۴۲۷۲۶۴
۳۷ نظر
۵۰۰۸
۳۷ نظر
۵۰۰۸
پ

ازدواج عجیب برای طلاق!

در میان ده‌ها مراجعه‌کننده به مجتمع قضایی ونک، پرونده «ناصر» و «مریم» قدری عجیب بود. زن و شوهر جوان برای طلاق آمده بودند، اما ابتدا باید ازدواج می‌کردند! برای قاضی «غلامرضا احمدی» که سال‌ها با پرونده‌های مختلف و گاه عجیب برخورد کرده بود، دادخواست طلاق ناصر و مریم مورد تازه‌ای نبود.

ایران نوشت: در میان ده‌ها مراجعه‌کننده به مجتمع قضایی ونک، پرونده «ناصر» و «مریم» قدری عجیب بود. زن و شوهر جوان برای طلاق آمده بودند، اما ابتدا باید ازدواج می‌کردند!
برای قاضی «غلامرضا احمدی» که سال‌ها با پرونده‌های مختلف و گاه عجیب برخورد کرده بود، دادخواست طلاق ناصر و مریم مورد تازه‌ای نبود.
محتوای پرونده نشان می‌داد این زن و شوهر به دلایل معمول همچون « نبود امکان سازش» یا «نبود تفاهم در زندگی مشترک» تصمیم گرفته‌اند متارکه کنند. زوج جوان چند روز قبل دادخواست شان را به شعبه 276 ارائه داده بودند، اما قاضی با مطالعه عقدنامه و شنیدن حرف‌های آنها به فکر فرو رفته بود. انگار یک جای کار می‌لنگید و رسیدگی به طلاق آنها را عقب می‌انداخت. تجربه سالیان زیاد، قاضی را متقاعد کرده بود از دفترخانه‌ای که روی عقدنامه ثبت شده استعلام بگیرد. چند روز بعد نتیجه استعلام نشان داد هیچ سابقه‌ای از ازدواج زن و شوهر جوان در دفترخانه وجود ندارد.
حالا در یک روز سرد نیمه آبان ماه ناصر و مریم پشت در دادگاه منتظر بودند تا قاضی احمدی راه چاره‌ای برای آنها بیندیشد. زوج جوان بر این باور بودند که با فوت سردفتر قبلی سابقه ثبت ازدواج آنها گم شده است. دلیل اولشان وجود عقدنامه و دلیل دومشان شناسنامه پسرشان بود که حالا 10 سال داشت.
زندگی ناصر و مریم تا دو سال پیش نه تنها مشکل خاصی نداشت، بلکه مورد عجیبی هم در زندگی آنها دیده نمی‌شد، تا آنکه سر و کله خواهر خلافکار مریم پیدا شد. «مرضیه» بعد از 5 سال حبس از زندان بیرون آمد و کلاف زندگی زن و شوهر جوان پیچیده شد. ناصر نه دل خوشی از خواهرزنش داشت و نه از باجناقش، با این حال روی حرف همسرش حرفی نزد و چند روزی از او پذیرایی کردند. ناصر می‌دانست که مرضیه پنهان از خانواده برای شوهرش پول و خوراکی به زندان می‌فرستد، اما باورش نمی‌شد که از خانه خواهرش سرقت کند. یک روز زاغ سیاه خواهرزنش را چوب زد و او را در هنگام دزدی گیر انداخت. همین موضوع باعث جنجال زیادی شد و پای پلیس به میان آمد.
در نهایت مرضیه رها شد، اما مریم را با خودش به خانه مادرشان برد. ناصر از آن آدم‌هایی نبود که منت همسرش را بکشد، معتقد بود زنی که قهر کرده خودش برمی‌گردد، اما زنش برنگشت و پدر و پسر یک سال تنها ماندند. چند باری واسطه فرستاد و باز هم مریم اهمیتی نداد. ناصر بالاخره راضی شد که خودش دنبال همسرش برود، اما او به طرفداری از خواهر و مادر مطلقه‌اش دعوا راه انداخت و حتی ناصر کتک مفصلی از همسایه‌ها خورد. همین چند ماه پیش بود که مریم تماس گرفت و از ناصر خواست به‌طور توافقی از هم طلاق بگیرند و ناصر هم با وجود علاقه به همسرش به جدایی رضایت داد، شاید خودش و پسرش از این ماجرا رها شوند.
ماجرای آشنایی زن و مرد به 13 سال قبل بازمی گشت. ناصر 19 ساله بود و مریم 18 ساله را نخستین بار هنگام اسباب کشی در حیاط خانه عمه‌اش دید، احساس کرد باید به زن بیوه و دخترانش کمک کند. همان روز دستش زخم بزرگی برداشت و مریم داشت دستش را پانسمان می‌کرد که به او دل باخت. همان شب دختر به خانه ناصر زنگ زد و حالش را پرسید. ناصر نه به‌سربازی رفته بود و نه دبیرستان را تمام کرده بود، اما دلش را به دریا زد و از مریم خواستگاری کرد. همه چیز سریع اتفاق افتاد و با هم ازدواج کردند. انگار سرنوشت آنها در همان اسباب کشی جا به جا شده بود.
در آن روز سرد پاییزی که باد ملایمی برگ‌های زرد را به کف خیابان می‌ریخت، زن و شوهر پشت در شعبه 276 منتظر وارد شدن به دادگاه بودند. نزدیک به 13 سال از جشن عروسی آنها می‌گذشت که از آن مدت 11 سال را خوب و خوش زندگی کرده بودند و پسری 10 ساله داشتند و حالا خزان زندگی مشترک آنها فرا رسیده بود.
منشی دادگاه مراجعان ساعت 11 را به دادگاه فراخواند. ناصر و مریم روبه‌روی جایگاه روی صندلی‌های سرد فلزی نشستند. قاضی احمدی در خصوص روند پرونده توضیحاتی به زوج جوان داد و باز هم از آنها خواست با هم مدارا کنند و نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشند. سپس به وجود پسرشان اشاره کرد که تا آخرین روز زندگی به پدر و مادر نیاز خواهد داشت. داشت از سختی‌های تنهایی و طلاق می‌گفت، که مریم از توهین و تحقیر خودش حرف زد و ناصر از وابستگی همسرش به خواهر خلافکارش. یکی در میان به ضعف و ایرادهای هم اشاره و شروع کردند به شرط و شروط گذاشتن. در میان مشاجره آنها قاضی به میان حرف آنها آمد و گفت؛ ظاهراً هیچ کدام گوش شنوایی ندارید و بیشتر به طلاق تمایل دارید تا ادامه زندگی مشترک! محتویات پرونده هم توافق شما را روی طلاق نشان می‌دهد. با این حال شما باید به دفترخانه مراجعه کنید و سند ازدواجتان را از نو ثبت کنید تا مدرکی مبنی بر ازدواج شما وجود داشته باشد که ما بتوانیم طلاق شما را صادر کنیم.
زن و شوهر برگه‌های مربوطه را امضا کردند و از اتاق خارج شدند تا نامه دادگاه را از دفتر شعبه برای ثبت واقعه ازدواج تحویل بگیرند. اما پیش از آن قاضی احمدی با لبخندی ملایم به زن و شوهر گفت:«حالا که می‌روید تا دوباره عقد کنید، روی حرف‌های من هم فکر کنید، شاید تقدیر فرصتی دوباره برای زندگی مشترک به شما داده باشد...». ناصر و مریم بدون آنکه جوابی بدهند سرشان را به احترام تکان دادند و بیرون رفتند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      خدا خودش کمکشون کنه...

    • طوطی

      زن وشوهر اگه دلشون پیش هم باشه ،حرفهای خواهر و برادر وعمه وخاله و ……دنیا نمیتونه ازهم جداشون کنه

      این خانم 10سال مشکلی نداشته حالا به پشتیبانی از خواهرش داره بزرگترین اشتباه زندگیشو میکنه طفلک بچه چه گناهی داره,

    • احسان

      خب?

    • ناصر

      خداکنه قید خواهره را بزنه بره سر خونه و زندگیش

    • ساناز

      رمان بود؟؟؟؟؟

      پاسخ ها

      • بدون نام

        رمان زندگی پیچیده است

    • راز

      این زن صد درصد داره اشتباه می کنه خواهر عزیره درست ولی یه همچین زنی که در گیر خلاف هست و وضعیت اخلاقی مناسبی نداره ارزش نداره که زن بخاطرش زندگی همسر وفرزندش رو خراب کنه ان شالله خدا هدایتش کنه مرد بیچاره زیادی هم تحمل کرده حق داره از این زن جدا بشه و به زندگی خودش و فرزندش سر و سامونی بده خدا کنه بعد از جدایی باز بتونه به خوشبختی برسه
      این زن تنها بازنده این زندگیست و شاید زمانی پشیمون بشه که دیگه سودی نخواهد داشت

    • مهتاب

      کار این زن صددرصد اشتباهه وقتی ده یازده سال در کنار شوهرش راضی و خوشبخت بود نباید بذاره حرفهای دیگرون ولو پدر ، مادر یا خواهر و برادر روی اون تاثیر بذاره حتی حرفها و دلیلهای خوب و مثبت چه برسه به این نوعی که ذکر شد این زن باید زندگی مادر و خواهرش رو مایه عبرت قرار بده نه سرمشق . بازنده اول و آخر این زندگی خانمه ولی حیف که دود این بازندگی به چشم همسر و پسرش هم خواهد رفت و این دو بی گناه و ناخواسته مسیر زندگیشون عوض خواهد شد .

    • وجیهه

      نظرندهم بهتراست

    • پریسا

      خواهرت اگه ارزش طرفداری و دلسوزی داشت که اولاً از خونه تو دزدی نمیکرد و دوماً مشتاق پاشوندن زندگی بدون مشکل تو نبود . بهتره اون آقا از همچین زن دهن بین و کوته فکری جدا بشه و حضانت پسرشم بگیره خودش بزرگش کنه چون مشخصه مادرش با این حد عقل صلاحیت نداره. خدا نگذره از همچین خواهر و در کل خانواده هایی که زندگی عزیزاشون ذره ای براشون اهمیت نداره. خواهرش چون خودش آدم درستی نیس چشم دیدن زندگی خوب و بدون مشکل خواهرش و همسرشو نداشت و میخواد زندگیشونو خراب کنه. وای بر اون زن بی عقل که میخواد زندگی یازده ساله خودشو بی دلیل تموم کنه. پشیمون میشه یه روزی ولی روزی که دیگه سودی نداره

    • خودساخته

      سلام، دوستان عزیز و گرامی قربونت همه شما بگم این آقای و خانم در هنگام طلاق توافقی عقدنامه ای نداشته اند که استعلام گرفتن!!! یعنی میشه اینجوری تصور کرد که از نظرات شرع زن و مرد هستن و از نظر قانونی مدارکی که دال بر زن و مرد بودن این دو نیست!!! برای این است که بایستی اول عقد خود را در دفتر رسمی و یا همون. محضر ثبت قانونی کنن تا از طریق قانون بتونه طلاق این دو را اعلام کنه!!! منظور اینه که بعد از جاری شدن صیغه عقد هر دو نرفتن اون ثبت کنند!! لطف بفرمایید مطلب را خوب بخونید متوجه خواهید شد!!!

    • جوجو

      خاک تو سر زنه.بتمرگه زندگیشو کنه.احمق نمیدونه که فردا کسی نیست تو زندگی جمع و جورش کنه افتاده دنبال سر ننه و خواهره خلافکارش.خلایق هر چه لایق

    • انصاف

      احسنت جوجو

    • بدون نام

      خودساخته بقیه هم خوندن و متوجه شدن!!!! کی نفهمید؟ واسه کی توضیح میدی عزیز؟؟

    • مهتاب

      جوجو حرص نخور . با خونسردی و عفت کلام هم میشه اعتراض کرد و نظر داد

    • بدون نام

      نادیا جان یکی قصد اذیت داره. به جای راز مهتاب طوطی و چندنفر دیگم میذاره. بیخیال

    • بدون نام

      بعضی از دوستان انگار خیلی حال می کنن به دیگران ناسزا بگن خخخخ انگار اینجا رو انتخاب کردن که در قالب نظر خودشون رو خالی کنن

    • سید

      میگن خانواده درست حسابی اینه ها

    • امیرعلی

      مگه داریم

    • بدون نام

      نادیا این جا نظر نداده همه اینایی که گفتی خودت جاشون نظر دادی کاملا معلوم

    • جوجو

      مهتاب جون من در کمال آرامش نظر دادم.در ضمن زن اگه زنه میشینه درست زندگی میکنه بعدا که آواره شد مظلوم نمایی نکنه و توقع نداشته باشه کسی ازش حمایت کنه

    • جوجو

      ممنون از انصاف عزیز

    • المیرا

      وقتی عقد جایی ثبت نشده پس این دو رسما زن و شوهر نیستن که بخوان از هم جدا شن

    • بلفکه

      بقیه داستان کی هستش؟

    • پریسا

      با بدون نام 18:44 موافقم . ای کاش هرکس با اسم خودش نظرشو میداد . نظر شخصی هرکس هم درجای خود محترمه. حالا نقد کردن و تبادل نظر خوبه ولی دوستمون درست میگن ناسزا گفتن دور از ادبه. لطفا دوستان لطفا لطفا با اسم خودتون بیاین نظر بدین. بقول خانوم نادیا بذارید دوستانه و سالم گفتگو کنیم. سپاس

    • عباس

      بدون نام 18:44 کسی اینجا با فحاشی حال نمیکنه.هرکسی حق داره نظرشو بگه و ربطی به بقیه نداره

    • بدون نام

      کاربر ۲۰/۱۱ عجب بامزه ای شما

    • خودساخته

      سلام جناب 17؛30ببخشید اونا قبلی های بنده همه با حضرتعالی نوشته بودید بنده چشام ضعیفه متوجه نشده بود بزرگوار بنده را صرف نظر بفرمایید!!

    • مهتاب

      جوجودس بردار.رازوخودساخته افرین به نظرات شما

    • بدون نام

      جوجو عزیزم همه خانومه رو محکوم کردن ولی نه با الفاظ شما خوبه آدم کمی رعایت کنه هرکسی صاحب زندگی خودشه میتونه خوب یا بد برا خودش تصمیم بگیره بعدا خودش جواب کارشو میده توچرا فکر می کنی اجازه داری دیگرانو به خاطر انتخاب زندگی شخصی خودشون به ناسزا ببندی

    • جوجو

      حالا تو چته؟ چرا کاسه ی داغ تر از آش شدی عزیزم؟ نکنه نسبتی باهاش داری؟ کلمه ی ... اگه بد بود سانسورچی زحمتشو میکشید.نظراتو بخونید و رد بشین اینقدم کلیک نکنید روش.بیکارینا!

    • بدون نام

      سانسورچی انگار کلمه بدی بود الان سانسور کرد

    • مهتاب

      انصاف داشته باش انصاف.بهتربجای احسنت گفتن خودنظربدی.سخته

    • یلدا

      بچه ی بدبخت اون وسط مثل یه توپ سرگردان بوده چه زنهایی پیدا می شنا

    • مرمر

      الان اون دوره سر اومده که میگفتن خواهر شوهر زندگی رو خراب میکنه . الان خواهر زنا هستن که مثل بختک میفتن به زندگیا بعضیا و ارامشو ازشون میگیرن.البته نه همشون . اما تعداد زیادی اینطورین

    • بدون نام

      چ مسخره

    • حسین

      اگه تو زندگی حرف مادر و خواهر و برادر باشه به اون زندگی نمیگن معلوم نیست دختره چه مرگش هست که میخواد طلاق بگیره

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج