۱۸۸۰۱۵
۲۷ نظر
۵۰۳۹
۲۷ نظر
۵۰۳۹
پ

گفت و گو با شیرین احمدنیا، درباره فعالیت های اقتصادی زنان:

روسپی گری به طبقه متوسط رسیده است؟

می گویند اهمیتی ندارد که چه جور مردی هستی. زن ها پی شوهر پولدار می گردند. زن ها پولکی شده اند. راه به راه مهریه ها را به اجرا می گذارند و شورهان بدبخت پشت میله های زندان اند.

روسپی گری به طبقه متوسط رسیده است؟


سالنامه شرق: می گویند اهمیتی ندارد که چه جور مردی هستی. زن ها پی شوهر پولدار می گردند. زن ها پولکی شده اند. راه به راه مهریه ها را به اجرا می گذارند و شورهان بدبخت پشت میله های زندان اند. بابت چیزی که پیش از این «چه کسی داده بود و چه کسی گرفته بود...» می گویند دخترها بیشتر از پسرها تلاش می کنند برای کار پیدا کردن. حتی گاهی حرص می زنند برای آن. شنیدن اینها به علاوه خیلی گزاره های مشابه، این روزها معمول است. واقعیت این است که خیلی از ارزش ها در جامعه ایران، پولی شده است.

خیلی چیزها را با پول می شود خرید و این اتفاق تازه ای نیست. مردها در طول دهه ها و سده ها، همواره در پی به دست آوردن پول بوده اند و کسی بابت آن بازخواستشان نکرده است و نمی کند. چه شده است که وقتی زن ها سرشان به حساب و کتاب گرم می شود، متهم می شوند و به پولکی بودن و مادی بودن و غیره؟ از سوی دیگر، فارغ از واکنش جامعه به اهمیت دادن زنان به پول و مادیات، باید پرسید چه چیز موجب شده است زنان مطیع و بردبار و راضی به قضا و قدر دیروز، امروز اینچنین در پی تغییر زندگی خود باشند، چه چیز آنها را به این سوق می دهد که زندگی مالی شان برنامه ریزی کنند؟

با «شیرین احمدنیا»، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در این باره گفت و گو کرده ایم. احمدنیا معتقد است با کمرنگ شدن تفاوت های هویتی زن و مرد در سال های اخیر، به علاوه اینکه زن ها برای عبور از وابستگی سالیان به مردان، در گام نخست ناچارند و البته انتخاب می نند کهبه لحاظ مالی مستقل شوند. دیدن زنانی که بیش از گذشته برای به دست آوردن پول و ثروت و به دنبال آن قدرت تلاش می کنند، چندان مایه تعجب نیست.

روسپی گری به طبقه متوسط رسیده است؟

می گویند ارزش های در جامعه پولی شده است و جامعه ایرانی به سمت کالایی شدن رفته. با این حال، وقتی در مورد نیمی از جامعه یعنی زنان صحبت می شود، تلقی عمومی این است که این بخش بیش از کل جامعه به پول و مادیات اهمیت می دهند و به عبارت دیگر ارزش های این بخش از جامعه، بیش تر پولی شده به نظر می رسد. آیا این تلقی، واقعیت دارد؟ آیا زن های جامعه ایران به راستی بیش از گذشته به مادیات اهمیت می دهند؟ دلایل بروز این پدیده چه بوده است؟

در پدیده ای که ما شاهد بروز آن هستیم، اگر بتوانیم زنان و مردان را با هم مقایسه کنیم، به نظر می رسد در سال هال اخیر، زنان به تدریح بیشتر در موقعیت پایگاه های اقتصادی مشابه مردان قرار گرفته اند. درواقع، زن ها به این نتیجه رسیده اند که باید روی پای خودشان بایستند. دختران دنبال استقلال مالی هستند. در شرایطی حتی ترجیح داده اند ازدواج نکنند و درواقع خانوارهای «زن- سرپرست» را تشکیل می دهند. پیش از این در جامعه ایران خانوارهای زن- سرپرست عمدتا در اثر بیوه شدن زنان به وجود می آمد؛ اما در حال حاضر، نسبت رو به رشد و قابل توجهی از خانوارهای زن- سرپرست خانوارهایی هستند که زن در آنها یا ازدواج نکرده یا مطلقه است. زن ها به تدریج متوجه شده اند که حساب و کتاب کردن و برنامه ریزی مالی برای بقای آنها و برای اینکه موقعیت شان در اجتماع حفظ شود و وابسته نباشند، ضرورت پیدا می کند. پس در این حالت توجه به امور مالی اهمیت بیشتری پیدا می کند. و این به شکلی قابل مقایسه است با آنچه از موقعیت مرد بودن در جامعه می شناسیم.

پیش از این، تنها از مردها چنین انتظاری می رفت؛ یعنی اینکه به امور مالی، اتکای به نفس و استقلال فردی شان اهمیت بدهند؛ اما در حال حاضر با افزایش تحصیلات زن ها، با این واقعیت مواجه هستیم که این بخش از جمعیت نیز می خواهد استقلال نسبی پیدا کند. مشارکت اقتصادی داشته باشد و به استقلال مالی نایل شود. این است که برای زنان، مهم است که حتما بعد از تحصیلات در جست وجوی کار و اشتغال باشند و نتیجه سرمایه گذاری شان در زمینه سپری کردن سال های تحصیلی و کسب معلومات را ببینند. قبلا مسیر پیشرفت و تحرک اجتماعی صعودی برای زنان، اساسا از طریق ازدواج کردن و پیوند با مردانی از طبقات بالاتر فراهم می شد، اما در جامعه امروز این هدف الزما از طریق ازدواج کسب نمی شود؛ بلکه شیوه های دیگری نظیر کسب درآمد از طریق اشتغال به فعالیت های اقتصادی و دستیابی به مقوعیت های اجتماعی بالاتر را نیز شامل می شود. برای همین است که در قراردادهای ازدواج هم مهریه همچنان اهمیت خود را برای بسیاری از خانواده ها، حفظ کرده است.

این پدیده، البته خیلی با تصورات ایده آلیستی مدافعان حقوق زنان هماهنگ نیست، که از زنان انتظار دارند خود را با موجوداتی مستقل و متکی به نفس ببینند که محتاج حمایت مردان زندگی شان نیستند و از وضعیت وابستگی دایمی خارج شوند. اما رد علم شاهد این هستیم که برخی از زنان در این جامعه بر این تصورند که باید به هر قیمتی به منابع مالی قدرت، دست یابند؛ حتی گاه با توسل به ابزار مهریه. درهرحال، تصور من این است که هویت جنسیتی دختران و پسران بیش از پیش در حال شبیه شدن به یکدیگر است و آنها تلاش می کنند به موقعیت های مشابه در فضای زندگی اجتماعی دست یابند و هویت یابی دختران و پسران، هم به هم نزدیک شده است.

در حال حاضر، در موره نحوه گذران اواقت فراغت نیز میان دختران و پسران مشابهت هایی به وجود آمده و به طور کلی عادت ها و سبک زندگی در دختران و پسران بیش از پیش به هم شبیه شده است. حالا اگر بخواهیم به مبحث «پولی شدن» یا پولکی شدن برگردیم، باید بگویم مگر نه این است که پیش از این هم چنین رویه هایی را در مورد مردان به عنوان صاحبان سرمایه و کسانی که در درجه اول با مسایل مالی و پولی درگیر بوده اند شاهد بوده ایم. بنابراین با مسوولیت پذیری بیشتر زنان به تدریج، از جانب ایشان هم، توجه به مادیات و حساب و کتاب و در دست گرفتن امتیازات و قدرت مالی را شاهد خواهیم بود و زن ها هم به اصطلاح «عقل معاش» خواهندداشت.

ببینید در گذشته دختران بیشتر تحت تکفل خانواده ها بودند اما در حال حاضر، حتی اگر دختری هم بخواهد مخارجش را از طریق خانواده تامین کند، خانواده ها به لحاظ مالی در شرایطی نیستند که بتوانند به این نیازها و خواسته ها، پاسخ درخوری بدهند. ابزارهای سنتی در گذشته، برای رسیدن به معیشت بهتر و مصلحت اندیشی خانواده ها، دستیابی دختران شان به اصطلاح به «شوهر پولدار» بود. اما امروز، با ورود تدریجی زنان به عرصه کار و فعالیت اقتصادی و تمایل دختران به استقلال عمل و اتکای به نفس، در حال حاضر، هم آن ابزارهای سنتی به خدمت گرفته می شود و هم به هر حال ابزارهای جدید هم اضافه شده اند و این جای تعجب ندارد.

روسپی گری به طبقه متوسط رسیده است؟

آنها که از پولکی شدن زن ها حرف می زنند، این موارد را دستماایه قرار می دهند که برای مثال، بخش قابل توجه از زنانی که مهریه شان را به اجرا می گذارند، نه برای گرفتن تضمین و نه بابت ظلمی است که به آنها روا شده؛ بلکه صرفا بابت گرفتن پول است. یا مثال دیگری در این میان زده می شود و آن اینکه روسپی گری به طبقه متوسط رسیده است. یعنی بخشی از زن ها بابت محتاج بودن، تن فروشی نمی کنند، بلکه بابت تغییر طبقه و یک شبه پولدار شدن ، این راه را بر می گزینند. من البته مطمئن نیستم که این مثال، مثال مناسبی باشد اما به نظر می رسد این موارد تاییدکننده این موضوع هستند که ماجرا، فراتر از مشابه شدن هویت ها یا تمایل زنان به استقلال مالی باشد. این طور نیست؟

این موارد را درک می کنم. البته در مورد روسپی گری، گروه روسپیان، گروهی ویژه هستند که چندان نمی شود در این بحث، آنها را وارد کرد. اما درباره موارد دیگر، باید بگویم که درواقع، اینها نسل دخترانی هستند که می خواهند جبران چیزی که برسر مادران و مادربزرگ ها آمده بکنند. درواقع، انگار بخواهند حق خودشان و نسل های قبل را از جامعه بگیرند. ما امروز با دخترانی مواجه هستیم که گویی سهم خود را از زندگی و جامعه و گذشتگان طلب می کنند. احساس من این است که آنها می خواهند آن چه را که پیش از این بر سر جامعه زنان آمده بود نیز جبران کنند و در عین حال، میتن به پرداخت هزینه هایی که نسل زنان ماقبل ایشان متحمل شده، نیز ندهند. در هر حال، این نشان می دهد که زن ها می خواهند حضور فعال و موفقی با احقاق حقوق انسانی شان و دستیابی به انواع فرصت های اقتصادی و اجتماعی داشته باشند.

روسپی گری به طبقه متوسط رسیده است؟

پس با این احتساب، طبیعی است که جامعه مردسالاری که برای زن، تنها نقش معنوی قایل است، با چنین رویکردی شوک زده شود و زن ها را متهم به پولکی شدن کند که درواقع بار ارزشی منفی دارد؛ اما همین رویکرد را برای مردان، طبعی و عادی تلقی کند. این طور نیست؟

ممکن است افرادی که در مورد مادی شدن یا همان پولگی شدن زنان جامعه، صحبت می کنند، ته دلشان این پدیده را با بار منفی همراه کنند. اما اگر بخواهیم منصفانه تر و به دور از جانب داری نگاه کنیم، شاید در واقعیت، آن عملکردی که ما صحبت اش را می کنیم الزاما دارای بار ارزشی منفی نباشد. باید توجه داشت که به شیوه ای مشابه در دهه های گذشته هم، زنانی که به دنبال برابری حقوق و تساوی فرصت های اجتماعی و ورود به بازار کار و کسب درآمد بوده اند، در ابتدا برچسب های منفی را می خورده اند. منظورم این است که در ابتدا علمکرد بخشی از زنان «نابهنجار» یا «هنجارشکنانه» تلقی می شود و جامعه با اهمر کنترل اجتماعی و با برچسب زدن، تلاش می کند زن ها را به رویه های هنجاری سنتی پیشین بازگرداند اما رفته رفته با افزایش تعداد زنانی که ارزش ها و رفتارهای جدیدی را پی گیری و اخذ می کنند. رویه غالب جامعه، متمایل به همان نابهنجاری های امروزی شده و درواقع هنجارهای تازه ای شکل می گیرد و جایگزین می شود.

در کنار گفته های شما، آیا ممکن است زن ها به تجربه و غریزه، به ین نتیجه رسیده باشند که اگر استقلال مالی داشته باشند، می توانند حقوق مدنی را هم به دست بیاورند. یعنی اگر موقعیت مالی و چیزی برای چانه زنی در دست داشته باشند، کمتر لازم است نگران نداشتن حقوق مدنی باشند و اساس قدرتمندتربودن به معنای ساده تر به دست آوردن حقوق مدنی است. مثلا اینکه اگر جامعه زنان جامعه قدرتمندتری باشد سهم قابل توجه تری در قانون گذاری دارد و...

واقعیت این است که منابع قدرت، محدودند و یکی از این منابع، ثروت است. وقتی ما قال می شویم به اینکه دختران ما، آدم هایی به مراتب متفاوت از نسل مادرانشان هستند و اینکه آنها مطیع و تابع هر شرایطی نیستند، برایمان منطقی خواهدبود که این دختران، سهمشان را از زندگی و فرصت ها بخواهند. خود اقتصاد، وزنه قابل توجهی است و نمی توان اهمیت آن را نادیده گرفت. اگر قبول داشته باشیم که اینها انسان هایی هستند که نگاهشان به خودشان متفاوت شده است، بنابراین می توان پذریرفت که اینها باری خودشان سهمی قایل می شوند و امکاناتی متوقع هستند و به دنبال تامین نیازهایی هستند که قبلا مطرح نمی شد. حتی در چارچوب زندگی زناشویی هم مرد بود که رانندگی می کرد و مرد بود که اتومبیل می خرید و نهایتا لطفی می کرد که این را به اختیار همسرش بگذارد یا نگذارد.

روسپی گری به طبقه متوسط رسیده است؟

در زندگی امروز، به ویژه در جوامع شهری و طبقات تحصیلی و اقتصادی بالاتر، اصل بدیهی و مسلمی به نظر می رسد که به ویژه اگر زن، شاغل باشد، اتومبیل خودش را هم می خواهد و حیطه استقلال عمل خود را فراهم می کند و زیر سوال نمی رود و این حق مدنی اش تلقی می شود. بنابراین، این زنان هستند که عرصه های جدیدی را برای خود باز می کنند. حالا زنان نگاه مادی دارند و این همان نگاهی است که مردان سال ها داشته اند و حاضر نبوده اند از آن کوتاه بیایند. درفضای رقابتی، هرکسی تلاش می کند خود را حفظ کند. متوسل شدن به ابزارهای مالی و مادی چرا انجام نشود؟ باکدام منطق می شود بروز چنین پدیده هایی را رد کرد؟

با در نظر گرفتن این واقعیت که نسل من و نسل مادران من، هزینه های زیادی برای به دست آوردن فرصت ها متحمل شده اند، در نسل فرزندان نسل من، ما با چه رویکردی از جانب زنان مواجه خواهیم بود؟

من امید و انتظارم این است که در نسل فرزندانمان از حالت های افراط گرایانه دور شویم. ممکن است در حال حاضر به واقع، شواهدی مبنی بر پولکی شدن افراطی به مفهومناخوشایند آن وجود داشته باشد، به جبران محدودیت قبلی، اما ممکن است در نسل فعلی رفتارهای افراطی را شاهد باشیم. مثلا بحث مهریه ها که به اجرا گذاشته می شود و... اما باید به این نکته هم توجه داشت که چه بر یک زن می گذرد که در نهایت ناچار می شود مهریه را به اجرا بگذارد. می خواهم بگویم اگر شرایط از ابتدا منصفانه تر بود و در کل جامعه، حالت تعادل بیشتری برقراربود، چنین رفتارهای افراطی راکمتر می دیدیم. ما قرن ها شاهد رفتارهای یک جانبه ای بوده ایم که گروهی از آدم ها را در شرایط نابرابری قرار داده است. آن نیمه جمعیت، حالا دارد ابزارهای رسیدن به قدرت را فراهم می کند اما همچنان تحت فشار محدودیت های فرهنگی و تبعیض است. پس طبیعی است که در چنینش رایطی همچنان برخی به رفتارهای تلافی جویانه و افراطی روی آورند و تن به هر کاری بدهند و به اعتقاد من این تن به هر کاری دادن، نباید تعجب برانگیز باشد.

مثال دیگری را در نظر بگیریم؛ تا صحبت از خشونت می شود، یک عده از مردان می گویند که بسیاری از زنان خشونت می کنند؛ ما می گوییم درست است در حال حاضر نسبتی از خانم ها هم خشونت می کنند، ولی همچنان نسبت مردان، بیشتر است. در شرایط غیرمنصفانه، بازی زن و مرد در جامعه بازی دو سر باخت است که هر دو قربانی این شرایط می شوند. بنابراین تاکید می کنم تا زمانی که ساخت رابطه، نابرابر باشد ما به نتیجه دلخواه، نخواهیم رسید. وقتی صحبت می شود که چه کنیم که در ارتباط زن و مرد، وضعیت بهتری داشته باشیم یا وضعیت منصفانه تری حاکم باشد، بیشتر معتقد هستم که به مسایل فرهنگی باید توجه کرد تا مسایل حقوقی و قانونی. ممکن است که در کتاب قانون خیلی چیزهای زیبا نوشته شده باشد اما وسط دعوا، کسی کتاب قانون را باز نمی کند.

دقیقا. منظور من هم همین است. در گذشته شاید در مورد زنان، قوانین پیشروانه ای وجود داشت اما درواقع تضمینی برای اجرای آنها نبود. چون در متن جامعه مورد پذیرش نبودند. یا برای مثال در دوره مبارک در مصر، قوانین حامی زنان، برای مثال غیرقانونی بودن ختنه زنان، وجود داشت اما آمارها نشان می دهد که درصد قابل توجهی از زنان میانسال مصری ختنه شده اند. این یعنی قوانین، ضمانت اجرایی نداشته اند.

ما اول باید وضع فرهنگی را اصلاح کنیم. یک مثالی که می شود آورد، شرایطی است که در کشورهای اسکاندیناوی شاهد آن هستیم. در این کشورها، انقلابی صورت نگرفته است و درواقع چیزی که اتفاق افتاده است، توسعه اجتماعی و بالارفتن سطح سواد و دانش عمومی و در نهایت تغییر دیدگاه هاست. در این حالت است که حق و حقوق انسان ها، اعم از زن و مرد، به رسمیت شناخته می شود.

آنجا اتفاقی که افتاده است افزایش سطح سواد عمومی است. شما همین الان در ایران اگر توجه کنید، ظاهر قضیه این است که خیلی ها سطح بالای تحصیلات دارند اما اگر آمارها را نگاه کنید، میانگین سطح سواد یک ایرانی، زیر دیپلم است. وقتی می گوییم سطح باسوادی، ۸۰ و خرده ای درصد است. منظور از سواد یعنی فردی بتواند بخواند و بنویسد. در نتیجه ما با مجموعه آدم هایی سروکار داریم که کنش های ایشان الزاما کنش های عقلایی نیست و به تعابیر دیگر، سنتی یا عاطفی است. رفتارها را باید در همین مقیاس سنجید.

رفتار شوهران نسبت به زنان وزنان نسبت به بچه ها را باید در همان سطح، ارزیابی کرد. در حال حاضر، از دیدگاه توسعه اجتماعی با کشوری مانند سوئد فاصله بسیاری داریم. آنها این مراحل را طی کرده اند و آرام آرام هر نسلی برای نسل بعد، الگوی نقش ارایه کرده و در نهایت به این نکته رسیده اند که در شرایط توسعه، با انسان ها سروکار داریم. یعنی هم مردان و هم زنان، و هیچکس را به خاطر تفاوت بیولوژیک از یک سری حقوق اجتماعی محروم نمی کنند و حوزه های تصمیم گیری و سیاست گذاری هم مبتنی بر درک عقلایی است.

روسپی گری به طبقه متوسط رسیده است؟

در جامعه زنان، کمتر می توان جاه طلبی دید؛ یعنی به نظر می رسد در مقایسه با جامعه مردان، آنها کمتر تمایل دارند ریسک های بزرگی برای رسیدن به مقاصد مالی و گرفتن رده های بالا انجام دهند. اگر این فرض را می پذیرید، آن را چگونه تحلیل می کنید؟

زنان یاد گرفته اند که به تدریج و با صبوری و تلاش فراوان، عرصه های نویی را برای حضور و فعالیت خود پدید آورند. واقع بینانه می دانند که هر قدمی که به پیش بر می دارند مستلزم هزینه دادن بسیار و پشتکار خستگی ناپذیر و چانه زنی با مردان زندگی شان، از پدر گرفته تا برادر بزرگ تر، تا همسر و حتی فرزندان مذکرشان است. پا به عرصه عمومی هم که می گذارند، با مردان حاضر در سلسله مراتب قدرت مواجه هستند که براساس کلیشه های دیرپا، جایگاهی برای زنان در صحنه های جدی کار و فعالیت مالی و اقتصادی قایل نیستند و ایشان را چندان جدی نمی گیرند؛ بنابراین زنان عادت کرده اند که به دستاوردهای کوچک اما تدریجی قناعت کنند و از آن، خوشحال باشند و برداشتن قدم های کوچک اما مطمئن تر را به قدم های نامطمئن مخاطره آمیز ترجیح بدهند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      این همه چانه زدی خانم جامعه شناس!یک کلمه از تبعات این بلا در جامعه و تاثیرات مخرب آن بر اخلاق و یا حتی رشد نرخ جمعیت که در اثر همین فمینیسم افراطی در حال سقوط و اضمحلال است چیزی نگفتی.نگفتی با این به اصطلاح استقلال اقتصادی نابودی جمعیتی در انتظار ایرانیان است.کیست که نداند در پیشرفته ترین کشورهای دنیا زن جای خود را دارد مرد و خانواده هم جای خود را.خدا را شکر که زنهای ما در آینده خیلی نزدیک وقتی همه ترشیده و تنها و بدون خانواده و فرزند و شوهر شدند خواهند فهمید چقدر احمقانه فکر میکرده اند.

      پاسخ ها

      • بدون نام

        چقدر چسبیدی به این که زنها تنها و ترشیده و بی فرزند می شوند. خدا رو شکر مرد تنها و ترشیده و بی فرزند هم کم نیست.

      • Khanomy

        جناب user!
        این همه چانه زدند خانم جامعه شناس! باز هم تغییری در سطح تفکر سنتی و منسوخ شده ی شما ایجاد نشد.
        این ازمحلال جمعیتی هم رخدادش به گردن خانم ها نیست، شما در جامعه کنونی اصلا مرد زندگی پیدا میکنید که خانم ها با آنها تشکیل خانواده بدهند و جمعیت فزاینده داشته باشیم؟؟
        خداروشکر در آینده مردهای ما خواهند فهمید که سپر بلا کردن مداوم خانم ها برای تقضیرتشان هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد و چقدر احمقانه فکر میکرده اند!!!

    • عبدالرضا عباسی

      باسلام و عرض تبریک سال نو . من از گیلان غرب ، دومین شهر قهرمان کشور ، مزاحم می شوم . لطفا در درج اخبار و ..... به ویرایش دقت بیشتری شود . چند نمونه را عینا کپی خواهم نمود : می گذارند و «شورهان »بدبخت پشت میله های زندان اند. / وابستگی سالیان به مردان، در گام نخست ناچارند و البته انتخاب «می نند کهبه »لحاظ مالی مستقل شوند. دیدن زنانی. خاطرتان عاطر بادا ! عباسی

    • شهروند

      وقتیکه ثروت و خودمملکت میشه مال یک عده ازما بهتران این یک نمونه کوچکش است حالا بماند بقیه اش

    • جمشید

      واقعا که گل گفتی دوست عزیز.زنی که از 7صبح میزنه بیرون ساعت 6میاد خونه دیگه از اون خانواده چه انتظاری میشه داشت.زن وظیفه اش تربیت بچه ها در منزل هست نه محیط بیرون.چون جنبه زن خیلی خیلی کم و پایبنه.لعنت خدا بر اون کسانیکه تو گوش این زنها این چیزارو خوندند که شما باید استقلال مالی و...داشته باشید یا اینکه باید در اجتماع حضور پررنگ داشته باشید.
      تو جامعه فاسدی که مرد 70ساله بخاطر ارضای شهوت دست به هر کاری میزنه و حق هم داره چون جایی بر تخلیه هوس هاش نداره اشتباه مسلمه که زن در اجتماع شاغل باشه بعبارتی وسوسه شیطان دیر و زود داره اما سوخت وسوز نداره.

      پاسخ ها

      • شهرام

        حقیقت رو گفتی

      • بدون نام

        بعضیا خودشونو زدن به خ.... محض خانم جامعه شناس هرچی هم بگی اینها درست نمیشن امثال شهرام و جمشید رو میگم

      • بدون نام

        بعضیا عقایدشون اینقدر سخیفه که حتی ارزش جواب دادن نداره

    • وحید

      خانم جامعه شناس خسته نباشید ولی یک مشت اراجیف تحویل دادید.

    • بدون نام

      زن كانون پايگاه خانوادس...ستون خيمه ي خانوادس... واقعا مهر مادري و ... جاي خودشو گم كرده و خوشبحال من كه مادري دارم كه شايد ظلم كشيد شايد خيلي چيزا رو پذيرفت و زير ستم پدرم رفت ولي با چنگ و دندون مارو نگه داشت و بزرگ كرد ...مادران قديم و مادر من از ديد زن امروزي يك برده ي تو سري خور شايد ديده شود ولي از ديد من يك فرشته هست و واقعا براي نسل جديد دلم ميسوزه كه مادرانشون هيچ فداكاري اي براشون نميكنن و يه دونه بچه رو هم بزوووووور بزرگ ميكنن تازه چقدم منت ميذارن

      پاسخ ها

      • بدون نام

        یه بار کامن دادی دیگه اینقدر زور نزن هی با اسمای مختلف
        میدیم عقایتو با طلا بزنن سر در دهاتتون

    • بدون نام

      کارکردن زن خوبی هایی داره مثل احساس مفیدبودن,دست توی جیب خود داشتن ولی آثار و نتایج مخرب همین خوبیا به مراتب بدتر ازخوبیاشه, اینو جامعه قشنگ داره نشون میده که اغلب زنای شاغل:
      خستگی هاشونو به خونه و برای همسر وبچه میارن و دیگه دل ودماغ باخانواده بودنو ندارن
      به خاطرخستگی سطح تحملشون پایین میاد و اخلاقشون تند میشه
      بچه به جای یادگیری ارزشای خانواده ارزشای مربی مهدرو یاد میگیره
      چون پول داره چشم و هم چشمیش فعال و به مرحله عمل میرسه
      مدام توی آرایشگاه و مزون لباس و کیف و کفشه
      نسبت به همسرش احساس بی نیازی و درنتیجه گستاخ میشه
      مدام بیرون دیگرانو با همسرش مقایسه و درنتیجه سطح رضایتش از زندگی پایین میاد و درنتیجه…بدخلقی,دعوا,تحمل پایین و در آخر جدایی
      حالا واقعا اون مزیتها به این همه ضرر می ارزه؟؟؟؟؟؟!!!!!

      پاسخ ها

      • بدون نام

        بد میسوزی زنها کار میکنن؟؟؟؟؟؟؟

    • یولا

      تیترتون مسخره بود.

    • سیاوش

      من فکر می کردم نسل مردهای عقب افتاده که کاری جز بحث جنسیتی ندارن عین دایناسورها منقرض شده ولی انگار تاریخ تکرار شدنی!! زمان گذشته هم به قول شما زنان مطیع بودن مردان باز هم عدالت رو رعایت نمی کردن و بی انصافی داشتن. هر کس هرکمبود و عقده ای تو زندگیش داره و از اون رنج می بره نباید بیاد اینجا این طوری خودشو تخلیه روحی کنه!! جهان سوم رد کردیم به عقب .عصر حاضر کسی نباید حرف جنسیتی بزنه پیشرفت و کار خوب هم برای زن هم برای مرد لازمه ای هر عقل سلیم

      پاسخ ها

      • بدون نام

        آقای سیاوش داشتم صفحه رو میبستم اما خوشحالم که این یه نظر رو هم خوندم همینکه آدمهایی با این طرز تفکر هستند خیلی باعث دلگرمیه فکر میکردم
        پایدار باشید

    • حمید

      از نظر من روسپی گری هیچ ربطی به شاغل بودن و استقلال مالی زن ها ندارد. بلکه به تربیت اون فرد بستگی دارد بهتره فراموش نکنیم که خیلی از مرد ها هم روسپی گری میکنند.در ضمن اشخاصی که اینجا نظر دادند که کار کردن زن ها بده میخوام ازش.ن بپرسم اگه یک زن شوهرش فوت کنه و چند تا بچه هم داشته باشد اونوقت شغلی هم نداشته باشه از کجا میخواد هزینه خودشو دربیاره و شکم بچه هاشو سیرکند؟؟؟ بهم جواب بدید؟ چه کار کنه؟؟ روسپی گری کنه؟؟؟؟؟؟؟ از نظر دین عزیزمان اسلام هم درس خواندن و کار کردن زن ها هیچ اشکالی نداره

    • بدون نام

      آقای حمید کمی دقت بفرمایید
      خب معلومه کار کردن چنان زنی هیچ اشکالی نداره
      اون خانوما یه استثناء هستن و مخالفین هم درباره شاغل بودن اونا بحثی ندارن
      بحث سرشاغل بودن خانوماییه که درعین احتیاج نداشتن ,قناعت نمیکنن و برای اینکه بتونن مد به مد مبل و فرش و لوستر و کریستال و …عوض کنن تاجلوی دوستا و فامیل کم نیارن , آرامش دادن به خونه رو رها و فدای چشم و هم چشمیها میکنن!

      پاسخ ها

      • بدون نام

        احمقانه ترین نظری بود که دیدم

      • بدون نام

        آهان...مثلا طرف شوهرداره بعد واسه اینکه لوستر عوض کنه میه روسپی گری....
        میدونید جامعه مارو چی به فنا داده قضاوتهای از روی کینه و دشمنی با یه شخص خاص یا طبقه خاص و.. وتلاش برای ربط دادن اون به هر موضوعی

      • بدون نام

        شما با قشر خانومهایی که کار میکنن مشکلداریدو به احتمال قوی ریشه تو زندگی شخصیتون داره... متاسفم به خاطر طرز فکرتون...

    • بدون نام

      من با کار کردن زنها مخالف نیستم ولی نه در جامعه ای که مردها بیکارند.این یعنی بالاتر از فساد.بله اگر نیاز به نیروی کار در اقتصاد سالم و شکوفایی تا حدی باشه که نیروهای مذکر جوابگو نباشه هیچ اشکالی نداره که خانمها هم در تولید و خدمت سهیم بشن.اما سر کار بردن دخترها آن هم به دلیل بهره کشی بیشتر چون حقوق کمتری بهشون میدن یه ظلم بزرگ هم در حق مردها و هم در حق خود زنهاست.بهتره یکم بشینیم فکر کنیم چرا زندگیهای قدیمی اینقدر با برکت و استوار و مملو از محبت بودن.من قبول ندارم زنها مردها رو تحمل میکردن!! اتفاقا مردهاشون رو خیلی هم دوست داشتن و دارن.متاسفانه اکثریت این نسل دخترها و زنهای ما اصلا به درد زندگی مشترک نمیخورن.چون اصلا خواهانش نیستن و این به علت درک پایینشون از زندگی و دنیاست.همه هم دنباله رو هم هستن.دقت کنید همه یونیفرم هستن.فرم موها و لباس و چهره و بینی و .... همه مثل هم.تو آمریکا هم اینطوری نیست.هرکس هر جور خودش دلش بخواد لباس میپوشه و زندگی میکنه.مقلد و دنباله رو نیستن.همه هم بینیشون رو نمیبرند.در افکار هم متاسفانه دنباله رو هم شدن.خدا به داد این به اصطلاح ملت برسه با این وضع مادرهای آیندش.بدبختانه این فمینیسم شدیدا جامعه رو به سمت همجنسگرایی حتی در بین زنها و حتی شاید شدیدتراز مردها سوق داده.خوب نگاه کنی میبینی یه شباهتهایی با قوم لوط پیدا کردیم.با این همه نابسامانی و ناهنجاری توقع افزایش جمعیت یه سراب بیشتر نیست.اگه نقصان جمعیتی پیدا نکنیم واقعا شانس آوردیم.

      پاسخ ها

      • بدون نام

        احمقانه بود...

    • بانو

      من كه از حرفهاى اين خانم سر در نياوردم يكى به نعل مىزد و يكى. بگذريم عجب توجيه وتفيسير بى ربط و مزخرفى داشتند ايشون يعنى همه اونهايى كه مهريه اشون كه حقشون هست مى گيرن مىخواهند تجارت كنند پس نه با دو تا بچه از حقشون بگزرن برن گدايى يا مواد فروشى سر چهار راه يا بميرن چه ربطى داره به روسپى گرى هركسى مره دنبال اين كار مىخواد بولدارشه! ظاهرا حال اين خانم خوب نبوده اين حرفها را گفته اند

    • علی علی اوغلو

      کارکردن ونکردن زن مربوط خودش میباشد مگراینکه در شرایط ضمن عقد طوردیگری نوشته شده باشد اما اینکه جامعه وازرشها پولی شده این مسئله ایست که به متولیان اخلاق وفرهنگ جامعه برمیگردد اگر زنی یا مردی به بیند درجامعه ازعالی گرفته تا دانی همه بدنبال پول میوند ودرراه بدست اوردن ان ازهیچگونه رذالتی فروگزار نیستند دیگر جای ملامت نیست چون رعیت به دین ملوکشان تاسی میکنند

    • شگفتزده

      یک سوال مهم:
      کدم زنی با روسپیگری به ثروت دست یافته؟
      کدوم زنی یک شبه با فاحشه گری به پولی کلان رسیده؟

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج