دانبو، خانه کوچک و پر از خوشبختیِ زوج ایرانی

روزنامه هفت صبح - هانیه درویش: گفت گو با علی نوروزی و مونا حسین زاده، زوجی که پنج سال است در خودروی کاروان خود زندگی می کنند.

شروعش سخت ترین بخش کار است. وقتی قرار است خانه و زندگی ات را بفروشی و کنار بگذاری، قرار است از کارت استعفا دهی و به اطرافیان بگویی می خواهی در سفر زندگی کنی. علی و مونا زوجی هستند که این کار را کردند و زندگی در یک فولکس واگن که حیاطش به وسعت کل دنیاست را انتخاب کردند. آنها می خواستند هر طور که شده دنیا را ببینند و حالا روز به روز به این هدف نزدیک و نزدیک تر می شوند. گفت و گوی ما را با آنها بخوانید. شاید تلنگری باشد در میان روزمرگی های زندگی.

پنج سال پیش علی نوروزی با سابقه کاری ده ساله کارمند یک شرکت بود. یک زندگی تقریبا روتین و یک حقوق ماهیانه و ثابت که تضمین کننده خرج و مخارج یک ماه از یک زندگی بود.

سفر در زندگی جریان داشت اما چیزی نبود که آنها می خواستند. علی و مونا در آن زمان ده سال بود که سفر کردن را شروع کرده بودند و شرکت در دوره های طبیعت گردی و یادگرفتن سفرکردن و روش هایش انگیزه آنها را برای یک تصمیم بزرگ بالاتر می برد. تا اینکه فولکس واگن که حالا دانبو (سرنوشتش هم مانند کارتون دانبو است) نام دارد خریداری شد.

علی نوروزی ۳۷ ساله با روحیه ای که شادی بخش قابل توجه آن است به همراه لبخندی مداوم آن روزها را اینچنین تعریف می کند: «ما ده سال است که ازدواج کرده ایم و در این ده سال بسیار سفر رفته ایم اما همیشه دنبال چیزی فراتر از سفر کردن بودیم. تا اینکه پنج سال پیش تصمیم بزرگی گرفتیم. تصمیمی که با مخالفت های زیاد اطرافیان همراه بود ما خانه مان را ده میلیون تومان رهن کرده بودیم.

خانه را پس دادیم و اسباب و اثاثیه ها را به پدر مادرمان و دیگران دادیم، با ۹ میلیون آن پول فولکس واگن خریدیم و یک میلیون دیگر را هم خرج طراحی و ساخت داخل آن کردیم. بعد از آن من از شرکتی که در آن مشغول کار بودم استعفا دادم و اینچنین شد که به همه اعلام کردیم ما می خواهیم خانه و زندگی مان را روی کولمان بگذاریم و به دور دنیا سفر کنیم. حالا پنج سال است که مدام در سفریم.»

سفری که جیب پرپول نمی خواهد

اسم سفرکردن که می آید همه ذهنمان می رود به سمت یک حساب بانکی پر و پیمان و بعد از آن هتل و تفریحات گران قیمت و آن رو آبی که شاید خیلی ها از پسش برنیایند. علی و مونا هم همینطور فکر می کردند. آنها در تصوراتشان بود که تا پنجاه سالگی کار کنند و پولشان را پس انداز کنند و بعد از آن سفرکردن را شروع کنند. مونا 33 ساله که همیشه به طبیعت و سفر علاقه مند بوده است در این مورد می گوید: «براساس تجربه ای که از سفرکردن و دوره های طبیعت گردی به دست آورده بودیم به این نتیجه رسیدیم که سفر کردن ربطی به پول ندارد. در اصل هر طوری که بخواهید می توانید سفر و هر طوری که بخواهید می توانید زندگی کنید. فقط باید بتوانید از تعلقات و زندگی شهری جدا شوید و البته فرد قانعی هم باشید.

در این پنج سال ما از طریق کار در سفر پول درآورده ایم و همان پول را برای سفر کردن خرج کرده ایم. ما هزینه ها را از طریق آشپزی کردن و فروش آنها و همینطور بردن تور در ایام تعطیل تامین می کنیم اما این پول به هیچ وجه صرف موارد دیگر که در زندگی عادی جریان دارد نمی شود. مثلا ما شاید سالی یک بار هم لباس نخریم. بعضی موارد هم خرید کردیم و بعدش پشیمان شدیم. ولی الان دیگر مثل قبل احساسی فکر نمی کنیم و این اتفاق ها معمولا کمتر پیش می آید.»

فراز و نشیب های زندگی در فولکس واگن

از آنها درباره زندگی در یک فولکس واگن می پرسم. اینکه چه لذت و جذابیتی دارد؟ چه مشکلات و حتی چه خطراتی می تواند داشته باشد و اینکه چه امکانات و تجهیزاتی در یک واگن می تواند جمع شود. آنها می گویند: «اولین سختی زندگی در واگن فضای کوچک و محدود آن است. بعد از آن ما همیشه مشکل پارک کردن داریم به این علت که چند صباحی است بساط کردن واگن ها در سطح شهر باب شده است و اغلب مورد اعتراض مامورها و حتی افراد عادی و کسبه قرار می گیریم.

مشکل بعدی این است که خانه ما دستشویی ندارد و باید از سرویس های بیرون استفاده کنیم. همچنین اینکه امنیت زندگی در کاروان آنچنان بالا نیست هر چند به صورت جدی تا به حال ما با این موارد برخورد نکرده ایم. اینها شاید معایبش باشد اما ما برای این کار حدود ده سال آموزش دیده ایم و با خیلی چیزها کنار آمده ایم. اما مهمترین مزایای سفر اینچنینی این است که هر جا که بخواهیم می ایستیم و در طول سفر از مسیر لذت می بریم.

جنگل، کوهستان، بیابان و خیابان برایمان فرقی نمی کند. همیشه آزادی در زندگی برایمان از همه چیز مهم تر بود و حالا که آزاد هستیم تازه می فهمیم که چه چیز بزرگی به دست آورده ایم.» از امکانات حاضر در این فولکس واگن وجود جای خواب برای پنج نفر، جای نشستن برای هفت نفر، یک گاز دوشعله، بخاری، یخچال و یک حمام به سبکی جالب و ابتکاریست که زندگی در سفر را راحتتر کرده است.

نکته مهم دیگر در رابطه با سفر یا یک فولکس واگن این است که باید مانند علی آقای نوروزی به مکانیک و تعمیرات ماشین به قدری وارد باشید که خود از پس همه خرابی ها در حین سفر برآیید و در یک کلام قلق آن را بدانید.

هند بروید و قورباغه را قورت دهید

آنها هم اکنون ایران را به همراه برخی از کشورهای همسایه گشته و دیده اند و آرزو دارند که تا آخر عمرشان در سفر باشند و کل دنیا را بگردند. علی نوروزی در رابطه با مکان های دیدنی که تا به امروز دیده اند می گوید: «ما از ایران شروع کردیم و حالا حداقل سه بار است که کل استان های ایران را چرخیده ایم اما ایران به قدری بزرگ و جذاب است که هنوز هم خیلی جای کار دارد.

از کشورهای همسایه هم کل ترکیه، گرجستان و ارمنستان را دیدم و حالا برای اردیبهشت تصمیم داریم سمت ترکمنستان و تاجیکستان برویم. اما در این بین یک سفر طول و دراز به هند داشتیم که می توانم بگویم عجیب ترین جای ممکن بود. زندگی در هند مانند کشورهای دیگر نیست چرا که در هند قانونی وجود ندارد که مردم از آن تبعیت کنند به همین دلیل فرهنگ و رفتار هندی ها بسیار متفاوت و عجیب است. به طور کلی اگر کسی در حال سفر کردن است توصیه می کنیم به هند سفر کند تا بتوانیم بگوییم او قورباغه را قورت داده است.»