جاباما
۳۴۴۶۵
۱ نظر
۵۰۰۸
۱ نظر
۵۰۰۸
پ

مشروح نشست فیلم «بغض»

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

عوامل «بغض» درباره دلایل ساخت این فیلم در استانبول توضیحاتی دادند و گفتند اگر امکانش بود این فیلم را در تهران می‌ساختند.«بغض» با شعار «فیلم دهه شصتی‌ها»‌ یک فیلم کم هزینه از سینمای مستقل است که در تهران فروش خوبی داشته است.

خبرآنلاین: عوامل و بازیگران فیلم «بغض» درباره دلایل ساخت این فیلم در استانبول توضیحاتی دادند و گفتند اگر امکانش بود این فیلم را در تهران می‌ساختند.

نشست نقد و بررسی فیلم «بغض» با حضور غلامرضا موسوی تهیه‌کننده، رضا درمیشیان کارگردان، حبیب رضایی مسئول انتخاب بازیگران، بابک حمیدیان و باران کوثری بازیگران، هایده صفی‌یاری تدوینگر، تورج اصلانی مدیر فیلمبرداری و امیر پوریا و خسرو نقیبی منتقدان فیلم در کافه خبر برگزار شد.

«بغض» با شعار «فیلم دهه شصتی‌ها»‌ به عنوان یک فیلم کم هزینه از سینمای مستقل در تهران فروش خوبی داشته است و این در حالی است که فروش شهرستان‌های این فیلم اعلام نشده است.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

ظاهرا از ابتدا قرار بوده این فیلم در تهران ساخته شود اما به دلیل نگرفتن پروانه ساخت عوامل مجبور به ترک تهران و استفاده از لوکیشنی در خارج از ایران شده‌اند. رضا درمیشیان می‌گوید دوست داشت فریاد بابک حمیدیان بازیگر نقش حامد در تهران تصویربرداری می‌شد.

خسرو نقیبی، منتقد فیلم: نکته بسیار مهم در مورد «بغض» این است، که در این وضعیت عجیب و غریب اکران چطور این فیلم اکران شد؟

رضا درمیشیان، کارگردان: مگر «بغض» اکران است؟! خیلی از سینماهای ما از اول تک سئانس یا دو سئانس است و من نمى دانم چرا؟ مثلا پردیس زندگی، اریکه ایرانیان، سینما فرهنگ، ایران و چند سینماى دیگر فیلم را به صورت تک سئانس یا دو سئانس نمایش مى دهد. ما فقط چند سینماى خوب را داریم مثل آزادى، ملت و استقلال.

خود سینمادار‌ها معتقد هستند «بغض» نمی‌فروشد. مثلا سینمایی سئانس‌های ما را برمی‌دارد و فیلمی که فکر می‌کند می‌فروشد می‌گذارد و بعد می‌بینی در‌‌ همان سینما فروش تک سئانس ما از تمام سئانس‌های فیلم مورد علاقه سینمادار بیشتر است!

یعنی پخش و اکران یک فیلم را سلیقه سینما‌دار و مناسبات او تعیین می‌کند نه خود فیلم. اگر آقای سرتیپی پخش کننده «بغض» نبود ما همین میزان فروش را هم نداشتیم. اما مسئله اینجاست که وقتی فیلمی می‌خواهد بفروشد، چون سینمادار احساس می‌کند فیلم را دوست ندارد، برمی‌دارد و آن را تک سئانس می‌کند. درگیری بین سینما و سلیقه سینمادار وجود دار د و از یاد نبریم فیلم‌هایی از جنس «بغض» به زمان نیاز دارند تا دیده شوند.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

نقیبی: «بغض» چقدر دیگر روی پرده سینما دوام می‌آورد؟

درمیشیان: بستگی به این دارد که ما چقدر مبارزه را ادامه دهیم.

غلامرضا موسوی، تهیه‌کننده: این نوع سینما نشان داده می‌تواند تماشاچی داشته باشد. سینمادار‌ها بعضی وقت‌ها کج‌سلیقگی نشان می‌دهند و این مسئله برمی‌گردد به شرایطی که در آن قرار گرفته‌اند. ما در سینمای اریکه ایرانیان یک هفته بیشتر تک‌سئانس نبودیم یا اینکه با بعضی سینما‌ها مشکل داشتیم. شرایط این نوع فیلم متفاوت است و از طرفی برخی هم نمی‌خواهند باور کنند سلیقه تماشاچی تغییر کرده است. زمان بگذرد و شرایط جلو برود آن‌ها هم متوجه می‌شوند که سلیقه تماشاچی با گذشته فرق کرده است. در سال‌های قبل «بغض» نمی‌توانست اکران شود. اما در حال حاضر تماشاچی به سینما می‌رود و آن را می‌بیند و راضی هم از سینما بیرون می‌آید.

ا ین جنس فیلم در خارج از کشور تولید می‌شود و اکران می‌شود. شما به عنوان تهیه‌کننده‌ای که یک مدت بخش عمده‌ای از سینما را در دست داشتید، فکر می‌کنید این نوع فیلم‌ها در اکران موفق خواهند بود؟

موسوی: «بغض» نشان داد این نوع فیلم‌ها توانسته‌اند به اکران راه پیدا کند و در ضمن نسل جوان دنبال کارهای نو است و می‌تواند از این سینما نتیجه بگیرد و موفق هم خواهد شد.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

غلامرضا موسوی

«بغض» برای تهیه کننده فیلم موفقی به حساب می‌آید؟

موسوی: به هر حال این نوع فیلم را باید با شرایط خودش پذیرفت. «بغض» مربوط به سینمای قصه‌گوی معمول نیست، اما وقتی می‌تواند نوع جدیدی از کار باشد و استقبال هم از آن بشود، یعنی نتیجه گرفتیم. اگر قرار است سلیقه مخاطب عوض شود باید خسارت داد. یک بخش از این خسارت را باید تهیه‌کننده بدهد و بخش دیگری از آن را باید پخش‌کننده و سینمادار متحمل بشوند. این مخاطب باید بتواد با نوع جدیدی از سینما آشنا شود و نوع تکراری فیلم‌ها را فراموش کند.

نکته‌ای که در فیلم «بغض» چشمگیر است صمیمیتی است که به پشت دوربین هم منتقل می‌شود. این صمیمیت چطور شکل گرفت؟

حبیب رضایی، بازیگردان و مسئول انتخاب بازیگر: به خاطرنوع شروع کار بود. الان یک مقدار مرسوم شده که فیلم‌ها قبل از رسیدن به مرحله فیلمبرداری دورخوانی می‌گذارند، اما در مورد «بغض» جلسات دورخوانی جزیی از ساختار ابتدایی فیلم بود. در دورخوانی‌هایی که با بازیگران فیلم صورت گرفت اتفاقات درستی افتاد. وقتی شروع به کار کردیم بازیگران می‌دانستند صحنه‌ها را چطور بازی کنند و می‌توانستیم حدس بزنیم که چه صحنه‌هایی را می‌بینیم.

بزرگ‌ترین حسن این اتفاق این است که دغدغه و نگرانی‌ آدم‌ها جلوی دوربین وجود ندارد و تنها دغدغه‌ای که وجود داشت این بود که درگیر پیدا کردن لوکیشن‌ها بودیم. این جلسات طولانی و چند ماهه که با آقای درمیشیان و خانم کوثری و آقای حمیدیان داشتیم، کمک کرد تمام قصه پالوده شود و تمام عیب و ایراد‌هایش آشکار شود. به همین علت به غیر از این امکان تولید فیلم «بغض» در ۲۶ روز وجود نداشت.

یکی دیگر از دلایل صمیمیتی که اشاره کردید این بود که قرار شد هیچ تصویری از بازیگر دیگری در فیلم نبینیم. انتخاب آدم‌های دیگر به عنوان بازیگر ساده‌تر بود و چون صورت‌هایشان دیده نمی‌شد تمام ستون فیلم همین آدم‌هایی بودند که می‌بینیم. این باعث شد خیلی انرژی برای آن بازیگران نگذاریم و بیشتر تمرکزمان روی بازیگران اصلی باشد.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

حبیب رضایی

امیر پوریا، منتقد فیلم: یکی از مثال‌های خوب در مورد یکدست بودن تفکر و ساختار و نوع قصه گویی در سینمای ایران فیلم «بغض» است. در سینمای ایران دودستگی و سه‌دستگی میان اجزاء فیلم وجود دارد، اما شکلی که برای «بغض» در نظر گرفته شده چه در تدوین و تصویر و شکل کاراکتر‌ها خیلی نمی‌تواند تغییر کند. مثلا در فیلم‌ها نما‌ها و تصویر‌ها به خاطر این است که بازیگران بتوانند حس را به خود بگیرند.

در بیشتر موارد هم حس بازیگران قربانی تصویر می‌شود. در «بغض» زیبایی تصویر دو آدم خارج از کادر و بازی آن‌ها با آسمان و حس حرف زدنشان و فرار از مسائل نظارتی و نوع تدوین همه یکدست است. انگار همه چیز یکدست است. حتی حس شخصیت (حامد) که در زمان حال تصاویر را به یاد می‌آورد، همه یکدست فکر شده است. یکی از چیزهایی که این ماجرا را در سینما به هم می‌زند نبودن کار گروهی است. هر کس می‌خواهد به نوعی کارش به چشم می‌آید. مثلا باید در مورد تدوین از ابتدا صحبت شده باشد و باید از‌‌ همان زمان دکوپاژ به آن فکر شده باشد.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

بابک حمیدیان، بازیگر: من به شدت موافق این ادبیات واحدی هستم که شکل گرفت. از اولین تماس تلفنی که با آقای موسوی داشتم و از اولین دیداری که با رضا درمیشیان صورت گرفت، این حس همکاری دیده می‌شد. حضور باران و حبیب و همه عوامل باعث شد که آدم حس کند باید به هر کاری در این فیلم تن بدهد. غیر آدم‌ها خود جغرافیا هم خیلی وقت‌ها به ما کمک می‌کرد که مثل یک آفتاب‌پرست خودمان را با شرایط وفق دهیم. ما آن‌قدر در استانبول شناور شدیم که آنجا را هم جزیی از خودمان کردیم. این کوچ‌های چند باره از این سر استانبول به آن سر آن نه تنها اذیت نمی‌کرد، بلکه حتی در این مسیر سکانس تغییر می‌دادیم. اصلا یادم نمی‌آید سر «بغض» چه اتفاقی افتاد و چه بر من آمد. اما‌‌ همان چیزی شد که خودمان می‌خواستیم.

عزیز پیشکسوتی سر صحنه فیلمی به من می‌گوید متاسفم در فیلم «بغض» بازی کردی، اما عزیز دیگری در خیابان جلوی من را می‌گیرد و تشکر می‌کند که در این فیلم بازی کردم، چون این حس را در غربت تجربه کرده است. درستی این شکل از سینما این است که هر آدمی به افراطی‌ترین شکل ممکن برای بازی کردن یک نقش واکنش نشان بدهد و من در این روز‌ها این واکنش‌ها را می‌بینم. از اینکه این تیم این فیلم را ساخت، با همه حال ناخوشی که این روز‌ها همه‌مان داریم، خیلی خوشحالم.

هایده صفی‌یاری، تدوین‌گر: من هر بار در مورد «بغض» حرف می‌زنم هیجان زده می‌شوم و این حس برای من تازه است. فقط خواستم بگویم من هم مثل آقای اصلانی بازیگرانم را خیلی دوست داشتم و الان هم دوست دارم. آن‌قدر با آن‌ها زندگی کردم و آن‌قدر به من حس خوبی می‌دادند من حس می‌کردم در مورد بچه‌های خودم فیلم مونتاژ می‌کنم.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

هایده صفی‌یاری

نقیبی: خانم صفی‌یاری، چیزی که من در «بغض» دوست ندارم، یک سری جامپ کات‌هایی است که موقع حرف زدن حامد در حجره عمویش زده می‌شود. این جامپ کات‌ها جای دیگری از فیلم هم نیست، این نوع مونتاژ آیا ضرورت داشت و ایده شما بود؟

صفی‌یاری: من به عنوان تدوینگر هیچ ریتمی را به فیلم تحمیل نمی‌کنم و ریتم را از دل خود فیلم می‌گیرم. به خاطر همین تدوین فیلم‌ها با هم متفاوت است. من انتخاب نمی‌کنم چه صحنه‌ای جامپ کات داشته باشد، چه صحنه‌ای نداشته باشد. در مورد آن سکانس به خصوص فکر می‌کنم هوشمندانه است و تنها پلانی است که دوربین ثابت گرفته شده است.

ما در این صحنه درباره یک خیال حرف می‌زنیم و آن اتفاق ذهنیت آن آدم است. اولین مونتاژی که کردیم آن بود و تصمیمی که با آقای درمیشیان گرفتیم این بود که امتحان کنیم و پرش افکار او را نشان دهیم. دو جوانی که با هم زندگی می‌کنند و مواد هم مصرف می‌کنند بالاخره دچار پرش افکار هستند. به خاطر نزدیک شدن به ذهنیت آن آدم این کار را کردیم و فکر کردیم ممکن است ریتم بهتری به فیلم بدهیم. تماشاگر یادش می‌ماند که آن سکانس با دیگر سکانس‌های فیلم فرق دارد.

تورج اصلانی، مدیر فیلمبرداری: اگر نمره تدوین صد است من ۵۰ تای آن را فقط به آن سکانس می‌دهم و ۵۰ تای دیگر را به بقیه فیلم. کل فیلم در یک فضای امپرسیونیستی کار شده و آن سکانس تنها سکانس اکسپرسیونیستی است و درون بازیگر می‌رود. بازیگری که جسارت بیان ندارد. این نوع تدوین ذهن و واقعیت را به خوبی ترسیم کرده است. دو خیال است. یک خیال دور و یک خیال نزدیک.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

این لکنت بیانی یعنی یک لحظه لکنت یک لحظه جسارت، یک لحظه عدم تعادل و یک لحظه تعادل. این فیلم امپرسیون است و این سکانس اکسپرسیونی در دل یک فضای امپرسیون می‌رود. این جدالی است که در راستای ذهن نامتعادل حامد است. تنها جایی که خانم صفی‌یاری می‌توانست این فضا را با بقیه فیلم جدا کند همین است. اگر ما این سکانس را به صورت دوربین ثابت داشتیم، فیلم تنبلی می‌شد.

نقیبی: ما یک جا با این آدم‌ها راه می‌رویم و با آن‌ها همراه می‌شویم. تمهیدات سینمایی که در خدمت قصه قرار می‌گیرد مثل جایی است که حامد در فرودگاه صدای دختر را می‌شنود و آن را در خیالش احساس می‌‌کند. حال بد حامد را ما در تصاویر دیگری می‌توانیم بینیم. به نظرم جدا بودن حال بد حامد از تمام فیلم در آن سکانس‌ها اتفاق می‌افتد. اگر فیلم همین رویکرد رئالیستی را تا انتها می‌رفت و بعد مخاطب در پایان رودست می‌خورد، اتفاق درخشان‌تری می‌افتاد.

پوریا: نکته‌ای که در مورد جامپ کات‌ صدا وجود دارد این است که آن‌قدر تمهید زیبا و وسوسه‌انگیزی است که مقاومت در مقابل آن خیلی سخت است، اما همین اندازه مناسب است تا تمهیدات دیگر فیلم هم به چشم بیاید. تا تماشاگر بخواهد سینک بودن و نبودن صدا را متوجه شود، این سکانس تمام می‌شود.

درمیشیان: این سکانس کاملا آگاهانه بود. خانم صفی‌یاری این سکانس را چهار بار، به چهار شکل مختلف مونتاژ کرد و یک ساعت قبل از اینکه کپی نهایی را بفرستیم تصمیم گرفتیم که این سکانس به این صورت باشد.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

رضا درمیشیان

پوریا: اعتیاد این دو فرد هم به ریتم فیلم کمک می‌کند.

رضایی: معمولا در فیلم‌های دیگر اعتیاد باعث می‌شود ریتم فیلم بیفتد و یک سری مسائل خارج از فیلم قرار بگیرد، اما اینجا اعتیاد داشتن این دو جوان در راستای ریتم فیلم و درون آن است.

پوریا: در فیلم‌هایی که شخصیت‌ها اعتیاد دارند، معمولا این مسئله وجود دارد که این‌ها در چنین موقعیتی قرار گرفته‌اند پس هر نامردی در حق یکدیگر و دیگران می‌توانند انجام بدهند. حتی فیلم‌هایی که مثل این فیلم غمخوارانه به مسئله اعتیاد نگاه می‌کنند فکر می‌کنند هر اتفاقی می‌تواند در فیلمشان بیفتد. می‌گویند این‌ها مبتلا هستند و مبتلا هر کاری بخواهد انجام می‌دهد. اتفاقی افتاده برعکس تصویر ذهنی حامد و تماشاچی است و این یک پیشنهاد تازه به برداشتی با نگاه اخلاقی است.

نقیبی: با تعریف کلاسیک این دو بازیگر ضد قهرمان هستند. اینکه انتخاب فیلمنامه‌نویس و کارگردان این است که آدم‌ها عاشق باقی بمانند خیلی خوب است. ما آدم‌ها را پس نمی‌زنیم. حبیب رضایی در نشستی گفت اگر این آدم‌ها از ایران بیرون رفته‌اند و مهاجر هستند و این برچسب رویشان است، چون اینجا جایی برای زندگی کردن نداشتند و مثل پرندگان مهاجر که شرایط اقلیمیشان فراهم نیست، تصمیم به رفتن می‌گیرند. اما اگر آنجا هم جایی ندارند، ما از زندگی بیرونشان نمی‌کنیم، چون پای احساسشان می‌ایستند. فیلم به قضاوت این دو آدم هم برائت می‌دهد. فیلم در همه این سیاهی‌ها در ستایش عشق است و پایان آن نکته درخشان «بغض» است.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

خسرو نقیبی

رضایی: معمولا در روند دورخوانی یک سری تغییرات اتفاق می‌افتد. هر کدام از اعضا می‌خواهند بار مثبتی به فیلم اضافه کنند. اتفاقی که در بازخوانی‌ها افتاد بحث فلاش بک‌ها بود که در تدوین خانم صفی‌یاری و فیلمبرداری آقای اصلانی جا افتاد. بدون این فلاش بک‌ها تمهید ستایش از عشق نمی‌توانست اتفاق بیفتد. فلاش بک‌هایی بدون آکسان گذاری و بسیار ظریف که اگر بخواهم بگویم کدام بخش «بغض» را دوست دارم، بدون تردید بخش فلاش بک‌های آن است. در ظاهرا ضد ریتم است، اما به ریتم فیلم کمک می‌کند. مثل چرخ دنده‌های ساعت می‌ماند. انگار در جهت دیگری می‌رود، اما زمان درستی به ما نشان می‌دهد.

نقیبی: نکته‌ای که باعث شد «بغض» فیلم خوبی شود در عین حال که می‌توانست اعصاب‌خردکن باشد این است که که تو نفس راحت می‌کشی پای حامد و ژاله تا انتها ایستادی.

رضایی: البته شتک‌هایی که در مورد گذشته این آدم‌ها می‌بینید هم به روند فیلم کمک می‌کند.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

نقیبی: یک مقدار هم در مورد استانبول حرف بزنیم. این شهر همیشه دم دست و دوست داشتنی بوده و همیشه برخورد توریستی و انفعالی با آن شده است. در این «بغض» نه تنها نگاه توریستی و دم دست نیست بلکه استانبول شهر پیاده روی است و وجه دیگری از خیابان‌های این شهر را می‌بینیم.

رضایی: هر جا که خیابان قشنگی مى دیدیم رضا درمیشیان می‌گفت حالا حامد یک مقدار در اینجا لنگ بزند. انگار می‌خواست زیبایی آن خیابان را بگیرد.

درمیشیان: یکی از سینماداران به من می‌گفت تو اگر عقلت می‌رسید و دو صحنه توریستی در فیلم نشان می‌دادی فیلمت فروش بیشتری داشت. جریان غالب در سینمای ایران با جریان واقعی خیلی فاصله دارد. ما همیشه کارگردان، فیلمبردار، بازیگر و... جدید در سینما داشتیم، اما در فقر سینمادار و تهیه کننده جدید هستیم. فیلمی مثل «بغض» زمانی می‌برد که دیده شود اما تا فیلم بخواهد جا بیفتد آن را از پرده پایین می‌کشند.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

امیر پوریا

پوریا: چیزی به عنوان سلیقه تماشاگر سینمای ایران به طور واحد وجود ندارد. ما فکر می‌کنیم مشکل ریشه فیلمفارسی و برقرار ماندن آن و گرایش به ابتذال است در حالی که اینطور نیست. یک مشکل این است که این مسئله آن‌قدر محکم در ذهن سینماداران فرو رفته که فلان فیلم‌ها بهتر می‌فروشد. نمونه‌های «سعادت‌آباد»، فیلم فرهادی، «سگ کشی»، و... هم به‌شان این را ثابت نمی‌کند که سلیقه واحد وجود ندارد و طیف‌های مختلف با سلایق مختلف وجود دارد و تو باید برای فیلمت تماشاگر هدف را پیدا کنی.

اصلانی: این مسئله زمان می‌برد.

پوریا: ما باید تشخیص بدهیم که «اخراجی‌ها ۳» و «جدایی نادر از سیمین» درصد تماشاگران مشترکش زیر ۳۰ درصد است. این مسئله در مورد هر فیلمی قابل تشخیص است. آقای توکل نیا «کاغذ بی‌خط» را با‌‌ همان تلقی که از فیلم «دست‌های آلوده» و بازی هدیه تهرانی داشت، اکران کرد. در صورتی که یک سال قبلش فیلمی مثل «سگ کشی» با تاکید بر اینکه بیضایی ۹ سال فیلم نساخته است، اکران شد. «کاغذ بی‌خط» باید بیش از هر چیزی روی این تاکید می‌کرد که بعد از ۱۴ سال فیلمسازی ناصر تقوایی ساخته شده است. همین تاکید نکردن سبب می‌شود یک نوع تماشاچی برای دیدن آن برود که سرخورده می‌شود. مثلا «اینجا بدون من» را تماشاچی هدف دید. تماشاچی‌ای که هدف «بغض» است اگر یک مقدار فلان سکانس را بیشتر کنی می‌گوید بس است دیگر.

درمیشیان: بهترین سینمای شهر سردر و پوسترهای فیلم ما را برداشت و پوسترهای فیلم دیگری را گذاشت.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

پوریا: تماشاچی‌ای که هدف فیلم «بغض» است وارد رستوارانی که پوستر فیلم «تو و من» در آن باشد نمی‌شود. این به توزیع و تبلیغ برمی گردد. فروش «جدایی نادر از سیمین» اتفاق نیست. مثلا من همیشه به آقای ساداتیان می‌گویم سیاه و سفید بودن برای «برف روی کاج‌ها» می‌تواند یک نوع تبلیغ باشد. یعنی مخاطب با فیلم عاشقانه تلخی روبرو است. این‌ها حرفهای تازه‌ای در تبلیغات نیست.

رضایی: در شهر دوازده میلیونی تهران کافی است که یک میلیون نفر بیایند فیلم را ببینند.

پوریا: تماشاچی ما از خیلی چیز‌ها عبور کرده است. از صحنه‌های جذاب در فیلم‌های گذشته عبور کرده است.

درمیشیان: اگر بخواهیم فیلمی خوب بفروشد باید برای تبلیغاتش هزینه کنیم. آقای موسوی درست نیست؟

موسوی: نوع تبلیغاتی که برای «بغض» شده با نوع تبلیغاتی که درباره فیلم‌های دیگر شده است متفاوت است. ما آدم‌هایی داریم که ذهنیتی از سینما دارند و بر اساس‌‌ همان ذهنیت قبلیشان عمل می‌کنند. تو درجایی مثل کلان شهر تهران ضمن اینکه می‌توانی متفاوت کار کنی، اما مجبوری یک سری نکات را رعایت کنی و اگر بخواهی خیلی نوگرایی کنی با مشکل مواجه می‌شوی.

در زمینه بیلبوردهای شهری با مشکلاتی روبرو هستی. باید اداره کل استان برای این بیلبورد‌ها به تو اجازه بدهد. بازخوردی که برای فیلم «بغض» داشتیم از بهترین اتفاقی است که افتاده است. سفرهای درون شهری در تهران مشکل است. شیوه تبلیغات زمانی جواب می‌دهد که ما مجتمع‌های سینمایی تبلیغاتی داشته باشیم. وقتی جلوی یک سینما اتوبوس گذاشتند که می‌خواهند شرعیات را آنجا اجرا کنند نمی‌توان انتظار این را داشت مردم به سینما بروند. ما با خیلی چیز‌ها روبرو هستیم. البته باید هزینه‌اش را بدهیم و هر کاری هزینه‌ای دارد. بخشی از این هزینه را باید هنرمندان بدهند، بخشی سینماداران و بخشی هم تهیه‌کنندگان. الان به نسبت روزهای اول «بغض» بهتر دیده شده است.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

پوریا: فلاش بک‌ها درست بعد از بیرون آمدن از حجره عمو شروع می‌شوند و درست هم است.

درمیشیان: ما دو سه تا فلاش بک قبل از آن داشتیم که دو تا به خاطر سانسور درآمد و یکی را هم خودم درآوردم.

نقیبی: از جایی که کاراکتر ژاله از فیلم بیرون می‌رود ما نیاز به حال بد حامد داریم تا اینکه برسیم به تمهید دیگری در فیلمنامه. نگران کند شدن فیلمنامه نبودید؟

درمیشیان: غربت در تنهایی بابک درآمده است و فکر نمی‌کنم ریتم کند شده باشد. با خانم صفی‌یاری هم سرش خیلی فکر کرده بودیم. اگر این تنهایی نبود قضاوت در مورد ژاله درنمی آمد و ما باید بخش قضاوت را حذف می‌کردیم.

نقیبی: خانم کوثری از زمانی که فیلمنامه را قبل از شروع فیلمبرداری دو سال قبل تحویل گرفتی آیا تغییراتی کرد؟ چقدر کاراکتر شبیه آن چیزی است که در فیلمنامه اولیه دیدی؟ دوست نداشتی جای پسر و دختر فیلم عوض شود؟

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

باران کوثری

باران کوثری، بازیگر: من و رضا درمیشیان سر یک فیلم بودیم و آنجا درباره فیلمنامه حرف زدیم. او گفت منتظر پروانه ساخت است، اما بعدا گفتند فیلمنامه تلخ است و داستانش را به قبل از انقلاب برگردانید. بعد هم رضا هوشمندانه به این نتیجه رسید که فیلمنامه را به خارج از ایران منتقل کند. به یک سری مسائل بعد از آماده شدن فیلمنامه رسیدیم. مثل اینکه اعتیاد را به این دو شخصیت اضافه کنیم که جنون فیلمنامه بیشتر شود و به جنون فیلم کمک کند. برای من خیلی سخت بود چون فکر می‌کردم اضافه کاری است که باز هم نقش یک معتاد را بازی کنم و کاملا سعی می‌کردیم از معتادهایی که بازی کرده‌ام فاصله بگیرم. اما رضا و حبیب و مهرداد میرکیانی تمام تلاششان را کردند که از بازی‌های قبل فاصله بگیرم.

درمیشیان: البته ما به این موضوع هم فکر کردیم که جای دختر و پسر را عوض کنیم، اما در ‌‌نهایت به نسخه فعلی رسیدیم. ببین ما در جلسات روخوانی سناریو آن‌قدر با هم بحث می‌کردیم که اگر کسی از دور ما را دید باورش نمی‌شد این فیلم ساخته شود. می‌خواهم یک تشکر ویژه کنم از حبیب رضایی به خاطر انتخاب بابک حمیدیان. به نظرم انتخاب او خیلی درخشان بود و هیچ کس به اندازه بابک نمی‌توانست این نقش را به خوبی در بیاورد. قربانیان اصلی «بغض» دهه شصتی‌ها هستند.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

بابک حمیدیان

حمیدیان: چیزی که به عنوان تماشاچی «بغض» با آن مواجه شدم و برایم خیلی جذاب بود شناسنامه جدیدی است که این فیلم از استانبول به ما می‌دهد. هیچ تماشاچی نگفت مگر می‌شود آن‌قدر ایرانی و آن‌قدر همزبان در استانبول وجود داشته باشد. چون همه چیز در خصوص شناساندن آن شهر درست بود. حتی پدر من که کارهای هنری را خوب دنبال می‌کند از حضور ایرانی‌ها در این شهر متعجب نبود.

غیر از مسیری که من و باران برای آن چیزی که رضا از ما می‌خواهد طی می‌کنیم من این حظ تلخ را از استانبول بردم. این فیلم، فیلم پیاده روی در استانبول است. ممنونم از رضا که از من راضی است و این رضایت نتیجه گفت‌و‌گوی واحد با دیگر اعضای فیلم است. این فیلم به دلیل شجاعت آقای موسوی که اصلا می‌پذیرد کسانی چنین پیشنهادی را بدهند، ساخته می‌شود. من دوست دارم در گونه سینمای اجتماعی که بر پایه واقعیت‌های روز می‌تواند شکل بگیرد و باز هم در این نوع فیلم‌ها بازی می‌کنم و از حضور در این فیلم‌ها لذت می‌برم.

یک روز رضا درمیشیان، من و تورج اصلانی در اتوبانی مثل تهران و کرج و در ورودی لاین سوم در شهر استانبول یک کارهای انجام می‌دادیم. تصور کنید آدمی که ما را می‌بینید، فکر می‌کند ما سه مجنون می‌خواهیم خودکشی کنیم، اما به تفاهم نمی‌رسیم. پلیس می‌آید و اجازه کار به ما نمی‌دهد و ما به نظرمان آن روز کارمان به سرانجام نمی‌رسد. همه سوار اتوبوس شدیم و در راه آن‌قدر ناراحت بودیم که کارمان سرانجام نداشت، اما یکدفعه وارد خیابانی شدیم که هواپیمایی از یک متریمان عبور می‌کرد و بعد دیدیم که هواپیما پشت هم می‌آید و دوربین را طی هفت، هشت دقیقه در می‌آوردیم و همه چیز به اتفاق خوبی منجر شد.

من به دلیل عقبه‌ای که دارم به جغرافیای استانبول نزدیک هستم و زبان ترکی را می‌فهمم. زمان فیلمبرداری و دویدن من و باران کلماتی را در بازار استانبول می‌شنیدم که اصلا خوب نبود، اما ما باید از آن بازارعبور می‌کردیم و وقتی می‌دویدیم فکر می‌کردند ما دزد هستیم و صدای مردم هم به ترکی در فیلم هست که می‌گویند دزد را بگیرید. امیدوارم این اتفاق همکاری و تعاون و دلسوزی در همه فیلم‌هایی که ساخته می‌شود بیفتد. مگر می‌شود بازیگری به جای بازی به مدل مویش فکر کند؟ اتفاقی که این روز‌ها در سینمای ما متاسفانه می‌افتد.

اصلانی: من می‌خواستم در «بغض» یک مقدار غریبه باشم، در صورتی که اصلا چنین حسی نداشتم. هر تلاشی می‌کردیم که غریبه باشیم و اصلا احساس غربت نداشتیم، اما باید درباره غربت حرف می‌زدیم. ما واقعا از حضور در آنجا احساس لذت می‌کردیم. ما غربت را در شهر خودمان گاهی حس می‌کنیم. ما در استانبول ضد احساسمان برخورد می‌کنیم. زمانی که در خاک خودمان احساس غریبه بودن کنیم سخت است چون اینجا وطن ماست.

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

تورج اصلانی

درمیشیان: خیلی دوست داشتم سکانسی که حامد فریاد می‌زند در تهران باشد و حامد بر فراز شهر خودش فریاد بزند، فریاد از این همه بى عدالتى و نامردى، حیف که نشد و نمى‌شود در تهران فریاد کشید.

حمیدیان: من نمی‌خواهم به عنوان بازیگر گله کنم که چرا دیده نمی‌شوم. از ابتدا بازیگری برای من شبیه رنج بوده است. آن هم به شاعرانه‌ترین شکل ممکن، اما بازیگرانی را می‌بینیم که دغدغه‌های زیادی ندارند و حضور خوبی دارند. گاهی دلم از اتفاقاتی که در سینمای ایران می‌افتد می‌گیرم.

درمیشیان: ممکن است به خاطر این حس و حال مهاجرت کنی؟

حمیدیان: نه چون زندگی در آنجا خیلی سخت‌تر از اینجاست. و هیچ جا برایم بهتر از اینجا نخواهد بود. واقع بینانه‌اش هم همین است.

درمیشیان: حبیب تو چطور؟

چرا بغض در ایران ساخته نشد؟!

رضایی: به نظرم همه چیز درست می‌شود. در همه جای جهان تو اگر بخواهی کار خلاقی انجام بدهی تنهایی، اگر بخواهی بازیگر خاصی باشی باید تنها باشی. کدام بازیگران ما در مهاجرت بازیگران خلاق و خوبی بوده‌اند؟ خیلی‌هایشان از حال خوب اینجا وام می‌گیرند. کیارستمی جمله خوبی دارد که می‌گوید هر تیمی در زمین خودش بهتر بازی می‌کند. ما در هر شرایطی باید بمانیم.

کوثری: بابک امتیاز ویژه‌ای برای خلاق ماندن نمی‌خواهد، بحث نیازهای اولیه است.

پوریا: خیلی‌ها حالا به راحتی در مصاحبه‌هایشان می‌گویند اگر در خانه فیلمبرداری کنند راحت‌تر هستند تا در محیط باز. انگار این یک نوع افتخار است. خیلی از سینمایی‌ها دیگر حاضر به تن دادن کارهای سخت نیستند.

رضایی: این حال ویژه بابک حمیدیان باعث می‌شود که او بازیگر ویژه‌ای شود و بازیگر ویژه‌ای بماند. این دوره بابک حمیدیان است. چون به او نقش اول پیشنهاد می‌شود و با کارگردان‌هایی که دوست دارد کار می‌کند. کارگردان‌هایی که کار کردن با آن‌ها یک روز آرزویش بوده است. این شرایط بد را به حال جهانی‌مان تعمیم ندهیم.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
درآمد ماهیانه 5-20 میلیون از توی خونه با موبایل

آموزش رایگان کسب درآمد 5-20 میلیون ماهیانه از خونه و فقط با یه موبایل ساده رو در یک وبینار رایگان آموزشی یاد بگیر

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • من

      چقدر جلف

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج