۴۱۸۴۰۷
۵۰۰۳
۵۰۰۳
پ

در این تئاتر با دو تا آدم با حال طرف هستید!

حمید پورآذری که با سیامک احصایی مشغول تمرین نمایشی جدید است برای معرفی کارش می‌گوید: «مخاطب با دوتا آدم باحال طرف است...! خوب است که بیایند ببینند دوتا آدمی که اسم خودشان را گذاشته‌اند کارگردان و آدم‌های آگاه، چطور توانسته‌اند باهم حرف بزنند و چیزی را که ادعا می‌کردند عملی کنند».

خبرگزاری ایسنا: حمید پورآذری که با سیامک احصایی مشغول تمرین نمایشی جدید است برای معرفی کارش می‌گوید: «مخاطب با دوتا آدم باحال طرف است...! خوب است که بیایند ببینند دوتا آدمی که اسم خودشان را گذاشته‌اند کارگردان و آدم‌های آگاه، چطور توانسته‌اند باهم حرف بزنند و چیزی را که ادعا می‌کردند عملی کنند».

ساعت 8 شب، میدان انقلاب، پلاتوی تئاتر سینما مرکزی؛ با حمید پورآذری و سیامک احصایی قرار است درباره‌ی «خانه‌ی ابری» گفت‌وگو کنیم؛ کاری که برای اولین‌بار این دو کارگردان تئاتر را کنار هم قرارداده و به شیوه‌ی کارگاهی قدم به قدم تا اجرا پیش می‌رود.
در این تئاتر با دو تا آدم با حال طرف هستید!

روند تمرین‌ها نوید اثری متفاوت را می‌دهد؛ بازیگران و سایر عوامل در جمعی صمیمی، با مرور آخرین تغییرات نمایشنامه‌ای که نشمینه نوروزی و زمان وفاجویی نوشته‌اند، آماده‌ی تمرین می‌شوند.

همزمان در اتاقی دیگر احصایی و پورآذری با گشاده‌رویی درباره‌ی شکل‌گیری این همکاری و دیدگاه‌هشان درباره‌ی تئاتر به پرسشهای ما پاسخ می‌دهند.

چطور تصمیم گرفتید «خانه‌ی ابری» را بطور مشترک کارگردانی کنید؟

ا حصایی: از چند سال پیش که یکی دو کار از "حمید" (پورآذری) دیدم، به دلیل شکل کارش و ذهنیت‌هایی که من داشتم، احساس می‌کردم می‌توانیم باهم کار کنیم و ایده‌هایمان را مشترک کنیم. من این پیشنهاد را خیلی وقت پیش -بعد از «سال‌ثانیه» -در خلوت کوتاهی با حمید مطرح کردم و او هم موافقت کرد و گفتم پس مکث نکنیم، انجامش بدهیم.

احساس کردیم که همه‌چیز باید کارگاهی باشد بنابراین کار با وجود نویسنده، بازیگران، من و حمید شروع شد و هنوز هم جلو می‌رویم و تنها اتفاق خوبی که افتاده این است که هنوز به هم لبخند می‌زنیم، همدیگر را می‌شنویم و تصمیم می‌گیریم که چه‌کار کنیم و این قشنگ‌ترین چیزی است که نصیب شخص من شده است.

پورآذری : نکته‌ی هیجان انگیز قضیه -فارغ از اینکه این کار خیلی خوب شود یا نشود- این است که دو کارگردان که هیچ نسبتی هم باهم ندارند، باهم کار کنند. وقتی داشته‌هایمان را با آقای احصایی تقسیم می‌کنیم، باعث می‌شود که راکد نشویم، اینها نکات مهمی است که باید از آن بهره‌برداری کرد.

شما قبل از این همکاری باهم ارتباط دوستی داشتید؟

پورآذری : بله ولی محیط کار با ارتباط دوستانه کمی متفاوت است. هرقدر هم آدم‌ها باهم رفیق باشند، جایی می‌گویند «بگذار رفاقتمان سر جایش بماند»! فکر می‌کنم اولین‌بار است که دو کارگردان مشکلات و اختلافات سلیقه‌ای خودشان را به نوعی در گفت‌وگو حل کرده‌اند. نفس "گفت‌وگو کردن"، بهترین الگو دراین کار است.
در این تئاتر با دو تا آدم با حال طرف هستید!
شاید در بعضی مسائل صدوهشتاد درجه باهم اختلاف داشتیم اما صبر کردن، گذشتن، اینکه بنشینیم باهم حرف بزنیم و نقاط اشتراک و افتراقمان را بشناسیم و آنها را با گفت‌وگو حل کنیم، جذابترین بخش قضیه است. این اتفاق مهمی است و به نظرم تئاتر ما نیازمند گفت‌وگوست، ما باهم خیلی حرف نمی‌زنیم؛ غُر می‌زنیم.

در این کارگردانی مشترک، مشخصاً چه کسی چه کاری را بر عهده دارد؟

احصایی : تا الان در این حیطه تقسیم‌بندی‌ نکرده‌ایم؛ راجع به اینکه می‌خواهیم متن چطور پیش برود، صحنه‌ها چند بخش باشد یا میزانسن چطور باشد، ایده‌هایمان را می‌گذاریم وسط. هرکدام توضیحی داشته باشیم می‌دهیم و تقسیم‌بندی تفکیکی نکردیم.

این ناشی از همان نقاط مشترک فکری شماست؟

احصایی: بله دقیقاً. طرز برداشتمان از یک مفهوم متفاوت می‌شود اما نوع پرداختمان اصلاً دور از هم نیست.

ویژگی کارهای آقای پورآذری که برای شما جذاب بوده چیست؟

احصایی: استفاده از تصویر. بالاترین چیزی که حمید دارد استفاده از تصویر و حرکت است. من این را دوست دارم و در کارهای خودم هم اگر لازم باشد استفاده می‌کنم. البته هیچ‌وقت کارهایم را به یک شکل انجام نمی‌دهم اما تنها چیزی که در همه‌ی کارهایم مشترک، همین است.

همکاری با آقای احصایی را چطور توصیف می‌کنید؟

پورآذری: خیلی بحث داغ داشتیم؛ وقتی آقای احصایی پیشنهادی می‌دهد می‌گویم فلان کار را کنیم و اگر بهتر باشد می‌پذیرند یا برعکس، من چیزی می‌گویم و آقای احصایی چیز دیگری را مطرح می‌کند. چون اساساً ما مهم نیستیم؛ مهم نیست چند درصد من می‌گویم، چند درصد آقای احصایی. ضمناً تلاش ما این است که درصد زیادی از کار را روی دوش بازیگر بیندازیم و او کشف کند و ما آن را تصحیح کنیم. در هرحال همانطور که دو فکر از یک فکر بهتر است، هجده فکر هم از دو فکر خیلی بهتر است!
در این تئاتر با دو تا آدم با حال طرف هستید!

این نقطه‌ی مشترک و اتصالی خیلی قوی‌ است که احساس می‌کنم با آقای احصایی داریم، و ترس از هیچ چیزی وجود ندارد و حتی کمبود زمان هم نمی‌تواند ما را بترساند چون مهم این است که اتفاق خوبی بیفتد و تلاشمان این است که اتفاق آبرومندی باشد.

متنی که روی آن کار می‌کنید چطور شکل‌ گرفت؟

پورآذری : متن هم با گفت‌وگو شکل گرفت. اولین روزی که نشستیم -دوتا نویسنده و دوتا کارگردان- شاید هیچ‌چیزی نداشتیم جز یک اسم و کم‌کم شروع کردیم به شکل‌دادن آنچه می‌خواهد اتفاق بیفتد و سعی کردیم بر اساس دارایی و موجودی‌ای که داریم جلو برویم و ببینیم چطور می‌شود از داشته‌ها بهتر استفاده کرد؛ این هم در کارگردانی مهم است، هم در متن و هم در اتفاقی که بازیگر رقم می‌زند. ‌ مهمترین ویژگی کار برای ما همین ندانستن است.
روز اول به اندازه‌ی الان نمی‌دانستیم و حتی الان هم چیز زیادی نمی‌دانیم!

موضوع محوری متنی که روی آن کار می‌کنیدچیست؟

احصایی: اگر می‌توانستم این را بگویم که همین الان می‌توانستیم اجرا کنیم!

هنوز هیچ ایده‌ای ندارید؟

احصایی : ایده چرا؛ وجود دارد، کار وجود دارد؛ متن نوشته شده و حتی مفهوم کار هم مشخص شده ولی واقعاً چیزی که من اجازه‌ی گفتنش را هیچ‌وقت به خودم نمی‌دهم و موکولش می‌کنم به اجرا، توضیح قصه‌ و متن است. چون هرچه بگویم می‌شود پیشداوری و دانسته‌ای که آدم‌ها با آن به دیدن کار می‌آیند. وقتی ما یک متن از پیش نوشته شده برنمی‌داریم، یکی از جذابیت‌هایش می‌تواند این باشد که آدم‌ها بدون دانستن قصه می‌آیند و کار را می‌بینند؛ پس اجازه بدهید من در این مورد چیزی نگویم.

حالا که اصرار دارید درباره‌ی موضوع کار چیزی نگویید، برای معرفی آن به مخاطب چه توضیحی می‌دهید؟

پورآذری : قول دادیم که نگوییم! همین که مخاطب با دوتا آدم باحال طرف است...! خوب است که بیایند ببینند دوتا آدمی که اسم خودشان را گذاشته‌اند کارگردان و آدم‌های آگاه -چون ما تئاتری‌ها احساس می‌کنیم از جامعه جلوتریم ولی نیستیم! - چطور توانسته‌اند باهم حرف بزنند و چیزی را که ادعا می‌کردند عملی کنند.
در این تئاتر با دو تا آدم با حال طرف هستید!

اینکه همیشه می‌گویند "داستان را در یکی دو خط تعریف کن" را اصلاً نمی‌ٰفهمم؛ من هم ترجیح می‌دهم چیزی نگویم؛ نه اینکه نخواهم بگوم؛ واقعیت این است که نمی‌توانم بگویم یا نمیدانم که بگویم!

احصایی: ما یک زندگی را خلاصه می‌کنیم در یک نمایش و حالا باید نمایش را خلاصه کنیم در دو جمله؛ نمی‌شود. ما گاهی به دیدن نمایشی می‌رویم که قصه را کاملاً می‌دانیم و می‌خواهیم ببینیم فلان آدم با این نمایش چه‌کار کرده است؛ یعنی بازهم می‌رویم می‌بینیم. اینجا که قصه را نمی‌دانیم، خوب چه بهتر؛ باز هم می‌رویم و می‌بینیم!

ویژگی کار کارگاهی و تفاوتی که با شیوه‌های معمول دارد چیست؟

احصایی : وقتی متنی را برمی دارید و از روز اول فکر می‌کنید که با این متن می‌خواهید چه‌کار کنید، به یک فرم اجرایی فکر می‌کنید و در ذهن‌خودتان چهارچوب می‌بندید و وقتی بازیگران متن را حفظ کردند، میزانسن و حرکت‌ها را شکل می‌دهید. وقتی هیچ‌چیز ندارید، همه‌چیز -جمله، حرکت، نور صحنه، حس- جمله‌به‌جمله پیش می‌رود و نمی‌دانید آخرش چه اتفاقی می‌افتد. همانطور که تهِ نمایشنامه را می‌فهمید، تهِ بازی و حس و میزانسن را هم یکجا می‌فهمید!

پورآذری: یعنی ما الان بسیار انسان‌های رستگاری هستیم! این نوع کار رستگاری را با خود به همراه می‌آورد. اساساً نگاه ما نگاه یک کار نیست؛ این یک پروسه است که حتی زمان اجرا هم خودش خودش را تصحیح و کشف می‌کند. این ویژگی را با خود دارد اگر باورش داشته باشم؛ ما سعی کردیم باورش کنیم.

جذابیت وارد شدن به این پروسه چیست؟

پورآذری : کشف در این قضایا بهتر صورت می‌گیرد. من اگر بدانم می‌خواهم چه‌کار کنم، ترجیح می‌دهم آن کار را نکنم و بعد به همه توضیحش بدهم. زمانی سمت ارائه‌ی کاری می‌روم که درباره‌اش چیزی نمی‌دانم؛ یعنی زمانی که با مخاطب مواجه می‌شوم تازه می‌فهمم چیست! این مهمترین ویژگی است. الان مجبوریم حواسمان به همه‌چیز باشد و در لحظه همه‌چیز را شکل می‌دهیم.

این پروسه زمان‌بر و دشوارتر از شیوه‌های معمول است؛ دغدغه‌ی جمع‌کردن سریعِ کار و رفتن سراغ کار بعدی را ندارید؟

پورآذری: من تاحالا اینطور کار نکرده بودم که بخواهم صفرتاصد یک اجرا را در ۴۵ روز انجام بدهم. با این حال هیچ مشکلی نداشتم. اما نه؛ معمولاً مشکلی با طولانی بودن کار نداشتم و معمولاً یازده دوازده ماه وقت گذاشته‌ام. چون کار، کارِ خودش را می‌کند. ضمن اینکه در سفری که شروع می‌شود آدم کارهای دیگری هم می‌کند.

آن شیوه‌ی کار برای شما مطلوب‌تر است یا به این شکل زمان‌بندی شده؟

پورآدری : به نظر من تفاوت آنچنانی ندارد؛ به‌شرطی که بدانیم چه‌کار می‌خواهیم بکنیم. در هر حال در هر مدت‌زمانی باید بدانی چه می‌خواهی. در زمان طولانی‌تر سر حوصله به کارت می‌رسی و خیلی زیاد آزمون و خطا می‌کنی؛ اینجا درصد آزمون و خطا کمتر می‌شود و باید در زمان خودش به تعهدت عمل کنی.
در این تئاتر با دو تا آدم با حال طرف هستید!

در این کار وجود دو فکر در حیطه‌ی کارگردانی، پروسه‌ی یک ساله را نصف کرد؛ وجود دو نویسنده آن شش ماه را می‌کند چهار ماه؛ بازیگران هم با این مقوله آشنایی دارند و همین دو ماه از طول زمان کم می‌کند و می‌بینید که رسیدیم به مدت‌زمان فعلی!

از دیدگاه شماجذابیت این شکلِ کار در چیست؟

احصایی :وقتی روی یک متن از پیش تعیین شده و چیزی که چهارچوب آن را در ذهنم بسته‌ام کار می‌کنم، تنها جذابیتی که شب‌ها بعد از پنج شش ساعت تمرین به خانه می‌برم، یک تکه بازیِ خوب و یک میزانسن است که از نظر خودم دوست‌داشتنی است. اما دراین شکل کار غیر از اینها یک تکه متن جذاب، یک ایده‌ی جذاب، یک اتفاق و یک تکه‌ی خوشگل از کار که قبل از تمرین نداشتم را، بعد از تمرین با خودم به خانه می‌برم. همان تکه‌ی جدید زایش چیزهای دیگری است برای فردا. تمام نیست و بسته نمی‌شود؛ هر روز چیز جدیدی به خود من اضافه می‌شود.

پورآذری : حتی اگر احساس کنید چیزی که امروز به دست می‌آورید فردا به درد نمی‌خورد، به هرحال آن زایش وجود دارد.

پس می‌شود گفت تئاتر فقط چیزی است که شما از آن لذت می‌برید و به عنوان شغل و حرفه به آن نگاه نمی‌کنید؟

پورآذری: در هر حال منبع درآمد ما همین است؛ ولی استناد ‌میکنم به جمله‌ی «برشت» که می‌گوید تئاتر در وهله‌ی اول برای سرگرمی است.

حتی سرگرمی خود کارگردان؟

پورآذری: به هر حال باید لذت ببریم؛ ما کارمند نیستیم که موظف باشیم فلان کار را بکینم و زجر بکشیم! گاهی می‌آیی سر تمرین و می‌بینی که نه حال خودت و تیمت خوب نیست و می‌گویی برویم و سه روز دیگر بیاییم. در کارقبلی که می‌کردم -سال‌ثانیه- دو دفعه این اتفاق افتاد که در تمرین به جایی رسیدم که فکر کردم هیچ خلاقیتی ندارم و دیگر تمام شده‌ام. گفتم برویم ۱۰روز دیگر بیاییم و ۱۰ روز دیگر اتفاقات خودش را به همراه دارد.

در واقع برای ما تفریح نیست و خیلی هم جدی است، ولی باید لذت ببریم؛ وقتی از کاری که می‌کنی لذت ببری، حتی بحث‌ و جدلی که می‌کنی هم لذت بخش است.

تمرین‌های «خانه‌ی ابری» را کی شروع کردید؟

پورآذری: سه هفته قبل از پنج آبان! اوایل مهر؛ شما بنویسید اوایل مهر که نگویند کم تمرین می‌کنند!

تمرین چطور پیش رفته وچقدر ادامه خواهد داشت؟

پورآذری: بیست‌وسوم آبان اولین اجرای ما خواهد بود. روند تمرین هم خیلی خوب بوده؛ با وجود اینکه چند روز پیش هرچه داشتیم دور ریختیم و هیچ‌چیز نداشتیم، الان رستگاریم چون چیزهایی به دست آورده‌ایم.

احصایی : چند روز پیش همه‌چیز را دور ریخیتم و بعدش اتودهای جدیدی زدیم و امروز نویسنده‌هایمان به شرایط و قصه‌های جدیدی که من و حمید صحبت کردیم همگام شده‌اند -عذرخواهی می‌کنم که من هنوز به پورآذری می‌گویم حمید و حمید من را آقای احصایی صدا می‌کند؛ همین امشب می‌خواهم این مساله را حل کنیم تا من سیامک را از زبانش بشنوم تا راحت‌تر شوم!
در این تئاتر با دو تا آدم با حال طرف هستید!

با اتفاق‌های جدیدی که افتاده احتمالاً تا هفته‌ی دیگر چیزهایی را ارائه بدهیم اما چون آدم‌ها و تفکر همان است و فقط بعضی شکل‌های اجرایی است که آدم احساس می‌کند باید عوض شود، به هم ریختن و جمع کردنش کار سختی نیست.

گروهی که با آنها همکاری می‌کیند قبلاً هم با شما کار کرده‌اند؟

پورآذری : اینها بازیگرانی‌اند که چند سالی است با من کار می‌کنند؛ ۱۶ نفرند. من بشدت به آنها اعتماد دارم. بعضی مواقع شاید سخت به نتیجه برسند اما مطمئنیم که می‌رسند و همگی از پس قضیه برمی‌آییم؛ امیدوارم!

پیش‌بینی‌تان از برخورد مخاطب با این کار چیست؟

احصایی : اصلاً نمی‌دانم؛ در هیچ‌کدام از اجراهایم نمی‌دانستم مخاطب چه برخوردی می‌کند. شما بهترین و درست‌ترین کار را هم اجرا کنید باز معلوم نیست، چون مخاطب با حالی که به سالن می‌آید با کار برخورد می‌کند.

باتوجه به وضع فعلی تئاتر و اینکه خیلی‌ها از کمبود مخاطب گله می‌کنند چطور؟

احصایی: ما هم ممکن است به همان دچار شویم و ممکن است نشویم؛ در جایی که بعضی‌ها از کمبود مخاطب می‌نالند -و درست هم می‌نالند و تقصیری هم ندارند- می‌بینید که بعضی از اجراها تماشاچی خودش را دارد. امیدوارم اتفاق خوبی هم برای ما و هم برای مخاطب بیفتد.

پورآذری : سرمایه‌ی بزرگی که ما داریم اعتماد است و اینکه یک تیم به همدیگر اعتماد کرده است؛ اگر کارمان را خوب انجام بدهیم مخاطب خودمان را داریم و اگر خوب انجام ندهیم ندارم؛ اگر کاری مخاطب ندارد یا کم دارد کارش را خوب انجام نداده است. این شامل ما هم می‌شود. اگر کارمان را خوب انجام بدهیم احتمالاً می‌آیند کارمان را می‌بینند و اگر خوب انجام ندهیم قطعاً نمی‌آیند!

نکته‌ی پایانی؟

احصایی : امیدوارم باهم اجرا برویم و تهِ اجرا باز همین‌قدر حالمان خوب باشد و تمام اجراها هم حالمان خوب باشد؛ در کنار اینکه کارمان را درست انجام بدهیم، این چیزی است که برایمان مهم است.

بازیگران «خانه‌ی ابری» عبارتند از: باران احصایی، هاشم اسماعیلی، حسین پوریانی، آبان حسین‌آبادی، سجاد حمیدیان، مریم حیدری، هدا حیدری، مینا زمان، حسین سپهرنژاد، سوده سعدایی، مهدی شاهدی، رضا شیخ انصار، سحر صبا، پرستو قربانی، مهران میری و ابراهیم ناییج.

دیگر دست‌اندرکاران نمایش هم عبارتند از: سیامک احصایی (طراح صحنه)، ندا نصر (طراح لباس)، آنکیدودارش (طراحی صدا و موسیقی)، تویک زادوریان (طراح گرافیک)، آرش فصیح (دستیاراول کارگردان و برنامه‌ریز)، مهدی پورآذری (دستیار دوم کارگردان)، نسیم صبا (منشی صحنه)، زمان وفاجویی (مدیر اجرا)، مهدخت اکرمی (مشاور رسانه‌ای)، نغمه ارجمند و البرز تیمورزاده (عکس)، امیرقالیچی (تبلیغات مجازی)، فریبا اسدی و بیتا نصر (دستیاران طراح لباس) و محمدرضا حسین زاده (مدیر تولید).

این نمایش از بیست وسوم آبان هرشب ساعت ۲۰/۳۰ در سالن استاد سمندریان تماشاخانه‌ی ایرانشهر به صحنه می‌رود.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج