استقبال دختر شریعتی از پیامکها درباره پدرش!
شماره پنجم ویژه نامه دنیای اقتصاد مورخ دوازدهم مرداد به آسیبشناسی بحث شوخی با دکتر شریعتی پرداخت که با گذشت دو هفته از انتشار آن، خانم سوسن شریعتی در یادداشتی به بیان دیدگاههای خود در خصوص پرونده یاد شده پرداخته است.
سایت انتخاب نوشت:
شماره پنجم ویژه نامه دنیای اقتصاد مورخ دوازدهم مرداد به آسیبشناسی بحث شوخی با دکتر شریعتی پرداخت که با گذشت دو هفته از انتشار آن، خانم سوسن شریعتی در یادداشتی به بیان دیدگاههای خود در خصوص پرونده یاد شده پرداخته است.
همگی درباره اسطورهسازی و نیز ضرورت شکستن آن و البته مفید بودنش سخن میگویند. اصل را بر همین بگذاریم. غرض از پیامکهای طنز و هجو و لغز درباره شریعتی اسطورهشکنی است و نه محصول «دستان پنهان». تئوری دستان پنهان درست هم که باشد، اثباتناپذیر است. برای آدمهایی مثل شریعتی که مخالف از همه سو زیاد دارد شناسایی صاحبان دستها آسان نیست: دستان پنهان قدرت، دستان پنهان مخالفان او در قدرت، دستان پنهان مخالفان او خارج از قدرت و ...؟ شناساییاش سخت است، ابزار اطلاعاتی میخواهد و کنجکاویهای کارآگاهی و ... بحث در باب اسطورهها و ضرورت شکستنشان شدنیتر است.
با این همه بت شدن و اسطوره شدن مکانیزمی دارد، زدودنش نیز. اسطوره را گاه میسازند، گاه ساخته میشود. اولی شکستنش آسان است، دومی، مثل در افتادن با ارواح است و اشباح. بتها را باید شکست، اسطوره را باید زدود. اما مثل بسیاری اوقات این نوع بایدها نتیجه عکس میدهد. مثلا چون خواستی بشکنی شده است بت. چون خواستهای بزدایی، شده است اسطوره. و دست آخر اینکه اسطورهها را همیشه دوستداران نمیسازند، گاه مخالفان میسازند.
از این بدیهیات گذشته، برگردیم به پرونده شریعتی. آیا شریعتی یک اسطوره است؟ اگر هست و باید شکستش کی و چگونه اسطوره شد و مهمتر از همه چه کسی یا کسانی او را اسطوره کردند؟ طرفدارانش یا مخالفانش. گروههای سیاسی یا مردم کوچه و بازار؟ جوانان نسلهای پیشین یا نسلهای بعدی؟
1 شریعتی، اسطوره نیست. مگر میشود سر به سر اسطوره گذاشت؟ پیگرد قضایی هم که نداشته باشد، افکار عمومی در برابرت قد میکشد و نه فقط طرفداران جان بر کفش. آیا شریعتی در میان افکار عمومی چنین شانی دارد؟ آیا بر سر او چنین اجماعی وجود دارد؟ او از نادر روشنفکران (به قول برخی، خطیب، سخنران و ...) این مرز و بوم است که هنوز که هنوز است به آرشیو نپیوسته و هیچ گونه اجماعی بر سرش نیست. دفاعی هم اگر باشد نسبی است، نقدها هم در شکل منصفانهاش همیشه یک اما به پیوست دارد. اسطوره «نسبی» و «تقریبی» و «کمی تا قسمتی» نداریم. اسطوره، موجودیتش را از تمامیتش میگیرد. سی سال اخیر او هم بهانه شوخی شده است، هم توهین، هم اتهام، هم نقد (فلسفی - دینی - جامعهشناسانه) و البته هم مدح و ستایش... اگر شور و شر و مزاج آتشینی هم نشان داده شده از هر دو سو بوده است. هم آن کس که کوبیده با بسیج احساسات به میان آمده، هم آنکه در ستایش او سخن گفته است. در کنار این زد و خورد البته بحثهای غنی و پرمحتوای نظری بسیاری هم صورت گرفته است که به نوعی میراث فرهنگی سی سال اخیر را تشکیل میدهد. نقد و بررسی شریعتی و افکارش، همچون آینهای روبهرو بهانهای بوده است
برای به خود نظر انداختن و موقعیت بسیاری از معضلات و مفاهیم نظری و اجتماعی و دینی را ارزیابی کردن. حتی اگر طی این بحثها فهمیده باشیم که شریعتی خطیب بوده است و نه آکادمیسین، سواد نداشته و ... با این همه همین که فرصت بحث در بابهایی همچون نسبت ایدئولوژی و مذهب، جایگاه دین در تغییرات اجتماعی، نسبت مذهب و سیاست، رادیکالیزم و اصلاحات، اتوپیا و رئال پلیتیک و ... را فراهم کرده باشد، به وظیفه خود عمل کرده است. پرونده شریعتی را نمیتوان محدود کرد به یک زد و خورد ابسورد و بیمعنا میان طرفداران آتشین از یک سو و مخالفان متعصب از سوی دیگر و بعد این وسط، با گرفتن میانه دچار توهم شویم و تصور که راه سوم، راهی دیگر است. شریعتی در این سی سال، همین جا و هماکنون در میان ما ایستاده است و به هیچ فرا زمان و فرامکان اسطورهای رانده نشده است؛ در دسترس، بیمتولی و آماده برای بحث و گفتوگو و البته برای خالی کردن عقدههای دل. شریعتی اسطوره نیست، خوبیاش در همین است.
۲ با این همه کسانی که اصرار دارند او اسطوره است و باید شکستش باید بگویند کی و چگونه اسطوره شد و چگونه؟ طی این سی سال و اندی که از مرگش میگذرد اسطوره شده است؟ چون حیات علنی داشته و بر سر کوی و برزن نامش خوانده میشده است وارد وجدان عمومی اجتماع شده یا بر عکس از آنجا که زیستی پنهان داشته، بیبلندگو بوق و کرنا، آهسته و پیوسته بدل شده است به پچ و پچ و زمزمه و ... نماد؟ چون متعلق به زمانهای قدیم و دور بوده است، شده است حسرت نوستالژی در ادامه اون زمونا یادش به خیر یا چون پا به پا با تغییرات و تحولات اجتماعی ما به جلو آمده شده است اسطوره؟ چون اسم خیابان و مترو و مدرسه و بیمارستان به نامش هست یا چون مجسمهاش ناگهان مفقود میشود و کراواتمند است یا چون انتساب به او میشود مجازات در مراتب بهشت در یک کلام: چون اراده معطوف به ساخت و ساز اسطوره از شخصیت او از بالا وجود داشته است اسطوره یا چون اراده معطوف به ساختن اسطوره از او وجود نداشته، شده است اسطوره؟ چون پشتش گرم بوده شده است اسطوره یا چون پشتش خالی بوده؟ چون بت شده است باید شکستش یا چون مدام خواستهاند بشکنندش شده است بت؟ این را دیگر اسطوره شناسان باید بگویند. به
ما توضیح دهند روند اسطورهسازی یا برعکس شکل گرفتن اسطورهها را. اسطورهها را همیشه نمیسازند. اسطورهها ساخته میشوند برای پر کردن خلأیی.
3 سوال مهمتر اینکه اگر شریعتی اسطوره است و باید شکستش، چه کسانی این اسطوره را ساختهاند؟ دوستداران یا مخالفان؟ اینکه دوستداران شریعتی او را اسطوره کردهاند، یکی از همان اسطورهها است. اگر اسطورهسازی با بزرگنمایی همراه باشد در مورد شریعتی مسوولیتش به گردن مخالفانی است که در بزرگنمایی نقش او در تاریخ معاصر سهم بسزایی داشتهاند: «شریعتی همه را چریک کرد، شریعتی با رویکرد ایدئولوژیک به تاریخ، جلودار حرکت مشروطیت شد، شریعتی با نگاه اسطورهای به تاریخ سدی شد برای مدرنیته و ...» هیچ یک از دوستداران شریعتی چنین قدرتی را برای او در کن فیکون کردن تاریخ معاصر قائل نبودهاند. از مورخ دولتی ما گرفته تا فیلسوف دولتی نظام شاهنشاهی همگی متفقالقولند در ساواکی بودن شریعتی و البته در اینکه همه جوانان ما را مارکسیست کرده است (گیرم از نوع اسلامیاش) بسیاری از روشنفکران دینی و اکثر روشنفکران غیردینی متفقالقولند که شریعتی همه را مذهبی ولایی کرد (گیرم کراواتمند)، اما هیچ یک از دوستداران شریعتی تواناییهایی چنین گسترده برای او برنمیشمارند. این مخالفان شریعتی بودهاند که او را بدل ساختهاند به کینگکونگی با قدرتی خارقالعاده در
تخریب که یک تنه ایستاد و خراب کرد و «برید و درید و شکست و ببست، یلان را سر و سینه و پا و دست» یک اسطوره کینگ کونگی ندیدهاید؟ شریعتی را چه کسی اسطوره کرده است؟ جملاتی که در جهان مجازی و غیرمجازی چرخ میخورد و نام او را بر سر زبانها میاندازد، کتابهایی که پرتیراژتر میشوند، نقدهایی که به هر مناسبتی و از هر طیف فکریای متوجه او میشود، یا نسل جوانی که برای شریعتی برافروخته میشود؟ همان نسل جوانی که در صورت عدم توهم توطئه و دستهای پنهان، میگویند این روزها با ارسال پیامک در صدد شکستن اسطوره شریعتی است: تا کمی بخندد، تا انتقامی گرفته باشد از اسطورهها، تا وعده دهد که بعدا نوبت شما هم میشود.
نتیجه: شریعتی چه اسطوره باشد و این پیامکها به قصد شکستش ارسال میشود، چه دستهای پنهان دستاندرکار توطئهای به قصد تخریب آدم محبوب و معتبری باشند، هر دو مبارک است. در شق اول باید خوشحال بود که بار دیگر شریعتی بهانهای شده است برای برداشتن گامی به سوی گسترش فرهنگ تساهل و بردباری. در شق دوم معلوم میشود که شریعتی تهدیدی است جدی و باید بدلش ساخت به موضوع خنده. شریعتی در این میان، اگر اسطوره نباشد که خب با این طنزها نمیشکند و اگر هم اسطوره باشد که با این توطئهها اسطوره را نمیشود، سرنگون کرد. بگذارید حالشان را بکنند: نسل جوان باشد یا دستهای پنهان.
نظر کاربران
اصلا اس ام اس شریعتی داریم؟واقعا داریم؟
خواهرم
بعد از هزار وچهار صد سال حقانیت علی (ع)وفرزندانش را زیر سئوال مبرنندواز شکستن حرمت آنها ابائی ندارنند.شکستن اسطورهائی مانند پدر شما که از حامیان ومبلغان تشیع ناب علوی بودنندکه کارست ساده والبته بیهوده.
من ادعا نمیکنم همیشه به یاد انهایی که دوستشان دارم هستم
اما ادعا میکنم حتی در لحظاتی که یادشان نیستم دوستشان دارم
(دکتر شریعتی)
آدم روشن فکر، فرزند روشن فکر دارد.
دکتر شریعتی جایگاهش خیلی بالا تر از اینه که با چهار تا اس ام اس بشه تخریبش کرد کلامش مث آب زلال روح صفا میده
پاسخ ها
ایشان عزیز و تاثیر گذارند
یادمان نرود که نسل دانشگاهی آن زمان را شریعتی بیدار کرد
شریعتی خیلی آدم بزرگیه, اسطوره هم که به این راحتی ها شکسته نمی شه. راستی احسانشون کجاست الان؟ شریعتی کلی به فهم و کمالات پسرش می بالید, الان خبری ازش نیس. کسی می دونه؟
زن همسایه از گرسنگی مرد همسایه ها در عزایش گوسفندها سر بریدند!!!!!!!(هر کی یه جمله از استاد بنویسه تا سیه روی شود هر که در او غش باشد)
شریعتی,شریعتی است. کلامش چنان تاثیرگذار وزیباست که حتی دشمنانش را تسلیم میکند.بارک اله خانم شریعتی نوشته ات مرابه یاد دکترشریعتی انداخت واشکم را ......
با نظر اقا عادل کاملا موافقم
و از دخترشونم نهایت تشکر رو دارم با این جواب زیبا و کوبندشون.
مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ازين اس ام اس ها متاسفانه بدست منم كم نرسيده! و هميشه تاسف خوردم.
منكه خييييلي دكتر شريعتي رو دوست دارم.كلي از متن ها و سخن راني هاش روهم دارم. تفكراتش هم عقل هم دل انسان رو نوازش ميكنه.
بسیار عمیق و زیبا به تصویر کشیده اند ....
بسیار فصیح، شیوا و روشنگر...
و این میرساند که چه خوب پدر را شناخته و روحیات وخلقیات وی را میداند، و چه کسی بهتر از نزدیک ترینها به شریعتی برای توصیف او ؟
اگر منطقی باشیم بی جهت و نابخردانه بر سر این مرد بزرگ با کسی نمیجنگیم و اجازه میدهیم که شریعتی ارزش واقعی اش را از دل همین رفتارها بیابد،
امیدوارم که این بزرگمرد پس از سالیان دراز جایگاه حقیقی اش را به ما اعلام فرماید...
زنده باد فرزند شریعتی
بله این یک توطئه است که از ارزش های دکتر شریعتی کم کنند و ما نباید در این کار توطئه آمیز شریک آن ها شویم.
تشکر از نظرات خوبتون
دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد در عزایش گوسفند ها سر بریدند.ساعتها را بگذارید بخوابند!بیهوده زیستن را نیاز به شمردن نیست. نامم را پدرم انتخاب کرد نام خانوادگی ام را اجدادم!دیگر بس است راهم را خودم انتخاب میکنم.دکتر شریعتی. اگه بخواید بازم میزارم
شریعتی شریعتی است
زخمي بر پهلويم هست و روزگار نمك ميپاشد و من پيچ و تاب ميخورم و همه گمان ميكنند كه ميرقصم!
" دكتر شريعتي"
بسیارزیبا پاسخ دادند خدایش اشک ما دراومد یه مثل مازنررانی میگوید اب دریا با عوعوی سگ کم نمی شود.
حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود،ولی افسوس که به جای افکارش،زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی معرفی کردند.
در شگفتم که سلام در هر دیداری آغاز است اما در نماز پایان است شاید که پایان نماز آغاز دیدار است
چقد تابلو سانسور می کنین چی گفتم مگه ادمین جان
حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود،ولی افسوس که به جای افکارش،زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی معرفی کردند.
در شگفتم که سلام در هر دیداری آغاز است اما در نماز پایان است شاید که پایان نماز آغاز دیدار است
پاسخ ها
چرا دوبار گذاشتین نظرم رو من که یه بار فرستادم یکیشو پاک کنین واسم مهمه هااا
خیلی هم بزرگ نکنید یه نفرو تا بعد وقتی یه سری چیزا ازش شنیدید یا خوندید ضربه نخورید
خانم سوسن شریعتی، نسل جوان امروزی، بیداری و سکوت و صبر و حقانیت را از دکتر خواهد آموخت؛
از سخنان دکتر می توان فهمید که دکتر مردی بی ادعا و سرشار از احساس بود؛
همیشه حرفهای دکتر آرامم می کند و همیشه حسرت می کشم که کاش دکتر اکنون در میان ما بود....کاش
این منفی ها برای چیه؟!!! یعنی با حرفهای دوستان موافق نیستید؟!
موافقم+
موافق نیستم -
یعنی تو عمرم اینقدر منفی نگرفته بودم, چراااااا؟
این منفی ها برای چیه؟!!! یعنی با حرفهای دوستان موافق نیستید؟!
موافقم+
موافق نیستم -
پاسخ ها
خون خودت و کثیف نکن ناشناس جون بزار هر چقدر می خوان منفی بدن کلا بعضیا میان که فقط منفی بدن و برن.....
ناشناس؛ زهرا راست میگه اونایی که منفی دادن اگه وجودشو داشتن میومدن پای بحث. نه اینکه منفی بدن در برن. راستش بهد چند روز که دوباره این مطلب رو خوندم از دیدن منفی ها تعجب کردم اما نگران نشدم چون حتی اگر ابرها هم جلوی خورشید رو بگیرن باز باعث نمیشن که نورش به زمین نرسه.
شریعتی خورشیده
سلام به همه طرفدارای دکتر شریعتی.تاسف میخورم به حال کسایی که بویی از فهم وشعور نبردن نمیدونم با این پیامکا چی بهشون میرسه اما دکتر اینقدر ارزشش پیش ما بالاس که ما به این پیامکا توجه نمیکنیم خود من هروقت از اینا میرسه دستم سریع پاک میکنم به نظرم اصلا خنده دار وبامزه نیستن خیلیم بی معنی ان اگه میتونن یه جمله عین دکتر بگن .یاد استاد بزرگ معرفت و دانایی گرامی و روحش شاد
من به نوبه ی خودم اجازه نمیدم کسی با من در اینباره شوخی کنه و اگر اونا اینجوری عمل می کنن من هم براشون قشنگترین سخنانشو می فرستم در ضمن در باور من دکتر مانند درختی از جنس فولاد قد کشیده و ضربه ی هیچ تبری بر آن کارگر نخواهد بود
واقيعا دكتر شهريعتي استاد بزرگي بودن من هميشه از ايشون تقليد مي كنم
کاش قدر این مرد بزرگ را بهتر بدانیم و اونایی که این مزخرفاتو واسش می سازند یکبار با تعمق یکی از نوشته اشو با تفکر نه با تغیر بخوانند .