ادعای بی شرمانه قاتل مادر و دختر در دادسرا
مردی که متهم است یک مادر و دختر خردسالش را خفه کرده و با صحنه سازی محل جنایت قصد گمراه کردن ماموران را داشته، در دفاع از خود ادعا کرد: مقتول من را دوست داشت ما می‌خواستیم با هم ازدواج کنیم.
خبرگزاری مهر: مردی که متهم است یک مادر و دختر خردسالش را خفه کرده و با صحنه سازی محل جنایت قصد گمراه کردن ماموران را داشته، در دفاع از خود ادعا کرد: مقتول من را دوست داشت ما می‌خواستیم با هم ازدواج کنیم.
اول بهمن ماه سال ۹۲ بازپرس سجاد منافی آذر در جریان کشف اجساد متعلق به مادر و دختر سه ساله اش در یک واحد آپارتمانی در طبقه دوم یک مجتمع در محدوده حوزه حفاظتی کلانتری ۱۶۱ ابوذر قرار گرفت. با اعلام این خبر بلافاصله بازپرس کشیک به همراهی تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حضور یافتند.
بررسی های اولیه ماموران نشان می‌داد مادر و دختر به دلیل گازگرفتگی جان خود را از دست داده اند. اما در بررسی های دقیق تر سرقت پول و جواهرات از محل جنایت از سوی همسر متوفی تایید شد.
وی به کارآگاهان گفت: راننده کامیون هستم، روز قبل از حادثه مامور شدم که باری را به استان بوشهر ببرم. برای همین هم مبلغ یک میلیو ن تومان به عنوان خرجی به همسرم دادم و فردای همان روز متوجه قتل دختر م و همسرم و سرقت این یک میلیون تومان وجه نقد و مبلغ ۸ میلیون تومان دیگر وجه نقد از داخل اتاق خوابمان شدم.
با تایید خبر سرقت از محل جنایت در بررسی های بیشتر کارآگاهان و اکیپ بررسی صحنه جرم مشخص شد که شلنگ بخاری کاملا عمدی و با استفاده از چاقو بریده شده است. با بدست آمدن این سرنخ ها تلاش برای به دام انداختن قاتل آشنا در دستور کار قرار گرفت و با گذشت ۲۸ ماه از زمان قتل در حالی که همه گمان می کردند مادر و دختر سه ساله اش به دلیل گازگرفتگی جان خود را از دست داده اند قاتل فراری در استان مازندران شناسایی و با نیابت قضایی دستگیر و به اداره آگاهی پلیس تهران بزرگ منتقل شد.
مصطفی صبح دیروز در برابر بازپرس پرونده به قتل زن جوان اعتراف کرد و ادعا کرد زن جوان من را دوست داشت و قصد داشت از همسرش طلاق گرفته و با من ازدواج کند. اگرچه این ادعا با شواهد به دست آمده هم خوانی نداشت و صرفا ادعای این قاتل بود.
گفتگو با قاتل را در ادامه می‌خوانید.
چند سال داری؟
۳۰ سال
چطور دستگیر شدی؟
گوشی مقتول را دزدیده بودم و آن را به مادرزنم بخشیدم. در جریان تحقیقات پلیسی گوشی متوفی در خانه مادر زنم پیدا شد و او هم اعتراف کرد که گوشی را از من گرفته است. پیامک تبلیغاتی کار دستم داد و من به دام افتادم.
چه شد به فکر قتل افتادی؟
غیرتی شدم. همه فکر می کنند برای دزدی دست به اینکار زده ام که واقعیت ندارد. من با مقتول در عروسی دختر عمویم آشنا شدم. او از فامیل های دور زن عمویم بود. بعد از این آشنایی شماره اش را گرفتم. تا اینکه فهمیدم در تهران زندگی می کنند. و شوهر دارد. برای دیدنش به تهران آمدم. شوهرش مسافرت رفته بود. آن موقع بود که گوشی اش را دیدم. دو تا گوشی داشت. شماره گوشی مخفی اش را به من داده بود و می گفت دوست دارد با من ازدواج کند. من هم باور کردم.
حدود ۱۰ میلیون تومان طلا و پول از خانه مقتول سرقت کرده ای بعد ادعا می کنی که قصد سرقت نداشتی؟
نه. بعد از اینکه او و دخترش را کشتم نگاهم به کمدشان افتاد. دیدم کلی طلا و پول داخل آن است. او هم که مرده بود و به آنها احتیاجی نداشت که من برداشتم و بردم فروختم. طلاها هم در حدود پنج میلیون و ۸۰۰ هزار تومان شد.
چه طور شد قتل را انجام دادی؟
ما می خواستیم با هم ازدواج کنیم. دخترش به من می گفت عمو و من را خیلی دوست داشت چون او را به شهربازی و پارک می بردم. اگر گوشی تلفنش را به من می داد و کنجکاوم نمی کرد هرگز این اتفاق نمی افتاد.
می دانستی مقتول شوهر و بچه دارد باز قصد داشتی با او ازدواج کنی؟
من مقتول را دوست داشتم اما او به من دروغ می گفت تا جایی که دیگر نمی گذاشت گوشی مخفی اش را ببینم و این شد که من تصمیم به قتل او گرفتم. به او گفتم چه کسی است که با تو تماس می گیرد. بار دوم بود که به خانه شان در تهران می رفتم و او گفت که مادرم و خواهرم هستند که به من پیامک می دهند من باور نمی کردم و این شد که با هم درگیر شدیم. او را روی تخت انداختم و پتو را نیز روی سرش کشیدم که بعد از آن دستم را روی صورتش و گردنش گذاشتم تا اینکه متوجه شدم دیگر نفس نمی کشد. چیزی نگذشته بود که دیدم فرزند سه ساله اش بیدار شد و به سمت من آمد هی سوال می پرسید که مامان چی شد؟ مامان چی شد؟ همه چیز را دیده بود من را هم می شناخت. نمی دانستم باید چه کار کنم که گفتم بخواب. تا شب با هم به پارک برویم بهانه مادرش را می گرفت انگار که ماجرا را فهمیده بود و بعد از آن با روسری مادرش او را نیز خفه کردم.
زن و بچه داری؟
بله.
پشیمان نیستی ؟
من او را دوست داشتم که دست به چنین کاری زدم. الان هم پشیمانی ام که فایده ای ندارد. دو نفر را کشته ام. حتما من را اعدام می کنند.
اول بهمن ماه سال ۹۲ بازپرس سجاد منافی آذر در جریان کشف اجساد متعلق به مادر و دختر سه ساله اش در یک واحد آپارتمانی در طبقه دوم یک مجتمع در محدوده حوزه حفاظتی کلانتری ۱۶۱ ابوذر قرار گرفت. با اعلام این خبر بلافاصله بازپرس کشیک به همراهی تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حضور یافتند.
بررسی های اولیه ماموران نشان می‌داد مادر و دختر به دلیل گازگرفتگی جان خود را از دست داده اند. اما در بررسی های دقیق تر سرقت پول و جواهرات از محل جنایت از سوی همسر متوفی تایید شد.
وی به کارآگاهان گفت: راننده کامیون هستم، روز قبل از حادثه مامور شدم که باری را به استان بوشهر ببرم. برای همین هم مبلغ یک میلیو ن تومان به عنوان خرجی به همسرم دادم و فردای همان روز متوجه قتل دختر م و همسرم و سرقت این یک میلیون تومان وجه نقد و مبلغ ۸ میلیون تومان دیگر وجه نقد از داخل اتاق خوابمان شدم.
با تایید خبر سرقت از محل جنایت در بررسی های بیشتر کارآگاهان و اکیپ بررسی صحنه جرم مشخص شد که شلنگ بخاری کاملا عمدی و با استفاده از چاقو بریده شده است. با بدست آمدن این سرنخ ها تلاش برای به دام انداختن قاتل آشنا در دستور کار قرار گرفت و با گذشت ۲۸ ماه از زمان قتل در حالی که همه گمان می کردند مادر و دختر سه ساله اش به دلیل گازگرفتگی جان خود را از دست داده اند قاتل فراری در استان مازندران شناسایی و با نیابت قضایی دستگیر و به اداره آگاهی پلیس تهران بزرگ منتقل شد.
مصطفی صبح دیروز در برابر بازپرس پرونده به قتل زن جوان اعتراف کرد و ادعا کرد زن جوان من را دوست داشت و قصد داشت از همسرش طلاق گرفته و با من ازدواج کند. اگرچه این ادعا با شواهد به دست آمده هم خوانی نداشت و صرفا ادعای این قاتل بود.
گفتگو با قاتل را در ادامه می‌خوانید.
چند سال داری؟
۳۰ سال
چطور دستگیر شدی؟
گوشی مقتول را دزدیده بودم و آن را به مادرزنم بخشیدم. در جریان تحقیقات پلیسی گوشی متوفی در خانه مادر زنم پیدا شد و او هم اعتراف کرد که گوشی را از من گرفته است. پیامک تبلیغاتی کار دستم داد و من به دام افتادم.
چه شد به فکر قتل افتادی؟
غیرتی شدم. همه فکر می کنند برای دزدی دست به اینکار زده ام که واقعیت ندارد. من با مقتول در عروسی دختر عمویم آشنا شدم. او از فامیل های دور زن عمویم بود. بعد از این آشنایی شماره اش را گرفتم. تا اینکه فهمیدم در تهران زندگی می کنند. و شوهر دارد. برای دیدنش به تهران آمدم. شوهرش مسافرت رفته بود. آن موقع بود که گوشی اش را دیدم. دو تا گوشی داشت. شماره گوشی مخفی اش را به من داده بود و می گفت دوست دارد با من ازدواج کند. من هم باور کردم.
حدود ۱۰ میلیون تومان طلا و پول از خانه مقتول سرقت کرده ای بعد ادعا می کنی که قصد سرقت نداشتی؟
نه. بعد از اینکه او و دخترش را کشتم نگاهم به کمدشان افتاد. دیدم کلی طلا و پول داخل آن است. او هم که مرده بود و به آنها احتیاجی نداشت که من برداشتم و بردم فروختم. طلاها هم در حدود پنج میلیون و ۸۰۰ هزار تومان شد.
چه طور شد قتل را انجام دادی؟
ما می خواستیم با هم ازدواج کنیم. دخترش به من می گفت عمو و من را خیلی دوست داشت چون او را به شهربازی و پارک می بردم. اگر گوشی تلفنش را به من می داد و کنجکاوم نمی کرد هرگز این اتفاق نمی افتاد.
می دانستی مقتول شوهر و بچه دارد باز قصد داشتی با او ازدواج کنی؟
من مقتول را دوست داشتم اما او به من دروغ می گفت تا جایی که دیگر نمی گذاشت گوشی مخفی اش را ببینم و این شد که من تصمیم به قتل او گرفتم. به او گفتم چه کسی است که با تو تماس می گیرد. بار دوم بود که به خانه شان در تهران می رفتم و او گفت که مادرم و خواهرم هستند که به من پیامک می دهند من باور نمی کردم و این شد که با هم درگیر شدیم. او را روی تخت انداختم و پتو را نیز روی سرش کشیدم که بعد از آن دستم را روی صورتش و گردنش گذاشتم تا اینکه متوجه شدم دیگر نفس نمی کشد. چیزی نگذشته بود که دیدم فرزند سه ساله اش بیدار شد و به سمت من آمد هی سوال می پرسید که مامان چی شد؟ مامان چی شد؟ همه چیز را دیده بود من را هم می شناخت. نمی دانستم باید چه کار کنم که گفتم بخواب. تا شب با هم به پارک برویم بهانه مادرش را می گرفت انگار که ماجرا را فهمیده بود و بعد از آن با روسری مادرش او را نیز خفه کردم.
زن و بچه داری؟
بله.
پشیمان نیستی ؟
من او را دوست داشتم که دست به چنین کاری زدم. الان هم پشیمانی ام که فایده ای ندارد. دو نفر را کشته ام. حتما من را اعدام می کنند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
مو به تن آدم سیخ میشه وقتی میفهمه همچین حیوانهایی هم بین ما زندگی میکنند.
پاسخ ها
در کشوری با جمعیت 80 میلیون + چند میلیون مهاجر از چند کشور دنیا این که تصور کنید جنایتی اتفاق نمیفته تعجب داره.بروز جنایت طبیعیه مهم دفعات تکرار این اتفاق در سال هست.
خدالعنت کنه اون زنو که این جور اتیشیو به مردم میندازه خداازش نگذره توکه شوهرداری چرا این کارارو میکنی چرا دنبال اینواونی خدا ازتون نگذره اون مرده هم زن دهشته واقعا نمیدونم دارن چیکار میکنن این هوس وعشق الکی داره چیکار میکنه.خداهمرو هدایت کنه
پاسخ ها
جناب موسوی این ادعای یه مردکثیف حیوان صفت هست که میخواد خودشو از زیر بار گناهی که مرتکب شده نجات بده شما چطور به همین راحتی باور کردی و بجای محکوم کردن قاتل داری به مقتول ناسزا میگی
انگل جامعه خدا لهنتت کنه
به خداحیفه اسمشوحیوون وحشی گذاشت ده باربایداعدام بشه چطور طفل سه ساله رو خفه کرد خدالعنتش کنه
اون زن که مرده. تهمت زدن به مرده هم آسونه
اون زن و کودک ۳ ساله مردن معلومه تهمت زدن به زنه که مرده چون دفاعی از خودش نداره واقعیت رو بگه برا همچین حیوونی آسونه
وقتی اخلاقیات در جامعه ما فرو میریزد اینگونه حوادث اجتناب ناپذیر است.
لطفا ای ادمو ک دختر و مادرش رو کشته ده سالی حبس بدین بعد اعدام کنین تا زجر بکشه.مردکه نفهم
پاسخ ها
نه اخه چرا باید ده سال خرج همچین کسی رو بدن سریع اعدامش کنن بره به جهنم
.. بی غیرت،همیچین اشغالای رو باید بدی دست داعش تا تکه تکه بشن نامرد پست
خیلی مردپستی بوده چه طوردلش امده دختر۳ساله بکشه
معمولا مجرمين براي رهايي از مجازات به انواع قصه سازي !!روي مي آورند.اما پليس حرفه ايي آگاهي و قضات مجرب در نهايت راز جنايت را در بين همين پرت پلا گويي ها پيدا ميکنند.. مردم هم بهتر قضاوت نکنند پيگير نتيجه نهايي بمانند...
ادعای قاتل چه راست یا دروغ هیچ ارزشی نداره. چون خودش یک جنایتکار است و هر آدم جانی میتونه به راحتی دروغ بگه. مخصوصا حالا که هیچ شاهدی نداره. نمیدونم چرا این خدا نشناس اون طفل معصوم را دیگه به قتل رسانده
باتشکر وخسته نباشی خدمت شما وهمکاران گرامی خواستم از شماکمال تشکر وقدردانی خودو خانواده ام راداشته باشم ممنونم ازآگاهی رسوندنتون خسته نباشید ازاهواز
اون زنه حقش بود بمیره چون به شوهر بدبختش خیانت کرده
این مرده هم که حیوون هوس باز بوده باید به درک واصل بشه
میمونه بچه سه ساله طفل معصوم بی خبر از همه جا ....خدایا تو خودت صلاح بندگانت و بهتر میدونی
وسط شهر جلو مردم باید دارش بزنند وتو خیابانها بچرخونند این نمیشه اسم حیوان را روی این گذاشت حیوان بهتر از اینه خدا ازت نگذره دل آدم آتیش میگیره از این جنایت
من که حرفاشو باور نمیکنم. فقط برا دزدی اینکارو کرده .
ای کاش مثل داعش تو قیر داغ عدامش کنن لجنو.
مرده باید اعدام بشه زنم اعدام شده حیف اون دختر کوچیک فقط
نامرد....
این جانی باحرمله فرقی نداره باید زنده زنده بسوزوننش
این اشغاله کثیفو نباید به این راحتی اعدام کرد..باید برای اینکه حداقل دل اون پدر کمی اروم بشه ببندنش پشت کامیون همون پدر واینقدر روی جاده بکشنش تا زجر کش بشه حرومزاده....
هیچ کاری نداره یه پرینت مکالمات ثابت میکنه
اگرچه این ادعا با شواهد به دست آمده هم خوانی نداشت و صرفا ادعای این قاتل بود.
این آدم نامرد فقط یه دزد بی همه چیز بوده کسی که با قصاوت یه بچه 3 ساله رو میکشه و پول طلاهای منزل رو غارت می کنه و حالا داره با آبروی این خانواده بازی می کنه امان از این همه نامردی و بی وجدانی و امان از این همه نادانی
احتمال زیاد رابطه‌ای بوده شماره شو از کجا آورده، آدرس خونه، قشنگ خونش راه داده. قاتل الان شاید یکم قصه بافی کنه ولی با این چیزها نمیتونه از اعدام فرار کنه پش مجبور نیست همش دروغ بگه
من فقط دلم برای اون بچه ۳ ساله میسوزه
اشکم دراومد....
هیچ زنی تا پا نده
هیچ مردی باهاش ارتباط برقرار نمیکنه....
معلومه دروغ میگه
ادم بایکی رفت و امد کنه میفهمه متاهله یا مطلقه.اقا خودش زن داشته چطوری قرار ازدواج گذاشته!!
دروغ میگه بیشعور تا خودشو تبرئه کنه
خدا لعنتت کنه .. تو باید سنگسار بشی جواب اون پدر بیچاره ودلشکسته را کی بده نکنه درخواست بخشش هم داری کثیف ؟
پست فطرت کثافت
خدا ازت نگذره که بچه 3ساله رو خفه کردی
موضوع خبرربط چندانی بامتن ان ندارد.توجه کردی؟؟اماازخباثت جانی نمی کاهد.
فکرنمیکنم دروغ بگه چون میدونه اعدامش حتمیه قاتل و مقتول هردوشون مرگ حقشونه بیچاره بچه بی گناه
به زنه کاری نداریم چون بهرحال ب قتل رسیده و در موردش نمیشه چیزی گفت...پسره هم ک دیر یازود اعدام میشه.....این وسط دختربچه بیگناه ومعصومه ک قربانی شده...واقعا خیلی دردناکه
کشتن بچه بی دفاع وحشتناکه چه زجری کشیده بیچاره خدا لعنتش کنه که به بچه رحم نکرده.