۳۲۳۵۷۷
۳ نظر
۵۰۰۱
۳ نظر
۵۰۰۱
پ

استقبال اصلاح طلبان از آمدن احمدی نژاد!

از هنگامی که بحث گام برداشتن به سوی تفاهم درباره برنامه هسته ای ایران مطرح شد، همواره بر این نکته تاکید داشتم که پیش شرط لازم برای اتخاذ یک راهبرد اساسی در سیاست خارجی، رسیدن به حداقلی از تفاهم در سیاست داخلی است.

هفته نامه صدا - عباس عبدی: از هنگامی که بحث گام برداشتن به سوی تفاهم درباره برنامه هسته ای ایران مطرح شد، همواره بر این نکته تاکید داشتم که پیش شرط لازم برای اتخاذ یک راهبرد اساسی در سیاست خارجی، رسیدن به حداقلی از تفاهم در سیاست داخلی است. درواقع آنچه که بهنام برجام 1 مشهور شده، در اصل باید برجام 2 می بود و نه برعکس. چرا چنین ادعایی می شد؟

اینکه آقای رییس جمهور می خواهند پس از برجام 1، در پی شکل دادن برجام های بعدی به ویژه در حوزه سیاست باشند، گویی به آن معناست که درباره برجام 1 نوعی تفاهم و توافق کامل به وجود آمده و حالا خیال همه از به ثمر رسیدن آن راحت شده، پس به برجام های بعدی باید پرداخت، در حالی که می بینیم اصل اختلاف یا حداقل یکی از موارد مهم اختلاف همین موضوع است. اگر درباره برجام 1 اتفاق نظر داشتیم به معنای آن بود که در سطح بالایی از تفاهم داخلی هستیم و دیگر نیازمند اجرای برجام 2 برای سیاست داخلی نبودیم.

درنتیجه این واقعیت هاست که یکی از عجیب ترین اتفاقات در ایران رخ می دهد، یعنی این اصل که مسایل سیاست خارجی باید مورد اتفاق همه نیروها باشد و در اختلافات و کشمکش های داخلی مورد استفاده قرار نگیرد، در ایران رعایت نمی شود، و گروهی درصددند که با ایجاد مشکل در روابط خارجی، اهداف سیاست داخلی خود را تامین کنند.

در نظام بین المللی که مبتنی بر موجودیت دولت- ملت ها است، فرض بر این است که هر ملتی و کشوری دارای منافع مشترکی هستند. منافعی که در برابر سایر کشورها باید از آنها دفاع کرد، و این منافع ملی نباید مورد اختلاف جدی نیروهای سیاسی قرار گیرد و اگر چنین شود بدان معناست که مفهوم دولت- ملت در آن جامعه شکل نگرفته است، و در جامعه ای که چنین مفهومی تحقق پیدا نکند، نمی توان در سیاست خارجی به یک راهبرد قابل قبول رسید.

استقبال اصلاح طلبان از آمدن احمدی نژاد!

مساله منافع ملی و حتی ثبات آن به گونه ای است که با عوض شدن دولت ها نیز جهت گیری های اصلی خارجی کشورها تغییر چندانی نمی کند. زیرا فرض است که در مسایل خارجی نوعی تفاهم عمومی وجود دارد و اختلافات به نسبت جزیی و تاکتیکی است. حتی اگر اختلافات جدی باشد، در سطح نظر است و هنگامی که به عمل می رسند، همه گروه های سیاسی از خط مشی مصوب و رسمی دفاع می کنند و خود را به آن ملتزم می دانند و اجازه نمی دهند که آن خط مشی به صورت عملی در اختلافات سیاسی مستمسک رقبا قرار گیرد. ولی در ایران مشاهده می کنیم که یکی از اختلافات مهم نیروهای سیاسی و گروکشی های سیاسی در حوزه مسایل خارجی کشور است.

آنچه که گفته شد درباره مخالفان داخلی برجام به طور کامل صادق است. البته مخالفان برجام هم در ایران هستند و هم در ایالات متحده آمریکا. ولی مخالفان داخلی به این موضوع توجه نمی کنند که در این مورد خاص منافع تندروهای آمریکایی را تامین می کنند. چرا؟ به این دلیل که اگر در ایران نخواهیم برجام را به زمین بزنیم و اقدامات ایذایی در جهت تخریب آن انجام ندهیم، بعدی است که دولتی در آمریکا پیدا شود که هزینه به هم زدن برجام را بپذیرد. زیرا در این صورت دود آن بیش از به چشم ایالات متحده خواهدرفت.

ولی اگر اقدامات تخریبی از ایران آغاز شود، آنان به سهولت می توانند خلف وعده کنند و تفاهم را کان لم یکن تلقی نمایند. مثل شرط ضمنی در خرید و فروش رسمی است که هر یک از طرفین که تعهدات خود را انجام ندهد، طرف مقابل می تواند معامله را به هم بزند و خسارت خود را دریافت کند. در حالی که اگر خودش معامله را به هم بزند، باید خسارت طرف مقابل را بپردازد. بنابراین هرگونه سنگ اندازی داخلی در راه برجام، به نفع آمریکاست، و آب به آسیاب ترامپ و سلطه طلبان آمریکایی ریختن است.

ولی مساله بسیار ممه تر این است که برجام حداقل از منظر ایرانی آن برگشت ناپذیر است. با وضعیت کنونی اقتصاد ایران و درآمدهای اندک نفتی هیچ احتمالی برای بازگشت پذیری برجام وجود ندارد. دستاوردهای هسته ای به بهترین جایی که می توانست برسد همین جا بود، حال چگونه ممکن است که این وضع را به عقب بازگرداند؟ آن دستاوردها در بهترین حالت می توانست رسیدن به وضع فعلی را نوید دهد، حال چگونه ممکن است که تفاهم فعلی را نامطلوب بدانیم و درصدد تخریب آن برآییم؟

از همه مهم تر اینکه تخریب این دستاورد هیچ گونه نفع سیاسی داخلی برای تخریبگران ندارد. مگر نه اینکه مهم ترین علت شکست خود را در انتخابات اخیر مجلس به مخالفت بخشی از خودشان با برجام نسبت می دهند؟ و درباره این علت نیز به نوعی اتفاق نظر دارند. حال چگونه ممکن است سنگ اندازی در برابر برجام بتواند کمکی به تقویت سیاست داخلی آنان نماید. شاید بخواهند بگویند که برجام دستاوردهای اقتصادی مورد نظر را نداشته است. حتی اگر بتوانند چنین گزاره ای را به جامعه بقبولانند، به معنای آن نیست که مخالفت با برجام برای آنان ثمری دارد، زیرا مردم نمی پذیرند که بدون برجام می توانند امید روشنی به آینده داشته باشند.

استقبال اصلاح طلبان از آمدن احمدی نژاد!

مخالفان دولت اگر بخواهند حمایت مردم را حمایت مردم را جلب کنند باید تاکید کنند که ما بهتر می توانیم اجرای برجام را مدیریت کنیم؛ نه آنکه با اصل آن مخالفت کنند. ولی نکته این است که آنان نمی توانند چنین ادعایی را بنمایند، چون مخالف برجام بوده اند و وقتی بخواهند این را بگویند به منزله تایید برجام است. بنابراین مخالفان تندروی دولت در یک وضعیت متناقضی قرار گرفته اند. اگر بخواهند برجام را نفی و رد کنند، مردم آنان را طرد و نفی خواهند کرد و اگر بخواهند با پذیرش برجام خود را مجری بهتر آن معرفی کنند که بسیار مسخره خواهدشد.

پس آنان چه راهی را در پیش دارند؟ آوردن احمدی نژاد آخرین تیر ترکش مخالفان است. تیری که هم شکسته است و هم نوک تیزی ندارد، و هم کمانش کشیده نمی شود و هم این که تیرانداز آن زور بازویی ندارد و از همه مهم تر اینکه دولت و اصلاح طلبان نیز به دلایل زیر از چنین حضوری استقبال خواهندکرد.

۱- اولین دلیل استقبال از حضور احمدی نژاد، ترساندن ملت از احتمال شکل گیری آن دوران سیاه است و اینکه ایران دوباره در وضعیت اسف بار گذشته قرار گیرد.

۲- دلیل بعدی، شکاف بزرگی است که بر اثر این حضور در جانب اصول گرایان رخ خواهد داد. به ویژه بخش قابل توجهی از مراجع و آقایان نیز در برابر این حضور موضع گیری سختی خواهندداشت.

۳- دولت نیز فرصت پیدا می کند تا با طرح خطرات چنین حضوری ضعف ها و کاستی های خود را از دیدها پنهان کند یا حداقل اینکه افکار عمومی کمتر به آن گیر دهند.

۴- چنین حضوری وضعیت خارجی ایران را تضعیف خواهدکرد و مردم به سرعت متوجه تبعات منفی و غیرقابل جبران چنین حضوری خواهند شد. حتی پیش از آن که به مرحله انتخابات برسند.

۵- مشکل رد صلاحیت و پرونده های گوناگون فساد آن دولت نیز مانع از آن می شود که عبوری سالم و بی دغدغه از تایید صلاحیت را تجربه کنند و این مانع مهمی است که اگر تایید نشود یک مشکل خواهدبود و اگر تایید شود، ده مشکل دارد.

۶- اصلاح طلبان نیز از چنین حضوری استقبال می کنند. چون خاک کردن بقایا و خاکستر این پوپولیسم نفتی و رانتی را از طریق یک هماورد سیاسی ترجیح می دهند بر اینکه به صورت یک ذهنیت نادرست در خاطره جمعی طبقات حاشیه ای و پایین جامعه باقی بماند.

۷- و بالاخره و از همه مهم تر اینکه اگر بخواهیم ضرب المثل مودبانه ای را به جای آن ممه را لولو برد به کار بریم، باید در این مورد گفت که: «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت» و به تعبیر دیگر «آن بشکه بشکست و آن نفت ها ریخت». آن دولت و ادبیات و قدرت و رفتارش محصول وفور درآمدهای نفتی بود و هنگامی که این درآمدها در دو سال آخر ته کشید؛ آن دولت بیش از هر کس دیگری دنبال رسیدن به یک برجام نصفه و نیمه بود ولی چون ساختار قدرت به او اعتماد نداشت، او را از معادلات حذف کرد و اجازه چنین کاری را نیافت.

خلاصه این که تا وقتی آن درآمدهای رانتی و افسانه در خزانه دولت نباشد، کسی نمی تواند اظهارات مفت و بی پایه کند. بنابراین به نظر می رسد که جناح اصول گرا تا سال آینده که زمان انتخابات ریاست جمهوری است در یک بی تصمیمی غرق خواهدشد و قادر نخواهد بود که تصمیمی موثر برای بازسازی خود اتخاذ نماید.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • زهرا M

      «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت» و به تعبیر دیگر «آن بشکه بشکست و آن نفت ها ریخت» :))))))))))))
      آفرین به آقای عباس عبدی، تحلیل بسیار درست و بجایی بود و صد البته امید بخش، که آن دوران سیاه دیگر نخواهد آمد...
      مرسی برترین ها بازم از این تحلیل های کار دست برامون بذارید. خسته نباشید.

    • مجید

      خودتونو مسخره کردین با بک کلمه پوپولیسم اصلا معنیشم نمیدونید هرچی دروغ میتونید بگید خدایی هم وجود داره دلها دست خداس نه کدخدای برجام اگه خدا بخواد رئیس جمهور روحانی یک دوره ای میشه حالا احمدی نژاد نشد یکی دیگه از میدون به درش میکنه چون وضعیت هیچ فرقی نکرده و نسبت به قبل حتی بدتر هم شده

    • مهدی

      مجید آقا خدا رو شاهد میگیرم که من خودم با خوندن این تحلیل به معنای واقعی پوپولیسم پی بردم.
      پوپولیسم یعنی همین که آقای عباس عبدی اساسا مبنای تحلیلش "مردم" هستند. به کاربرد کلمه "مردم" در پاراگراف های نهم و دهم دقت کنید.
      آقای عبدی! مشکل شما همین است که فکر میکنید همه چیز در "جلب حمایت مردم" خلاصه میشود. در حالیکه ما میگوئیم چیزی بنام احساس وظیفه در دفاع از اسلام، دفاع از عزت ایران، مقابله با خوی استکباری و انقلابی گری هم در کنار "اهمیت مردم" وجود دارد. اگر کسی چنین وظیفه ای را در خود احساس کرد باید فریاد برآورد، خواه مردم خوششان بیاید، خواه نه...
      لطفا منتشر کنید

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج