۴۱۶۱۴۲
۶ نظر
۵۱۳۴
۶ نظر
۵۱۳۴
پ

سریال محبوبِ دکستر؛ دایره المعارف قاتلان زنجیره ای

دایره المعارف قاتلان زنجیره ای؛ با دیدن سریال دکستر شاید برای نخستین بار بی این که خودتان بخواهید شیفته یک قاتل سریالی می شوید.

هفته نامه کرگدن - اسم نویسندگان، به متن رجوع شود: دایره المعارف قاتلان زنجیره ای؛ با دیدن سریال دکستر شاید برای نخستین بار بی این که خودتان بخواهید شیفته یک قاتل سریالی می شوید.

دکستر، بیجه، خفاش شب و دیگران
رامبد خانلری: همین حالا اگر یک کارگردان ایرانی بخواهد از یک قاتل سریالی فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی ساده بسازد، برای نقش قاتل یکی از سوپراستارهای جذاب را در نظر می گیرد. احتمال آن می رود آقای قاتل موجود جذاب و باهوشی است که از سر تفنن آدم می کشد، در حاشیه امنیت مالی است و در کارش موفق است، طوری که حتی به مخیله اطرافیانش خطور نمی کند که آزار این مرد به یک گربه هم رسیده باشد.

اگر صفحه حوادث دو دهه گذشته روزنامه های ایران را ورق بزنید، با سعید حنایی، غلامرضا خوش رو و محمد بیجه به عنوان معروف ترین قاتلین سریالی سال های اخیر آشنا خواهید شد. هیچ کدام از این آدم ها جذاب نبودند، هیچ کدام در زندگی شخصی آدم های موفقی نبودند و هیچ کدام از ضریب هوی بالایی بهره مند نبودند و این یعنی میان تصوری که ما از قاتلین سریالی داریم با خود واقعی آن ها تفاوت زیادی هست.
سریال محبوبِ دکستر؛ دایره المعارف قاتلان زنجیره ای

ماجرای قاتلین سریالی در ایران شبیه ماجرای مترو است؛ هر دو وارداتی هستند و پیش از مواجهه با خودواقعی آن ها با تصویر سینمایی آن ها مواجه شدیم و میان این تصاویر تا واقعیت فاصله زیادی است؛ وجود یک قاتل سریالی شبیه «جک قصاب» در پاکدشت، مانند خواندن «وداع با اسلحه» در آرامش قطار مترو در ایستگاه جوانمرد قصاب است.

جذاب ترین نکته در مورد قاتلین سریالی رفتارشناسی قتل آن هاست؛ چیزی که بیشتر از هر کجا در فیلم «ممریز اف مردر» با آن برخورد می کنیم؛ قاتلی که در روزهای بارانی از یک شبکه رادیویی پخش ترانه خاصی را درخواست می کند و بعد از آن زنی با روسری قرمز را به قتل می رساند. انگیزه قتل همیکی از مهم ترین عناصر مواجه با قاتلین سریالی است. اما نکته ای که به اثری با درونمایه قتل های زنجیره ای اعتبار می بخشد، آشنایی با درونیات قاتل است، این که از لحظه تصمیم گیری تا اجرا چه فعل و انفعالات شیمیایی در نهاد او صورت می گیرد.

«هانیبال لکتر» به عنوان معروف ترین نمونه تصویری قاتلین سریالی بیشتر از بقیه درونیاتش را با مخاطب به اشتراک می گذارد و شاید به همین خاطر با اقبال بیشتری مواجه می شود. این که استراتژی بیشتر نویسندگان سینمایی دنیا این است که از شخصیت ضدقهرمانی به نام قاتل سریالی کارکردی مشابه قهرمان بگیرند، نکته ای بارز است. همین می شود که برای فیلمی شبیه «واچر» هنرپیشه متوسطی شبیه «گری اسپید» را برای نقش کارآگاه در نظر می گیرند اما نقش قاتل را «کیانو ریوز» بازی می کند که به مراتب هنرپیشه معروف تری است یا برای نقش هانیبال در سه گانه «سکوت بره ها»، «آنتونی هاپکینز» را در نظر می گیرند.

اگر شخصیت قاتل سریالی باری شما شخصیت ج ذابی است، تماشای سریال «دکستر» بهترین گزینه است. در هیچ کجا مانند این سریال به شما این فرصت داده نمی شود که تا این حد به یک قاتل سریالی نزدیک و با روحیات او آشنا شوید. دکستر بک متخصص خون شناسی در اداره پلیس میامی است که خود خطرناک ترین قاتل شهر است و در هر فصل با یک قاتل سریالی دیگر مواجه می شود.

اما داستان پیوسته سریال، آشنایی با شخصیت دکستر و بررسی روند تحول شخصیتی اوست. شاید هیچ وقت و هیچ کجا به شما این اجازه داده نشود که اینقدر از نزدیک با یک قاتل سریالی معاشرت کم خطر کنید. دکستر جذاب است، باهوش است، برای قتل هایش مراسم و لباس ویژه ای دارد و طعمه های او مجرمانی هستند که به نحوی از چنگ قانون گریخته اند.

انگیزه دسکتر برای کشتن آدم ها انگیزه جدیدی نیست، پیش از این در داستان های «ده بومی کوچولو» و «قتل در قطار سریع السیر شرق» آگاتا کریستی با چنین انگیزه ای مواجه شده بودیم. این انگیزه تکراری با انگیزه شخصیت های فرعی هر فصل موازنه می شود. این سریال براساس رمانی با نام «دکستر مسافر تاریکی» ساخته شده است. این رمان در هفت جلد منتشر و جلد اول آن توسط «اراز بارسقیان» ترجمه شده است.

جلد اول را خوانده ام، تفاوت های کلانی میان سریال و کتاب است. شخصیت های فرعی سریال جذاب هستند و هر کدام طرفداران خودشان را دارند. به عنوان مثال شخصیت «دبرا مورگان»، خواهر دکستر، یکی از محبوب ترین شخصیت های این سریال است. در کنار دبرا، «گروهبان باتیستا» و «ماسوکا» هم طرفداران زیادی دارند.

روایت دکستر، به عنوان نریتور، روی سریال بسیار دراماتیک است و سریال را بیشتر از آنچه هست جذاب می کند. در این نریشن ها دکستر بدون فاصله با مخاطب حرف می زند و مخاطب بیشتر از هر وقتی فرصت آشنایی با او را دارد. اگر می خواهید از اتاق فرمان یک قاتل سریالی خطرناک به دنیا نگاه کنید به تماشای سریال دکستر بنشینید.
سریال محبوبِ دکستر؛ دایره المعارف قاتلان زنجیره ای

محبوب ترین قاتل دنیا

سحر سرمست: روی سورلز در مقاله ای با عنوان «چطور داستان را هوشمندانه شروع کنیم؟» در مورد معجزه شروع یک اثر مفصل نوشته است (این مقاله در کتاب «حرفه: داستان نویس، مترجمان: کاوه فولادی نسب، مریم کهنسال نودهی چاپ شده است). او معتقد است: «اولین جمله هر داستان یک کارکرد بنیادین دارد. هدف اولیه و قطعی آن- علاوه بر هر کارکرد یا هدف دیگری که ممکن است داشته باشد- این است که خواننده را وادار کند جمله دوم را هم بخواند. پاراگراف اول نیز باید خواننده را وادارد که پاراگرف دوم را بخواند و الی آخر.»

اگر بنا را تعلیق در اثر بگذاریم، صرف نظر از عنوان یا این که آن اثر کدام شاخه هنر را شامل می شود، به چرایی مطلبی پی می بریم که در بالا اشاره شد. بله، یک اثر فارغ از آنچه هست- چه داستان باشد، چه موسیقی، چه نقاشی یا فیلم و سریال- به هر حال باید مخاطب را از یک به دو دنبال خود بکشاند. در این جا باید اعتراف کنم اگر عمیقا یکی از طرفداران ژانر تریلر روانی نبودم، باز هم با دیدن تیتراژ سریال «دکستر» میخکوب پای آن می نشستم.

اصلا این جا به جرات می گویم که تیتراژ در فیلم و سریال، حکم جمله اول در داستانی را دارد که باید خواننده را برای خواندن جمله بعد از آن ترغیب کند. می دانم اهمیت تیتراژ در فیلم ها و سریال های روز دنیا بر هیچ یک از ما پوشیده نیست. مثلا حتم دارم این روزها وقتی واژه تیتراژ را می شنویم بی اختیار طنین مرموز موسیقی تیتراژ سریال «بازی تاج و تخت» در ذهنمان می پیچد و مور مورمان میشود!

در سریال مطرح و موفق دکستر نیز تیتراژ میخ اول را محکم در ذهن بیننده می کوبد: تصیر مردی که دراز کشیده است و دوربین هم ارتفاع با صورت مرد، کاملا بی طرفانه (نه بالاتر از شخصیت قرارگرفته که ضعف و نه از پایین تصویر می گیرد که قدرت او را نشان دهد) از یک زاویه افقی او را نشان می دهد. مرد پشه ای را می کشد و روی دستش اثر خونی برجا می گذارد. کارگردان کاملا هوشمندانه و خودآگاه، از همین جا خون را وارد بازی می کند و بیننده متوجه حضور خون به عنوان کاراکتری مهم در فیلم می شود.

از این جای تیتراژ همه چیز به خون ربط داده می شود؛ از جمله پرتقال، استیک قرمز، رنگ قرمزی که توی وان حمام دیده می شود، خونی که از ریش چکیده می شود، عضلاتی که در آن ها رگ ها برجسته می شوند و تمامی این ها تا ظاهر شدن اسم کاراکتر اصلی سریال، دکستر، آن همه به رنگ قرمز ادامه پیدا می کند.

از تیتراژ یا همان «الف» ابتدای ماجرا که بگذریم به «ب» داستان خواهیم رسید که شخصیت های آن هستند، چرا که شخصیت ها در این سریال فوق العاده قوی هستند و روی طرح داستانی این سریال به خوبی نشسته اند. این سریال براساس رمان «رویای تاریک دکستر» نوشته «جف لیندزی» ساخته شده است، شاید هم علت کاراکترهای قرص و محکم در سریال دکستر همین باشد. البته به تدریج و در فصل های دو و سه نویسنده های سریال روند مستقلی را طی می کند و کمی از رمان فاصله می گیرند، ولی چون خشت اول را درست گذاشته بودند تا پایان کار و آخرین قطره خون سریال در فصل هشت کوچک ترین لنگی در هیچ کدام از شخصیت های اصلی دیده نمی شود.

در این پروژه برای اولین بار در تاریخ تلویزیون، قهرمان یک قاتل سریالی است. گاهی دکستر قاتل، ما را یاد دیگر قاتلین سریالی نیز می ندازد که در سینما دیده ایم. بسیاری دکستر سریال را با «هانیبال لکتر» در «سکوت بره ها» یا «جان دو»ی معروف در اثر ماندگار «فینچر» یعنی فیلم «هفت» مقایسه می کنند. دکستر مورگان با بازی درخشان مایکل سی هال، آدمکش قهاری است و ما نه تنها این کار او را تقبیح نمی کنیم، بلکه از تماشای آن خوشحال هم می شویم!

در پایان حتما از خود می پرسید «چطور دکستر محبوب ترین قاتل سریالی است؟» جواب این که اگر بدانیم شخصی گناهکاران و قاتلین را از صفحه تاریخ محو می کند بی شک بعد از چند قسمت مقاومت، بالاخره تسلیمش خواهیم شد و هم پای او از کشته شدن خراب کارها و قاتلین ذوق هم می کنیم. این فرمول را در دنیای واقعی امروز تصور کنید. آیا طرفدار به اصطلاح قاتلی نمی شوید که کمر به قتل تروریسم در جهان ببندد؟
سریال محبوبِ دکستر؛ دایره المعارف قاتلان زنجیره ای

شاه قاتلین زنجیره ای

شادی مشتاقی: تا قبل از دیدن «دکستر» تصویری که از قاتل سریالی داشتم چیزی بود مثل کوین اسپیسی فیلم سِون؛ یک خل وضع خشن نامتعادل که آدم را تا حد مرگ وحشتزده می کرد. اما حقیقت این است که دکستر از اساس با همه قاتلین سریالی فرق دارد. این «بدمن» دوست داشتنی با چهره ای دوگانه که ترکیبی از معصومیت گم شده در چشم ها و حس انتقامجویی در فک و دهان بزرگش است، چنان به دل آدم می نشیند که دوست دارید با او همراه شوید و حتی گاهی دستتان توی دستش باشد تا دنیا را با هم نجات دهید و از این زمین رقت انگیز جای بهتری برای زندگی بسازید. دکستر با آن نریشن های جذاب و صدای گرمش شما را چنان همراه می کند که تاانتهای سریال و فصل هشتم خدا خدا می کنید هرگز گیر نیفتد.

اجازه بدهید کمی به عقب برگردیم. می خواهم با خیال راحت از احساساتم حرف بزنم. راستش را بخواهید در انتهای فصل اول دهانم خشک و مو به تنم سیخ شده بود، حتی درست نمی توانستم حرف بزنم. در انتهای فصل چهارم هم بدون این که خودم متوجه شوم چند قطره اشک ریختم. واقعیت این است که من با این سریال احساسات متفاوتی را تجربه کرده ام. جالب این که وقتی برای بار دوم این سریال را دیدم احساساتم نه تنها کمرنگ نشد بلکه شدت و حدت بیشتری پیدا کرد. چقدر دلم می خواست این بار معجزه می شد و شخصیت های دوست داشتنی سریال زنده می ماندند!

موقع دیدن سریال، هرچه به فصل آخر نزدیک تر می شویم پختگی و بروز عاطفه در ششخصیت دکستر نمایان تر می شود و کلیشه همیگشی قسی القلب بودن قاتلین زنجیره ای زیر سوال می رود. در زندگی دکستر رد پای چندین زن وجود دارد که بعضی مثل «ریتا» و «لیلا» تکلیفشان مشخص می شود و بعضی مثل «لومن» و «هانا» بلاتکلیف رها می شوند و سرانجامشان نامشخص می ماند. اما وفادارترین و عاشق ترین آن ها کسی نیست جز خواهر ناتنی دکستر، «دبرا» که مصداق واقعی این بیت مولاناست:

خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش/ بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

دبرا بعد از شکست های عشقی متعدد و انتخاب های نادرست در نهایت می فهمد دلباخته دکستر بوده؛ شاه قاتلین زنجیره ای. او در راه دکستر از همه چیزش دست می کشد؛ از اصولش، اعتقاداتش و حتی از جانش. در شطرنج دکستر قربانی های زیادی وجود دارند ولی فداکارترین سربازش همین دبراست.

دکستر سریال پرقدرتی است که می توانید نقل قول های زیادی از آن را برای صحفه های مجازی تان بردارید. از خدا پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد، من هم همین کار را کردم و نتیجه گرفتم. بهترین نریشن سریال هم از نظر من مربوط به فصل هفتم و انتهای قسمت یازدهم است؛ فصلی که همراه با دکستر عاشق و فارغ می شویم. جایی که می گوید: «توی یک چشم به هم زدن هر چیزی می تونه عوض بشه.»

شما حتی می توانید با نریشن های این سریال زندگی کنید و شاید همین قدرت و تاثیرگذاری زیاد باعث می شود انتظار زیادی برای یک پایان بندی باشکوه- مثلا شبیه «برکینگ بد» یا «سیکس فیت آندر»- از آن داشته باشید اما متاسفانه این انتظار برآورده نمی شود. بعد از آن همه زیر و رو شدن احساسات و تا دم مرگ رفتن ها، این پایان بندی شایسته ضدقهرمانی چون دکستر افسانه ای نبود.

با این حال ریتم این سریال آن قدر سریع و داستان آن چنان پرکشش است که می توانید تمام کارهای روزانه تان را فراموش کنید و با لذت و هیجان غرق در دکستر و دنیای مرموزش شوید، چون شک ندارم بعدها دلتان برای دونات های رنگ و وارنگ دکستر تنگ خواهدشد.

حقیقت این است که دکستر به مثابه قرمه سبزی است، باید دو بار دیدش چون بار دوم حتما جاافتاده تر خواهدبود!
سریال محبوبِ دکستر؛ دایره المعارف قاتلان زنجیره ای

مختصر و مفید درباره سریال دکستر

تهیه و ترجمه: مستانه تابش

• براساس اطلاعاتی که در ویکی دکستر آمده، دکستر مورگان 145 نفر را به قتل می رساند. او قبل از نابود شدن اولین جعبه نمونه هایش، 45 نمونه از خون افراد مختلف داشت.

• در طول فصل هشتم، این دیوید زایاس نبود که تمام مدت نقش آنجل باتیستا را بازی می کرد، بلکه در بعضی صحنه ها پسرش، جونیور، با شباهت حیرت انگیزی که به پدر داشت، جایگزین او شد.

• در سال 2010 خبر ابتلای ستاره سریال دکستر، مایکل سی هال به سرطان خون اعلام شد اما او به بازی اش در سریال ادامه داد. سایر بازیگران و عوامل فیلم از این خبر شوکه شده بودند، چون مایکل در دوره فیلمبرداری، هرگز چیزی درباره بیماری اش نگفته بود. او مجبور شد در فصل پنجم سریال از کلاه گیس استفاده کند تا ریزش موهایش را به دلیل شیمی درمانی پنهان کند.

• جنیفر کارپنتر که نقش دبرا مورگان، خواهر ناتنی دکستر، را در این سریال بازی می کرد، ۳۱ دسامبر سال ۲۰۰۸ با مایکل سی هال ازدواج کرد. آن ها در دسامبر ۲۰۱۰ از هم جدا شدند اما همچنان به بازی در مقابل هم در سریال دکستر ادامه دادند.

• جولی بنز که نقش رپتا بنت، همسر دکستر، را بازی می کرد در ابتدا برای بازی در نقش دبرا مورگان تست داده بود.

• در یکی از صحنه ها، دکستر به صورت اتفاقی قایق ماهیگیری اش را به اسکله کوبید و ۸ هزار دلار خرج اضافی روی دست تهیه کننده گذاشت.

• آنجل باتیستا موقع اشاره به دکستر یا صحبت کردن با او به عنوان دوست نزدیک، از کلمه «سوسیو» (socio) برای خطاب کردنش استفاده می کرد که بازی هوشمندانه ای با دو کلمه انگلیسی و اسپانیایی است؛ سوسیو در زبان اسپانیایی به معنای شریک یا همدست است. همچنین بخش اول کلمه sociopath به معنای جامعه ستیز است.

• نام دکستر (شخصتی اصلی سریال) یک کلمه یونانی به معنای راست دست است. جف لیندزی، نویسنده سریال، در جشن امضای یک کتاب در سال ۲۰۱۰ در ادینبورگ تاکید کرد نام دکستر را به این علت انتخاب کرده که متضاد کلمه سینیستر (به معنای شیطانی) است و بخش عادی شخصیت دکستر مورگان را نشان می دهد.

• به دلیل قوانین سفت و سختی که برای کارکردن کودکان در تلویزیون امریکا وجود دارد، نقش هریسون، پسر دکستر و ریتا، را دو برادر دوقلوی همسان به نام های لوک اندرو و ایوان جورج کرانچف بازی کردند.

• جیمی اسمیتز در نقش میگوئل پرادو، موقع فیلمبرداری یکی از اپیزودهای سریال دکستر، یک بدلکار را با یک چاقوی واقعی مجروح کرد.

• ملیسا روزنبرگ چهار قسمت اصلی سریال دکستر را نوشت که بهترین بخش های این مجموعه شناخته می شود، اما از این گروه جدا شد تا فیلمنامه سریال پنج قسمتی «گرگ و میش» را بنویسد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • Ghazal

      خيلى سريال خوبيه
      من پيشنهاد ميدم اگه نديدين حتما ببينين،شاهكاره
      مخصوصا اينكه حين فيلم ،صداى افكار و احساسات دكستر رو ميشنوى
      من نميدونم ميكائيل هال سرطال گرفته بود

    • مسعود

      سریال فوق العاده جالبیه
      از دست ندین

    • مسعود

      سریال فوق العاده جالبیه
      از دست ندین

    • حسین

      تشکر میکنم از شما بابت انتشار همچین مقاله ای,و قدر دانی میکنم از سلیقه و نقطه نظراته بسیار ارزندتون,من شیفته ی دکسترم و تا به حال هیچ سریاله هم رده ای با این شاهکار رو پیدا نکردم...با وجود اینکه دوست داشتم سریال ادامه پیدا کنه ولی خوشحالم که تو نقطه ی اوج خودش به پایان رسید,از اون دوستان عزیزی که این سریال رو ندیدن خواهش میکنم ببینن,واقعا شاهکاره...

    • علی

      سلام.کسی سریالی مثل سریال دکستر میشناسه بهم معرفی میکنه

      پاسخ ها

      • سینا

        سریال هانیبال.درسته که اصلا به دکستر نمی‌رسه ولی خب سریال بدی نیست.به نظرم تو اول باید هانیال رو می‌دیدی بعد دکستر چون که الان که تو دکستر رو دیدی و میخوای هانیبال ببینی یه جورایی میخوای مقایسه کنی که در این صورت میبینی که هانیبال مقابل دکستر هیچه و منصرف میشی از دیدن بقیه ی هانیبال.

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج