۲۳۷۱۵۴
۱ نظر
۵۰۰۶
۱ نظر
۵۰۰۶
پ

کفش های سرزمین من

شعله جلیلی مجموعه دار کفش های تاریخی ایران می گوید تنوع کفش های سنتی ما بسیاری از اروپایی ها را شگفت زده کرده است.

کفش های سرزمین من





هفته نامه سلامت - پرنیان پناهی: شعله جلیلی مجموعه دار کفش های تاریخی ایران می گوید تنوع کفش های سنتی ما بسیاری از اروپایی ها را شگفت زده کرده است.

شعله جلیلی متولد سال 1333 در تبریز است. تحصیلات آکادمیک در رشته زبان آلمانی و 24 سال سابقه گردشگری دارد. او عضو انجمن گردشگری ایران نیز است اما بخش عمده مطالعاتش روی پاپوش های سنتی ایرانی است. خانم جلیلی تاکنون بیش از 200 جفت از این کفش ها را شناسایی کرده است. برای رسیدن به اهدافش راه های دشواری را طی کرده و هنوز خود را در اول راه می بیند. توضیحات بیشتر درباره تنوع کفش های ایرانی و فراز و نشیب های متعدد برای یافتن آنها را از زبان او بخوانید که پانزدهم مردادماه در کتابفروشی آینده به دعوت علی دهباشی سردبیر و مدیر مجله بخارا و جمع علاقه مندان به این موضوع پرداخت.

کفش های سرزمین من

جایگاه کفش در زندگی من

من مجموعه ای از کفش های ایرانی را دارم ولی همین مجموعه یک دنیا حرف دارد. من با مردمی که این کفش ها را دارند زندگی و با آنها به نقاط دوردستی سفر کردم تا بتوانم به هدفم که نشان دادن و احیای فرهنگ غنی و سنت های ایرانی به دنیاست دست یابم. از دوران کودکی بسیار پرتحرک بودم. کفش در زندگی ام جایگاه ویژه ای داشت و کفش های زیادی هم داشتم. نتیجه زندگی پرجنب و جوش من این شد که سر از گردشگری دربیاورم.

من راهنمای گردشگری در شیراز بودم. وقتی روی پله های آپادانای تخت جمشید برای گردشگران صحبت می کردم، لباس ها و کفش های مردم جذابیت زیادی برایم داشت و همیشه با دقت به آنها نگاه می کردم. ایستادن مردم با لباس ها و کفش های رنگارنگ مانند موزه پوشاک بود و به راحتی می توانستم هر نوع لباس و کفشی را ببینم. در همان روزها بود که این ذهنیت در من شکل گرفت تا اثری از خودم بر جای بگذارم. این بود که ایده جمع آوری پاپوش های ایرانی در ذهنم شکل گرفت. ابتدا فقط شروع به جمع کردن کفش ها کردم. البته دانش زیادی در این باره نداشتم.

سال ۱۳۸۰ اولین کفش را از روستای هجیج خریدم. روستای هجیج مانند موزه صنایع دستی ایران است، چون در هر خانه ای یک هنری خلق می شود. کفش دوم را که کفش سپاس نام دارد (این کفش از الیاف گیاهی درخت خرما ساخته می شود)، از یک خانم بلوچ خریدم که اصلا زبان من را هم نمی دانست. بعدا تصمیم گرفتم مطالعاتم را در این باره افزایش دهم.

۲ سال طول کشید تا اسامی کفش های ایرانی را جمع آوری کنم

فقط ۲ سال طول کشی تا اسامی کفش های ایرانی را جمع آوری کنم. فقط در کتابخانه ها بودم و مطالعه می کردم. کفش هر ملتی ریشه در تاریخ، اقلیم و فرهنگ آنها دارد و طی مطالعات قطعا با تاریخ هم روبرو خواهید شد.

از ۱۰۰ هزار سال پیش ک اولین سکونتگاه های بشری در کرمانشاه بنا شده بود مردم از سم حیوانات برای پاپوش استفاده می کردند. خانم های اسکیمو برای خشک کردن پا، پاهایشان را داخل شکم ماهی فرو می بردند.

درواقع از هر کدام از اعضای حیوانات برای بخشی از کفش استفاده شده است. کفش در قدیم، طبقات اجتماعی را مشخص می کرد. در دوره های مختلف تاریخی کفش در طبقه متوسط و اشراف به عنوان یک تشخیص بود و افراد عادی اصلا حق پوشیدن کفش را نداشتند. در تمدن مصر نیز مردم عادی کفش نمی پوشیدند. کفشی به نام کب کاب که از قشم تهیه کردم فقط مخصوص خانم های حکام بود که دیگران را از حضورشان مطلع می کرد. در بعضی از نقاط ایران می توان تفاوت مذاهب و تفاوت های اجتماعی مردم را از روی کفششان فهمید. در کتابی خواندم که در دوره ای حکم شده بود برای توهین به اقلیت های مذهبی باید دارندگان آن آیین، کفش ها را تا به تا می پوشیدند!

کفش در ادبیات شفاهی

کفش در ادبیات شفاهی مردم ما نقش دارد. ۱۵ جلد کتاب جمع آوری شده که در آن ضرب المثل هایی وجود دارد که با کفش ساخته شده اند. بیش از ۱۲۰ واژه فقط مترادف با کفش وجود دارد که باورنکردنی است. مردم فقط چند اصطلاح محدود مثل گیوه و چاروق را می شناسند. خاص بودن و تنوع کفش ها، تنوع قومی و رنگارنگ بودن سرزمین ما را نشان می دهد. حتی کفشی که به کسی پرت می شود پیشنیه فرهنگی دارد.

در مناطق کردنشین عراق این کار دیده می شود و به این دلیل است که فرد قادر نیست حق خود را از اجتماع بگیرد. برای پیدا کردن کفش ها ۳۰ استان کشور را ۵ بار زیر پا گذاشتم و بیش از ۵۰۰ بار سفر کردم. از هر وسیله نقلیه ای از اتوبوس گرفته تا وانت و تراکتور استفاده کرده ام.

کفش های سرزمین من

پشت هر کفشی فرهنگی نهفته است

نمی توان گفت کدام یکی از این کفش ها زیباتر است. پشت هر یک از آنها فرهنگی نهفته است. من سفرم را از خراسان شمالی آغاز کردم ولی می توانم بگویم یکی از زیباترین کفش ها چاروقی از قوچان است که در حال حاضر در موزه انگلستان هم یک جفت از آن دیده می شود.

بیش از ۲۰۰ نوع کفش جمع کردم

تنوع کفش های ایرانی بیشتر وابسته به چنداقلیمی بودن این کشور است. به نظر من کفش های ایرانی ۳ منطقه جغرافیایی دارند. چون از شرق به غرب و شمال ایران بیشتر مناطق کوهستانی و کفش ها از جنس چرم هستند و بیشتر از چرم گاومیش و کفل الاغ ساخته شده اند. اگر از خراسان شمالی به سمت غرب حرکت کنیم به گرگان می رسیم. در آنجا کفشی از مردم ترکمن خریدم که از پشم شتر بود.

از مازندران هم کفشی خریدم که یک تکه چرم از گاومیش است و قبل از پوشیدن باید آن را داخل آب انداخت تا چرم باز شود. همین کفش را در بزرگ ترین موزه کفش جهان در تورنتو دیدم.

در استان گیلان هم دمپایی مخصوص حمام خریدم. کفشی از ارتفاعات شمال پیدا کردم که دور آن از چوب و وسط آن از روده گاو است. چون در ارتفاعات و برف اصلا نمی توان راه رفت، مگر اینکه کفش محکم و پهن باشد. وقتی در این روستاها می خواهند بیماران را از روستایی به روستای دیگر منتقل کنند باید بتوانند خیلی سریع راه بروند و چنین کفشی امکان راه رفتن سریع را به روستایی ها می دهد.

مردم ایران با درایتی که داشتند، توانستند در هر شرایطی کفشی مناسب با همان اقلیم بسازند. هیچ کفشی در دنیا جوابگوی شن داغ جنوب ایران نیست، مگر کفش هایی که از برگ درخت خرما ساخته شده اند و کف چوبی دارند که از زمین فاصله گرفته است. وسط ایران که هوا کمی معتدل تر است، انواع گیوه را مشاهده می کنیم. گیوه ها طراحی خاص خود را دارند. بنابراین کفش هایی داریم که با توجه به ۳ اقلیم سرد، گرم و معتدل ساخته شده اند.

حسن کفش هایی که جمع آوری کرده ام علاوه بر جنبه زیبایی شناسی، کاربردی بودن آنهاست. نکته مهمی که در همه کفش ها دیده می شود دانش هوشمندانه در طراحی آنهاست. در همه کفش ها شناخت ارگونومی پا نمایان است.

کفش های سرزمین من

جوانان روستایی با تمسخر به پدر و پدربزرگانشان نگاه می کنند

من با استادان و سازندگان گیوه ها در تماس بوده ام. بسیاری از آنها از اینکه نسل آینده این راه را ادامه نمی دهد نگران هستند. حتی به چشم دیدم نوجوانان و جوانان روستایی به جای اینکه چنین هنری را بیاموزند با تمسخر به پدر و پدربزرگانشان نگاه می کنند. کفش های ایرانی به دست مردان و زنانی ساخته می شود که نسل قدیمی تری هستند. زنان در ساخت کفش ایرانی نقش مهمی داشته و دارند. از وقتی که کفش های سنتی ایرانی در حال از بین رفتن اند، زنان ایرانی هم در حال از دست دادن شغلشان هستند.

رویه زیبای کفش معمولا با دست زنان شکل می گیرد. گلابتون یا گلدوزی های رویه کفش در خراسان شمالی کار زنان است. اما من در مناطق سنتی هم شاهد تصاویر غریبی بودم. زنان لباس های محلی می پوشند ولی کفشی که به پا دارند نایک است. متاسفانه نفوذ لباس های غربی و کمرنگ شدن سنت و پیشینه غنی مردم ایران را حتی در دوردست ترین روستاهای کشور مشاهده می کنیم.

تعجب اروپایی ها از تنوع کفش های ایرانی

وقتی با اروپایی ها درباره تنوع کفش در ایران صحبت می کردم برایشان غیرقابل باور بود که این همه کفش متنوع در یک سرزمین وجود داشته باشد. کل مجموعه ۲ هزار جفتی موزه باتا در تورنتو به اندازه کفش های من تنوع نداشت. کلکسیون کفش های من خاص و کاربردی است. کفش های ما خاص هستند. مثلا کفشی در کلکسیون من وجود دارد که یک لنگه آن برای بیل زدن کشاورزان طراحی شده یا کفش مخصوص حمام طوری ساخته شده که از زیر گره های کنفی را با ظرافت حفظ کرده اند تا در حمام لیز نخورد. حتما می دانید که بسیاری از شکستگی های استخوان در حمام ها رخ می دهد.

چرا کفش ها پاشنه بلند شدند؟

در تخت جمشید کفش هایی وجود دارد که پاشنه پنهان دارند و این مد را در حال حاضر هم در کفش هایی که به فروش می رسند، مشاهده می کنیم ولی از دوره قاجار به بعد کفش پاشنه بلند بیشتر مد شد چون از اروپا وارد شد. کفش پاشنه بلند را در سوارکاران دوره کوروش هم می بینیم چون سوارکاران باید کفش هایی با پاشنه به پا می کردند تا به رکاب اسب گیر کند ولی در هر حال کفش پاشنه بلند نشانه ای از آرام تر راه رفتن زنان و نمایش دادن این ویژگی زنانه است.

کفش ها جای تاریک می خواهند

تمام موزه هایی که کفش دارند تاریک هستند. هوا نباید جریان داشته باشد چون باعث ترک خوردن کفش می شود. کفش حتما باید درون محفظه ای قرار گیرد تا جلوی جریان هوا گرفته شود. من فعلا این کفش ها را در مکانی تاریک نگهداری می کنم. آرزو می کنم هرچه زودتر این کفش ها را به موزه بسپارم. جای این کفش ها داخل موزه است.

کفش های سرزمین من

قدیمی ترین کفش ایران

قدیمی ترین کفشی که در ایران وجود دارد از دوره ساسانیان و متعلق به ۱۷۰۰ سال قبل است. این کفش متعلق به مرد نمکی است که چند سال قبل از زیر نمک خارج کردند. قدیمی ترین کفش جهان هم متعلق به ۵۵۰۰ سال پیش است که ۲-۳ سال پیش از مرز ارمنستان و ترکیه پیدا شد. من تمام موزه های اروپایی دنیا را گشته ام. خیلی از کفش های ما در موزه های اروپایی است که به نام خودشان ثبت کرده اند.

حتی وقتی بچه هایم را باردار بودم کوه می رفتم

من ۵ برادر داشتم و تنها دختر خانواده بودم. از کودکی خیلی پرجنب وجوش بودم و ۵ نوع کفش داستم. چون رول اسکیت و پاتیناژ بازی می کردم. کفش برای من جایگاه خیلی ویژه ای در زندگی داشت چون خیلی راه می رفتم. دوچرخه سوار حرفه ای بودم و بعدها کوهنورد هم شدم.

حتی وقتی بچه هایم را باردار بودم به کوه می رفتم. زمانی هم که به دنیا آمدند آنها را با چادر به خودم می بستم و به کوه می بردم. امکانات امروزی هم نبود. نتیجه زندگی پرجنب و جوش من این شد که سر از گردشگری درآوردم. پدرم نظامی بود بنابراین ما خیلی سفر می رفتیم. پدربزرگم هم شهردار تبریز بود و تصویر ایشان هنوز در شهرداری تبریز هست. درواقع پدرم عشق به این سرزمین را به من آموخت و همیشه سرود «ای ایران، ای مرز پرگهر» را در گوش من می خواند. من به یاد دارم حتی خاک ایران را هم می بوسید.

چرا کفش جمع کردم؟

همیشه دوست داشتم روی موضوع خاصی کار کنم و اثری از خودم به جای بگذارم. کم کم شروع کردم به خریداری کفش ها. در آن زمان نیتم این نبود که در این زمینه یک کار علمی و فرهنگی انجام دهم و فقط از سر کنجکاوی کفش ها را جمع آوری می کردم چون کفش برایم جایگاه خاصی داشت خصوصا هنر چاروق و گیوه که مورد استقبال مهمان های خارجی قرار گرفت.

کفش های سرزمین من

اسکیموها و کفش ماهی

اسکیموها ماهی را باز، خشک و دباغی می کردند و دور پایشان می پیچیدند. ما آن را به شکل دیگری در ایران داشتیم. من کار دباغی خانم ها را در روستاها به چشم خودم دیدم. کار آنها بسیار دقیق و ظریف است. چرم هایی که در ایران دباغی می شوند برای استفاده های متفاوت به شکل های مختلفی دباغی می شوند؛ مثلا برای نگهداری ادویه، روغن، ماست، شیر و... دباغی همه این چرم ها با هم تفاوت دارد.

برای کفش هم همین طور است و قسمت های مختلف بدن حیوانات برای قسمت های مختلف کفش استفاده می شد. یکی از علل مرغوبیت و کیفیت کفش های ایتالیا رعایت این نکته است که هر قسمت کفش را از یک قسمت چرم حیوان می سازند. مثلا پنجه روی کفش باید از گردن حیوان باشد که همه این اصول عینا در کفش های ایرانی رعایت شده است.

خیلی از سفرهایم را با وانت و تراکتور رفتم

من ۳۰ استان ایران را شاید ۵ بار زیر پا گذاشته باشم و بیش از ۵۰۰ سفر رفته ام. چون خاطرات سفرهایم را می نویسم و تمام بلیت های اتوبوس ها، قطارها و.. را نگه داشته ام. البته خیلی از سفرها را خودم با وانت یا حتی بعضی مکان های سخت گذر را با تراکتور رفته ام.

کفشی با پنجه پرندگان

از گیلان یک حفت کفش عجیب در ارتفاعات حدود ۳ هزار متری درفک (از توابع شهرستان رودبار استان گیلان) پیدا کردم. دور این کفش از چوب و وسط آن از روده گاو است. در ارتفاعات و برف ۳ متری شما با هیچ کفش معمولی ای نمی توانید راه بروید، مگر اینکه پهن باشد و سطح اتکای شما را افزایش دهد. به نظر من در طراحی این کفش از پنجه پرندگان ایده گرفته اند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • سیروس

      خدا قوت و موفق باشید.در پاراگراف آخر (کفشی با پنجه پرندگان)منطقه درفک صحیح است به معنی آشیانه عقاب. متشکرم

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج