۴۵۹۲۸۷
۱۷ نظر
۵۰۵۵
۱۷ نظر
۵۰۵۵
پ

علامه مصباح یزدی از سیاست چه می خواهد؟

آیت الله محمد تقی مصباح یزدی که به نوشته پایگاه اطلاع رسانی اش، از سال ۳۱ و در سن ۱۸ سالگی پای درس امام خمینی در حوزه علمیه قم نشسته، اکنون در هشتاد سالگی به عنوان یکی از تئوریسین های سیاسی و پدر معنوی جبهه پایداری به کنش گری سیاسی تبدیل شده است.

ماهنامه نسیم بیداری - مهدی قدیمی: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی که به نوشته پایگاه اطلاع رسانی اش، از سال ۳۱ و در سن ۱۸ سالگی پای درس امام خمینی در حوزه علمیه قم نشسته، اکنون در هشتاد سالگی به عنوان یکی از تئوریسین های سیاسی و پدر معنوی جبهه پایداری به کنش گری سیاسی تبدیل شده است.
او که در سایت شخصی اش تنها به ذکر شرح احوال دوره کودکی تا زمان آشنایی با امام و علامه طباطبایی و روحانیونی همچون شهید بهشتی، شهید باهنر و آیت الله هاشمی اشاره شده و چیزی درباره فعالیت های احتمالی اش پیش از انقلاب نوشته نشده، تا پیش از ارتحال امام هیچ مداخله ای در امور سیاسی کشور نداشت. همین امر باعث شده بود که خارج بودنش از دایره اهالی دولت و حکومت در جمهوری اسلامی، به مخالفتش با مشی مبارزات پیش از انقلاب و اتخاذ رویکردهایی همچون جشن نیمه شعبان سال ۴۲ پیوند زده شود.

اما یک سال پس از ارتحال امام خمینی، مصباح یزدی از حوزه راه حاکمیت در پیش گرفت و به عنوان نماینده استان خوزستان وارد مجلس خبرگان رهبری شد. از آن پس در حالی که از سوی مقام رهبری مسئولت اداره موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی را هم عهده دار شده بود، فصلی جدید در حیات سیاسی خود را آغاز کرد؛ فصلی که در آن، آیت الله مصباح دیگر تنها به وعظ و بحث حوزوی و مجادلات فلسفی اکتفا نمی کرد و پا را از این دایره فراتر گذاشت. او وارد وادی گفتمان سازی و کادرسازی برای اداره نهادهای اصلی ساختار جمهوری اسلامی با تکیه بر اندیشه های خود شد.
علامه مصباح یزدی از سیاست چه می خواهد؟

تلاش های آقای مصباح در این راه تاکنون فراز و فرودهای مختلفی داشته؛ چنان که از زمان ارتحال امام تا آغاز به کار دولت اصلاحات، او بیشتر پیگیر همان تز قدیمی اش درباره جایگزینی حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی بود و به فراخور مناسبت های مختلف، استناداتی برای اثبات نظریه خود مطرح می کرد.

مواضع و گفتارهای مصباح یزدی پس از دوم خرداد ۷۶ با آنچه تا آن زمان در جامعه منعکس شده بود، تفاوت چشمگیری پیدا کرد. آیت الله دیگر از این که پشت تریبون نماز جمعه تهران، فتوای «ارهاب» صادر کند هم فروگذار نمی کرد. این سخنان در شرایطی مطرح می شد که روزنامه های متعددی به عنوان نهادهای تازه تاسیس «جامعه مدنی» منتشر می شدند و حساسیت ویژه ای به تحرکات مخالفان دولت خاتمی داشتند. بنابراین با افشای اتفاقات ناگواری چون قتل های زنجیره ای و بعدتر قتل های محفلی و حتی ترور حجاریان، عجیب نبود که نامی از آیت الله مصباح به عنوان پشتیبان تئوریک این اقدامات به میان بیاید.

اما گذشت زمان نشان داد که مصباح بیش از آن که به فکر مخالفت ورزی با پروژه اصلاحات باشد، به دنبال ایجاد فضایی است که بتواند در آن، حاصل گفتمان سازی خود را به جامعه عرضه کند؛ فضایی که در سال ۸۴ ایجاد شد و حالا طیفی که در موسسه آموزشی امام خمینی و زیر لوای او پرورش یافته بودند - و گاهی برای تبلیغ و گاهی هم برای تعلیم به ینگه دنیا رفته بودند - همه گرد هم آمدند تا تحت نام مستعاری به نام «گفتمان سوم تیر» و البته به زعامت ناجی ناشناخته ای به نام محمود احمدی نژاد، با همه آنچه که در سال های قبل به عنوان مظاهر بی دینی و بی عدالتی معرفی کرده بودند مبارزه کنند.

عجیب نبود که در این دوره هر آنچه سال ها مصباح یزدی درباره مضرات تدریس علوم انسانی در دانشگاه ها می گفت، در قالب برنامه های جدید وزارت علوم به اجرا در آید. تغییر سرفصل ها و دروس و دگرگون سازی ترکیب هیات های علمی (ولو به مدد بورسیه های خاص) همگی در این سال ها اتفاق می افتد تا راه ورود علوم انسانی غیر اسلامی به جامعه مسدود شود اما همه چیز به همین خوبی پیش نمی رود و از روزی که ناجی ناشناس، در انتخابات دوم به قهرمان سرشناس تبدیل می شود و پرچم استقلال بر می افرازد، روزهای سخت آیت الله و یارانش آغاز می شود.

او که تا سال ۶۹ تحت عنوان حجت الاسلام مصباح با روزنامه اطلاعات گفتگو می کرد و به بیان دفاعیات خود از حکومت اسلامی می پرداخت، حالا علامه مصباح کسانی است که همه جا گفته اند خانواده استادشان، زیورآلات خود را فروخته اند تا مخارج انتخاباتی احمدی نژاد را تامین کنند.

علامه و مریدانش، ۲ سال پس از انتخابات سال ۸۸ متوجه شدند که چیدن همه تخم مرغ ها در سبد شوالیه ای تازه از راه رسیده درست نبوده است. حالا نه تنها اصلاح طلبان، بلکه یاران که در سرمستی پیروزی ۸۴ از خود رانده بودند، عَلم مخالفت با میوه باغ مصباح بر افراشته بودند. چنین بود که اعلام برائت علامه از مجعزه هزاره سوم نیز راه بازگشتش به جمع محافظه کاران را هموار نکرد. بنابراین مصباح یزدی با تاسیس جبهه پایداری، کوشید تا هم حساب خود را از احمدی نژاد جدا کند و هم از محافظه کارانی که از نگاه یاران مصباح، جرم شان سکوت در سال ۸۸ بود و یا مخالفت با دولت محبوب ایشان.

به این ترتیب و پس از سرکشی های ناخوشایند احمدی نژاد، جبهه آیت الله مصباح با اتکا به تجهیز منابع شش ساله ای که در دولت های نهم و دهم صورت گرفته بود، به ضمیمه تلاش های ۱۶ ساله پیش از احمدی نژاد، توانست چند کرسی در پارلمان به دست بیاورد. شاید همین پیروزی بزرگ و به نسبت آسان بود که مشاوران آقای مصباح را به این نتیجه رساند که باید وی را برای فتح پاستور، مجاب کنند.

مشاوران موفق شدند و مصباح یزدی قبول کرد باید کسی چون لنکرانی را به پاستور برساند تا هم آرزوی احیای «گفتمان سوم تیر» را با او محقق کند و هم گرفتار کابوس هایی از جنس آنچه «سحر» و «فراماسونری» می نامید، نشود. گرچه با ردّ صلاحیت باقری لنکرانی، یک هفته ای طول کشید تا آیت الله مصباح یزدی و یارانش از شوک رد صلاحیت گزینه ای که به قسم جلاله، در زمین و زیر این آسمان اصلح تر از او وجود نداشت، خارج شوند و در نهایت به حمایت از سعید جلیلی بپردازند اما این کاندیدا هم نتوانست سبدی بزرگ تر از ۳ میلیون رأی جمع کند تا سلسله ناکامی های فیلسوف حوزه، کامل شود.
علامه مصباح یزدی از سیاست چه می خواهد؟

اما آیت الله و هوادارانش این شکست را هم هضم کردند و با تکیه بر همان پشتوانه ۳ میلیونی از فردای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ وارد کارزار تقابل با دولت منتخب شدند. حالا می بایست هر آنچه که مصباح یزدی در دوران خاتمی به تنهایی از تریبون سخنان پیش از خطبه های نماز جمعه مطرح می کرد، با استفاده از نیروهای رسانه ای و پارلمانی و اجرایی در فضای عمومی مطرح شود.
شاید به دلیل وجود همه این امکانات است که آیت الله در سن هشتاد سالگی نه تنها گوشه نشینی اختیار نکرده است که در همین مدت ۱۷ ماه استقرار دولت جدید، هر از گاه با بیان مطالب تند علیه رییس جمهوری و کابینه اش نشان داده همچنان قصد نقش آفرینی در فضای سیاسی را دارد. آنچه در ادامه می خوانید، گزیده ای است از به یادماندنی ترین مواضع و اظهارات آیت الله مصباح در ایام فراز و فرود فعالیت سیاسی اش؛ فعالیت هایی که یک سال پس از ارتحال امام خمینی آغاز شد و همچنان ادامه دارد.

۱. گزیده ای از مواضع در فاصله ارتحال امام تا پایان دولت هاشمی

* مشروعیت حکومت از ناحیه مردم نمی آید بلکه از ناحیه خدا می آید. مردم چیزی ندارند که به حاکم بدهند. نه کل جامعه، نه قشر خاصی از جامعه، نه نخبه های جامعه، نه فلاسفه و حکمای جامعه، نه اشراف و ثروتمندان جامعه، نه علمای جامعه و نه هیچ قشر و طبقه ای از جامعه حق ندارند حق حاکمیت را به حاکم واگذارند. در حکومت اسلامی طبق تئوری ولایت فقیه، مردم نیستند که به حکومت مشروعیت می دهند. مردم فقط حمایت از حکومت را اجرا می کنند. (روزنامه رسالت ۶ دی ماه ۱۳۶۹)

* سخن اصلی ما بر سر مفهومی است که در قرون اخیر و بعد از رنسانس در فلسفه حقوق مطرح شده است. این اصل که فوق اصول و قوانین قلمداد می شود و برای قانون گذار هم وظیفه تعیین می کند این است که هیچ فردی از افراد انسان موظف نیست امر و نهی دیگری را بپذیرد و مدر رفتار خود کاملا آزاد است.
همین اصل اساس مبارزه با حکومت های دیکتاتور و سلطنت های مطلق را تشکیل داده و بر پایه آن، نهضت هایی در انگلستان و بعد فرانسه و آمریکا پدید آمده اند. این نهضت ها موجب برقراری نظام های دموکراتیک شده اند. اسلام نمی تواند بپذیرد هر گروه انسانی که گرد هم جمع شوند و قانونی وضع کنند، برای خودشان معتبر باشد. این همان معنای دموکراسی در بُعد قانون گذاری است. (روزنامه اطلاعات، ۱۰ مهر ماه ۱۳۷۲)

* در اسلام چاره ها و تدبیرها اندیشیده شده تا نظام بردگی برچیده شود ولی این به آن معنا نیست که بردگی مطلقا در اسلام محکوم است. اگر در جنگ مشروع، مسلمان ها بر کفار پیروز بشوند و آنها را اسیر بگیرند، اسیر کافر در دست مسلمان پیروز، حکم برده را دارد و احکام بردگی بر او ثابت است. امروز هم اگر چنین جنگی اتفاق بیفتد، حکم همین است. این گونه نیست که بردگی به طور کامل برچیده شده باشد.

البته بردگی آن روز بر اساس تبعیض نژادی بود. سیاهان و مردم ضعیف را به دام می انداختند و می فروختند اما اگر امر دایر شود بین این که دشمن شکست خورده را بکشند و یا اسیرش کنند، کدام انسانی تر است؟ دشمنی که اسیر شده اگر او را آزاد بگذارند، باز همان فتنه را به پا خواهد کرد. اگر او را بکشند ادامه حیات و بازگشت به رویش بسته خواهد شد ولی اگر برده باشد ممکن است تدریجا در دارالاسلام تربیت شود و به صورت انسان شایسته ای در آید و به هر حال مسئله بردگی فی الجمله در اسلام پذیرفته شده است و ما از آن دفاع می کنیم و آماده ایم راجع به آن در جای خود بحث کنیم. (همان)
علامه مصباح یزدی از سیاست چه می خواهد؟
2. گزیده ای از مواضع در دوران خاتمی

* دینی که می گوید من قوانین مدنی دارم، قوانین حقوقی دارم، قوانین بین المللی دارم، حکم دارم، آیا می شود هم این دین را بپذیریم و هم بگوییم ملاک اعتبار قوانین، رأی مردم است؟ این دوتا را می شود با هم پذیرفت؟ دموکراسی در قانون یعنی همین، یعنی اگر مردم چیزی را برخلاف خواست خدا خواستند، خدا بی خدا، دین بی دین ... مواظب باشید گول تان نزنند. پذیرفتن اسلام به عنوان یک قانون حاکم بر جامعه با پذیرفتن دموکراسی در قانون گذاری در جامعه به هیچ وجه سازگار نیست. (سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه تهران، روزنامه ایران 30 تیرماه 1377)

* مما در قرآن دستور ارهاب داریم و افرادی که با ادبیات عرب آشنا هستند بروند معادل ارهاب را پیدا کنند. حالا اگر من الان بگویم معنایش چیست فردا روزنامه ها تیتر می کنند که فلانی طرفدار تروریسم است. (سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه تهران، روزنامه خرداد، 16 مرداد 1378)

* جایی در بیابانی، خلوتی، دور از چشم پیس یک کسی اهانت کرد به خدا به پیغمبر به اسلام... شما دسترسی به پلیس ندارید. اهانت به مقدسات اسلام جزایش اعدام است و در جایی که تشکیل دادگاه برای چنین فردی میسر نباشد، هر فرد مسلمانی موظف است شخصا اقدام کند... او حق دارد این کار را انجام دهد و برای اعدام بعدی اش هم در دادگاه آماده شود... مردم اگر با دلایل قطعی برای شان ثابت شود که توطئه علیه نظام در کار است و می خواهند نظام را براندازند، دیگران به هر دلیلی توجه ندارند یا صلاح خودشان نمی دانند، اگر مردم قطع پیدا کردند، خودشان باید اقدام کنند. این هم از مواردی است که تمسک به خشونت جایز است. (سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه تهران، روزنامه خرداد، 30 خرداد 1378)

3. گزیده ای از مواضع در دولت اول احمدی نژاد

* خدای متعال را شاکریم که زمینه انتخاب چنین شخصیتی برای این دوره خاص از انقلاب را فراهم کرد و آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و از این رو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم. عنایات حضرت ولی عصر (عج) یار ملت ایران بود که به چنین موقعیتی دست یافت و تلقی ما این است که این نفخه الهی که در این زمان در جامعه ما دمیده شد و آثارش در علاقه بیشتر مردم به دین و اندیشه های اسلامی ظهور یافته، مرتبه ای از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر اسلام (ص) تحقق پیدا کرد و ان شاءالله مرتبه کاملش در زمان ظهور حضرت ولی عصر (عج) تحقق خواهد یافت. (اولین دیدار با احمدی نژاد بعد از انتخابات سال 84 گفتمان مصباح، رضا صنعتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 881)

* دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد، قبل از برگزاری مرحله اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت «نگران نباشید، احمدی نژاد رییس جمهور می شود.» ایشان گفته بود که شخصی شب بیست و سوم ماه رمضان در حال احیاء پیش از نیمه شب به خواب می رود. در خواب به او ندا می شود که بلند شو برای احمدی نژاد دعا کن، وجود مقدس ولی عصرل (عج) دارند برای احمدی نژاد دعا می کنند.
می گوید من حتی اسم احمدی نژاد را نشنیده بودم و اصلا او را نمی شناختم! خود ایشان نیز در تاریخ دهم دی ماه قاطعانه گفته بود که من رییس جمهور خواهم شد. کسانی با او شوخی می کردند که این چه حرفی است می زنی؟ چه کسی به تو رأی می دهد؟ چه کسی تو را می شناسد؟ گفته است این قول یادتان باشد، امروز 10/10/83 است، من رییس جمهور خواهم شد! حالا خواب دیده یا کسی به او گفته است من نمی دانم!» (همان، ص 883)
علامه مصباح یزدی از سیاست چه می خواهد؟

۴. گزیده ای از مواضع در دور دوم احمدی نژاد

الف) قبل از قهر ۱۱ روزه

* رییس جمهور وقتی از طرف ولی فقیه نصب شد، می شود عامل او و آن پرتو قداستی که او دارد، بر این هم می تابد. وقتی شد رییس جمهوری اسلامی، حکمش را از رهبر یعنی از جانشین امام دریافت کرد، آن قداست بر این هم می تابد. آن وقت اطاعت رییس جمهور، اطاعت مجلس و سایر نهادهای قانونی هم می شود اطاعت خدا. (در جمع گروهی از هنرمندان بسیجی در موسسه آموزشی امام خمینی تابناک، ۲۱/۵/۱۳۸۸).

ب) بعد از قهر ۱۱ روزه

* به هر حال تقدیر الهی و برخی اقتضائات ظاهری به گونه ای شد که کسی روی کار آمد که کمتر کسی پیش بینی می کرد بیاید... بعد که نقطه ضعف هایی در بُعد فکری و ارزشی ظاهر شدند، قضاوت های مختلفی اظهار گردیدند... اینکه آدم جوری رفتار کند که نزدیک ترین دوستان و صمیمی ترین همکارانش هم آزرده و با او مخالف شوند و توی روی او بایستند، این رفتار برای یک سیاستمدار در هیچ منطقی پذیرفته نیست. آن هم با رفتارهای سبکی که در عزل بعضی از وزرا شد. آن وقت این سوال مطرح شد که این رفتارها اصولا چگونه با منش این شخص سازگارند؟ بهره هوشی این شخص به تصدیق دوست و دشمن از حد متعارف بالاتر است، پس چگونه شیفته یک شخص عادی می شود؟ آن هم شیفتگی که چنین حرکات نامعقولی از او سر بزند!

یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از ۹۰ درصد معتقدم که او سحر شده است! این وضعیت ابدا طبیعی نیست. هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمی کند مگر آن که اختیار از او سلب شده باشد... اما گفتن این حرف ها عوامانه است و کاری است که پیرزن ها می کنند. زن و شوهرها سر هر قضیه ای که دعوا می کنند، می گویند جادو شده. (خنده حضار)

حرف عامیانه ای بود که بگوییم لابد او را جادو کرده اند. حرفی نبود که بشود همه جا زد. مضافا بر اینکه ما خودمان هم اهل این کارها نبودیم. نه پدرمان جادوگر بود نه خودمان این کاره بودیم. بعد روی کارها و حرف های شخص جنجال آفرین حساس شدیم، دیدیم خیلی حرف های بوداری است و اصلا حرف های ساده ای نیست. بنده روز به روز احساس کردم که خطر بسیار عظیمی در این جریان نهفته است و تلاش زیادی در این راه شده. عقلم نمی رسید که آیا هیپنوتیزم است، سحر است، ارتباط با مرتاضین است؟

بنده این جور چیزها را بلد نیستم ولی می دانستم که در این قضیه، چیزی غیر طبیعی وجود دارد. دیدیم که این شخص مسئله دار این آقا را مسخّر کرده و او توی مشتش هست. البته قرائن فراوانند و خود شما بیشتر از ما اطلاع دارید که حتی تاثیر نگاه و برخورد و آثار طلسمات و چیزهایی از این قبیل در کار است. البته اینها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خود ندیده ام.

گاهی حرف هایی از این قبیل شنیدم که الان آقا امام زمان (عج) خودشان دارند جامعه را اداره می کنند! این حرف ممکن است برای متدینین و علاقه مندان به آقا امام زمان (عج) خوشایند باشد که یعنی آقا خیلی به جامعه ما عنایت دارند و برکات شان، بیشتر شامل جامعه ما می شود اما وقتی انسان به این سخن فکر می کند و به نتایج احتمالی که از این حرف گرفته می شود، قضیه به این شکل در می آید که وقتی خود آقا دارند کشور را اداره می کنند، نیازی به واسطه نداریم. حرف خیلی زیبا و کشش داری است و معنایش این می شود که الحمدلله جامعه ما به جایی رسیده است که خود آقا امام زمان (عج) دارند آن را اداره می کنند و لذا احتیاج به واسطه نداریم و نایب نمی خواهیم!
علامه مصباح یزدی از سیاست چه می خواهد؟

حالا شما ببینید با چه منطق و کتاب و بحث و استدلالی سخنی بیان می شود که اگر در ذهن مردم جا بیفتد، پیامدهای عظیمی دارد. اصلا چه کسی جرأت داشت و می توانست چنین حرفی را در جامعه مطرح کند و جا بیندازد که شما احتیاج به ولی فقیه ندارید. وقتی خود امام زمان (عج) دارند مدیریت می کنند، نایب به چه کار می آید؟...

حالا اگر یک کسی ریاست داشته باشد، پول هم در اختیارش باشد و سوابقی را هم که ایشان دارد، داشته باشد، هیچ بعید نیست که روزی، بیاید و بگوید من هر چه دارم از این آدم دارم و همه خدمات من به حساب اوست که از پشت پرده مملکت را اداره می کرد و با امام زمان (عج) هم ارتباط داشت! این همه خون های شهدا، صدها هزار شهید، این همه مقاومت در برابر دشمنان اسلام آخرش میوه اش این شود که سید علی محمد باب جدیدی در کشور پیدا شود!...

حالا مقام رسمی کشور، به عنوان بزرگ ترین استراتژیست عالم - گاهی اوقات با این اوصاف از ایشان تعریف می کنند که او بزرگ ترین استراتژیست دنیاست - مطرح می کند که دیگر دوران تعریف از اسلام و شعارهای اسلامی گذشته است! و همه ادیان عالم یکسانند. یعنی پلورالیسمی که ما می خواهیم سایه اش را با تیر بزنیم، ایشان دارد عینیت آن را با تمام قدرتش ترویج می کند!... قرائن زیادی وجود دارند که ایشان سفرهای متعددی به کشورهای خارجی اعم از شرق و غرب داشته و با بالاترین شخصیت های آن کشورها ملاقات کرده و اخبارش هم در هیچ جا منعکس نشده است.

بعضی از شخصیت هایی که مسئولین بالای کشور هم هستند، می گفتند ملاقات با آن افراد برای ما میسر نیست ولی او به راحتی از تهران پرواز می کند و به لندن می رود و با فلان شخص ملاقات می کند. یا فرض کنید، از نخست وزیر هندوستان وقت می گیرد و به ملاقات او می رود... بعد هم مسائل اقتصادی و بذل و بخشش های بی حساب و کتاب و چیزهایی که دولت نهم اساسا برای مبارزه با آنها سر کار آمد.

مردم به خاطر این شعارها بود که به دولت نهم رأی دادند و حالا اینها دارند همان فسادها را به دست دیگری و با یک چک سفید که هر چه ایشان بفرمایند، اجرا می شود، انجام می دهند. (دیدار با اعضای حزب مؤتلفه، نشریه «شما»، اردیبهشت ۹۰)

۵. گزینده ای از مواضع در آستانه انتخابات سال ۹۲

* من در پیشگاه الهی شهادت می دهم در بین کسانی که در یازدهمین دوره ریاست جمهوری کاندیدا شده اند، جناب آقای دکتر لنکرانی اصلح هستند و امیدوارم که این شهادت برگ زرینی در نامه ۸۰ ساله من باشد. برخی از افرادی که کاندیدا شدند من به آنها ارادت دارم و آنها نور چشم من محسوب می شوند اما برای این کار مناسب نیستند ولی بینی و بین الله شهادت می دهم که روی زمین و زیر این آسمان کسی اصلح از آقای لنکرانی نمی شناسم. (دیدار با اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری، اردیبهشت ۹۲، رجانیوز)

۶. گزینده ای از مواضع پس از انتخاب روحانی

* امام (ره) از لفظ حکومت اسلامی استفاده می کردند اما از آنجا که واقعه انقلاب در این جهان اتفاق می افتد و جهان می خواهد بداند چه حکومتی در ایران قرار است بر سر کار بیاید امام از ادبیات سیاسی روز استفاده کرده و منطقی را اتخاذ کردند که مورد توافق و فهم دیگران باشد.
علامه مصباح یزدی از سیاست چه می خواهد؟
امروز در ادبیات سیاسی دو نوع حکومت سلطنتی و جمهوری وجود دارد و نوع سومی ذکر نشده است لذا امام (ره) وقتی قرار است با کسانی سخن بگویند که حکومت را منحصر در دو نوع می دانند و از طرفی امام (ره) درصدد نفی حکومت سلطنتی موجود در ایران بودند، باید به گونه ای سخن می گفتند که آنها هم متوجه شوند و لذا لفظ جمهوری را به کار بردند لذا این که امام (ره) مثلا می فرمایند میزان رأی ملت است، نه به این معنا که اگر ملت دیگر اسلام را نخواستند، ما هم اسلام را کنار بگذاریم بلکه از آنجا که آنچه در ادبیات سیاسی امروز ملاک عمل قرار گرفته، رأی مردم است، امام (ره) برای اقناع طرف های مقابل به رأی مردم استدلال می کنند.

لذا امروز هم اگر رهبری از حقوق بشر و نقض حقوق بشر در غرب سخن می گویند نه به دلیل این که حقوق بشر غربی را پذیرفته باشند، بلکه از باب جدال و استفاده از مقبولات آنها برای اقناع آنهاست. حقوق بشر غربی و حقوق شهروندی به معنای برابری مسلمان و بهائی، ربطی به اسلام ندارد، چرا که حقوق بشر و حقوق شهروندی به معنایی که در غرب تعریف شده با روح اسلام و قانون اساسی و حرکت امام (ره) کاملا مخالف است. لذا اسلام هرگز یک یهودی و مسلمان را مساوی نمی داند. گاه عده ای نام شهروند درجه دوم بر آن می گذارند. هر اسمی می خواهند بگذارند اما این واقعیت را تغییر نمی دهند. (دیدار با جمعی از طلاب و مسئولان مدرسه علمیه رشد، انتخاب، اسفند 92)

* برخی از افراد عمامه به سر که دارای مسئولیت هستند، در واکنش به اجتماع مردم در خصوص بدحجابی و نگرانی علما از وضع دین و فرهنگ و تجمع روحانیت در فیضیه، آنها را کسانی معرفی می کنند که اسلام را نشناخته اند و آنها را متهم به توهم می کنند. باید از وی پرسید مگر خود تو دینت را از کجا یاد گرفته ای؟ از فیضیه یا از انگلستان؟ اینکه عده ای بگویند دولت وظیفه ای برای دین مردم ندارد، بلکه وظیفه دولت فقط برداشتن تحریم ها و آن هم نه با مقاومت بلکه از راه دیپلماسی است، برخلاف خط امام (ره) است. امروز امام سر از مدفن برآورد و ببیند که مسئولین کشور چه می گویند؟ متاسفانه کسانی که این حرف ها را می زنند، عمامه به سر هستند. (سخنرانی در جمع اعضای کاروان پیاده عازم حرم امام خمینی، 13 خرداد 93، تابناک)

ولایت فقیه و مجلس خبرگان از نگاه آیت الله مصباح

موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی که پایگاه همه فعالیت های طیف مصباح یزدی است و تحت مدیریت او اداره می شود. در سال 1377 اقدام به انتشار کتابچه هایی با عنوان «پرسش ها و پاسخ ها» نمود. در این کتابچه ها برخی سوالات رایج و پاسخ های آقای مصباح به این سوالات چاپ شده بود. دومین جلد از این سری آثار، پاسخ های او به سوالاتی درباره مقوله «ولایت فقیه» و «مجلس خبرگان» را در بر می گرفت. این کتابچه 80 صفحه ای در پاییز 77 منتشر شد. پاسخ های آقای مصباح معرف شایسته دیدگاه های ایشان است که نمونه هایی از آن را از نظر می گذرانید.

اگر ولی فقیه معصوم نیست، اطاعت بی چون و چرا از وی چه ضرورتی دارد؟

شکی نیست که هر جامعه ای نیازمند حکومت است و قوام حکومت به دو امر است. یکی حق حاکمیت یعنی کسانی حق داشته باشند دستور بدهند و فرمان صادر کنند و دیگری ضرورت اطاعت و فرمانبرداری.
اگر یکی از این دو تحقق نیابد، حکومتی به وجود نمی آید. حال اگر احتمال خطا، مجوز سرپیچی از دستور حاکم باشد، چون این احتمال هیچ گاه منتفی نیست، اطلاعت از حاکم هیچ گاه تحقق نخواهد یافت و یک رکن حکومت محقق نخواهد شد، پس حکومت از بین خواهد رفت... پس تبعیت نکردن چنان زیانی دارد که با ضرر ناشی از پیروی از دستور اشتباه قابل مقایسه نیست. به عبارت دیگر اطاعت از فرمانده چنان منافعی دارد که با ضرر اندک ناشی از پیروزی از یک مورد دستور اشتباه قابل مقایسه نیست.
علامه مصباح یزدی از سیاست چه می خواهد؟

در نظام اسلامی، «فقیه» وکیل مردم است؟ اگر جواب مثبت است، چرا حکومت اسلامی را به ولایت فقیه تعبیر می کنند نه وکالت فقیه؟

حکومت حقی است که خداوند به حاکم داده نه اینکه مردم به او داده باشند. اصولا مالکیت حقیقی جهان و ولایت بر موجودات مختص به ذات خدا است و تنها اوست که می تواند این حق را به دیگری واگذار نماید. ولایت و حکومت حاکم اسلامی به اذن خداست و اوست که برای اجرای احکام خود به کسی اذن می دهد تا در مال و جان دیگران تصرف کند. بدین ترتیب اختیارات حاکم، به خواست مردم که در این نظر به موکلان فقیه فرض شده اند، محدود نمی شود.
از سوی دیگر حاکم شرعی باید دقیقا طبق احکام الهی عمل کند و حق سرپیچی از قانون شرعی را ندارد و نباید به خاطر خواست مردم، دست از شریعت بردارد. بنابراین محدوده عمل حاکم را قانون شرعی معین می کند نه خواست مردم در حالی که اگر حاکم وکیل مردم فرض شود، پیروی از خواست مردم برای او لازم است و اختیارات او محدود به خواست موکلان می شود و نیز مردم می توانند هر وقت بخواهند فقیه را عزل نمایند. حال آن که عزل و نصب حاکم شرعی به دست خداست.

مبنای فقهی کار مجلس خبرگان چیست؟

بر اساس نظریه انتخاب، مشروعیت حکومت از ناحیه مردم به فقیه اعطا می شود، حال آن که مردم اصلا حق حاکمیتی از خودشان ندارند تا به کسی اعطا کنند... مشهور در میان فقهای شیعه همان نظریه انتصاب است. ما نیز همان نظریه انتصاب را تایید می کنیم. طبق نظریه انتصاب، نقش خبرگان، در واقع شهادت دادن و معرفی کردن رهبر است. یعنی فرض این است که در هر زمانی «فقیه اصلح» برای اداره جامعه اسلامی از سوی امام زمان منصوب شده ولی مردم او را نمی شناسند، برای شناسایی ولی فقیه به ناچار بنا بر ادله شرعی و نیز به اقتضای ذوق عقلایی باید از خبرگان بهره جست.

جایگاه مجلس خبرگان چیست و وظایف آن کدام است؟

وظیفه اصلی خبرگان، تعیین رهبر یا عزل وی است... دیگر وظیفه خبرگان، نظارت بر کارهای رهبر است تا کار به عزل وی کشیده نشود. مجلس خبرگان با تعیین «هیات تحقیق» کار کنترل و نظارت را انجام می دهد. حتی گاه ممکن است جریانی تدریجا واقع شود. از این رو می توان از نقطه ای شروع کرد که احتمال وقوع خطا در آن هست و می توان راه خطا را بست. بنابراین هیات تحقیق بر اساس قاعده «هر چه بعد از وقوع رفعش واجب است، قبل از وقوع، دفعش واجب است» از بروز اختلال در فعالیت های رهبری جلوگیری می کند.

این یادداشت برای نخستین بار در شماره ۵۳ ماه نامه نسیم بیداری منتشر شد، اکنون «برترین ها» اقدام به بازنشر آن نموده است.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      خیلی جالب بود سپاس از اطلاع رسانی

      پاسخ ها

      • hamids7

        چرا تایک کلمه در باره جناه شما صحبت میکنیم میشیم غیر قابل انتشار شما بیطرف نیستید

    • علی

      مطمئن باشید که فردا روز قیامت از جایگاه ویژه علامه مصباح شگفت زده خواهید شد.
      کسی که در سیاست برای خود هیچ نمی خواهد،دقیقا برعکس شما و بزرگانتان.

      پاسخ ها

      • بدون نام

        آره کاملا مشخصه...

      • ara

        مطمئنی داری راجع به همین شخص صحبت میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

      • بدون نام

        این ارتباط مستقیمی که شما با اون دنیا داری برام خیلی جالبه!!!
        قوه تعقلت رو بالا ببر ،الان فقط درگیر تعصبی

    • محمد کارشناس ارشد بازرگانی

      تحلیلی به دور از انصاف و یکجانبه بود-البته در دورانی که کم کم به انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشویم احتمال پدیدار شدن چنین تحلیل ها و جناح بازی هایی دور از ذهن نیست بخصوص زمانی که جبهه ی مقابل (لیبرال ها)ترس شکست در انتخابات را بیشتر از پیش لمس میکند. با تشکر

    • ara

      ای کاش میش احساسات واقعیمون رو بیان کنیم

    • سید علی

      جالب بود واقعا

    • بدون نام

      غرب زده ها از او می ترسند

    • بدون نام

      حرفها پر بود از تناقض .خداوندا به همه ما(به خصوص به مسئولان) عقل و منطق عطا بفرما

    • بدون نام

      @علي
      خوشا به سعادتت كه جايگاه اخروي مردم رو از همين الان ميتوني ببيني والا خيلي از علما هم اين ادعا رو ندارند

    • بدون نام

      والله این جماعت سیاستمدار خیلی دلیرند. تقوی داشتن کار آسان نیست

    • بدون نام

      چقد سایتتون جناح پرسته. فقط کامنتای خاصی رو منتشر میکنید؟
      منتشر کن توروخدا.

    • بدون نام

      محمد کارشناس,کاملا موافقم.نزدیک انتخاباتم هست دیگه...

    • بدون نام

      این یه تحلیل یک طرفس که فاقد ارزشه .تحلیل باید بیطرفانه باشه نه مغرضانه .نه در این موضوع در تمام چیزایی که میخواد منتشر بشه.زوایای مختلف یک مطلب گفته بشه .هم مثبت هم منفی

    • هلو مون علیمکم

      الان سال 97 و رییس جمهور اصلاح طلبی ((روحانی))رو کار هست که خاتمی و هاشمی ازش حمایت کردند.وضع زندگی مردم مشخضه
      بدبخت تر و نا امید تر شدند.
      شماهای کسایی هستید که نون خودتون و خانوادتون رو از بدبختی مردم در می آرید. کاسه ی گداییتون به طرف اصلاح طلباست که باعث شدن کشور به یه خرابه تبدیل بشه خیلی پروویید خدایی من که ازتون نمیگذرم

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج