۳۸۰۲۱۷
۵ نظر
۵۰۰۸
۵ نظر
۵۰۰۸
پ

مردی که اعضای بدن برادرش را اهدا کرد

رضا عرب جوانی ٣٨ساله است که برادر ٣٣ساله‌اش به نام جواد در تصادف مرگ مغزی و فوت شد. رضا و اعضای خانواده‌اش بعد از اطلاع از این سانحه با اهدای اعضای بدن جواد موافقت کردند و به‌این‌ترتیب به بیماران نیازمند زندگی تازه‌ای بخشیدند. رضا در گفت‌وگو با خبرنگار ما، درباره این ماجرا توضیح داده است.

روزنامه شرق: رضا عرب جوانی ٣٨ساله است که برادر ٣٣ساله‌اش به نام جواد در تصادف مرگ مغزی و فوت شد. رضا و اعضای خانواده‌اش بعد از اطلاع از این سانحه با اهدای اعضای بدن جواد موافقت کردند و به‌این‌ترتیب به بیماران نیازمند زندگی تازه‌ای بخشیدند. رضا در گفت‌وگو با خبرنگار ما، درباره این ماجرا توضیح داده است.

ماجرای مرگ مغزی برادرتان چطور اتفاق افتاد؟

برادر من سرکارگر شیفت شب شهرداری بود و وسیله‌اش موتورسیکلتی بود که با آن به محل‌های مختلف سر می‌زد تا بر کار رفتگران نظارت کند. به ما گفتند شب حادثه ساعت ١١ درحالی‌که سوار موتورسیکلتش در حاشیه پیاده‌رو در حرکت بود، موتوری دیگر که نوجوانی ١٦ساله راننده آن بود به برادرم زد. برادرم پرت شد و سرش به جدول خورد و ضربه مغزی شد. وقتی برادرم زمین خورد همکارانش او را به بیمارستان بردند اما در بیمارستان چناران کاری از دست‌شان برنیامد و برادرم را شبانه به بیمارستان طالقانی مشهد بردند.

ما هم همان شب خودمان را بالای سر او رساندیم و ساعت پنج یا شش صبح بود که بعد از آزمایش‌ها، دکترها برای اولین‌بار به ما گفتند برادرم به خاطر ضربه‌ای که به سرش خورده دچار خون‌ریزی مغزی شده است که مرگ مغزی او را به همراه داشت. وقتی پزشک معالج برادرم این را به من گفت، خودم پیشنهاد دادم مقدمات انجام اهدای اعضای برادرم را فراهم کنند و چون پدر و مادرم هنوز نرسیده بودند قول دادم رضایت آنها را خودم جلب کنم. بعد از آن بود که دکترها کمیسیون تشکیل دادند تا نظر خود را درباره اعلام مرگ مغزی اعلام کنند. ساعت هفت‌و نیم بود که مادر و پدرم رسیدند و من موضوع را مطرح کردم.

طرح چنین موضوعی در آن شرایط خیلی کار سختی بود اما من موضوع را مطرح کردم و پدر و مادرم رضایت دادند. بعد هم قرار شد پدرم و خواهرم با همسر برادرم صحبت کنند. در نهایت او هم رضایت داد و ساعت یک بود که برادرم را به بیمارستان دیگری بردند که مخصوص اهدای عضو است. برادرم در آنجا دو روز تحت‌نظر پزشکان و کارشناسان بود تا اینکه در نهایت ٢٣ تیر مرگ مغزی برادرم از سوی پزشکان شد. بعد از آن برادرم را برای برداشتن اعضا به اتاق عمل بردند.

راننده موتورسیکلت الان کجاست؟

خبر ندارم. ما همان موقع رضایت دادیم. چون مادر آن پسر نوجوان که سوار موتور آپاچی به برادرم زد، در شهرداری با برادر دیگرم همکار است.

چه اعضایی از برادرتان اهدا شد؟

دو کلیه، کبد، قلب، چشم و پوست. البته ما همه اعضای قابل اهدا را اهدا کردیم و پزشکان می‌خواستند ریه برادرم را هم بردارند اما از آنجایی‌که برادرم کارگر شهرداری بود و زیاد با گردوخاک سروکار داشت ریه‌اش قابل پیوند نبود.

حدود ظهر بود که جنازه را به ما تحویل دادند و ما هم به محض اینکه جنازه را تحویل گرفتیم بعد از طواف صحن رضوی به چناران بردیم و مراسم تشییع را برگزار کردیم.

شما چطور با موضوع اهدای عضو آشنا شدید؟

سال ٨٩، ٩٠ بود که خودم و همسرم از طریق برنامه‌‌ای که در تلویزیون دیدیم با اهدای عضو آشنا شدیم و هر دو ما، دو بار فرم پر کردیم اما کارت اهدای عضو برای ما نیامد. بااین‌حال، همیشه به این موضوع فکر می‌کردم تا اینکه این اتفاق برایمان افتاد و به محض اینکه شنیدم برادرم در چه شرایطی به سر می‌برد این تصمیم را گرفتم. این را هم باید بگویم در آن شرایط، خیلی سخت است که خود آدم چنین تصمیمی بگیرد و آن را با دیگر عزیزانش مطرح کند.

مادرم بعد از آنکه سکته کرد ٥٠ درصد قلبش را از دست داد، الان هم مادرم فشار خون دارد و حدود هشت سال می‌شود که نابینا شده است پس باید جوری موضوع را مطرح می‌کردم که یک‌دفعه دچار شوک نشود که خوشبختانه موضوع را پذیرفت. ما همه اعضای برادرم را اهدا کردیم تا هم تعدادی فرد نیازمند را به زندگی بازگردانیم و هم ثواب این کار به روح برادرم برسد.

برادرتان چند سال داشت و آیا فرزند هم دارد؟

برادرم ٣٣ سال داشت و یک دختر ٩ساله به نام یکتا دارد.

درباره اهدای عضو به دختر برادرتان چه گفتید؟

وقتی این اتفاق افتاد او به اصرار مادرش برای آخرین بار پدرش را روی تخت بیمارستان دید، البته ما با این کار زیاد موافق نبودیم اما به‌هرحال، همسر برادرم خواست دخترشان او را ببیند و در حالی که به نظر من وضع جالبی نبود و به سر برادرم ضربه خورده بود لباس مخصوص را تنش کردیم و او را به اتاق مراقبت‌های ویژه فرستادیم. بچه خیلی بی‌تابی می‌کرد به‌ویژه که رابطه دخترها با پدرها صمیمی است. البته او هنوز درباره اهدای عضو درکی ندارد و عکس‌العمل خواستی نداشت.

آیا افرادی که اعضای بدن برادرتان را دریافت کرده‌اند، دیده‌اید؟

افرادی که کلیه‌ها و کبد را دریافت کرده‌اند، ٢٦ساله و ٢٨ساله هستند. به دیدن ما آمده‌اند ولی فردی که قلب را دریافت کرده هنوز ندیده‌ایم چون وضعش هنوز مناسب نیست و همچنان تحت مراقبت ویژه قرار دارد و در فضای شیشه‌ای بیمارستان و تحت مراقبت پزشکی قرار دارد چون شرایط او خاص‌تر است. درمجموع انگار یک‌سال اول همه دریافت‌کنندگان عضو باید تحت مراقبت دائمی پزشک قرار داشته باشند. الان آنها به زندگی عادی بازگشته‌اند اما قبل از این آنهایی که مشکل کلیه داشتند و زندگی‌شان مختل بود، روزی پنج، شش ساعت زیر دستگاه دیالیز بودند و این زندگی خانواده‌شان را هم تحت‌تأثیر قرار داده بود.

درباره خودتان بگویید که چرا تصمیم گرفتید داوطلب اهدای عضو شوید.

پیش از این من و همسرم تصمیم داشتیم به هر دلیلی اگر از دنیا رفتیم و شرایط اهدای عضو که مرگ مغزی است مهیا شد، حتما این کار را انجام دهیم. الان که افرادی اعضای بدن برادرم را دریافت کرده‌اند احساس می‌کنم انگار چند نفر به خانواده ما اضافه شده است. البته افرادی که دو کلیه و کبد را دریافت کرده‌اند، در خراسان جنوبی سکونت دارند. آنها به چناران آمدند و خیلی به ما لطف داشتند. من وقتی آنها را در آغوش گرفتم باور کنید انگار برادرم را در آغوش گرفتم. خدا نکند برای کسی پیش بیاید اما واقعا حس خاصی است.

واکنش همسر برادرتان در برابر پیشنهاد شما چه بود؟

الان که دارم درباره‌اش صحبت می‌کنم خوشحالم که چنین تصمیمی گرفتیم. اما آن‌موقع پشت آدم می‌لرزید، حال همه ما خیلی خراب بود و روحیه خوبی نداشتیم، خدا آن روز را برای کسی نیاورد. آن روز خواهر و پدرم قرار شد موضوع را با همسر برادرم مطرح کنند و او هم استقبال کرد.

واکنش اطرافیان و افرادی که در ختم برادرتان شرکت کردند، چه بود؟

واکنش‌ها همه مثبت بود و واکنش منفی ندیدم. هر که ما را می‌دید، می‌گفت کار بزرگ و قشنگی کردید. حتی وقتی برای خرید به سوپرمارکت محل می‌رفتم از این کار ما تشکر می‌کردند. خیلی‌ها می‌گفتند کار بزرگی کردید ما اگر جای شما بودیم این کار را نمی‌کردیم.

توصیه شما به افرادی که ممکن است در شرایط مشابه شما قرار گیرند، چیست؟

این چیزی نیست که بشود توصیه کرد. اگر هر انسانی به بیمارستان‌هایی که پیوند در آنها انجام می‌شود سری بزند و شرایط قبل و بعد این افراد را ببیند خودش نظرش عوض می‌شود و افرادی را از زجر نجات می‌دهد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • حسین وجی

      درودبرروح جوادجان وزنده بادرضاعرب وخانواده اش من ازنزدیک این خانواده رومیشناسم بخداازخوبی این خانواده هرچس بگم کم گفتم .زنده بادچناران وچنارانی

    • احسان

      درود بر شرفت واقعا بهترین و سخت ترین کار رو انجام دادی،واقعا خیلی سخته ادم عزیزش رو از دست بده و سخت تر از اون اینکه بتونه خودش رو راضی کنه ک برادرش دچار مرگ مغزی شده و اعضای بدنش رو اهدا کنه چون خیلیا حتی تا اخرین لحظه امید دارن معجزه ای بشه و عزیزشون دوباره برگرده،،روح برادرتون شاد و خداوند ب تک تک شما خانواده محترم صبر عنایت فرماید

    • فرهاد

      درود بر شرف و غیرت رضا جان خدای مهربون ان شاالله هم به مرحوم و هم به خانواده اش اجر بده. کاش فرهنگ اهدای عضو روز به روز گسترش پیدا کنه.

    • موسوی

      درود برشرف همتون انشاالله خیر ببینید .اشک ادم درمیاد

    • نیایش کرج

      ‌خدارحمتش کنه خداصب بده به خونوادش مرحبابه این برادرسخته خیلی داغ برادرسخته تاعمرداریم ازدل بیرون نمیره‌من خوب درکش میکنم‌دوسال پیش برادرم توهمین سن ازدنیارفت طلب مغفرت ازخداوندبراشون‌دارم

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج