انتقاد روزنامه اعتماد از فائزه هاشمی
در روزهای اخیر ملاقات یک چهره سیاسی منسوب به یکی از شخصیتهای بزرگ انقلاب با جمعی از بهاییان، در محافل سیاسی و رسانهای جنجالآفرین شد
روزنامه اعتماد به قلم علی شکوهی نوشت: در روزهای اخیر ملاقات یک چهره سیاسی منسوب به یکی از شخصیتهای بزرگ انقلاب با جمعی از بهاییان، در محافل سیاسی و رسانهای جنجالآفرین شد.
فائزه هاشمي، فرزند آيتالله هاشميرفسنجاني به دنبال آزاد شدن برخي زنان بهايي از زندان، به ملاقات آنان رفت و به دنبال آن، عكسي هم از آن جلسه در فضاي مجازي و سايتها انتشار يافت.
طبيعي است كه بسياري از اقشار جامعه از اين اقدام ناراضي شوند و به او بتازند و به دنبال آن، به شخص رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام هم حمله كنند.
قبل از هر چيز، صحبت از اين نيست كه بايد حقوق اوليه بهاييان را ادا و مسائلي مانند حق حيات و زندگي و كار و عبادت و... را براي آنان رعايت كرد بلكه صحبت بر سر اين است كه بهاييت اساسا از نظر ما نه يك دين است و نه يك مذهب و نه حتي يك جريان اجتماعي ملي بلكه به گمان ما اين تشكيلات فرقهاي از اساس با توطئه خارجي تاسيس شد و طي دهها سال گذشته خود را با حمايت دولتهايي مشخص، به صورت يك دين در دنيا عرضه كرد و با بهرهبرداري از فرصتهاي سياسي و فرهنگي و اجتماعي برخي جوامع، توانست جاي پايي در آن كشورها پيدا كند و اكنون بخش تشكيلاتي آن براي جمهوري اسلامي به مثابه يك فرقه و سازمان ضدامنيتي تلقي ميشود كه مقر آن در اسراييل است و بايد از ارتباط تشكيلاتي بهاييان با دشمن اصلي اسلام و مسلمين، نگران بود.
به قول يكي از دوستانم (عبدالله شهبازي) «هيچ دولت داراي حق حاكميت نميپذيرد كه بخشي از شهروندانش از سازماني كه مركزيت آن در بيرون از مرزهايش مستقر است، تبعيت اكيد كنند. بخشي از بهاييان به دستور بيتالعدل مستقر در «حيفا»ي اسراييل، بهرهمندي خود از حقوق شهروندي ايران را منوط كردهاند به پذيرش بهاييت به عنوان «دين» و اين دوره از حيات خود را «انكشاف» نام نهادهاند. اين رفتار كاملا سياسي و تبليغاتي است و مغاير است با رويه بيتالعدل در دوران پهلوي كه با وجود حضور بهاييان در سطوح عالي حكومت ايران، بر كتمان دين تاكيد ميكرد.»
در اين وضعيت كه كليت نظام هرگونه ارتباط تشكيلاتي ميان فرقه بهاييت در ايران با سازمان اصلي آن در اسراييل را جرم تلقي ميكند و برخي از اين عناصر تشكيلاتي را به دليل ارتباط با دشمن، مجرم ميشناسد، يك چهره سياسي شناخته شده به اين دليل كه مدتي را با چند بهايي در زندان بوده، به ملاقات آنان ميرود و اساسا لحاظ نميكند كه پيشينه خودش چيست، به كدام جريان سياسي تعلق دارد، فرزند چه كسي است، نتيجه اين اقدامش چقدر به زيان رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام تمام ميشود و مخالفانش چگونه از اين ماجرا عليه نيروهاي اصلاحطلب و پدر بزرگوارش بهره خواهند برد.
اين بيتدبيري را چگونه ميتوان توجيه كرد؟ طبيعي است كه اين تصميم فائزه هاشمي كاملا اقدام شخصي و فردي اوست و بدون مشورت با ديگران صورت گرفته است. اما مگر ميشود پيامدهاي منفي چنين اقدامي را در نظر نگرفت و صرفا بر اساس ظاهر دين و مباني اخلاق اقدام كرد؟ مظلوميت آيتالله هاشميرفسنجاني چقدر مضاعف ميشود وقتي شاهديم كه در هجوم بيرحمانه هزاران تير تهمت و دروغ، از پشت سر و پهلو هم بيتدبيري برخي فرزندان و دوستانش چون شمشيري بر او وارد ميشود و او بايد اين همه را تحمل و تدبير كند؟
فائزه هاشمي، فرزند آيتالله هاشميرفسنجاني به دنبال آزاد شدن برخي زنان بهايي از زندان، به ملاقات آنان رفت و به دنبال آن، عكسي هم از آن جلسه در فضاي مجازي و سايتها انتشار يافت.
طبيعي است كه بسياري از اقشار جامعه از اين اقدام ناراضي شوند و به او بتازند و به دنبال آن، به شخص رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام هم حمله كنند.
قبل از هر چيز، صحبت از اين نيست كه بايد حقوق اوليه بهاييان را ادا و مسائلي مانند حق حيات و زندگي و كار و عبادت و... را براي آنان رعايت كرد بلكه صحبت بر سر اين است كه بهاييت اساسا از نظر ما نه يك دين است و نه يك مذهب و نه حتي يك جريان اجتماعي ملي بلكه به گمان ما اين تشكيلات فرقهاي از اساس با توطئه خارجي تاسيس شد و طي دهها سال گذشته خود را با حمايت دولتهايي مشخص، به صورت يك دين در دنيا عرضه كرد و با بهرهبرداري از فرصتهاي سياسي و فرهنگي و اجتماعي برخي جوامع، توانست جاي پايي در آن كشورها پيدا كند و اكنون بخش تشكيلاتي آن براي جمهوري اسلامي به مثابه يك فرقه و سازمان ضدامنيتي تلقي ميشود كه مقر آن در اسراييل است و بايد از ارتباط تشكيلاتي بهاييان با دشمن اصلي اسلام و مسلمين، نگران بود.
به قول يكي از دوستانم (عبدالله شهبازي) «هيچ دولت داراي حق حاكميت نميپذيرد كه بخشي از شهروندانش از سازماني كه مركزيت آن در بيرون از مرزهايش مستقر است، تبعيت اكيد كنند. بخشي از بهاييان به دستور بيتالعدل مستقر در «حيفا»ي اسراييل، بهرهمندي خود از حقوق شهروندي ايران را منوط كردهاند به پذيرش بهاييت به عنوان «دين» و اين دوره از حيات خود را «انكشاف» نام نهادهاند. اين رفتار كاملا سياسي و تبليغاتي است و مغاير است با رويه بيتالعدل در دوران پهلوي كه با وجود حضور بهاييان در سطوح عالي حكومت ايران، بر كتمان دين تاكيد ميكرد.»
در اين وضعيت كه كليت نظام هرگونه ارتباط تشكيلاتي ميان فرقه بهاييت در ايران با سازمان اصلي آن در اسراييل را جرم تلقي ميكند و برخي از اين عناصر تشكيلاتي را به دليل ارتباط با دشمن، مجرم ميشناسد، يك چهره سياسي شناخته شده به اين دليل كه مدتي را با چند بهايي در زندان بوده، به ملاقات آنان ميرود و اساسا لحاظ نميكند كه پيشينه خودش چيست، به كدام جريان سياسي تعلق دارد، فرزند چه كسي است، نتيجه اين اقدامش چقدر به زيان رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام تمام ميشود و مخالفانش چگونه از اين ماجرا عليه نيروهاي اصلاحطلب و پدر بزرگوارش بهره خواهند برد.
اين بيتدبيري را چگونه ميتوان توجيه كرد؟ طبيعي است كه اين تصميم فائزه هاشمي كاملا اقدام شخصي و فردي اوست و بدون مشورت با ديگران صورت گرفته است. اما مگر ميشود پيامدهاي منفي چنين اقدامي را در نظر نگرفت و صرفا بر اساس ظاهر دين و مباني اخلاق اقدام كرد؟ مظلوميت آيتالله هاشميرفسنجاني چقدر مضاعف ميشود وقتي شاهديم كه در هجوم بيرحمانه هزاران تير تهمت و دروغ، از پشت سر و پهلو هم بيتدبيري برخي فرزندان و دوستانش چون شمشيري بر او وارد ميشود و او بايد اين همه را تحمل و تدبير كند؟
پ
نظر کاربران
بنظر بنده ، این کار فائزه هاشمی بیشتر از اینکه ریشه در اعتقاد وی به "مواضع حقوق بشری" و مباحث دموکراسی و حتی ایدئولوژیک داشته باشد، برای دهن کجی به نظام انجام شده، نشانه ی بارزش هم در گفتگوی اخیرش با یورونیوز پیداست، خصوصاً آنجا که گفته: " بارها گفتهام من این زندان را خیلی دوست داشتم و بسیار تجربه گرانبهایی برای من بود. خیلی چیزها آنجا یاد گرفتم، خیلی چیزها را متوجه شدم و این هم یکی از ارتباطاتی بود که آنجا ایجاد شده بود و خود اینها سبب ایجاد این ارتباطات شدند...."
اینکار فائزه یک نوع سوء استفاده ابزاری از اعتبار خانوادگی و اجتماعی هاشمی رفسنجانی ست ، تا با انجام اینگونه حرکات ایذایی و ساختار شکنانه که البته ، خیلی مشخص هم جرم انگاری نشده و پیگرد کیفری خاصی نمیتواند داشت، برای نظام هزینه تراشی کند و شاید تلافی زندان رفتنش را با اینگونه عقده گشاییها
...
زمان.ماشین.دودی.جرم.بود.الان.زمان.ماشین.الکتریکیه.زندکی.مسالمت.امیزه.لان.حتی.حیواناتویا.د.کرفتن.زندکی.مسالمت.امیز.داشته.باشند.بلخره.االان.انهای.که.موتور.رکس.سوار.مشدن.حالا.بنز.سوار.می.شند.در.شمال.شهر.زندگی.مکند.تلفن.همراه.دارند.تصویری.با.ان.طرف.دنیا.صحبت.مکنند.واقا.زادهها.در.انگیس.وکاناد.هستند.دوباره.شما.این.صحبتها.را.مکنی
پاسخ ها
عزیز جان، درست بهمین علت که شما فرمودین، تکنیک دشمنان و استعمار گران هم عوض شده ...
بقول یکی از دوستان، : دیگه دوره ی با "پنبه" سربریدن هم گذشته.... الان دیگه با"خنده" سرمیبرند!!!
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...!!!
بعضی ها معنی مسالمت امیزو نمیدونن برا همین منفی دادن ! اینا فقط دعوا ودر گیری دوست دارند