مأموريت و معذوريت بنجامين ويليامز
اگر AFC ریگی در کفش خود نداشت و اگر دنبال اتفاق خاص و از پیش تعیین شدهای نبود، برای چه در مهمترین بازی، مسئلهدارترین و مشکلآفرینترین و خواستاندیشترین داور را، برای داوری در مسابقه حذفی ایران و عراق برگزید؟
خبر ورزشی: اگر AFC ریگی در کفش خود نداشت و اگر دنبال اتفاق خاص و از پیش تعیین شدهای نبود، برای چه در مهمترین بازی، مسئلهدارترین و مشکلآفرینترین و خواستاندیشترین داور را، برای داوری در مسابقه حذفی ایران و عراق برگزید؟
داوري كه طرف شدن خود با تيم ملي ايران را، از روز بازي ايران - بحرين آغاز كرد تا نشان دهد براي ما و عليه ما، چه حريف قدري است و سپس در بازي عربستان - ازبكستان، نشان داد كه براي تغيير نتيجه و حتي روند بازي، چه دل گنده و چه سر نترسي دارد و ميتواند در راستاي مأموريتش، چه كارهاي باورنكردني را انجام دهد!
مثل دوكارته كردن دفاع چپ تيم ملي ايران، مثل اخراج بيدليل و هزار درصد غلط مهرداد پولادي! كروش راست گفت جايزه بهترين بازيگر و نقشآفرين اول ميدان را نه به سرمربي تيم ملي ايران كه اشتباهات چندي داشت، بلكه به آقاي بنجامين ويليامز، داوري كه ناداوري را به اوج رساند، بايد داد. داوري كه براي اعمال نظر و تأثيرگذارياش، دنبال بهانه هم نبود! او كاري كرد كه روند مسابقه را ۱۸۰ درجه تغيير داد اما موارد مهم ديگري هم به كمك او آمد. «اويي» كه مهرداد پولادي را نشانه رفته بود و هر دو كارت زردش را، در كمال دانستگي و در راستاي خواستي كه داشت، به دفاع چپ ايران داد! آيا كروش، براي جبران خرابكاري داور، بهترين تصميم را گرفت؟ آيا تغييرات جبراني اعمال شده، جناح چپ تيم ملي را هم در دفاع، هم در حمله و هم در حفظ توپ و مالكيت بر بازي، دچار كاستيهاي قابل پرهيز نكرد؟ و آيا آقاي كروش گزينهاي ديگر و انتخابي بهتر نداشت؟
اگر جواب بايد داد نه؛ آنگاه بايد پرسيد چرا؟ آيا اين احتمال وجود نداشت كه فولادي، به هر دليل ديگر - غير از اعمال غرض داور مسابقه - قادر به بازي نباشد؟ در آن صورت چه بايد كرد؟ حاجصفي و شجاعي و كل خط طولي سمت چپ تيم ملي را دچار دستكاري و جابهجايي نمودن؟
تأثير داور مسابقه بسيار بزرگ و تعيينكننده بود اما براي برنده نشدن عليرغم خوب جنگيدن و خوب مبارزه كردن مردان تيم ملي، دلايل ديگري هم وجود داشت.
سري بزنيم به آمار كه راست ميگويد و از درست و غلط با يك زبان حرف ميزند و هيچ به توجيه و اعمال سليقه نميپردازد! برابر آمار، مالكيت ايران بر توپ ۶/۳۶ درصد بوده و مالكيت عراق ۴/۶۳ درصد! تقريباً دو برابر! آيا نبايد پرسيد چرا؟ آيا نبايد سؤال كرد، بيتوپ، سر به دنبال حريف نهادن، كار را به كجا ميرساند؟ توپ را به حريف دادن و براي بازپسگيرياش دويدن، كدام مزيت را ببار ميآورد؟
دو عدد تكاندهنده ديگر را هم در مقام مقايسه، قرار بايد داد و قرار ميدهيم. تعداد پاسهاي تيم ملي كه درست و غلطش روي هم ميشود ۳۳۴ پاس! در عوض عراقيها، حدود دو برابر، يعني ۵۹۳ بار، با پاس دادن، اقدام به رد و بدل كردن توپ كردهاند! آيا مفهوم شد؟ آيا همه دلايل فني و تكنيكي بازي، بازگو شد؟ آمار، باز هم سختگويي خود ادامه ميدهد!
تيم ايران، 24 بار اقدام به سانتر و ارسال از جناح كرده است! هر سه گل ايران برآمده و ساخته شده از سانتر و نتيجه ارسال است! ايران در هر چهار مسابقهاش خوب و دانسته، روي سانتر و روي شروع مجدد، گل ميزند!
اشكال وارده در هر چهار مسابقه، لو دادن توپ است و نحوه پاسها و تعداد پاسها. برابر عراق ديديم كه چه كرديم. برابر امارات هم بايد به ياد آورد كه چگونه به توپ احترام گذارديم و چه راحت، تقديم تيم مقابلش كرديم!
مالكيت توپ در بازي ايران - امارات: ايران ۳/۳۲ درصد؛ امارات ۷/۶۷ درصد! يعني دو برابر! يعني بدون توپ دويدن! يعني توپ سواره و ما پياده بودن! در بازي ايران - امارات، آمار پاسها نيز از اين قرار بود - كه توجهي به آن نشد - ايران: ۳۵۹ پاس، امارات ۵۹۲ پاس!
مگر نه اين است كه بازي را با هدايت دلبخواه توپ بايد برد؟ در بازي ايران - عراق، حريف را عصبيتر - و گاهي عصبانيتر - ميديديم. عراق 23 بار اقدام به «فول» و خطا كردن كرد! ايران، يك مسابقه «هلو» و «نرم» را تعقيب ميكرد، «9» خطا غير از اين را نميگويد!
تيم ايران، مواظب بود اخطار نگيرد و خودش را ميپاشيد! عراق ۷ كارت زرد گرفت، ايران يك بار، «آگرسيو» تيم ايران پايين بود!
داوري كه طرف شدن خود با تيم ملي ايران را، از روز بازي ايران - بحرين آغاز كرد تا نشان دهد براي ما و عليه ما، چه حريف قدري است و سپس در بازي عربستان - ازبكستان، نشان داد كه براي تغيير نتيجه و حتي روند بازي، چه دل گنده و چه سر نترسي دارد و ميتواند در راستاي مأموريتش، چه كارهاي باورنكردني را انجام دهد!
مثل دوكارته كردن دفاع چپ تيم ملي ايران، مثل اخراج بيدليل و هزار درصد غلط مهرداد پولادي! كروش راست گفت جايزه بهترين بازيگر و نقشآفرين اول ميدان را نه به سرمربي تيم ملي ايران كه اشتباهات چندي داشت، بلكه به آقاي بنجامين ويليامز، داوري كه ناداوري را به اوج رساند، بايد داد. داوري كه براي اعمال نظر و تأثيرگذارياش، دنبال بهانه هم نبود! او كاري كرد كه روند مسابقه را ۱۸۰ درجه تغيير داد اما موارد مهم ديگري هم به كمك او آمد. «اويي» كه مهرداد پولادي را نشانه رفته بود و هر دو كارت زردش را، در كمال دانستگي و در راستاي خواستي كه داشت، به دفاع چپ ايران داد! آيا كروش، براي جبران خرابكاري داور، بهترين تصميم را گرفت؟ آيا تغييرات جبراني اعمال شده، جناح چپ تيم ملي را هم در دفاع، هم در حمله و هم در حفظ توپ و مالكيت بر بازي، دچار كاستيهاي قابل پرهيز نكرد؟ و آيا آقاي كروش گزينهاي ديگر و انتخابي بهتر نداشت؟
اگر جواب بايد داد نه؛ آنگاه بايد پرسيد چرا؟ آيا اين احتمال وجود نداشت كه فولادي، به هر دليل ديگر - غير از اعمال غرض داور مسابقه - قادر به بازي نباشد؟ در آن صورت چه بايد كرد؟ حاجصفي و شجاعي و كل خط طولي سمت چپ تيم ملي را دچار دستكاري و جابهجايي نمودن؟
تأثير داور مسابقه بسيار بزرگ و تعيينكننده بود اما براي برنده نشدن عليرغم خوب جنگيدن و خوب مبارزه كردن مردان تيم ملي، دلايل ديگري هم وجود داشت.
سري بزنيم به آمار كه راست ميگويد و از درست و غلط با يك زبان حرف ميزند و هيچ به توجيه و اعمال سليقه نميپردازد! برابر آمار، مالكيت ايران بر توپ ۶/۳۶ درصد بوده و مالكيت عراق ۴/۶۳ درصد! تقريباً دو برابر! آيا نبايد پرسيد چرا؟ آيا نبايد سؤال كرد، بيتوپ، سر به دنبال حريف نهادن، كار را به كجا ميرساند؟ توپ را به حريف دادن و براي بازپسگيرياش دويدن، كدام مزيت را ببار ميآورد؟
دو عدد تكاندهنده ديگر را هم در مقام مقايسه، قرار بايد داد و قرار ميدهيم. تعداد پاسهاي تيم ملي كه درست و غلطش روي هم ميشود ۳۳۴ پاس! در عوض عراقيها، حدود دو برابر، يعني ۵۹۳ بار، با پاس دادن، اقدام به رد و بدل كردن توپ كردهاند! آيا مفهوم شد؟ آيا همه دلايل فني و تكنيكي بازي، بازگو شد؟ آمار، باز هم سختگويي خود ادامه ميدهد!
تيم ايران، 24 بار اقدام به سانتر و ارسال از جناح كرده است! هر سه گل ايران برآمده و ساخته شده از سانتر و نتيجه ارسال است! ايران در هر چهار مسابقهاش خوب و دانسته، روي سانتر و روي شروع مجدد، گل ميزند!
اشكال وارده در هر چهار مسابقه، لو دادن توپ است و نحوه پاسها و تعداد پاسها. برابر عراق ديديم كه چه كرديم. برابر امارات هم بايد به ياد آورد كه چگونه به توپ احترام گذارديم و چه راحت، تقديم تيم مقابلش كرديم!
مالكيت توپ در بازي ايران - امارات: ايران ۳/۳۲ درصد؛ امارات ۷/۶۷ درصد! يعني دو برابر! يعني بدون توپ دويدن! يعني توپ سواره و ما پياده بودن! در بازي ايران - امارات، آمار پاسها نيز از اين قرار بود - كه توجهي به آن نشد - ايران: ۳۵۹ پاس، امارات ۵۹۲ پاس!
مگر نه اين است كه بازي را با هدايت دلبخواه توپ بايد برد؟ در بازي ايران - عراق، حريف را عصبيتر - و گاهي عصبانيتر - ميديديم. عراق 23 بار اقدام به «فول» و خطا كردن كرد! ايران، يك مسابقه «هلو» و «نرم» را تعقيب ميكرد، «9» خطا غير از اين را نميگويد!
تيم ايران، مواظب بود اخطار نگيرد و خودش را ميپاشيد! عراق ۷ كارت زرد گرفت، ايران يك بار، «آگرسيو» تيم ايران پايين بود!
پ
ارسال نظر