شهرام محمودی: متاهل شدم، چون دوست داشتم

ماهنامه همشهری تندرستی: خیلی زود ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. فرزندش در بحبوحه مسابقات لیگ جهانی به دنیا آمد. زمانی که پدرش مقابل تیم های بزرگ دنیا اسپک می زد و با بقیه هم تیمی هایش پیروزی را جشن می گرفت. شهرام محمودی، اسپکر تیم ملی والیبال و یکی از بهترین والیبالیست های لیگ جهانی در سه سال گذشته است. والیبالیست جوانی که در اوج دوران حرفه ای اش ازدواج کرد و حالا از ازدواج و تصمیمی که گرفته خیلی هم راضی و خوشحال است.

او معتقد است ازدواج نه تنها جلوی پیشرفت و رشدش را نمی گیرد بلکه یک نقطه عطف در زندگی کسانی است که فقط به ورزش و تمرین فکر می کنند. او عاشق خانه و خانواده است و معتقد است اگر زودتر ازدواج می کرد هم حالا همین قدر خوشحال بود. در ادامه این مطلب درباره ازدواج و سختی هایش و همه مسئولیت هایش، با شهرام محمودی و همسرش گفت و گو کرده ایم.


شما چرا زود ازدواج کردید؟ معمولا ورزشکاران معتقدند ازدواج جلوی پیشرفت آن ها را می گیرد. شما قبل از ازدواج این احساس را نداشتید؟

نمی دانم چرا بعضی می گویند ازدواج باعث افت ورزشکار می شود؛ نظر من کاملا برعکس است. وقتی مجرد هستی، زندگی خیلی نظم ندارد. معمولا دوستان زیادی کنارت داری. ممکن است به مهمانی بروی و شب ها بیشتر شب زنده دار باشی. همه این مسائل وقتی از حد متعادل خود می گذرد، دست به دست هم می دهد و به ورزشکار صدمه می زند؛ اما وقتی متاهل می شوی، همه فکر و ذکرت خانواده است. همه چیز را کنار آن ها می خواهی. روانت آسوده تر است و مشغله ذهنی هم نداری. با وجود همسر و حتی بچه، مشکلات عاطفی و حتی مشکلات کوچک در یک مثل تغذیه و زندگی راحت تر نداری. به نظر من ازدواج حسن های زیادی دارد.

مثلا؟

اینکه درگیر خانواده ای و به چیزی فکر نمی کنی و همه همّ و غمت می شود خانه و خانواده. دیگر بعد از ورزش و تمرین سرت را می اندازی پایین و می روی به خانه ات. به جایی که منتظرت هستند.

ازدواج به شما کمک کرد؟

خیلی. من خیلی رضای هستم. برای اینکه همسر خیلی خوبی دارم. همسرم خیلی کمک حال من است. او در همه حال و همیشه کنار من بوده و هست. تکرار می کنم خیلی راضی ام که ازدواج کرده ام. خیلی خیلی خوشحالم که زود ازدواج کرده ام. هیچ وقت هم از این تصمیم پشیمان نمی شوم.

نمی ترسیدید که تعداد هوادارانت کم شود؟

فکر نمی کنم ازدواج تاثیری روی کم یا زیاد شدن هواداران داشته باشد. شاید هم این حرف درست باشد؛ اما آن هایی که والیبال را حمایت می کنند، یا طرفداران تیم ملی، برایشان مهم نیست که من ازدواج کنم یا نه. اصلا هم برایم مهم نبود که با ازدواج، طرفدارانم را از دست بدهم تا جایی که بتوانم از خودم در زمین مایه می گذارم و کم کاری نمی کنم. مردم هم می دانند، این مسئله خیلی مهم نیست. شاید برای بعضی ها مهم باشد؛ اما خیلی نباید جدی گرفت.


ازدواج شوخی نیست. مسئولیت های یک مرد بعد از ازدواج خیلی سنگین می شود. این مسئولیت های جدی، مانع پیشرفت شما در والیبال نشد؟

مسئولیت همیشه هست. زندگی متاهلی هم مسئولیت زیادی دارد، اما دست و پای مرا نبسته است. واقعا گاهی شرایط سخت می شود، اما هیچ وقت مانع حرکت و رشد من نشده است. سفرهای طولانی برای مسابقات و تحمل دوری از خانواده خیلی خست است. آن هم برای من که ندیدن همسرم و آرسام برایم خیلی سخت است. ما بازیکنانی داریم که با وجود همسر و بچه باید به خاطر تیم ملی یک ماه دوری را به جان بخرند. حس و حال سختی است؛ اما بالاخره وقتی یک ملی پوش هستی، دیگر مال خودت نیستی. همه ما به خاطر ادای دین به مردم، همه مشکلات و سختی ها را به جان می خریم.

بعضی مواقع فشار روانی بیشتر می شود اما ما متعلق به خودمان نیستیم. همه ما به خاطر یک هدف یعنی بالابردن پرچم و افتخارآفرینی با سختی ها کنار می آییم. اینجا ما مسئولیت دیگری داریم. مسئولیت خوب بازی کردن و موفقیت در تیم ملی کشورمان. البته همسرم خیلی کمک حال من است و با این شرایط خیلی وقت ها به جای من مسئولیت خیلی کارهای مرا هم به عهده می گیرد.

این مسئولیت ها با هم قاتی نمی شود؟ چطور از پسشان برمی آیید؟

من وقتی در تیم ملی و باشگاه هستم در خدمت تیم هستم؛ اما وقتی مسابقه ندارم و خبری از تیم ملی نیست ،کاملا در خدمت خانواده ام تا نبودم را جبران کنم. شاید حتی وقتی کاری را دوست داشته باشم، به خاطر اینکه همسرم و پسرم اذیت نشوند، آن را انجام نمی دهم، هرچند خودم اذیت شوم. به هر حال باید هوای آن ها را داشته باشم. آن ها به من احتیاج دارند. وقتی در خانه ام، سعی می کنم با خانواده باشم.

حالا ازدواج همان طور است که فکر می کردید؟ راضی هستید؟

من خیلی راضی هستم. زندگی خیلی خوبی هم دارم. خدا را شکر از وقتی ازدواج کرده ام، زندگی ام روی غلتک افتاده است. به خاطر همین، هیچ وقت با خودم فکر نکرده ام چرا ازدواج کردم.

به نظر خیلی ها ازدواج کار خیلی سختی است. واقعا سخت است؟

ازدواج در عین اینکه سختی هایی دارد اما خوب است. همه می دانند جوانان ما دنبال تفریح هستند. کسی از تفریح بدش نمی آید. بعضی ها تن به ازدواج نمی دهند. با ازدواج دیگر نمی توانند مثل دوران مجردی تفریح کنند؛ اما اگر انتخاب درست باشد، زندگی حتی راحت تر هم می شود. البته هر کس خودش تصمیم می گیرد که چطور ازدواج کند و کسی نمی تواند در این مورد دخالت کند؛ اما واقعیت این است که با انتخاب درست می توان شادتر و بهتر زندگی کرد. جوانان نباید از ازدواج بترسند. درست است که حالا شرایط سخت تر شده اما اگر شرایط فراهم باشد، با برنامه ریزی درست می شود ازدواج خوبی داشت.


خانم خورشیدی اصلا فکر می کردید با یک ورزشکار ازدواج کنید؟

نه راستش. اصلا فکر نمی کردم. همان اول هم فکر نمی کردم شهرام این قدر حرفه ای و شناخته شده باشد؛ اما خوشحالم که او یکی از بهترین های والیبال جهان است. من به او افتخار می کنم.

می دانستید زندگی مشترک سخت است و زندگی با ورزشکار حرفه ای، سختی خاص خودش را هم دارد؟

تا حدودی می دانستم. می دانستم سخت است البته هنوز هم هست؛ اما سعی می کنم با سختی ها کنار بیایم. هیچ وقت نمی خواستم شهرام تحت فشار باشد. همه تلاشم این است تا فکرش آزاد باشد و به چیزی جز ورزش و تمریناتش فکر نکند.

یعنی جلوی پیشرفتش را هیچ وقت نگرفته اید؟

نه، هیچ وقت. تا آنجایی که بتوانم کاری می کنم تا از نظر فکری راحت باشد. او را درگیر مشکلات خانه نمی کنم. حتی مشکلات آرسام. وقتی آرسام آمد کار سخت تر شد. با این حال سعی کرده ام تا غذا و خواب شهرام تنظیم باشد. حتی یک وقت هایی که آرسام نصف شب بیدار می شود، طوری او را ساکت و آرام می کنم که شهرام بیدار نشود.

خب این فداکاری نیست؟

این کارها را نکنم، او پیشرفت نمی کند. بالاخره زندگی ورزشکار حرفه ای این گونه است. این کارها از دست من برمی آید. زندگی مشترک همین است. شهرام به اندازه کافی زحمت می کشد و کار می کند. من هم کار خاصی نمی کنم که خیلی آن چنانی و فداکاری باشد. زندگی همین است؛ وقتی زندگی ات و همسرت را دوست داری این کارها به چشمت نمی آید. من از زندگی ام راضی ام. اصلا یک بار هم نشده که در دلم احساس نارضایتی کنم. با اینکه فشار زیادی را تحمل می کنم. اردوها و دوری ها خیلی سخت است اما مهم این است که شهرام پیشرفت کند.

و این دوری در زمان سفرها سخت تر می شود؟

خیلی. دوری از یک طرف، آرسام از طرف دیگر. من باید درمدتی که شهرام نیست جای شهرام را هم برای آرسام پر کنم؛ یعنی هم شهرام باشم و هم خودم. شهرام هم که عاشق آرسام است. زمانی که خانه است؛درگیر اوست. همین موضوع، وقتی شهرام نیست، کار را سخت می کند. حتی حالا کار به جایی رسیده که وقتی شهرام می خواهد از خانه بیرون برود، آرسام بهانه می گیرد. باید با اسباب بازی و تلویزیون و... سرگرمش کنم. وقتی نیست هم با گردش و سرزدن به خانواده خودم و شهرام سرش را گرم می کنم تا متوجه دوری پدرش نشود.


درباره سختی کارتان با هم کل کل هم می کنید؟

بعضی وقت ها که حرف می شود و من می گویم بیا خانه داری کن. شهرام هم می گوید تو هم بیا جای من اسپک بزن. می دانم کار شهرام خیلی سخت است؛ اما اصلا قابل مقایسه با خانه داری نیست. شاید بارو نکنید تا به حال پنج، شش بار هم با هم خرید نرفته ایم. حتی برای سیسمونی آرسام. اصلا برای خرید سیسمونی آرسام نفهمیدم چی شد. شاید باورتان نشود، من برای شهرام خرید می کنم.

پس ازدواج با چهره ها را توصیه می کنید؟

شاید بعضی دختران ازدواج با افراد محبوب را دوست داشته باشند؛ اما بعضی ها نه. دوست ندارند همسرشان مورد توجه باشد و به چشم بیاید. واقعا تا زمانی که توجه هواداران تیم برایم عادی شد، خیلی طول کشید. من از اینکه بیرون می رفتیم و خیلی ها می آمدند با شهرام عکس می انداختند یا امضا می گرفتند و ابراز محبت می کردند، ناراحت نمی شدم اما کمی سخت بود.

حالا دیگر عادی شده است. حالا وقتی به رستورانی می رویم که همه دور شهرام را می گیرند، من صبر نمی کنم و می روم میز انتخاب می کنم و می نشینم تا شهرام بیاید. البته کنار این مسائل یکسری مزاحمت ها هم هست که آزاردهنده است؛ اما این ها هم مهم نیست. ما یک زندگی را انتخاب کرده ایم و باید پای تصمیممان بایستی. من که خوشحال و راضی هستم.

سرم شلوغ بود اما ازدواج می کنم


بهنام محمودی برادر بزرگ تر شهرام محمودی و معروف ترین والیبالیست ایرانی است. او برخلاف برادرش، شهرام که خیلی زود ازدواج کرد، هنوز علاقه ای به زندگی مشترک نشان نداده است. بهنام محمودی ۳۶ ساله حالا عضو شورای شهر کرج است و دل مشغولی های زیادی مثل کشاورزی و استعدادیابی و... دارد.

او معتقد است ازدواج زندگی اش را کامل می کند. اما به دلیل مشغله های زیاد هنوز نتوانسته به آن به طور جدی فکر کند؛ «من ازدواج را رد نمی کنم. ازدواج خیلی مهم است این طوری نیست که بگویم من ازدواج نمی کنم و... راستش را بخواهید خیلی سرم شلوغ است. من هم قطعا به ازدواج فکر می کنم. ازدواج مرد و زن را کامل می کند؛ اما هنوز دیر نشده و قطعا با یک انتخاب خوب زندگی ام را شروع می کنم.»