ستاد مبارزه با چرندیات (۳)
در این سری مطالب سعی داریم به بررسی دروغ ها و شایعات مشهوری که در هر از چند گاهی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به راه می افتند بپردازیم و با مستندات آن ها را برای شما تحلیل کنیم تا شاید قدم کوچکی در مسیر آگاه سازی مخاطبان عزیز باشد.
برترین ها: «ستاد مبارزه با چرندیات» عنوانِ یک جریان بود که با صفحه ای در فیسبوک شروع به کار کرد و بسیار قوی و حساب شده به جنگ دروغ های اینترنتی و شایعاتی که به عنوان واقعیت به خورد مردم داده میشد، رفت.
در این سری مطالب سعی داریم به کمک داده های این صفحه و سایت های مرتبط، به بررسی دروغ ها و شایعات مشهوری که در هر از چند گاهی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به راه می افتند بپردازیم و با مستندات آن ها را برای شما تحلیل کنیم تا شاید قدم کوچکی در مسیر آگاه سازی مخاطبان عزیز باشد و باعث شود مِن بعد هر چیزی را که در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی دیدیم، سریع باور نکنیم. جدا از این گونه موارد، سعی در معرفی تکنیک های مبارزه با شایعات و مغالطه ها را در این سری مطالب داریم. با ما همراه باشید.
******
در این سری مطالب سعی داریم به کمک داده های این صفحه و سایت های مرتبط، به بررسی دروغ ها و شایعات مشهوری که در هر از چند گاهی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به راه می افتند بپردازیم و با مستندات آن ها را برای شما تحلیل کنیم تا شاید قدم کوچکی در مسیر آگاه سازی مخاطبان عزیز باشد و باعث شود مِن بعد هر چیزی را که در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی دیدیم، سریع باور نکنیم. جدا از این گونه موارد، سعی در معرفی تکنیک های مبارزه با شایعات و مغالطه ها را در این سری مطالب داریم. با ما همراه باشید.
******
سوژه اول: نماد پنجه، دستی که دست به دست چرخید
حتماً نماد خمسه یا کف دست را در تابلوها یا مراسم عزاداری شیعیان و یا سقاخانه ها یا بالای گنبد امامزادهها دیدهاید. نمادی که در فرهنگ کنونی شیعیان به دست ابوالفضل عباس اشاره میکند. اما این نماد راهی طولانی از خرافههای باستانی تا باورهای مذهبی پیموده است.
"پنجه" (در عربی "خمسه" و در عبری خمسا) را مردمان تمدن باستانی کارتاژ ، به عنوان دست الهه "تانیت" (Tanit) میشناخته اند. فنیقیها تانیت را الهه باروری و رشد و تولد میدانستند و علامت پنجه را در کنار دو قُمری میکشیدند. کارتاژ ۸۱۴سال پیش از میلاد توسط کوچندگان فنیقی بنا شده بود که بقایای آن امروزه در تونس واقع است. اما این نماد بعدها به مصر رفت و تصویر یک چشم نیز در میان آن قرار گرفت و همواره از آن بعنوان طلسمی برای دعای خیر و دفع چشم زخم استفاده شد.
دست مریم در یهود: نماد پنجه از طریق فرهنگ فنیقیها به دین یهود راه یافت و یهودیان آن را به عنوان دست مریم (خواهر موسی و هارون) مورد احترام قرار میدادند.
دست مریم در مسیحیت: دست مریم یهودیها سالها بعد به "دست مریم مسیحیها" تبدیل شد و در دین مسیحیت به عنوان نماد دست "مریم مادر عیسی مسیح" مورد تکریم قرار گرفت.
در بودایی: این نماد به هند و بودایسم هم وارد شد و آنها هم بدون تغییر در معنی آن به آن دست هامسا می گویند و بسیار مورد علاقه هندیهاست. پنج انگشت در دین هندوها به نماد پنج عنصر طبیعت و پنج مرکز انرژی در بدن است. در هندوئیسم اسم این عمل مودراس هست که به فرهنگ خمسا مربوط می شود. (معانی ابهایا مودرا: اگر به سمت بالا باشد یعنی نترسید (شجاع باشید)، دست محافظ از بلا (دست حامی) یعنی خوبی ها با تو هستند.)
در اسلام: علامت کف دست در اسلام، زمانی میان برخی معتقدان به عنوان علامت "پنجتن آلعبا" در نظر گرفته شد اما وقتی فاطمیها به عنوان اولین حکومت شیعی اعلام موجودیت کرد، این نماد میان مردم به "دست فاطمه (س)" دختر پیامبر اسلام تغییر کرد. اما داستان این دست به اینجا ختم نشد و بجز دفع چشم زخم و محافظی در برابر شیطان معنی مذهبی هم پیدا کرد. این سمبل در فرهنگ شیعیان به عنوان نمادی از جانبازی و فداکاری ابوالفضل عباس (ع) شناخته شد که در واقعه عاشورا هنگام رساندن آب به خیمهگاه دستانش از بدن جدا شد. اکنون این پنجهی فلزی بر سر پرچمها، علمها ، علامتهای چندتیغه و در امامزادهها، سقاخانهها، گنبدها و ضریحها و بسیاری اماکن مقدس و متبرک دین اسلام دیده میشود که عدهای به آن دخیل میبندند و از آن حاجت میطلبند.
حتماً نماد خمسه یا کف دست را در تابلوها یا مراسم عزاداری شیعیان و یا سقاخانه ها یا بالای گنبد امامزادهها دیدهاید. نمادی که در فرهنگ کنونی شیعیان به دست ابوالفضل عباس اشاره میکند. اما این نماد راهی طولانی از خرافههای باستانی تا باورهای مذهبی پیموده است.
"پنجه" (در عربی "خمسه" و در عبری خمسا) را مردمان تمدن باستانی کارتاژ ، به عنوان دست الهه "تانیت" (Tanit) میشناخته اند. فنیقیها تانیت را الهه باروری و رشد و تولد میدانستند و علامت پنجه را در کنار دو قُمری میکشیدند. کارتاژ ۸۱۴سال پیش از میلاد توسط کوچندگان فنیقی بنا شده بود که بقایای آن امروزه در تونس واقع است. اما این نماد بعدها به مصر رفت و تصویر یک چشم نیز در میان آن قرار گرفت و همواره از آن بعنوان طلسمی برای دعای خیر و دفع چشم زخم استفاده شد.
دست مریم در یهود: نماد پنجه از طریق فرهنگ فنیقیها به دین یهود راه یافت و یهودیان آن را به عنوان دست مریم (خواهر موسی و هارون) مورد احترام قرار میدادند.
دست مریم در مسیحیت: دست مریم یهودیها سالها بعد به "دست مریم مسیحیها" تبدیل شد و در دین مسیحیت به عنوان نماد دست "مریم مادر عیسی مسیح" مورد تکریم قرار گرفت.
در بودایی: این نماد به هند و بودایسم هم وارد شد و آنها هم بدون تغییر در معنی آن به آن دست هامسا می گویند و بسیار مورد علاقه هندیهاست. پنج انگشت در دین هندوها به نماد پنج عنصر طبیعت و پنج مرکز انرژی در بدن است. در هندوئیسم اسم این عمل مودراس هست که به فرهنگ خمسا مربوط می شود. (معانی ابهایا مودرا: اگر به سمت بالا باشد یعنی نترسید (شجاع باشید)، دست محافظ از بلا (دست حامی) یعنی خوبی ها با تو هستند.)
در اسلام: علامت کف دست در اسلام، زمانی میان برخی معتقدان به عنوان علامت "پنجتن آلعبا" در نظر گرفته شد اما وقتی فاطمیها به عنوان اولین حکومت شیعی اعلام موجودیت کرد، این نماد میان مردم به "دست فاطمه (س)" دختر پیامبر اسلام تغییر کرد. اما داستان این دست به اینجا ختم نشد و بجز دفع چشم زخم و محافظی در برابر شیطان معنی مذهبی هم پیدا کرد. این سمبل در فرهنگ شیعیان به عنوان نمادی از جانبازی و فداکاری ابوالفضل عباس (ع) شناخته شد که در واقعه عاشورا هنگام رساندن آب به خیمهگاه دستانش از بدن جدا شد. اکنون این پنجهی فلزی بر سر پرچمها، علمها ، علامتهای چندتیغه و در امامزادهها، سقاخانهها، گنبدها و ضریحها و بسیاری اماکن مقدس و متبرک دین اسلام دیده میشود که عدهای به آن دخیل میبندند و از آن حاجت میطلبند.
"پنجه" هنوز هم بیشترین کاربرد را میان عوام در محافظت از چشم بد دارد. در میان مردمان شمال آفریقا و بخصوص بربرها که ساکنین اولیه آن بشمار می روند و هنوز هم به سبک قدیم در کشورهای تونس و الجزایر و مراکش زندگی میکنند این علامت جایگاه ویژه ای دارد. در میان ادیان و فرهنگ های مختلف هم هنوز کاربرد خود را حفظ کرده است. علامت پنجه در ساخت زیورآلات و اشیاء زینتی هم استفاده خاص خود را دارد.
*این نوشته قصد رد فرضیه و باور هیچ مذهب یا گرایشی را ندارد و فقط سیر تاریخی یک سمبل را بیان می کند.
*این نوشته یک مقاله علمی عمومی است و ارتباطی با تیتر مطلب (مبارزه با چرندیات) ندارد.
سوژه دوم: نگاه معصوم گاو!
این داستان غیرواقعی است
داستان غیر واقعی، نسخهی غیر ایرانی:
"ناگهان او در چشمان من نگاه کرد. نگاه معصومی که همهی حیوانات دارند. این حس به شدت بر من تأثیر گذاشت. میتوانم اینگونه شرح دهم که انگار او برای بخشش التماس میکرد! من احساس یک کثافت را داشتم! پس از آن این گاوباز معروف (توریرو آلوارو مونیرا) در میانه مسابقه این کار را رها کرد و از آن پس از مخالفین گاوبازی شد."
این هم داستان غیر واقعی، نسخهی ایرانی:
"آلوارو مونرو ماتادور معروف اسپانیایى افتاد و گریه کرد… چون فهمید که حیوان نمىخواهد با او بجنگد… به نگاه معصوم این حیوان نگاه کنید. گاهی شعور یک حیوان بیشتر از بعضی انسانهاست. ای کاش تمام کسانی که به جنگ دامن میزنند به اندازهی این گاو شعور داشتند…» و البته در نسخه های مختلف مثل بزن لایک قشنگه رو اگر طرفدار مردونگی هست یا طرفدارای حقوق حیوانات لایک و دست مریزاد به گاوباز کامنت و …!"
این داستان زیبا! نسخه ترجمه شدهای به فارسی است.
اما اصل داستان:
گاوباز معروف اسپانیایی آلوارو مونرو در سال ۱۹۸۴ بخاطر جراحات شدید در یک مسابقهی گاوبازی بازنشسته شد؛ نه نگاه معصوم این گاو!
این شخص که در تصویر میبینید اصلاً آلوارو مونیرا نیست! مونیرا در میانهی یک گاوبازی در سال ۱۹۸۴ به خاطر ضربهی شدید گاو مربوطه به شدت آسیب دید و البته با خوش شانسی جان بدر برد. ولی مدت ۴ سال را در بیمارستان گذراند و بالاخره توانست بر روی ویلچر حرکت کند! پس از آن به دلایل مختلف از گاوبازی دست کشید و برای مبارزه با سرگرمی خطرناک و غیر انسانی گاوبازی فعالیت کرد. او هیچگاه تا زمان زخمی شدن و اجبار به ترک میدان با برانکارد برای گاوی دلسوزی نکرد و خودخواسته گاوبازی را رها نکرد.
http://www.rnw.nl/english/article/vegetarian-bullfighter
این هم لینکی دیگر در این زمینه و مصاحبه با این گاوباز:
http://www.snopes.com/photos/people/munera.asp
زندگینامهی آلوارو:
http://es.wikipedia.org/wiki/%C۳%۸۱lvaro_M%C۳%BAnera
سوژه سوم: یافتن کشتی نوح؛ یکی از بزرگترین فریبهای قرن
در سال ۱۹۴۸ در شهر «دوغوبازیت» ترکیه و در دامنه کوه آرارات بر اثر بارانهای سیل آسا و به دنبال آن سه زمین لرزه متوالی، شکل عجیبی مشابه یک کشتی در ارتفاع کوه آغری نمایان شد. در سال ۱۹۵۹ ایلهان دوروپینار افسر نیروی هوائی ترکیه طی یک مأموریت نقشه برداری مشترک با ناتو از آن عکس برداری کرد و موضوع را به اطلاع مقامات کشورش رسانید، محوطه مذکور نیز به نام وی نامیده شد. در سال ۱۹۶۰ یک هیئت باستانشناسی متشکل از دکتر جورج واندهمان، ایلهان دوروپینار و آرتور براندنبرگر منطقه را مورد بررسی قرار داده و بعد از دو روز کند و کاو در محوطه اعلام داشت که به چیزی جز صخره و خاک برخورد نکرده و این مکان اهمیت باستانشناختی ندارد. به این ترتیب مکان مذکور به حال خود رها شد تا این که در سال ۱۹۷۷ یک باستانشناس خودخوانده آمریکائی به نام رون وایت به مطالعه آن محوطه علاقه نشان داد. وی که پیش از آن در سمت دستیار بیهوشی در یکی از بیمارستانهای آمریکا مشغول به کار بود، در طول دهه ۱۹۸۰ پیوسته برای جلب نظر پژوهشگران باستانشناسی به این مکان در کوشش و تقلا بود. در بین افرادی که وی تشویق به دیدار از محوطه دوروپینار کرد شخصیتهائی نظیر جیمز ایروین، جستجوگر خستگی ناپذیر کشتی نوح و جان موریس از معتقدین سرسخت روایت توراتی- انجیلی آفرینش نیز بودند، لیکن هیچ یک از آنها در مورد کشتی بودن آن سازه قانع نشدند. جان موریس رسماً اعلام کرد که آنجا چیزی وجود ندارد.
در سال ۱۹۸۵ رون وایت به همراه دیوید فرانکلین فاسولد (کارمند یک کشتی تجاری) و دکتر جان بائوم گاردنر متخصص ژئوفیزیک طی مأموریتی محوطه مزبور را بار دیگر مورد معاینه قرار داد. فاسولد به محض مشاهده محوطه، سر از پا نشناخت و با شوق زدگی بیان داشت که این باقیمانده یک کشتی است. وی به همراه خود یک دستگاه رادار با قدرت نفوذ در اعماق زمین و دستگاه دیگری موسوم به فرکانسساز مولکولی را به همراه آورده بود که بی درنگ فرکانس آن را برای آهن تنظیم کرد و مشغول جستجوی نشانههای وجود آهن در محوطه شد. به کمک دستگاه رادار وجود یک ساختار بزرگ در عمق محوطه مسجل گردید. به دنبال چند مأموریت متوالی در دهه ۱۹۹۰ و انجام حفاریهای متعدد و سنجشهای تحت الارضی، فاسولد به تدریج در خصوص کشتی بودن آن سازه دچار تردید شد. وی مجددا در سال ۱۹۹۴ محوطه را به همراه یان پلیمر زمین شناس استرالیائی مورد کاوش قرار داده، به این نتیجه رسید که آنجا یا سازه خاصی نیست، یا تودهای سنگ آهن است و یا چیزی که آنجاست ربطی به کشتی ندارد.
اما ادعای یافت شدن کشتی نوح این حادثه از دید بعضی متعصبین دینی فرصتی برای اثبات روایت توراتی توفان نوح بود که همواره به دنبال اسناد و مدارک دال بر حقانیت روایتهای کتب دینی، از زیر زمینهای بیت المقدس و مکه گرفته تا اعماق اقیانوسها را مورد کاووش بی ثمر قرار میدهند. در این بین دانشمندانی نیز بودند، اکثرا با گرایشهای دینی، که این فرصتها را برای کاوشهای علمی خود غنیمت میشمردند. محوطه باستانشناسی دوروپینار هم از این قاعده مستثنی نبود. رون وایت برای چندین دهه جامعه علمی دنیا و بخصوص آمریکا را روی این مسأله مشغول نگهداشت و حتی پژوهشگران طراز اول دانشگاههای آمریکا را برای دیدار از محوطه مورد نظر و تهیه گزارش علمی به وجد آورد. این شخص ضمن تشویق مسیحیان مومن و ساده لوح برای تأمین مخارج تحقیقات باستانشناسی، صدها هزار دلار از آنان بابت کمکهای مالی دریافت کرده و به همراه بعضی دانشمندان خوشبین و سادهدل دست به سفرهای پرهزینه برای به اصطلاح تحقیقات باستان شناسی زد. نتیجه کوششهای وی تا سال ۱۹۹۹ (سال درگذشت وی) عبارت بود از تشکیل موسسه باستانشناسی رون وایت و موزه باستانشناسی وابسته به آن به صورت غیر انتفاعی (معاف از مالیات)، چندین جلد کتاب در باره یافتههای باستانشناسی خود که در صدهاهزار نسخه به صورت کتاب و دیویدی به فروش میرسیدند و میرسند و جلب علاقه مردم آمریکا و سایر نقاط جهان برای کمکهای مالی به موسسه تحقیقاتی دروغین او. کشفیاتی که او به خود نسبت داده است، از عهده چندین دانشمند باستان شناس حقیقی با صرف تمام طول عمر هم امکان پذیر نمینماید. و اما اطلاعاتی اجمالی در باره یافتههای ادعائی کسی که درآمدهای او و سازمانهای تحت قیمومتش در طول این چند دهه به ارقام هیجان انگیز بالغ میشود، از زبان خودش:
- کشتی نوح و سنگهای لنگر و پرچها و چفت و بستهای اصلی آن در سایت دوروپینار و فسیل فضولات حیوانات.
- خانهای که نوح بعد از توفان ساخت و آرامگاه نوح و همسرش.
- مکان دقیق شهر سدوم و عموره، دو شهری که بنا بر گزارش کتاب مقدس در اثر طغیان و فساد به شعلههای بلا مبتلا شدند و به خاکستر تبدیل گشتند. (در قرآن در جاهای متعدد، از جمله سوره اعراف، آیه ۸۰ و ۸۱ از اهالی این دو شهر تحت عنوان قوم لوط نام برده شده است که مردانشان به گناه همجنس بازی غرقه بودند).
- برج بابل در جنوب ترکیه
- مکان دقیق طور سینا در عربستان سعودی در مکانی موسوم به جبل اللوز
- کشف اتاقکی در انتهای مسیرهای مارپیچی زیر زمینی و اشیاء دیگر متعلق به معبد سلیمان در بیت المقدس
- مکان عبور یهودیان از دریای سرخ در خلیج عقبه، هنگام خروج از مصر
- چرخهائی از درشکه فرعون و اشیاء دیگر مربوط به قشون فرعون از بستر دریای سرخ
- سنگهای اصلی حاوی متون ده فرمان و میثاق خداوند با بنی اسرائیل
- مکان دقیق به صلیب کشیدن حضرت مسیح
- ادعای پیدا کردن نمونه خون حضرت مسیح در محل مصلوب شدن او و ادعای اینکه گویا تحقیقات DNA حکایت از آن دارد که مسیح از یک مادر باکره متولد شده است. جالب است که به ادعای وی آزمایش خون مسیح حکایت از وجود ۲۴ کروموزوم دارد که امری غیر ممکن است.
از شخصیتهای علمی برجسته آمریکائی که فریب دغلکاریهای وی را خوردند و به امید کشف بازماندههای کشتی نوح همراه وی به محوطه دوروپینار آمدند، دانشمندی بود موسوم به دکتر جان بائوم گاردنر، دارای درجه دکترا در رشته ژئوفیزیک و فیزیک فضائی از دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس، دانشمند برجسته ژئوفیزیک و پژوهشگر آزمایشگاههای لوس آلموس در ایالات متحده آمریکا. این شخص از نوجوانی شیفته کتاب مقدس بود و به شدت تحت تأثیر سفر تکوین و داستان توفان نوح قرار داشت. این اشتیاق وی را به تحصیل در رشته زمینشناسی و اقیانوسشناسی مجبور کرد که نهایتا از وی یک شخصیت علمی برجسته پدید آورد. وی علیرغم کسب موقعیت ممتازی در جامعه علمی آمریکا، هنوز هم سرسرختانه بر صحت روایات کتاب مقدس اصرار میورزد و معتقد است که تحقیقات علمی نهایتا راز تمام آنها را خواهد گشود. دکتر جان بائوم گاردنر همراه رون وایت از محوطه دوروپینار دیدار کرده و مدتی طولانی مشغول آزماشهای علمی بسیار پیشرفته با تجهیزات پیچیده، از جمله تجهیزات لرزهنگاری بسیار پیشرفته برای پیدا کردن بازماندههای قطعات احتمالی فلز، فسیل چوب و سایر اجزاء کشتی بود. وی در نهایت در مصاحبه خود با مجله مسیحی Creation آمریکا، قضیه کشتی نوح در سایت دوروپینار را یک فریبکاری توصیف میکند و در حقیقت از کلمه عامیانه انگلیسی bogus استفاده میکند که با اصطلاح «خالی بندی» معنی میدهد. نظری بر ادعاهای رایج در باره ساختار کشتیگونه صخره دوروپینار و موضع مقاله افشاگرانه بسیار جامع و تحلیلگرانه مجله Answers به قلم آندرو اسنلینگ، دارای درجه دکترای زمین شناسی:
- نتیجه پژوهشهای انجام شده به کمک رادار حکایت از وجود یک کشتی ساخته دست بشر دارد…….. کذب محض
- یک سازه منظم فلزی در محل مشاهده شده است…….. کذب محض
- نتیجه تحقیقات آزمایشگاهی حکایت از وجود چوب لایه- لایه فسیل شده دارد…….. کذب محض
- دانشمندان ترکیه به کشف میلههای فلزی نایل شدهاند…….. کذب محض
- وجود اشیاء فلزی از طریق تحقیقات آزمایشگاهی ثابت شده است…….. کذب محض
- اسکلت یک کشتی در محل قابل مشاهده است…….. کذب محض
- حجم عظیمی از فسیل چوب به اندازه چند واگن قطار وجود دارد…….. کذب محض
- کمیسیون تحقیقات ترکیه آن را کشتی شناسائی کرده است…….. کذب محض
در سال ۱۹۹۶ با دکتر جان بائوم گاردنر مکاتبهای انجام شده که بسیار پر اهمیت است. این دانشمند ممتاز، به برخی از سوالات کلیدی در این باره چنین پاسخ میدهد:
حفاریهای عمیقی که ما در سال ۱۹۸۸ انجام دادیم، همه چیز را روشن کرد. این محوطه چیزی جز یک فورماسیون طبیعی نیست. اظهار نظرهای دقیق من در مورد مسائل مشخصتر این مسأله در مقاله مجله Creation دوره ۴، شماره مسلسل ۱۴، مورخ سپتامبر ۱۹۹۲ تحت عنوان «افشاگری بزرک درباره کشتی نوح» به قلم دکتر آندرو اسنلینگ به خوبی منعکس است. تصاویری از من که تاکنون چندین بار از تلویزیونهای آمریکا و انگلستان پخش شده است، مربوط به علاقه و احتمالات اولیه من در مورد کشف ارتباطی بین این محوطه با کشتی نوح است. اما بعد از پژوهشهای گسترده ژئوفیزیکی که در سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸در منطقه انجام دادیم، من نظر دیگری پیدا کردم. به نظر من باقیماندههای کشتی نوح مطلقا در این مکان نیست و آنها را باید در مکان دیگری جستجو کرد. ادعاهای وایت و فاسولد در این مورد «خالی بندی» محض است. اما آنچه که رون وایت «چوب فسیل شده» معرفی میکند، نمونههای متعدد آن به دفعات در آزمایشگاه ما مورد آزمایش قرار گرفته و ما تردیدی نداریم که آنها چیزی جز سنگهای آذرین با ترکیب بازالتی نیستند. رون وایت هم از نتیجه آزمایشهای ما آگاه است. من هفتههای متمادی در آن مکان بودم و به هیچ وجه چیزی شبیه به فسیل چوب در آنجا ندیدم. آنچه هم که به عنوان «ستون فقرات» کشتی عنوان میشود، چیزی جز سنگهای آذرین نیست و منشأ دیگری ندارد». وی در مورد «پرچهای فلزی» مورد ادعای رون وایت چنین میگوید: «به هیچ وجه. من مطمئنم که رون وایت آنها را از مکان دیگری بدانجا منتقل کرده است». در خصوص شکل عجیب کشتیگونه محوطه دوروپینارز این چیزی جز یک فورماسیون طبیعی ناشی از رانش زمین در اثر توده گلی موجود در عمق منطقه نیست.
نتیجهگیریهای مشخص من به آسانی به دست نیامدهاند. ما در فاصله سالهای ۱۹۸۵تا ۱۹۸۸هشت سفر تحقیقاتی به منطقه انجام دادیم. دکتر صالح بایراک توتان، دانشمند زمین شناس از دانشگاه آتا ترک در ارض روم هم همراه ما بود. ما در سال ۱۹۸۷ منطقه را به کمک تجهیزات رادار با قابلیت نفوذ عمقی در امتداد ۷۲ خط موازی به فاصلههای مساوی دو متری مورد مطالعه قرار دادیم. در یک بررسی دیگر به کمک دستگاههای ماگنتومتر، ۱۲۰۰سنجش ماگنتومتری انجام دادیم. سپس با استفاده از تجهیزات پیشرفته دست به لرزهنگاری در امتداد خطوط موازی متعدد به فواصل کم زدیم. در سال ۱۹۸۸ ما اقدام به حفر چهار حفره عمیق برای انجام لرزهنگاری عمقی کردیم. حفر این سوراخهای عمقی و انجام لرزهنگاری تحت الارضی بود که بالاخره همه چیز را روشن کرد و بر ما معلوم شد که صخرهای باریک و دراز در عمق محوطه قرار دارد و حرکت توده گلی از طرفین این مانع صخرهای در عمق زمین موجب فورماسیون بادامی شکل در سطح آن شده است."
تخته سنگی که ادعا شده لنگر کشتی بوده و حتی عامیترین افراد هم شهادت دادهاند که صلیبهای روی آن بعد از پیدا شدن روی آن کنده شده است.
در این بین نامهای از جو زیاس مسئول موزه باستانشناسی وابسته به میراث فرهنگی اسرائیل در بیت المقدس با آدرس و شماره تلفن خطاب به یک پژوهشگر شیادیهای رون وایت به نام Searcy در اینترنت موجود است که خالی از طنز نیست. وی گفته است که اگر رون وایت بتواند نسخهای از نتیجه آزمایش خون مسیح را ارائه کند که گویا در یکی از آزمایشگاههای اسرائیل انجام شده و منجر به کشف ۲۴ کروموزوم در خون مسیح شده است، وی حاضر است خود را به رژیم دمشق تسلیم کند!
اکثر دانشمندان منظره هوائی محوطه دوروپینار را اندکی غیر عادی و اعجاب انگیز خواندهاند، اما اضافه کردهاند که چیزی جز یک فورماسیون (تغییر شکل) طبیعی در کار نیست. به علاوه فورماسیونهای کوچکتری، باز هم به شکل کشتی در اطراف مشاهده میشود که نه با روایت توراتی سازگاری دارد و نه با روایت قرآنی. اما موضوع کشف بقایای کشتی نوح به قدری میان مسیحیان امریکا مورد پذیرش قرار گرفته که وبسایتی به صورت کامل تمام مدارک موجود علیه آن را به کمک دانشمندان ژئوفیزیک و زمین شناس جمعآوری کرده و جستجوی کشتی نوح نام نهاده است.
در میان فارسی زبانان تشیع، پس از ترجمه این شایعه قسمتهایی نیز به آن افزوده شده، مثلاً گفته شده که کتیبهای در بقایای این کشتی یافت شده که نشان میدهد نوح به پنجتن آل عبا قسم خورده است. این ادعا غیر از وبلاگها و پیجهای زرد فارسی منبع دیگری ندارد.
*بخش عمده این پژوهش به کمک مقاله مهندس ابراهیم رفرف (نویسنده و مترجم) گرد آمده است.
سوژه چهارم: اینجا جادهی چالوس نیست!
برخلاف عکسی که این روز ها به نام جاده چالوس و با عناوینی نظیر زیباترین عکس سال در فلان جشنواره... در شبکه های اجتماعی دست به دست میشود، اینجا جادهی چالوس نیست. اینجا حتی ایران نیست!
با نگاهی به پوشش گیاهی منطقه، تعداد پیچهای جاده و مهمتر از همه، خطکشی صاف و کم نقص آن به راحتی میتوان پی برد که ایرانیها هیچ دخالتی در ایجاد چنین منظرهی دلپذیری نداشته اند!
اما اینجا کجاست؟
منطقهای زیبا و توریستی در کشور ژاپن (حوالی جایی به نام توچیجی)
اطلاعات کاملتر در صفحهی لینک شده قرار دارد. اما چون به زبان چینی است، متن ترجمه شده توسط گوگل، پیوست شده است.
http://travel.۲۱cn.com/scene/foreign/۲۰۰۷/۰۵/۱۰/۳۲۲۲۲۰۳۴.shtml
متن ترجمه شده از ژاپنی به انگلیسی:
Nikko is located northwest of Tochigi Prefecture of Japan off the northeast, is quiet and full of old-fashioned small town, but the tourist season arrives, here, but visitors from the local spread that "less than sunlight does not enjoy" Natural Beauty daylight has become an international tourist city with the perfect blend of humanistic beauty.
Refined luxury of the monastery
Daylight to the group of buildings dominated by the two social Temple (Nikko Toshogu Rinnoji Temple, Futarasan Shrine) (109) and the surrounding area was designated as Japan's 10th World Heritage Site, also known Daylight Club Temple ", an area of ??over 50 hectares, these buildings with the surrounding natural landscape is totally integrated to form a very typical Japanese cultural landscape group, so that the park has become a rare where can feel the ancestors wisdom.
Toshogu was built in ۱۶۳۶, after the death of the early generations of Tokugawa Ieyasu, is that the ۲-year in November (۱۶۴۵), donated the gift of God, No. by water after the end of the Emperor. Toshogu worship with Tokugawa Ieyasu, the source Dependent DPRK, Toyotomi Hideyoshi, Excellencies, as well as ۸ national treasures and ۵۵ important cultural property, etc.. Which like the ornate the Yangming door, sleeping cats, three apes, etc. are very important national treasure.
Toshogu in Nikko National Park, the forest is lush, park avenue on both sides of the cedar tree age up to 300 years, 30 to 40 meters high, the avenue total length of 37 km, as the world's longest avenue in the Guinness Book world record. During the rainy midnight, the entire park enveloped in a cloud of smoke haze, like a paradise on earth, people to linger.
East according to the palace, "Red Gate" is particularly attractive, with Long, plants as well as Chinese classical figures of more than ۵۰۰ sculptures, a total of over four hundred kinds of sculpture, extravagant, magnificent, breathtaking. People are often attracted by its sculpture and art sunset belated "Red Gate", also known as "Higurashi door". God stables homes gone, does not talk, do not hear on the three ape sculpture and Tang Men sleeping cat sculpture is very famous works of art, known as Japan's national treasures
Refined luxury of the monastery
Daylight to the group of buildings dominated by the two social Temple (Nikko Toshogu Rinnoji Temple, Futarasan Shrine) (109) and the surrounding area was designated as Japan's 10th World Heritage Site, also known Daylight Club Temple ", an area of ??over 50 hectares, these buildings with the surrounding natural landscape is totally integrated to form a very typical Japanese cultural landscape group, so that the park has become a rare where can feel the ancestors wisdom.
Toshogu was built in ۱۶۳۶, after the death of the early generations of Tokugawa Ieyasu, is that the ۲-year in November (۱۶۴۵), donated the gift of God, No. by water after the end of the Emperor. Toshogu worship with Tokugawa Ieyasu, the source Dependent DPRK, Toyotomi Hideyoshi, Excellencies, as well as ۸ national treasures and ۵۵ important cultural property, etc.. Which like the ornate the Yangming door, sleeping cats, three apes, etc. are very important national treasure.
Toshogu in Nikko National Park, the forest is lush, park avenue on both sides of the cedar tree age up to 300 years, 30 to 40 meters high, the avenue total length of 37 km, as the world's longest avenue in the Guinness Book world record. During the rainy midnight, the entire park enveloped in a cloud of smoke haze, like a paradise on earth, people to linger.
East according to the palace, "Red Gate" is particularly attractive, with Long, plants as well as Chinese classical figures of more than ۵۰۰ sculptures, a total of over four hundred kinds of sculpture, extravagant, magnificent, breathtaking. People are often attracted by its sculpture and art sunset belated "Red Gate", also known as "Higurashi door". God stables homes gone, does not talk, do not hear on the three ape sculpture and Tang Men sleeping cat sculpture is very famous works of art, known as Japan's national treasures
پ
نظر کاربران
ایرانی است دیگر . گاهی بدنبال قهرمان سازیست!
همه ما حداقل چند بار جاده چالوس رو رفتیم و معلومه که اینجا جاده چالوس نیست نیازی به اثبات و ... نیست اما در مورد محل کشتی نوح مقاله جالبی بود
مسخره بود
در مورد کشتی حضرت نوح مضخرفه یه مقاله بین پونصدتا مقاله ای که تئید کننده ی ای ماجران هیچی نمیگه تازه این خانم یا اقایی که اینو نوشته منبعی برای اظهاراتش نداره
چرا از سلاح دشمن علیه خودش استفاده نمی کنید در تلگرام و اینستا گرام کانال بزنید تا مردم سریع باور نکنند