازی با استقلالی ها بود؟

من لج نکردم، طبیعت من اینطور است که نمی توانم در تیم های کوچک بازی کنم و باید حتما در تیم های بزرگ بازی کنم. همان روزها من از خیلی تیم های لیگ برتری پیشنهاد د اشتم اما فکر می کنم بهترین گزینه پرسپولیس بود. معتقدم از زمانی که عضو این تیم شدم فوتبالم هم رشد کرد. خدا را صد هزار مرتبه شکر می کنم که در چهار سال حضورم در پرسپولیس، به اندازه هفت سال فعالیتم در استقلال گل زدم و این نشانه پیشرفتم بود.


پرسپولیس

*وقتی به پرسپولیس رفتی از هواداران استقلال نترسیدی؟

موضوع ترس نبود. من قبل از اینکه به پرسپولیس بروم همه چیز را با هواداران در میان گذاشتم و همه حقیقت را برایشان بازگو کردم که چه شرایطی به وجود آمده و باعث جدایی ام از استقلال شده است. خدا را شکر آنهایی که قلبا استقلالی بودند من را درک کردند اما هیچ وقت از آنهایی که به استادیوم می آیند و فحش می دهند توقع ندارم که من و شرایطم را درک کنند. شرایط طوری بود که من باید انتخاب می کردم. آن زمان نمی توانستم تیمی را انتخاب کنم که کوچکتر از استقلال باشد.

*زمان دنیزلی به پرسپولیس رفتی؟

نه، زمانی که من به پرسپولیس رفتم ابتدا یک مربی دیگر روی نیمکت پرسپولیس بود که او رفت و مربی بعدی که روی نیمکت پرسپولیس نشست آقای دنیزلی بود که با ایشان کار کردم.

نیکبخت واحدی: مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

*وقتی قطبی به پرسپولیس آمد ابتدا با قطبی و بعد با خلیلی به مشکل خوردی، چرا؟!

خدا را شکر هیچ وقت با همبازی هایم مشکلی نداشته ام. زمان آقای قطبی از آنجایی که مثل خیلی ها چاپلوس نیستم (اگر چاپلوس بودم الان بازی های ملی ام بیش از ۱۲۰ بازی بود...) و اگر از کسی خوشم نیاید، نقش بازی نمی کنم و در کنار این مسائل به هیچ کس هم اجازه نمی دهم از من سوءاستفاده کند. زمانی که آقای قطبی در پرسپولیس بودند من مصاحبه ای با برنامه ۹۰ انجام دادمن و حقیقت ماجرا را بیان کردم، حرفم هم این بود که تیم ما را آقای استیلی بستند (این را فکر می کنم همه می دانند که آن سال تیم ما را آقای حمید استیلی و آقای مرزبان بستند.) در آن برنامه از آقای حمید استیلی و آقای مرزبان تشرک کردم، آقای قطبی که اولین هفته حضورش در پرسپولیس را می گذراند به من گفت که چرا از من تعریف نکردی؟ در جواب گفتم چون شما آن موقع در تیم نبودید، پس برای چه باید تعریف می کردم؟!

*و از همان موقع با تو مشکل پیدا کرد؟

خدا را شکر در آن مقطع آنقدر خوب بازی می کردم که ایشان نمی توانست من را روی نیمکت بگذارد. البته آقای قطبی بعضی اوقات شیطنت می کرد و این شیطنت هم از زبان ایشان نشات می گرفت که متاسفانه خیلی زیبا صحبت می کرد اما در عمل طور دیگری رفتار می کرد.

*شیطنت یعنی چی؟

مثلا در یکی از بازی های جام حذفی، قبل از بازی به من گفت که اگر به تنهایی بتوانی سه گل به ثمر برسانی کل تیم را چهار روز تعطیل می کنم. وقتی دقیقه ۶۰ گل دوم خودم و تیم را به ثمر رساندم، من را تعویض کرد. خبا ین شیطنت است دیگر...

*و محسن خلیلی...؟

من با محسن خلیلی مشکل خاصی نداشتم. محسن پسر خیلی خوبی است اما متاسفانه گاهی اوقات بعضی افراد او را آنتریک می کردند که شاید زیاد از من دل خوشی نداشتند. خدا را شکر این دیگر به همه اثبات شده که اگر نیکبخت با کسی مشکل دارد آن را وارد زمین فوتبال نمی کند و هر مساله ای هست بیرون زمین است. فکر می کنم تمام بازیکنانی که تا امروز در کنار من بازی کرده اند می توانند شهادت بدهند که تا امروز من با هیچ کدام از هم تیمی هایم دعوا نکرده ام. متاسفانه بعضی از فوتبالیست ها هستند که خیلی زود حرف های اطرافیان را قبول می کنند، محسن هم از همین دست بازیکنان بود که هرچه به او می گفتند زود باور می کرد. متاسفانه آن فصل آقای خلیلی چند مصاحبه علیه من انجام داد که نیکبخت به من پاس نمی دهد! من هم که می دانستم این مسائل شیطنت دیگران است زیاد به این مصاحبه ها واکنش نشان ندادم. همیشه هم با محسن در ارتباط بوده ام و برایش احترام خاصی قائلم، حتی این روزها که او تیم هم ندارد با او در تماسم.

نیکبخت واحدی: مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

*در همان دوره قطبی، همراه پرسپولیس به شیراز رفتی، در هواپیما، شیث شیطنتی انجام داد که تو خیلی ترسیدی، درمورد آن اتفاق بگو.

از دوران کودکی ترس از ارتفاع داشتم و به همین دلیل از سفر با هواپیما می ترسم. زمانی هم که مجبورم همراه تیم پرواز کنم با ترس و لرز سوار می شوم. آن روز اتفاق خاصی نیفتاد و همه چیز در حد یک شوخی بود، شوخی ای که شیث شاید فکرش را هم نمی کرد که چنین اثرات بدی برایش داشته باشد. ما در هواپیما نشسته بودیم و همه چیز ایده آل بود، وقتی به نزدیکی های شیراز رسیدیم، من مشغول جدول حل کردن بودم که یک باره دیدم از بلندگوی هواپیما اعلام شد، مسافرین محترم هواپیما درحال سقوط است... بچه های ما همه خندیدند چون می دانستند کار شیث است، اما بعضی ها که اکثرا از مسافران عادی هم بودند واقعا ترسیدند! بلافاصله خلبان اعلام کرد که این پیام یک شوخی بیجا بوده و هیچ خطری در کار نیست. وقتی هم که به فرودگاه رسیدیم آمدند و شیث را بردند. شیث فکرش را نمی کرد که این شوخی کوچک اینقدر برایش گران تمام شود.

*شنیدم که تو از همه بیشتر ترسیده بودی، اعتراض خاصی نسبت به شیث انجام ندادی؟

نه، شوخی بود دیگر...

*ظاهرا از پرسپولیس هنوز یک مبلغ قابل توجه طلبکاری؟

بله، البته طلبکار نیستم و از آنجایی که باید تیم جدیدم را انتخاب می کردم مجبور شدم از آن پول بگذرم. مبلغی حدود ۱۴۰ میلیون تومان بود که ازش گذشتم. آقای عباس انصاری فر متاسفانه آدم قابل اعتمادی نبود اما من به او اعتماد کرده بودم...

*فکر می کنی پرسپولیس چرا امسال اینقدر مشکل دارد؟

فکر می کنم تیم بد بسته شد. من مشکل را از طرف آقای استیلی نمی بینم. البته به نظرم نحوه حضور ایشان در پرسپولیس خوب نبود و همین مساله هم باعث شد که جو بدی ایجاد شود. مطمئن باش اگر استیلی به طرز صحیح روی نیمکت می نشست پرسپولیس اگر ۱۰ باخت پشت سر هم می آورد تماشاگران به حمید استیلی احترام می گذاشتند، چون او برای تماشاگران اسطوره است؟

نیکبخت واحدی: مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

*رفتن استیلی مشکل پرسپولیس را حل می کند؟

نمی توانم در این مورد نظری بدهم اما فکر می کنم بازیکنان اگر بخواهند می توانند کاری کنند که مربی شان را حفظ کنند.

دربی

*خودت استقلالی هستی یا پرسپولیسی؟

نمی توانم بگویم طرفدار کدام تیم هستم. واقعا هر دو تیم را دوست دارم. من شاید اوایل که در استقلال بازی می کردم از پرسپولیس ذهنیت خوبی نداشتم اما وقتی به پرسپولیس آمدم فکرم عوض شد. از پرسپولیس یک هیولا برای خودم ساخته بودم اما وقتی اولین روز رفتم سر تمرین، با آغوش باز از من استقبال شد، طوری که فکرش را هم نمی کردم.

*در دربی دوست داری کدام تیم پیروز شود؟

دوست دارم مساوی شود.

*در آن دربی معروف که همه با هم دعوا کردند، تو گریه کردی، دلیل گریه ات چه بود؟

ترسیده بودم، گریه ام هم از همین ترس بود. می ترسیم مردم بریزند داخل زمین.

*تفاوت دربی هایی که با پیراهن استقلال به میدان رفتی با آنهایی که قرمزپوش بودی چه بود؟

وقتی در پرسپولیس بودم راحت تر در مقابل استقلال بازی می کردم، استقلال که بودم استرسی بازی ام مقابل پرسپولیس دیده می شد.

*دربی اولی که با پیراهن قرمز به میدان رفتی خیلی بهت سخت گذشت؟

دقیقا. اما همانطور که گفتم کسانی که به من فحاشی و بی احترامی می کردند، استقلالی اصلی نبودند.


مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

*تو اولین نفری بودی که منشوری شدی، دلیل منشوری شدنت چه بود؟

متاسفانه من هنوز هم نمی دانم که چرا من را منشوری کردند.

*تو و حنیف اولین بازیکنان منشوری بودید دیگر...

بله، اما قضیه ما دو نفر کاملا با یکدیگر متفاوت بود، اتفاق خاصی برای من نیفتاده بود که سال اول من را منشوری کردند و بدون هیچ توضیحی محرومم کردند. من هم به تصمیم دوستان احترام گذاشتم و سکوت کردم. البته ناگفته نماند که آقای عزیزمحمدی تلاش زیادی برای حل مشکل من انجام دادند. جا دارد از ایشان تشکر کنم. فکر می کنم من قربانی شدم، خیلی ها بودند که وضع بدتری نسبت به من داشتند و باید منشوری می شدند اما این اتفاق نیفتاد. دلیل منشوری شدنم را هم که جویا شدم، دلیل خاصلی را به من نگفتند...

*و درمورد بار دومی که منشوری شدی، شنیدم به خاطر حضور در یک مهمانی محروم شدی، درسته؟

این موضوع یک مساله شخصی بود. بله من انکار نمی کنم که در یک مهمانی بودم...

نیکبخت واحدی: مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

*قضیه مهماین رفتن بین آدم های مشهور ما خیلی شایع است، اما انگار مهمانی رفتن های تو بیشتر به چشم می آید؟

هیچ وقت نمی توانند بیایند من را با یک بازیکن معمولی مقایسه کنند. من همیشه یا د گرفته ام که بزرگ فکر کنم و بزرگ زندگی کنم و شاید به همین دلیل هم همیشه در چشم بودم و در تیررس خیلی ها قرار داشتم. شاید اگر یک بازیکن معمولی بودم اینقدر حواشی برایم ساخته نمی شد. هنوز به یاد ندارم روزی را که روزنامه بازکنم و درموردم ننوشته باشند. مثلا چند وقت پیش یکی از روزنامه ها نوشته بود که نیکبخت واحدی دستگیر شد! وقتی روزنامه را بازکردم و خبر را خواندم دیدم خبر این است که به خاطر یک خلاف کوچک رانندگی جریمه شدم، که دوستان به خاطر فروش بیشتر، تیتر زدند نیکبخت دستگیر شد. این خیلی خنده دار است.

*در موضوع مهمانی هایت، بعد از اینکه این همه در چشم بودی فنمی توانستی مدتی مهمانی رفتن را تعطیل کنی؟

من نمی گویم که اشتباه نکرده ام و اشتباهاتم را قبول دارم. اما آن چیزی که از مسائل شخصی من در بین مردم ساخته اند، همه واقعیت نیست. مهمانی هایی که من رفته ام فراتر از مهمانی های عادی که خیلی از مردم می روند نیست اما چون علیرضا نیکبخت در آن ها شرکت کرده، این همه جنجال و سروصدا به پا شد.

*یک سی دی هم چند سال پیش پخش شد که یک مهمانی را نشان می داد با حضور تمامی بازیکنان وقت استقلال، درمورد آن چه توضیحی داری؟

آن سی دی که البته متعلق به خیلی سال پیش هم هست، مهمانی نبود. نامزدی آقای قاسمی بود که بازیکنانی که زن و بچه داشتند، با خانواده شان آمده بودند. مگر می شود شما یک مهمانی بگیری و بعد اینطوری اجازه فیلمبرداری در آن بدهی؟ مطمئنا نه! متاسفانه در ایران نمی توان جلوی خیلی چیزها را گرفت.

شیث و نصرتی را نابود نکنیم

*درمورد اتفاقی که برای شیث و نصرتی افتاد چه نظری داری؟

متاسفانه وقتی یک نفر چندبار اشتباه انجام می دهد، کوچکترین اشتباهش را بتدیل به یک اشتباه بزرگ می کنند. نمی خواهم از کسی طرفداری کنم. کار هر دو نفر خیلی زشت و غیرقابل توجیه بود اما واقعا ما باید آن ها را نابود کنیم؟ من قربانی این منشور اخلاقی بودم که فکر می کنم از لحاظ فوتبالی خلی عقب افتادم. باید جوری رفتار کنیم که کار فرهنگی انجام شود نه این که دو نفر را به خاطر یک اشتباه نابود کنیم. مثلا من که سابقه منشوری شدن دارم تا به حال در کدام باشگاه بازی کرده ام که بیایند و بگویند منشوری شدن چیست؟ هیچ کدام! همه به فکر نتیجه و قهرمانی بودیمو کسی به بازیکنش یاد نداد که فلان کار را انجام بده یا فلان کار با نکن! شخصا هر چه یاد گرفته ام ذاتی بوده است، مثلا همیشه نمازم را می خوانم، این را از باشگاه یاد گرفته ام؟ نه، من خیلی چیزها را از خانواده ام یاد گرفته ام. این دوستانی که می آیند بازیکن را منشوری می کنند بهتر است سری هم به باشگاه ها بزنند و ببینند باشگاه ها برای علی نیکبخت ها چه کاری انجام داده اند. باشگاه های ما جز اینکه به این فکر کنند چه اقداماتی انجام دهند که بازیکن مصدوم نشود و چه کار کنند که به نحوی از پرداخت پولش شانه خالی کنند، چه کاری انجام داده اند؟

نیکبخت واحدی: مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

*فکر می کنی با حذف کردن شیث از فوتبال، مشکل فرهنگی فوتبال ایران حل می شود؟

نه، هیچ وقت با حذف یک نفر مشکل حل نمی شود. این اتفاقی است که افتاده و باید به فکر این بود که چه کار کنیم دیگر این اتفاقات نیفتد.

*گفته بودی شیث از شهرستان آمده و بچه ساده ای است، نباید اینطور با او رفتار کرد...

درست است که شیث اشتباه کرده اما خیلی ها هستند که بدتر از او هستند. اگر روزنامه ها الکی نیکبخت واحدی نامی را بزرگ نکنند این اتفاق نمی افتد. بعضی از بازیکنان با روی جلد مجلات رفتن بزرگ شدند اما داخل شان پوک و کوچک باقی مانده. شاید به همین دلیل است که چیزی یاد نگرفته اند.


*و درمورد نصرتی...؟

نصرتی پسر واقعا خوبی است که من هیچ وقتی ندیده ام کار بد و زشتی انجام دهد. من نمی خواهم از این اتفاق طرفداری کنم، اما به نظرم نباید طوری رفتار کنیم که این دو بازیکن نابود شوند.


ماشین باز هستم!

*کلا آدم ماشین بازی هستی؟

بله، البته بودم. من بی ام و را خیلی دوست دارم اما چون استهلاکش بالاست دیگر سمتش نمی روم(خنده)

*بنزت را هم چند وقت پیش دزدیدند، چطوری؟

بله، چند وقت پیش که به تازگی وارد خانه جدیدم شده بودم، کلید ماشین را دست سرایدار دادم تا درصورت نیاز آن را جا به جا کند. اما یک نفر که ظاهرا خیلی هم زرنگ بوده است می آید و می گوید من دوست علیرضا هستم، درنهایت یک مایشن دزدی جای مایشن من می گذارد و ماشین من را می برد. البته یک ماه بعد خدا را شکر ماشین پیدا شد.

نیکبخت واحدی: مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

*چطوری پیدا شد؟

این زحمتی بود که بچه های اداره آگاهی متحمل شدند. فکر می کنم در قیطریه ماشین را پیدا کردند. دزد ماشین اینقدر پررو بوده که با ماشین من در تهران دور می زده، لاستیک ها را عوض کرده بود، شیشه ها را دودی کرده بود و خلاصه خیلی به ماشین رسیده بود.


*پس ماشین را خراب نکرده بود...؟

نه تازه خرجش هم کرده بود اما زمانی که گرفته بودنش به ماشین صدماتی وارد کرده بود.

*دزد ماشین را ندیده ای؟

نه، هنوز در زندان است و وقت دادگاهمان نرسیده است.


پسر بلاژوویچ بودم

*زمان بلاژوویچ بازیکن مورد علاقه او در تیم ملی بودی...

بله، به قول خودش من پسر بلاژوویچ بودم. من در دوره مربیگری او در تیم ملی بهترین بازی هایم را انجام دادم.

*علی دایی آن زمان می گفت نیکبخت که در تیم ملی است خیالم راحت است...

من بین اهالی فوتبال از یک نفر فقط باید عذرخواهی کنم آن هم علی دایی است که در زمان مربیگری ایشان یک اتفاق بین ما افتاد که جا دارد از او عذرخواهی کنم.

*چه اتفاقی؟

همان مساله که در فرودگاه درمورد پاسپورت من به وجود آمد. فکر می کنم من جزو آن دسته از بازیکنان باشهامتی هستم که در زمان فوتبالم نیامدم پاچه خواری این مربی و آن مربی را بکنم که جایگاهم ارتقا پیدا کند. این را با شهامت می گویم که تنها کسی از دست من به حق ناراحت شد علی دایی است.

*درمورد آن شب برایمان شفاف توضیح بده، شایعات زیادی درمورد تو گفته شد، مثل اینکه نیکبخت در حالت عادی نبوده...

این شایعات برای من اهمیتی ندارد. ببین این یک چیز خیلی ساده است، من اگر مشکلی داشتم هیچ وقت به فرودگاه نمی رفتم، آن هم همراه تیم و جلوی خبرنگارها. آن سال ما با سپاهان چهارشنبه بازی داشتیم. بعد از بازی با سپاهان اسامی تیم ملی اعلام شد که من داخل لیست نبودم. جمعه ساعت هشت شب مدیر برنامه ام با من تماس گرفت و گفت همین الان لباس هایت را جمع کن و خودت را در هتل المپیک به کادر فنی تیم ملی معرفی کن که ساعت ۳ صبح فردا (شنبه) با تیم عازم اردوی خارج از کشور شوی! وسایلم را جمع کردم و به هتل رفتم و مثل همه بازیکنان ماشینم را پارک کردم و با اتوبوس عازم فرودگاه شدیم. وقتی به فرودگاه رسیدیم. دیدم که پاسپورت اصلی ام را جا گذاشته ام و پاسپورت دبی ام همراه است. سریع برگشتم که پاسپورت را بردارم که وقتی به فرودگاه رسیدم پرواز رفته بود.

نیکبخت واحدی: مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

*پس برخوردهایی که با تو شد چرا اینقدر کوبنده بود؟

من را جلوی علی دایی قرار دادند. بازیکنانی که خیلی چاپلوسی را دوست داشتند، برای این که جلوی دایی عزیز شوند، ما را رو به روی هم قرار دادند که البته همان بازینکان به خاطر همین اخلاق های بدی که داشتند خیلی زود فوتبالشان به پایان رسید. هیچ وقت زیرآب زدن دوام نمی آورد. بعضی ها رفتند و به دایی همین چیزهایی که الان تو می گویی شایعه شده است را گفتند و از من پیش علی دایی ذهنیت بدی ایجاد کردند.

*پس تو و دایی با هم در فرودگاه رو به رو نشدید؟

دقیقا. من و آقای دایی هیچ برخوردی در فرودگاه نداشتیم ولی متاسفانه چاپلوسی های دور دایی حرف های دیگری زده بودند که جای تاسف دارد.

*و تمام افتخاراتت را هم از تو پس گرفتند، اگر حق با تو بود چرا اعتراض نکردی؟

چون آن زمان آقای شریفی مسئول کمیته انضباطی فدراسیون به من گفتند که من خودم موضوع را حل می کنم. من هم به احترام حرف ایشان که همشهری من هم هستند، سکوت کردم. البته مدال ها و افتخارات را از من نگرفتند و فقط در حد حرف بود ولی مبالغی که از تیم ملی عاید من شده بود را پس دادم.

*بعد از آن هم به تیم ملی دعوت نشدی، به تیم ملی فکر می کنی؟

من دو سال از بازی های ملی محروم بودم اما هنوز هم به تیم ملی فکر می کنم. الان فوتبالی که از خودم می بینم، مطمئن باش تا پنج سال دیگر هم در تیم ملی می توانم بازی کنم و هم در سطح اول فوتبال کشور می توانم توپ بزنم.

امسال ازدواج کردم

*تعریفت را از ستاره برایمان بگو.

من به کسی ستاره می گویم که برای مردم الگو باشد، باید با مردم خوب باشد و مردم دوستش داشته باشند.

*حیف نیست نیکبخت در دسته یک بازی کند؟

اگر من الان در تیم پیکان و در دسته یک بازی می کنم فقط و فقط به خاطر یک نفر است. آن هم آقای فرهاد کاظمی، افتخارم این است که شاگرد آقای کاظمی هستم. یکسری مسائل در فوتبال هست که تازه دارم یاد می گیرم. الان دارم درس هایی از کاظمی می گیرم که در این پانزده سال عمر فوتبالی ام از هیچ کس یاد نگرفته ام. بعد از بار دومی که منشوری شدم فکر می کردم فوتبالم برای همیشه تمام می شود اما فرهاد کاظمی با من کاری کرد که من هنوز به تیم ملی فکر می کنم. خدا کند لیگ ما قدر چنین مربی هایی را بداند و به جای سنگ اندازی در کار آنها. از آنها حمایت کنند. شما می توانید برورد یابگشاه و قرارداد من را نگاه کنید. به خاطر حضور شخص آقای کاظمی در پیکان، با این تیم سفید امضا کرده ام چون همکاری با آقای کاظمی برای بسیار ارزشمند است.

نیکبخت واحدی: مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

*یک نیم فصل در پیکان بازی خواهی کرد؟

بله، البته زمانی که به پیکان آمدم چند پیشنهاد از تیم های لیگ برتری داشتم که قسمت نشد. زمان آقای کاشانی، از پرسپولیس پیشنهاد داشتم که نمی دانم چه اتفاقی افتاد که منتفی شد. زمان آقای درخشان هم از شاهین بوشهر پیشنهاد داشتم اما چون دور بود زیاد مایل نبودم بروم.

*فکر می کنی زندگی ات آنقدر جذاب بوده که بخواهند روزی آن را تبدیل به فیلم کنند؟

صددرصد، خودم دنبال ای موضوع هستم و یا آن را تبدیل به کتاب می کنم و یا فیلمش را می سازم چون فکر می کنم از نظر حاشیه جذاب ترین بازیکن فوتبال ایران بوده ام.

*دوست داری نقشت را چه کسی بازی کند؟

صددرصد خودم بازی می کنم.

*این یعنی به سینما علاقه داری؟

پیشنهادات زیادی برای بازیگری داشته ام اما فکر می کنم اول باید بروم دوره بازیگری ببینم.

*پس به بازیگری هم فکر می کنی؟

سعی می کنم فکر کنم.

*سوال آخرم درمورد ازدواج است، امسال ازدواج کردی...

بله، من امسال ازدواج کردم، فکر می کنم باید وقتش برسد و فکر می کنم در بهترین زمان ممکن متاهل شدم. من همیشه انتخاب می شدم اما الان انتخاب کردم و از انتخابم هم صددرصد راضی هستم. همین

*و اگر بچه دار شوی دوست داری بچه ات فوتبالیست شود؟

من صد در صد دوست دارم بچه ام دختر شود (خنده).


نظر نیکبخت درمورد اسامی زیر

امیر قلعه نویی: مربی خیلی بزرگ که از نظر فوتبالی درس های زیادی از او یاد گرفتم.

افشین قطبی: آدمی که فقط زیبا صحبت می کرد اما درونش مثل زیبا حرف زدنش نبود.

علی پروین: اسطوره

ناصر حجازی: الگوی خیلی از جوان ها

ابومسلم: تیم بچگی هایم

علی دایی: همه دنیا ایران را با این نام می شناسند

فرهاد کاظمی: مربی که از نظر روحی و روانی و اخلاقی به من درس های زیادی داد

حمید استیلی: قربانی

علیرضا نیکبخت: تمام این مصاحبه

باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir

نیکبخت واحدی: مهمانی رفتم، انکار نمی کنم!

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
درآمد ماهیانه 5-20 میلیون از توی خونه با موبایل

آموزش رایگان کسب درآمد 5-20 میلیون ماهیانه از خونه و فقط با یه موبایل ساده رو در یک وبینار رایگان آموزشی یاد بگیر

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • asal

      migam poshte sare ham bad nagid digeeeee......hamoon mehmani ro migid ke pakhsh shod?????ajaaaab khob chekar be zendegie shakhsii darid akheee??

    • momo fard

      اون عکسش که پیش ماشینشه خیلی خوب افتاده

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج