۲۰۸۲۰۹
۲ نظر
۵۲۶۴
۲ نظر
۵۲۶۴
پ

کشتی گیر قهرمانی که اعتیاد را شکست داد

میثم زمانی که فقط ۱۴ سال داشت. برای اولین بار در جریان یک ماجرای عجیب، ناخواسته تریاک مصرف کرد. مدتی بعد اما، او خودش با پای خودش به سمت مواد رفت و ظرف مدت بسیار کوتاهی، آنچنان در مخدر غرق شد که تصمیم گرفت اعتیادش را ترک کند. او توضیح می دهد که چطور از تیم ملی کشتی نوجوانان بیرون آمد، معتاد شد ولی با تلاش زیاد توانست دوباره به زندگی خوب و شادش برگردد.

کشتی گیر قهرمانی که اعتیاد را شکست داد





مجله همشهری سرنخ - میترا شکری: میثم زمانی که فقط 14 سال داشت. برای اولین بار در جریان یک ماجرای عجیب، ناخواسته تریاک مصرف کرد. مدتی بعد اما، او خودش با پای خودش به سمت مواد رفت و ظرف مدت بسیار کوتاهی، آنچنان در مخدر غرق شد که تصمیم گرفت اعتیادش را ترک کند. او توضیح می دهد که چطور از تیم ملی کشتی نوجوانان بیرون آمد، معتاد شد ولی با تلاش زیاد توانست دوباره به زندگی خوب و شادش برگردد.

ورزش حرفه ای را از چه سنی شروع کردی؟

از سال 82 شروع کردم و برای اولین بار در سال 84، در «رده نونهالان»، قهرمان کشور شدم، آن زمان 11 سالم بود. در سال 86 وارد اردوی تیم ملی نوجوانان شدم تا سال 89. سال 91 هم به واسطه مصرف مواد ورزش را رها کردم.

در خانواده شما کسی اعتیاد داشت؟

نه. هیچکس حتی سیگار هم نمی کشید. من هم خیلی اتفاقی در دام افتادم، 14 ساله بودم، دلم به شدت در می کرد، در خیابان نشسته بودم و از درد به خودم می پیچیدم. همسایه مان آمد و گفت بیا این را بخور دل دردت آرام می شود، چیزی شبیه شکلات به من داد. با ولع آن را خوردم اما تلخی اش بسیار آزاردهنده بود. برایم توضیح داد که تریاک است و دل پیچه ات را خوب می کند. آنجا برای اولین مرتبه مواد مخدر را امتحان کردم.

کشتی گیر قهرمانی که اعتیاد را شکست داد

بعد از آن مصرفت ادامه پیدا کرد؟

نه. چون خانواده ام مصرف نداشتند. من هم کسی را نمی شناختم که بخواهم با او مصرف کنم. از طرفی فکر می کردم این ماده فقط برای دل درد تجویز می شود. تا اینکه به سن ۱۷ یا ۱۸ سالگی رسیدم. آن زمان کشتی را در سطح حرفه ای کار می کردم و عضو تیم ملی نوجوانان بودم.

آن زمان برای انجام بازی ها به شدت استرس داشتم، گاهی اوقات داروی نیروزا مصرف می کردم اما مدتی طول کشید که از داروهای نیروزا به سمت مواد مخدر کشیده شدم و آنجا پیوند من و مواد مخدر شکل گرفت.

چه موادی مصرف کردی؟

تریاک. اما نزدیک به چهارماه طول کشید که هروئین را جایگزین تریاک کردم. آن زمان با خودم می گفتم دیگران که این ماده را مصرف نمی کنند. چقدر در اشتباه هستند و می توانند به راحتی این ماده را مصرف کنند و انرژی بگیرند. چون در آن زمان بعد از مصرف، انرژی زیادی برای تمرین داشتم و در عین حال احساس می کردم که دیگر استرس ندارم اما نمی دانستم که این مواد مرا یکباره بر زمین می زند.

بعد از مصرف مواد ورزش می کردی؟

نه، این دوران زیاد طول نکشید، همان سالها بود که درس و ورزش ملی را رها کردم.

از هم دوره هایت چه کسانی اکنون در ورزش حرفه ای حضور دارند؟

بهنام احسان پور و سید احمد محمدی هم دوره های من بودند که الان خدا رو شکر هردویشان موفق هستند.

اعضای تیم متوجه اعتیادت شدند؟

نه اما قیافه ام به شکل وحشتناکی به هم ریخته بود. از دور زمزمه های این را می شنیدم که میثم چقدر قیافه اش به هم ریخته، چقدر عوض شده، چقدر عصبی است و... یک بار هم مربی ام من را به گوشه ای کشید و گفت: «چرا اینطوری شدی؟»

وقتی حس کردم اطرافیانم در باشگاه کم کم دارند متوجه اعتیاد می شوند، خودم را کنار کشیدم و دیگر ورزش نکردم، علاوه بر این از نظر جسمی هم تحلیل رفته بودم، عضلاتم به محض انجام یک تمرین به شدت آسیب می دید و کش می آمد و تمام مدت مصدوم بودم.

خانواده ات چطور؟ آنها به ماجرا شک کرده بودند؟

به شکل مستقیم به من چیزی نمی گفتند. اما هر بار که اشاره ای به این موضوع می کردند من سریع جبهه می گرفتم. نمی خواستم به قول معروف رویمان تو روی هم باز شود، مثل همه مادرها، مادرم معمولا من را گوشه ای می کشید و در خفا نصیحتم می کرد، اما پدرم در جمع شروع می کرد به صحبت کردن و دادن سرنخ هایی که من بفهمم آنها بو برده اند اما من هیچوقت زیر بار این مسئله نمی رفتم. همین انکارها باعث شد مصرف من به سرعت به روزی ۳ گرم تریاک برسد.

برای مصرف کجا می رفتی؟

خانه دوستانم. مشکلی از آن نظر نداشتم. وقتی هم پدر و مادرم نبودند در خانه مصرف می کردم و همه پنجره ها را باز می گذاشتم تا وقتی به خانه رسیدند، متوجه بوی مواد نشوند.

خانواده ات تو را طرد نکردند؟

خانواده ام چون هیچوقت با چنین موردی مواجه نشده بودند هیچ اطلاعاتی در این باره نداشتند، آنها هیچ وقت با صراحت درباره اعتیاد با من حرف نزدند، البته من هم هربار انکار می کردم، اما به نظر من خانواده ها نیستند که مصرف کننده را طرد می کنند، بلکه او خودش است که بعد از مدت کوتاهی فازش را عوض می کند.

مثلا همه خانواده می روند مهمانی، فرد معتاد در خانه می ماند، همه برای عروسی آماده می شوند، او مدام در دستشویی مشغول مصرف است، همه این ها باعث می شود فرد رفته رفته از خانواده طرد شود و خیلی وقت ها خانواده نقشی در این طردشدن ندارند.

گاهی اوقات خانواده ام برای اینکه من متوجه اشتباهاتم شوم، فیلم های عروسی چند سال قبل را می گذاشتند و به من می گفتند تو چرا اینقدر لاغر شدی؟ یکبار هم برادرم من را صدا زد و گفت: «میثم به خودت نگاه کردی؟ بدنت خم شده!» من ورزشکار بودم این رکود بدنی ام خیلی به چشم می آمد، البته زمانیکه مصرف را شروع کردم همه فکرم این بود که من این بدن و شادابی را از دست نمی دهم، در حالیکه همه این شادابی و بدن روی فرمی که داشتم وابسته به ورزش بود و زمانی که ورزش ها را رها کردم تمام این چیزها را از دست دادم.

در آن زمان کار هم می کردی؟

بله در تولیدی پدرم مشغول بودم و حقوق می گرفتم.

همیشه آدم ها به واسطه یک جرقه به سمت رهایی یا ترک کردن مواد مخدر می روند. درخصوص تو چطور این جرقه زده شد؟

مصرف مواد آدم را خسته می کند. یک نفر بعد از ۲۰ سال مصرف خسته می شود ویک نفر مثل من، بعد از دو یا سه سال، من در عرض دو سال، تریاک، هروئین و حتی تزریق مواد را تجربه کرده بودم، این مسئله باعث می شد من به شدت از خودم ناامید شوم.

من به جایی رسیده بودم که می گفتم یا درمان می شوم و زندگی تازه ای را شروع می کنم یا اگر نتوانستم آنقدر مواد می کشم تا بمیرم. من فقط با خودم مشکل داشتم. احساس می کردم از درون شکسته شده ام چون کسی را نداشتم که با او در این مورد صحبت کنم.

بعضی آدم ها زمان اعتیاد با همسرشان حرف می زنند، خیلی ها با مادرشان، بعضی ها شروع می کنند به غرزدن اما من همه چیز را توی خودم می ریختم و مدام خودم را سرزنش می کردم.

از همه بدتر این بود که من سابقه ورزش حرفه ای و ملی داشتم. وقتی به آن روزها فکر می کردم و حال آشفته خودم را می دیدم همه وجودم درد می گرفت. من خودم را از دست داده بودم و خارج از من چیزی وجود نداشت که برای زندگی کردن تلاش کند.

رفتارت هم تغییر کرده بود؟

بله خیلی عصبانی بودم. هر روز با خماری شدید از خواب بیدار می شدم و حال وحشتناکی داشتم، وارد خیابان که می شدم کلافه و بی قرار بودم، اگر یک نفر نگاه چپ به من می کرد، دعوایمان می شد.

چطور با کنگره آشنا شدی؟

آشنایی من با کنگره مهمترین اتفاق زندگی ام بود، آن ماجرا زمانی اتفاق افتاد که یکی از دوستانم که جزو مرزبانان شعبه صالحی کنگره ۶۰ بود به من گفت بیا کنگره.

البته خیلی توضیح داد که آنجا کجاست و در آنجا چه می کنند. من به دلیل مصرف بیش از حد مواد، حتی قدرت تصمیم گیری هم نداشتم و نمی دانستم الان چرا دارم همراه دوستم به کنگره می روم. با خودم گفتم هرچه بادا باد. برویم ببینیم کجاست؟ و رفتم. وقتی وارد کنگره شدم از جو مثبتی که در آنجا وجود داشت خیلی خوشم آمد، احساس کردم مشکلات جسمی و روحی ای را که در این مدت برایم بوجود آمده در اینجا می توانم حل کنم. فهمیدم چقدر دلم برای ورزش کردن تنگ شده است.

زمانی که ورزش می کردم رابطه برقرار کردن با آدمها برایم سخت نبود اما بعد از دست کشیدن از ورزش من به یک جوان منزوی تبدیل شدم که در هیچ محفلی جا نداشتم. من تعادل زندگی ام را از دست داده بودم. وقتی مواد می زدم حالم خوب بود و هروقت نمی زدم به حال مرگ می افتادم. دیگر نمی خواستم در این وضعیت بمانم.

قبل از آشنایی با کنگره هم برای ترک مواد اقدام کرده بودی؟

بله. دقیقا ۱۲ روز قبل از رفتن به کنگره برای ترک مواد اقدام کرده بودم و بعد از آن با کنگره آشنا شدم.

بالاخره تو هم مثل همه معتادانی که برای بهبودی تلاش می کنند، مجبور بودی روزی این واقعیت را به خانواده ات بگویی، زمانی که به آنها ماجرای مصرف مواد را گفتی واکنش شان چه بود؟

بعد از رفتن به کنگره دو راه بیشتر برای ادامه زندگی ام درنظر نگرفته بودم؛ یا «بمیرم» یا «درمان» شوم. وقتی وارد کنگره شدم به خانواده ام ماجرای اعتیادم را گفتم. پدرم مخالفات کرد، چون همانطور که گفتم کسی در خانواده ما با مسئله اعتیاد رو به رو نشده بود و بنابراین پدرم اطلاعاتی از کنگره نداشت. زمانی که این موضوع را با آنها مطرح کردم انگار فقط قسمت اول حرف های من را شنیدند، همان قسمتی که می گفت میثم فنا شده، میثم از بین رفته و باور اینکه ممکن است راه برگشتی داشته باشد، برای همه آن ها غیرقابل باور بود. بعد از اعتراف من، خانواده ام آنقدر عصبانی، شوکه و ناراحت بودند که به تلاش من برای رهایی فکر نمی کردند و فقط آن قسمتی را مدنظر داشتند که خلاصه اش این بود که من معتاد شده ام، اما تلاش کردم و بالاخره نجات پیدا کرد.

برای آینده ورزشی ات چه برنامه ای داری؟

در حال انجام تمرینات هستم، می خواهم با قدرت بیشتر به میادین ورزشی برگردم. حدا را شکر در سن و سال کم متوجه اشتباهم شدم و جا برای جبران آن دارم.

سوال آخر اینکه فکر می کنی اگر سمت مواد نمی رفتی الان کجا بودی؟

نمی خواهم از خودم تعریف کنم اما اگر از هم دوره هایم بپرسید بیشترشان تایید می کنند که من کارم خوب بود و به سختی تمرین می کردم، فکر می کنم اگر این اشتباه را مرتکب نشده بودم الان در ۲۲ سالگی در جایگاه بسیار بالایی در ورزش حرفه ای ایستاده بودم.

سخن آخر

بعضی از ورزشکارها به اشتباه برای قدرت بیشتر سمت مصرف مواد مخدر می روند اما دوست دارم به آن ها بگویم که بار کج هیچوقت به منزل نمی رسد و مواد مخدر در ورزش، همان بار کج است که آدم را نابود می کند. من با گوشت و پوست خودم فهمیدم که این راه غلط است و امیدوارم بقیه از زندگی من درس بگیرند و سمت مواد نروند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      امیدوارم لطف خداوند شامل تمام معتادین شود و به خاطر خودشان و خانواده و اجتماعشان از این بیماری نجات پیدا کنند امین

    • مصطفی

      آفرین واقعا غیرت کردی .انسان نباید به سمت مواد بره ولی اگر این اشتباه را کرد با ترک مواد میتونه به همه نشان دهد که خواستن توانستن هست مثل همین آقا میثم.

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج