در جستوجوی الگوی موفق مربیگری
طی دو سال اخیر رفتارهایی سرشار از تفاوت و وضعیتهایی کاملا متضاد را نزد مربیان خارجی شاغل در فوتبال کشورمان دیدهایم.
ایران ورزشی: طی دو سال اخیر رفتارهایی سرشار از تفاوت و وضعیتهایی کاملا متضاد را نزد مربیان خارجی شاغل در فوتبال کشورمان دیدهایم. بعضیها مثل کارلوس کیروش و برانکو ایوانکوویچ از منظر کسب نتیجه موفق بودهاند و برخی هم مانند تونی اولیویرا، ایگور استیماچ و دراگان اسکوچیچ نمره مردودی گرفتهاند و با اینکه برای صدور حکم درباره توپالیدیس قدری زود است و این مرد یونانی به زمان بیشتری در تیم راهآهن محتاج است اما با توجه به احتمال سقوط لکوموتیورانان به دستهای پایینتر و ثبت چند باخت متوالی برای او و تیمش کار او در ادامه بهار سال ۱۳۹۵ و به واقع ۲۰ روز باقی مانده از فصل جاری لیگ برتر بسیار سخت خواهد بود و شاید او بعد از آن هم ماندنی نباشد!
کیروش و فقط یک شکست
کارلوس کیروش در تمام طول سال ۱۳۹۴ فقط یک بار شکست خورد و آن هم زمانی بود که تیم ملی با هدایت وی در دهه اول فروردین ماه در خاک سوئد با نتیجه ۳- یک به تیم ملی این کشور باخت که البته شکست مقابل تیمی که زلاتان ابراهیموویچ را در اختیار دارد، حتی اگر وی فقط یک نیمه برابر حریف بازی کند، اصلا نتیجه بدی به حساب نمیآید. تازه تیم کیروش در همان روزها تیم ملی شیلی را در خاک اتریش ۲- صفر شکست داد و همان تیم سه ماه بعد جام ملتهای آمریکای جنوبی را در حضور برزیل، آرژانتین و اروگوئه فتح کرد.
البته تیم ملی با بازی با امثال مالدیو، ترکمنستان، هند و عمان در دور سوم مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ (و جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹) در طول سال سپری شده عملا زحمتی را متحمل نشد و مساویهایش با ترکمنستان و عمان در خاک این رقبا حرف و حدیثساز شد اما تیم کیروش برابر ژاپن در تهران بالنسبه خوب ظاهر شد و با اینکه در سه ماه آخر سال کلا راکد بود و کیروش مثل معمول در مرخصی یا مشغول دعوا با این و آن بود (او بیش از هر کسی به جان اسدی دبیر فدراسیون افتاد که از قضا آدم قانونمدار و سالمی هم هست) اما کارنامه فنی کیروش در این سال منفی نبود و او با جوانگراییاش نسلی را بنیان نهاد که برخی از آنها حتی میتوانند در جام جهانی ۲۰۲۲ هم به فوتبال ایران سرویس بدهند. وی در اوایل سال ۱۳۹۵ دو برد متوالی جدید هم برابر هند و عمان کسب کرد و برخلاف ادعاها و برخی اظهارات آنقدرها هم رفتنی نشان نمیدهد!
برانکو؛ از قعر تا صدر
برانکو، خودش پرسپولیس را تا رده ماقبل آخر جدول لیگ برتر پایین فرستاد و باز خودش این تیم را چنان بالا کشید که در جدول فعلی ردهبندی لیگ برتر با پیشی جستن از استقلالیهای تهران و خوزستان در رده اول قرار دارد و جدیترین مدعی قهرمانی است.
هر چقدر که کیروش جوشش و خروش داشت و با اغلب کسانی که نزدیکش ایستادند، درگیر شد، برانکو با آرامش از کنار مشکلات عبور کرد و دعوا راه نینداخت و تیمی را ساخت که اگر جوانانش بمانند و پختهتر شوند در دو، سه سال آینده بیش از امروز مدعی جامها و قهرمانیها خواهند بود. ایوانکوویچ منادی همه خویشتنداری و آرامشی است که مخالفان کیروش به شکلی بینتیجه در وجود وی جستوجو میکنند و به لحاظ فنی و اسم و رسم اگر هم از کیروش پایینتر باشد، در زمینه کسب نتایج موفقتر از کیروش بوده است. یادمان باشد که با این مربی پرتغالی چه در جام جهانی ۲۰۱۴ و چه جام ملتهای آسیا ۲۰۱۵ ناکام بودیم اما با ایوانکوویچ هم فوتبال بازیهای آسیایی ۲۰۰۲ را فتح کردیم و هم در جام ملتهای آسیا ۲۰۰۴ حائز رتبه سوم شدیم و به جام جهانی ۲۰۰۶ هم راه یافتیم.
اینکه پس از کنار رفتن کیروش، برانکو دوباره مثل سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ سرمربی تیم ملی میشود، لزوما برداشت درست و تصور صحیحی نیست زیرا بعید است کیروش زودتر از جام جهانی ۲۰۱۸ از سمت خود کنار برود و شاید برانکو در آن تاریخ دیگر در ایران نباشد اما نمیتوانیم فراموش کنیم که تلخترین خاطره فوتبالی سال ۱۳۹۴ زمانی بود که کیروش در راستای اهداف انتخاباتی آن زمان کفاشیان در حضور خبرنگاران شروع به تمسخر علیرضا اسدی کرد و آقای رییس فدراسیون به جای دفاع از همکار و کارمندش اقدام به همان کلیگوییها و حمایت ضمنی از کیروش کرد و صرفا گفت که به سرمربی تیم ملی گفته است مصاحبه غیرفنی نکند.
فرمانی که کیروش فقط زمانی آن را اجرا کرد که به سود خودش بود و از حرف نزدن بیشتر بهره میبرد که البته تعداد این موارد اندک بود.
اولیویرا؛ یک نمونه خاص
در این میان تونی اولیویرا و سرنوشتش در سومین مقطع سرمربیگری وی در تراکتورسازی نشانگر وضعیت بسیاری از مربیان خارجی است که به ایران میآیند و با اینکه تمامی شرایط برایشان فراهم است، به حداکثر ممکن نمیرسند. این مرد پرطرفدار پرتغالی البته تراکتورسازی را فاتح تک جام بزرگ سالهای معاصر این باشگاه تبریزی کرد که جام حذفی دو فصل پیش بود اما در لیگ برتر عنوان قهرمانی را که در مشتش بود، به آسانی بیرون انداخت و به سپاهان کادو داد و با اینکه هنوز هواداران ویژه و پرشمار خود را در تبریز دارد اما نباید از حق گذشت که یک مربی وطنی (امیر قلعهنویی) با همان نیروها و امکانات در تراکتور بهتر کار کرده و این تیم را در لیگ برتر به طرز محسوسی بالا کشیده و در جام باشگاههای آسیا هم حضوری خوش داشته است.
خارجیان ایرانی!
آیا این رویدادها نشانگر رجحان مربیان داخلی بر خارجی در یک سال اخیر بوده است یا برعکس حکم به بالانشینی خارجیها میدهد؟ بستگی به این دارد که کیروش را که ۵ سال است میهمان ما است و برانکو را که در دو مقطع قریب به ۷ سال در ایران زیسته است، چقدر خارجی فرض میکنیم.
مگر وینکو بگوویچ کروات که چند سالی است در «لیگ یک» فعالیت میکند، کاملا ایرانی نشده است؟! زمان و نتایج به ما میگوید اگر فهرستی بدون کیروش و برانکو را برای مربیان خارجی فوتبالمان در سال ۱۳۹۴ و سالهای منتهی به آن تنظیم و ارائه کنیم جایی برای دلگرمی و ادامه رویکرد به خارجیها نمیماند.
خارجیهایی که یا اغلب متوسطند و بیشتر برای کاسبی به ایران میآیند یا خوبند اما آنقدر ضایعشان میکنیم که سرانجام سر از لیگهای پولدارتر کشورهای عربی منطقه درمیآورند و زلاتکو کرانچار و لوکا بوناچیچ از آن قبیلند. هر دوی این مربیان کروات به سپاهان خدمات بزرگی کردند اما فضای فوتبال ایران آنها را به سوی ناشناختهها کشاند و سرانجام ناکاوت کرد.
این محیطی است که فقط با سلاح آرامش ذاتی برانکو میتوان در آن، هم ماندگار بود و هم موفق و این تنها روش و الگوی موفقی است که میتوان در ارتباط با مربیان خارجی در کشورمان مطرح و روی آن تکیه و تاکید کرد.
کیروش و فقط یک شکست
کارلوس کیروش در تمام طول سال ۱۳۹۴ فقط یک بار شکست خورد و آن هم زمانی بود که تیم ملی با هدایت وی در دهه اول فروردین ماه در خاک سوئد با نتیجه ۳- یک به تیم ملی این کشور باخت که البته شکست مقابل تیمی که زلاتان ابراهیموویچ را در اختیار دارد، حتی اگر وی فقط یک نیمه برابر حریف بازی کند، اصلا نتیجه بدی به حساب نمیآید. تازه تیم کیروش در همان روزها تیم ملی شیلی را در خاک اتریش ۲- صفر شکست داد و همان تیم سه ماه بعد جام ملتهای آمریکای جنوبی را در حضور برزیل، آرژانتین و اروگوئه فتح کرد.
البته تیم ملی با بازی با امثال مالدیو، ترکمنستان، هند و عمان در دور سوم مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ (و جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹) در طول سال سپری شده عملا زحمتی را متحمل نشد و مساویهایش با ترکمنستان و عمان در خاک این رقبا حرف و حدیثساز شد اما تیم کیروش برابر ژاپن در تهران بالنسبه خوب ظاهر شد و با اینکه در سه ماه آخر سال کلا راکد بود و کیروش مثل معمول در مرخصی یا مشغول دعوا با این و آن بود (او بیش از هر کسی به جان اسدی دبیر فدراسیون افتاد که از قضا آدم قانونمدار و سالمی هم هست) اما کارنامه فنی کیروش در این سال منفی نبود و او با جوانگراییاش نسلی را بنیان نهاد که برخی از آنها حتی میتوانند در جام جهانی ۲۰۲۲ هم به فوتبال ایران سرویس بدهند. وی در اوایل سال ۱۳۹۵ دو برد متوالی جدید هم برابر هند و عمان کسب کرد و برخلاف ادعاها و برخی اظهارات آنقدرها هم رفتنی نشان نمیدهد!
برانکو؛ از قعر تا صدر
برانکو، خودش پرسپولیس را تا رده ماقبل آخر جدول لیگ برتر پایین فرستاد و باز خودش این تیم را چنان بالا کشید که در جدول فعلی ردهبندی لیگ برتر با پیشی جستن از استقلالیهای تهران و خوزستان در رده اول قرار دارد و جدیترین مدعی قهرمانی است.
هر چقدر که کیروش جوشش و خروش داشت و با اغلب کسانی که نزدیکش ایستادند، درگیر شد، برانکو با آرامش از کنار مشکلات عبور کرد و دعوا راه نینداخت و تیمی را ساخت که اگر جوانانش بمانند و پختهتر شوند در دو، سه سال آینده بیش از امروز مدعی جامها و قهرمانیها خواهند بود. ایوانکوویچ منادی همه خویشتنداری و آرامشی است که مخالفان کیروش به شکلی بینتیجه در وجود وی جستوجو میکنند و به لحاظ فنی و اسم و رسم اگر هم از کیروش پایینتر باشد، در زمینه کسب نتایج موفقتر از کیروش بوده است. یادمان باشد که با این مربی پرتغالی چه در جام جهانی ۲۰۱۴ و چه جام ملتهای آسیا ۲۰۱۵ ناکام بودیم اما با ایوانکوویچ هم فوتبال بازیهای آسیایی ۲۰۰۲ را فتح کردیم و هم در جام ملتهای آسیا ۲۰۰۴ حائز رتبه سوم شدیم و به جام جهانی ۲۰۰۶ هم راه یافتیم.
اینکه پس از کنار رفتن کیروش، برانکو دوباره مثل سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ سرمربی تیم ملی میشود، لزوما برداشت درست و تصور صحیحی نیست زیرا بعید است کیروش زودتر از جام جهانی ۲۰۱۸ از سمت خود کنار برود و شاید برانکو در آن تاریخ دیگر در ایران نباشد اما نمیتوانیم فراموش کنیم که تلخترین خاطره فوتبالی سال ۱۳۹۴ زمانی بود که کیروش در راستای اهداف انتخاباتی آن زمان کفاشیان در حضور خبرنگاران شروع به تمسخر علیرضا اسدی کرد و آقای رییس فدراسیون به جای دفاع از همکار و کارمندش اقدام به همان کلیگوییها و حمایت ضمنی از کیروش کرد و صرفا گفت که به سرمربی تیم ملی گفته است مصاحبه غیرفنی نکند.
فرمانی که کیروش فقط زمانی آن را اجرا کرد که به سود خودش بود و از حرف نزدن بیشتر بهره میبرد که البته تعداد این موارد اندک بود.
اولیویرا؛ یک نمونه خاص
در این میان تونی اولیویرا و سرنوشتش در سومین مقطع سرمربیگری وی در تراکتورسازی نشانگر وضعیت بسیاری از مربیان خارجی است که به ایران میآیند و با اینکه تمامی شرایط برایشان فراهم است، به حداکثر ممکن نمیرسند. این مرد پرطرفدار پرتغالی البته تراکتورسازی را فاتح تک جام بزرگ سالهای معاصر این باشگاه تبریزی کرد که جام حذفی دو فصل پیش بود اما در لیگ برتر عنوان قهرمانی را که در مشتش بود، به آسانی بیرون انداخت و به سپاهان کادو داد و با اینکه هنوز هواداران ویژه و پرشمار خود را در تبریز دارد اما نباید از حق گذشت که یک مربی وطنی (امیر قلعهنویی) با همان نیروها و امکانات در تراکتور بهتر کار کرده و این تیم را در لیگ برتر به طرز محسوسی بالا کشیده و در جام باشگاههای آسیا هم حضوری خوش داشته است.
خارجیان ایرانی!
آیا این رویدادها نشانگر رجحان مربیان داخلی بر خارجی در یک سال اخیر بوده است یا برعکس حکم به بالانشینی خارجیها میدهد؟ بستگی به این دارد که کیروش را که ۵ سال است میهمان ما است و برانکو را که در دو مقطع قریب به ۷ سال در ایران زیسته است، چقدر خارجی فرض میکنیم.
مگر وینکو بگوویچ کروات که چند سالی است در «لیگ یک» فعالیت میکند، کاملا ایرانی نشده است؟! زمان و نتایج به ما میگوید اگر فهرستی بدون کیروش و برانکو را برای مربیان خارجی فوتبالمان در سال ۱۳۹۴ و سالهای منتهی به آن تنظیم و ارائه کنیم جایی برای دلگرمی و ادامه رویکرد به خارجیها نمیماند.
خارجیهایی که یا اغلب متوسطند و بیشتر برای کاسبی به ایران میآیند یا خوبند اما آنقدر ضایعشان میکنیم که سرانجام سر از لیگهای پولدارتر کشورهای عربی منطقه درمیآورند و زلاتکو کرانچار و لوکا بوناچیچ از آن قبیلند. هر دوی این مربیان کروات به سپاهان خدمات بزرگی کردند اما فضای فوتبال ایران آنها را به سوی ناشناختهها کشاند و سرانجام ناکاوت کرد.
این محیطی است که فقط با سلاح آرامش ذاتی برانکو میتوان در آن، هم ماندگار بود و هم موفق و این تنها روش و الگوی موفقی است که میتوان در ارتباط با مربیان خارجی در کشورمان مطرح و روی آن تکیه و تاکید کرد.
پ
ارسال نظر