۳۹۴۶۴۲
۵۰۰۴
۵۰۰۴
پ

ملاصدرا، راهگشای دیپلماسی ایرانی

مشکل اساسی ما این است که در گذشته می‌مانیم و از آن رها نمی‌شویم. حرکت جوهری ملاصدرا راهکار سیاست خارجی و داخلی ماست.

هادی اعلمی نوشت: مشکل اساسی ما این است که در گذشته می‌مانیم و از آن رها نمی‌شویم. حرکت جوهری ملاصدرا راهکار سیاست خارجی و داخلی ماست.

به باور من سیاست خارجی دولت دکتر حسن روحانی ،با تفاوت هایی اندک، ادامه سیاست خارجی دولت اصلاحات است؛ داشتن عناصر و مولفه‌های مرکزی مانند گفتگو، صلح، امنیت برای همگان در سطح جهان و منطقه، پیشگیری از بحران و تنش از طریق خویشتنداری در امور در سطوح بالا، پرهیز از عجله و شتابزدگی در تصمیم‌ها، از جمله مجموع روندهای سیاست خارجی دکتر روحانی است. اما مهمترین عنصر مرکزی تصمیم سازی در سیاست خارجی که نقطه قوتی در دولت روحانی و شخصیت ایشان محسوب می‌شود، خودداری از پذیرش تصمیم های تند و احساسی خلاف منافع ملی و تحریک شدن توسط نیروهایی است که علاقه مند به منازعه در سطح منطقه یا جهان هستند و سعی دارند به هر دلیل از جمله منافع فردی و ایدئولوژیک ایران را گرفتار تخاصم گسترده‌ای در میدان منازعات منطقه‌ای کنند،لذا این نوع مدیریت مناقشات بر مبنای عقلانیت سیاسی و تدبیر تقریبا حاکم است و روند مطلوبی دارد.
سیاست خارجی دکتر روحانی آنچنان که از کلید واژه‌های مطرح شده توسط ایشان در داخل و مجامع منطقه‌ای و بین المللی برمی‌آید، ابتدا پیشگیری از بحران از طریق گفتگو، تساهل و تسامح در رابطه با همسایگان، همکاری لازم و دوری از گسترش تنش است. البته این سیاست خارجی با تدابیر و تصمیم اولیه رهبری انقلاب و سپس آماده سازی هدایت تیم سیاست خارجی ایشان، منجر به شکل گیری فرآیند پروژه برجام شد. اگر قرار باشد تطبیقی حول سیاست خارجی دولت یازدهم با دولت های نهم و دهم انجام دهیم،معکوس همین وصف درباره ی سیاست خارجی دولت نهم و دهم صادق است.شتابزدگی،تصمیم های خلاف رویه های معمول حقوق بین الملل،تلاش گسترده برای ساختارزدایی از ساختار سازمان های بین الملل بدون دانش داخلی و معرفی آلترناتیو،شعارزدگی،عوام گرایی،تحریک احساسات،شخصی کردن امر سیاست خارجی از جمله این توصیفات است.

لذا ما برای توصیف جریان کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی در 3دوره ی دولت با دو امر متفاوت در این روند تاریخی مواجه هستیم؛ سیاست خارجی قبل از برجام در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد از سال 84 تا 92 که عنصر مرکزی آن عمدتا دور زدن تحریم‌ها بوده است. به عبارتی سیاست خارجی در محاصره، شرایط و اقتضائات و وضعیت پیچیده خود را دارد. به عبارتی هرکشور تحت تحریم به ناگزیر و بنا به ضرورت با هر کشور، فرد یا شرکتی که بتواند او را در تنگناهای بحران‌های مالی کمک کند، هرگونه همکاری-هرچند با حاشیه ی فساد- می‌کند؛ بخصوص که در فصل مشترک تاریخی، ضد آمریکایی هم تلقی شود. می‌توان گفت بخشی از فساد سیستماتیک افرادی که اکنون در حال محاکمه یا فرارند، در این شرایط شکل گرفته است. به علاوه مولفه تصمیم گیری در سیاست خارجی و علایق شخصی رئیس جمهور در دوران احمدی نژاد در برخی حوزه‌ها از جمله آمریکای لاتین بر این امر تاکید داشته است.مجموعا در بررسی تاریخ روند سیاست خارجی کشورها -البته در دولت مدرن-به ندرت شاهد این هستیم که سیاست خارجی امری شخصی تلقی شود. در دوره دولت قبل، سیاست خارجی ما شخصی شد. گرچه تحریم‌ها، عامل محرک آن بود امابسیاری از علایق شخصی حاکم بر روابط بود.شخص احمدی نژادموج جریان چپ گرایی را نویدی برای تغییر یا فروپاشی در ساختارهای جهانی بعد از 1945را می داد، اما سیاست دولت روحانی از ابتدا برنامه دار و مشخص بوده است؛ او قبل از ریاست جمهوری صاحب تالیفاتی بوده است که درآن بحث سیاست خارجی، امنیت و اقتصاد در آن به وضوح و روشن مطرح شده است و دارای فرایندی پروژه ای است.او با تجربه مذاکرات پیشین با اتحادیه اروپا اساسا علاقه مند به پیشبرد گفت و گو در این حوزه بوده است و همین علاقه مندی را با قدرت پیگیری کرده تا موجب شد با مذاکرات نفس گیر و طاقت فرسا، برجام به سرانجام برسد. اکنون می‌توان سیاست خارجی او را منطبق با منافع ملی، منطبق با سیاست‌های بین الملل و پذیرش شرایط بین المللی و تعهدات جاری آن تلقی کرد که پس از جریان محاصره در حال فعالیت است.وزارت خارجه ی او تعامل چند جانبه یا دوجانبه با همه سازمان‌ها و کشورها را همزمان در مجامع بین المللی از آسیا تا آمریکا و اروپا پیگیری می‌کند. سفر به آمریکای لاتین در این چارچوب قابل توجیه و تفسیر است. این سفرها در فضای پسابرجام صورت می‌پذیرد و کشورهای جدیدی مانند شیلی، مکزیک و کلمبیا به صف روابط پیوسته‌اند و این فضای تعاملی مرتب در حال تقویت است.میدان دادن و فضا به بخش خصوصی برای تحریک و انگیزش آن تحت عنوان دیپلماسی اقتصادی از ویژگی های سیاست خارجی اوست که مبنایش کسب ثروت ملی از طریق گسترش روابط برای جذب سرمایه ی خارجی است که احتمالا در دوره ی بعدی نیز با قدرت پیگیری می شود.

اما چند نکته در باب سیاست خارجی دولت دکتر روحانی و آینده آن؛ ابتدا درباره این نکات باید عرض کنم من به عنوان شهروند جمهوری اسلامی در سیاست‌های حکومتی و سیاست خارجی، تابع نظرات رسمی جمهوری اسلامی هستم که در مراجع مختلف به ویژه شورایعالی امنیت ملی اتخاذ می شود،اما در مقام کارشناس سیاست خارجی برای غنای بحث و ایجاد بابی جدیدبه نظرم لازم است برخی تحلیل هایم را بیان کنم:

1- برای موفقیت دولت‌ها، تصمیمات سیاست خارجی به تنهایی کفایت نمی‌کند؛ سیاست خارجی، نتیجه و برآیندی از مجموع تصمیمات سیاست داخلی است. در ابتدای دولت دکتر روحانی در تحلیلی درباره ی برنامه های ایشان ارزیابی کردم که موفقیت سیاست خارجی ایشان منوط به همکاری تمام بخش‌های حکومت در داخل است. اگر قرار باشد حتی یک بخش از ارکان حکومت پایبند به سیاست خارجی دولت نباشد، این سیاست خارجی به شدت تضعیف خواهدشد و یاشکست خواهد خورد و تناقض در سیاست داخلی و سیاست خارجی به شکست هر دو سیاست منجر می‌شود. لذا نظام سیاسی باید تکلیف خود را با این مسئله در داخل حل و فصل و مدیریت کند
نمی توان بین فضای قبل برجام یا پس از برجام در برزخی معلق ماند،این تعلیق و سردرگمی جز خسارت و اتلاف هزینه برای ملت نیست،اگر نظام سیاسی مجموعا به نتیجه ی استمرار برجام رسیده است،باید در انطباق با لوازم و شرایط آن حرکت کند و بسترها را قدرت مندانه و بی نگرانی دنبال کند و اگربه بی حاصلی وبی تاثیری آن صحه می گذارد،به فضای قبل برجام رجوع کند، هیچ کشور توسعه‌یافته‌ای در جهان یافت نمی‌شود که بدون اجماع ملی و یا ضرورت برخی تغییرات ویا دربرزخی مانند شرایط ما بر مفاهیم توسعه به رشد و توسعه دست یافته باشد.

۲- مسئله بعدی تعیین تکلیف نسبت به برخی مسائل و مفاهیم است. دکتر روحانی برای دوره ریاست جمهوری بعدی و پیگیری شعارها در سطح داخلی و خارجی بیشتر باید بر مفهوم ایرانی توسعه متمرکز شود. من به عنوان کارشناس این حوزه معتقد هستم اولویت ما باید نگاه به حل مشکلات داخلی باشد. ما بیش از حد درگیر بحران‌های خارجی شده‌ایم. لذا باید برای کمک به سیاست خارجی ایشان، اولویت‌ها را در داخل به حکمرانی شفاف و درجهت رفاه شهروندان متمرکز کنیم. زندگی مردم، حل مشکلات جوانان، زنان و خانواده‌هاو طبقات محروم کشور به همراه اتخاذ تدابیر دفاعی قدرتمند اولویت های اولیه و حیاتی ماست.
3- یکی از نکاتی که سیاست خارجی دولت آقای روحانی از ابتدا با آن مواجه بوده، مسئله آمریکاست، جهت گیری قدرت نرم ما از طریق گسترش نقش سرویس‌های اطلاعاتی مان باید نقش و نفوذ آمریکا رادر داخل به شکل واقعی کنترل نماید. به نظر من هیچ تفاوتی میان کشورها وجود ندارد،سیاست های آن ها همه تابعی از منفعت ملی کشورشان است،تفاوت در جنبه های برخورد ان هاست،چینی ها با تجارتی نرم ساختارتولید ملی ما را هدف گرفته اندکه تهاجمی ترین امر است،انگلیسی ها به نحوی و امریکایی ها هم از موضعی متکبرانه به جهان رفتار می کنند. لذااگر قرار باشد گفتگوهای دوجانبه‌ای با ایالات متحده آمریکا صورت گیرد ، این کار باید با هوشمندی، نظارت و قدرت در موضعی حقوقی انجام شود.
آرمان‌های نهایی ما، پیگیری اخلاق اهل بیت(ع)، همزیستی مسالمت آمیز همه ایرانیان، گسترش علم و به ظهور رساندن خلاقیت و ابتکار ایرانیان در هنر خودشان است. در فضای آزادی و رقابت فکری و هنری می‌توانیم به سیاست خارجی دولت دکتر روحانی کمک کنیم. لذا همه ی عوامل داخلی و خارجی است که عملکرد دکتر روحانی را تشکیل می دهد. در فضای پسابرجام به نظر، آقای روحانی باید وارد گفتگو با مخالفان سیاست‌هایش و آسیب شناسی مشکلات شود تا با اجماع داخلی، جمهوری اسلامی را از گردنه خطیری عبور دهد. دکتر روحانی نیاز دارد تا در گذار به حکمرانی خوب حرکتی اتخاذ کند که این گذار بدون حاشیه حاصل شود. کما اینکه این تجربه در بسیاری از کشورهای در حال گذار به سمت حکمرانی خوب یعنی بسیاری از کشورهای اروپای شرقی و آمریکای لاتین اتفاق افتاده است.

۴- آقای روحانی و کابینه ایشان به این نتیجه رسیده‌اند که باید در همین محیط بین‌المللی موجود کار کنند، اما برخی در داخل به این نتیجه نرسیده‌اند. لذا این داخلی‌ها باید با فروکاستن از میزان علاقه به تهاجم و تخاصم بپذیرند که تخاصم را به شرایط مذاکره، مدیریت منازعات و مبارزه حقوقی تبدیل کنند. البته مخالفان آقای روحانی و منتقدان سیاست داخلی و خارجی ایشان باید بدانند که تنها راه موجود مطلوب آرمانی، ادامه عدالت علوی در حکمرانی مردم است. اگر سیستم سیاسی ما از ظرفیت ملی آزادی بهره بگیرد، شاهد مشارکت مردم، سرمایه گذاری مردم و اعتماد ملی به صورت یکپارچه به عنوان موتور توسعه خواهیم بود.

5-آقای روحانی در صورت انتخاب مجدد ناچار برخی تجدیدنظرها را پیگیری کند،به عنوان مثال ما سال های پس از انقلاب ارزش و بهای ویژه ای برای جنبش عدم تعهد قائل بوده ایم ، اما درس های اساسی را از جنبش عدم تعهد نیاموخته‌ایم. به اعتقاد بنده این جنبش در شرایط فعلی توان برآورده کردن منافع ملی ما را ندارد. اما از مجموع ادبیات جنبش عدم تعهد اگریک مورد را که در کنفرانس باندونگ 1955 به عنوان اصلی استراتژیک مطرح شده است، بپذیریم،تحولی در کشور ایجاد خواهدشد.در کنفرانس باندونگ، اصلی به عنوان پانچاشیلا (پانچاشیلا در سانسکریت به معنای 5 اصل است و در آیین بودا به 5 قانون کردار بودائیان گفته می‌شود که عبارتند از: اجتناب از قتل، دزدی، شهوت، دروغ و مسکرات) یا 5 اصل مطرح شد که بعددر موافقتنامه چین و هند تصویب شد که به ترتیب عبارتند از احترام متقابل به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها، عدم تجاوز، عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر، رعایت برابری و سود متقابل و همزیستی مسالمت آمیز. اندونزی در سال 1965 این اصول را سرمشق سیاست خارجی خود قرار داد. لذا ما که از مزایای جنبش عدم تعهد سخن می‌رانیم بهتر است این اصول را به عنوان بدیهی ترین اصول سرلوحه کار خود قرار دهیم. مشکل اساسی ما این است که در گذشته می‌مانیم و از آن رها نمی‌شویم. حرکت جوهری ملاصدرا راهکار سیاست خارجی و داخلی ماست.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج