اجبار همسر به برقراری ارتباط نامشروع!
حکم اعدام مردی که زنش را مجبور به برقراری ارتباط نامشروع با مردی غریبه کرده بود از سوی دیوان عالی کشور تایید شد.
روزنامه اعتماد: حکم اعدام مردی که زنش را مجبور به برقراری ارتباط نامشروع با مردی غریبه کرده بود از سوی دیوان عالی کشور تایید شد.
رسيدگي به اين پرونده از سه سال پيش با دستگيري يك زن و شوهر به اتهام قتل، مثله كردن و سوزاندن مردي ٦٧ ساله آغاز شد. عباس و مهتاب كه در كار خريد و فروش مواد مخدر فعاليت داشتند، چند روز قبل از دستگيري، اصغر - مقتول - را در خانه شان كشتند و جسدش را در جاده ورامين به آتش كشيدند.
در بازجويي‌هاي پليس، عباس به قتل اعتراف و علت آن را تلاش مقتول براي برقراري ارتباط نامشروع با همسرش اعلام كرد اما وقتي پرونده براي صدور حكم به شعبه ٧١ وقت دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد، پرده از واقعيت ماجرا فرو افتاد.
با آغاز جلسه دادگاه، قاضي عزيزمحمدي، مهتاب را به جايگاه احضار كرد. او از اتهام زنا شروع كرد و گفت: «شوهرم من را مجبور مي‌كرد تا براي پول با مقتول ارتباط نامشروع برقرار كنم. شب حادثه، اصغر به خانه ما آمده بود. من تنها بودم. عباس هم همه‌چيز را مي‌دانست. او پس از يك ساعت به خانه آمد. ناگهان با اصغر دعوايش شد. او يك ليوان وايتكس را كه روي طاقچه بود برداشت و روي صورت اصغر ريخت. من هم از ترس با چاقو به پهلويش زدم. او روي زمين افتاد اما هنوز زنده بود.
عباس طنابي را كه با خود آورده بود دور گردنش پيچيد و فشار داد. بعد روفرشي را هم روي دهان او گذاشت و آنقدر فشار داد تا خفه شد. پس از آن عباس جسد را به حمام برد و تكه‌تكه كرد. درون چند كيسه زباله ريخت. كيسه‌ها را در ماشين مقتول گذاشت و با هم به جاده ورامين رفتيم. آنجا با بنزين كيسه‌ها را آتش زديم و برگشتيم.»
اعترافات مهتاب نشان مي‌داد مقتول پيش از اين نيز در ازاي پرداخت پول به شوهرش، با او ارتباط نامشروع برقرار كرده بود. حرفي كه با واكنش عباس در دادگاه روبه‌رو شد.
او وقتي پشت جايگاه ايستاد، برخلاف اعترافاتش در بازجويي‌ها، قتل را گردن همسرش انداخت و گفت: «زن من وقتي مي‌گويد كه من او را مجبور به تن‌فروشي مي‌كردم، بايد برود بميرد. من فقط مي‌دانم كه مقتول با خانم من حساب و كتاب داشت اما رابطه‌شان پدر و دختري بود. يعني من اين‌طور فكر مي‌كردم.» او درباره روز حادثه گفت: «دو روز قبل از حادثه مقتول با برادرخانم من دعوايش شده بود و پاي من هم وسط آمد.
بعد از آن ديگر او را نديدم تا شب حادثه وقتي به خانه رفتم ديدم اصغر بدون لباس آنجاست. من از موضوع خبر نداشتم. با هم درگير شديم. من يك ليوان وايتكس را كه روي طاقچه بود برداشتم و روي صورتش ريختم كه ناگهان مهتاب با چاقو به پهلوي اصغر زد. او روي زمين افتاد اما وقتي من روفرشي را روي صورتش گرفته بودم جان نداشت».
عباس هيچ حرفي از فشردن طناب دور گردن مقتول نگفت. همان طنابي كه در بازجويي‌ها به خريد آن قبل از ارتكاب به قتل اعتراف كرده بود. او ادامه داد: «بعد از اينكه ديدم اصغر مرده، به پدر خانم و برادر خانمم زنگ زدم و موضوع را تعريف كردم. آنها كه آمدند گفتند بايد جسد را مثله كنيم تا بتوانيم از خانه بيرون ببريم. من رفتم كارتن بخرم كه اعضاي بدن اصغر را درون آن بيندازيم و پدرخانم و برادرخانم من هم جنازه را به حمام بردند و همانجا مثله كردند. اعضاي بدن را درون كارتن و كيسه‌هاي زباله ريختيم.
با ماشين مقتول به جاده ورامين رفتيم. كيسه‌ها را آتش زديم و برگشتيم.» با ثبت حرف‌هاي دو متهم، آنها براي آخرين دفاع دوباره پشت جايگاه ايستادند اما هركدام قتل را به ديگري نسبت دادند. در پايان دادگاه، قضات عباس را به اعدام و مهتاب را به حبس محكوم كردند كه اين حكم با تاييد در ديوان عالي كشور در آستانه اجرا قرار گرفت.
رسيدگي به اين پرونده از سه سال پيش با دستگيري يك زن و شوهر به اتهام قتل، مثله كردن و سوزاندن مردي ٦٧ ساله آغاز شد. عباس و مهتاب كه در كار خريد و فروش مواد مخدر فعاليت داشتند، چند روز قبل از دستگيري، اصغر - مقتول - را در خانه شان كشتند و جسدش را در جاده ورامين به آتش كشيدند.
در بازجويي‌هاي پليس، عباس به قتل اعتراف و علت آن را تلاش مقتول براي برقراري ارتباط نامشروع با همسرش اعلام كرد اما وقتي پرونده براي صدور حكم به شعبه ٧١ وقت دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد، پرده از واقعيت ماجرا فرو افتاد.
با آغاز جلسه دادگاه، قاضي عزيزمحمدي، مهتاب را به جايگاه احضار كرد. او از اتهام زنا شروع كرد و گفت: «شوهرم من را مجبور مي‌كرد تا براي پول با مقتول ارتباط نامشروع برقرار كنم. شب حادثه، اصغر به خانه ما آمده بود. من تنها بودم. عباس هم همه‌چيز را مي‌دانست. او پس از يك ساعت به خانه آمد. ناگهان با اصغر دعوايش شد. او يك ليوان وايتكس را كه روي طاقچه بود برداشت و روي صورت اصغر ريخت. من هم از ترس با چاقو به پهلويش زدم. او روي زمين افتاد اما هنوز زنده بود.
عباس طنابي را كه با خود آورده بود دور گردنش پيچيد و فشار داد. بعد روفرشي را هم روي دهان او گذاشت و آنقدر فشار داد تا خفه شد. پس از آن عباس جسد را به حمام برد و تكه‌تكه كرد. درون چند كيسه زباله ريخت. كيسه‌ها را در ماشين مقتول گذاشت و با هم به جاده ورامين رفتيم. آنجا با بنزين كيسه‌ها را آتش زديم و برگشتيم.»
اعترافات مهتاب نشان مي‌داد مقتول پيش از اين نيز در ازاي پرداخت پول به شوهرش، با او ارتباط نامشروع برقرار كرده بود. حرفي كه با واكنش عباس در دادگاه روبه‌رو شد.
او وقتي پشت جايگاه ايستاد، برخلاف اعترافاتش در بازجويي‌ها، قتل را گردن همسرش انداخت و گفت: «زن من وقتي مي‌گويد كه من او را مجبور به تن‌فروشي مي‌كردم، بايد برود بميرد. من فقط مي‌دانم كه مقتول با خانم من حساب و كتاب داشت اما رابطه‌شان پدر و دختري بود. يعني من اين‌طور فكر مي‌كردم.» او درباره روز حادثه گفت: «دو روز قبل از حادثه مقتول با برادرخانم من دعوايش شده بود و پاي من هم وسط آمد.
بعد از آن ديگر او را نديدم تا شب حادثه وقتي به خانه رفتم ديدم اصغر بدون لباس آنجاست. من از موضوع خبر نداشتم. با هم درگير شديم. من يك ليوان وايتكس را كه روي طاقچه بود برداشتم و روي صورتش ريختم كه ناگهان مهتاب با چاقو به پهلوي اصغر زد. او روي زمين افتاد اما وقتي من روفرشي را روي صورتش گرفته بودم جان نداشت».
عباس هيچ حرفي از فشردن طناب دور گردن مقتول نگفت. همان طنابي كه در بازجويي‌ها به خريد آن قبل از ارتكاب به قتل اعتراف كرده بود. او ادامه داد: «بعد از اينكه ديدم اصغر مرده، به پدر خانم و برادر خانمم زنگ زدم و موضوع را تعريف كردم. آنها كه آمدند گفتند بايد جسد را مثله كنيم تا بتوانيم از خانه بيرون ببريم. من رفتم كارتن بخرم كه اعضاي بدن اصغر را درون آن بيندازيم و پدرخانم و برادرخانم من هم جنازه را به حمام بردند و همانجا مثله كردند. اعضاي بدن را درون كارتن و كيسه‌هاي زباله ريختيم.
با ماشين مقتول به جاده ورامين رفتيم. كيسه‌ها را آتش زديم و برگشتيم.» با ثبت حرف‌هاي دو متهم، آنها براي آخرين دفاع دوباره پشت جايگاه ايستادند اما هركدام قتل را به ديگري نسبت دادند. در پايان دادگاه، قضات عباس را به اعدام و مهتاب را به حبس محكوم كردند كه اين حكم با تاييد در ديوان عالي كشور در آستانه اجرا قرار گرفت.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
خدایا انسانیت تا کجا افول کرده . چرا بعضیها مثل انسان نمیتونن زندگی کنن . خدا به دادمون برسه
پاسخ ها
خداوکیلی اون که منفی داده بیاد بگه چرا
اونی که منفی داده دوست وهمکارنامرد است
عجب خانواده نمونه اي!!!
فقر و فحشا
پاسخ ها
ای بسا فقیران بسیار محترمی که هیچ وقت به فحشا کشیده نمی شوند.
مرد مثل سگ دروغ میگه اگه از رابطه بی اطلاع بود بعد از قتل به پدرزن و برادرزنش زنگ نمیزد بیان کمک .. زنه هم اگه شده زیر کتک های شوهرش میمرد بهتر از این بود که تن به این خواری و بی شرفی بده .... اون پیرمرد 67 ساله هم که دیگه بدتر .... این سه نفر بدونن عذاب واقعی هنوز براشون شروع نشده گرچه برا اون پیرمرده شروع شده
حرفهای عباس که واقعیت بیشتر جور در می اید.
پاسخ ها
خوبه کارآگاه نشدی اونا بعد از 3 سال نتیجه گرفتن قاتل کی بوده نه 5 دقیقه.....
وا اسفا وا اسفا !!!!!!!!!!!!
قصی القلب . چه راحت تیکه تیکه کردنش. انگار مرغ و تیکه تیکه کردن.
اینها همش به خاطر مواد هست
ريشه اصلي اين زشتيها و جنايتها در مواد مخدراست و بس
چ خاونواده خفنی...ولی وقتی دقت کنید هردو شون دارن دروغ میگن حرفای زنه یه کمی واقعیتره
خدايا ناپاكي هارو از بين ببر
اگه زن به اجبار با پیر مرده رابطه داشت در طول این مدت چرا به پدر و مادر خودش اطلاع نداد یا اصلا شکایتی را مطرح نکرد
موندم چی بگم!
پاسخ ها
منم چیری نمیگم
منم همینطور...
همه از مال حرومه.......تمام!!!!!!!
من تا حالا فکر میکردم جهنم جای یکی مثل منه که بی اجازه 12 میلیون پول دوست و شریکم و گرفتم و به ناچار و گرفتاری خرج کردم(بهش گفتم و گفت اشکالی نداره اما ذره ذره بدم چون درکم کرد که مجبور شدم).الان از وقتی اختلاسها و دزدیهای آقا زاده ها و سرقت بیت المال و چپاول و زمین خواری و این جور قتل و جنایت و غارت و کارتلهای مواد مخدر و فحشا رو میبینم اصلا شک ندارم بهشتیم.اگه من و اینا با هم بریم جهنم که باید به عدالت خدا شک کرد.
پاسخ ها
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است/کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
"حافظ"
اینجا ایران است .....
ای بسا که وقتی زندگی ,خانواده فقیر محترمی را به فحشا وا میدارد
آدم یک کیلو گوشت میخره باور کنید از بس استخون داره 2 ساعت طول نیکشه 4 تیکش کنی چطوری یه آدمو مثله کردن
تو حموم تیکه تیکش کرده؟خخخخخ.احتمالا فیلم زیاد دیده
اعتیاد به مواد از این بهتر نمیشه باید همشونو ببرن بریزن تو دریا تا جامه خانواده شهر کشور همه از دست این آشغالها پاک بشه.اگه من میتونستم همین کارو میکردم
مقصر اصلی زنه است.
قصاص حکم زنه بوده نه برای مرده.
خودم هم یه زن هستم.نه از روی چیزی بگم نه.ولی 5دقیقه ای هم نتیجه نگرفتم.اما زنا اگه بخوان میتونن نقششون رو خوب بازی کنن و دادگاه رو هم به اشتباه ببرن.خانواده ی این زن گواه خود این زن و ماجراست...
لیوان وایتکس لب طاقچه چی کار می کرد؟
بياييد كمى بينديشيم علت اينگونه جنايتها چيست چاره رابيابيم مطمئن باشيدكه باز هم ازاينگونه جنايتها اتفاق ميافتد پروردگارا لطفت رابرمردم ايران بيشتر كن امين
اسی اعدام رو ندیده گرفته و به دنبال اینه که لیوان وایتکس اونجا چه میکرده خخخخخخ
باسلام.
چیزی که زیاده این روزهاروابط جنسی بین افراد خانواده است ولی همه از ترس انرا انکار کرده ودر انظار انراکاربد ودورازاخلاق بیان میکنند
اگه این چنین زنانی حمایت الکی نشوند ، زنان دیگه به این راحتی خودشون رو گول نمیزنند !!!!1!
اینا همش زیر سر فیلمای خراب هستن
دوستان اره حق با شماست چی بگیم..
سلام. Ali جان کلا اخلاق رفته و اصلا اخلاق وجود ندارد ممکن است فقر و بیکاری مزید بر علت شوند ولی اصل کار اخلاق از این آب و خاک رخت بر بسته این را نیز اکثراً میدانند!!!