جاباما
۴۹۲۴۹۷
۲۶ نظر
۷۰۵۳
۲۶ نظر
۷۰۵۳
پ

اگر از ازدواج خود پشیمان هستید، بدانید که...

آن‌طور که به نظر می‌رسد ازدواج برای برخی زوج‌های ایرانی برخلاف تصور نتیجه خوشایندی در برندارد. بسیاری از مردان دلیل این عدم‌رضایت از زندگی را خواسته‌های نامتعارف زنان می‌دانند. اما واقعا چرا مردان زنان را متهم می‌کنند؟ علم جامعه‌شناسی به این سوال تاحدودی پاسخ داده است.

وب‌سایت خبرآنلاین - زهرا داستانی: آن‌طور که به نظر می‌رسد ازدواج برای برخی زوج‌های ایرانی برخلاف تصور نتیجه خوشایندی در برندارد. بسیاری از مردان دلیل این عدم‌رضایت از زندگی را خواسته‌های نامتعارف زنان می‌دانند. اما واقعا چرا مردان زنان را متهم می‌کنند؟ علم جامعه‌شناسی به این سوال تاحدودی پاسخ داده است.

اگر از ازدواج خود پشیمان هستید و حالا پس از گذشت چندین سال، زندگی مشترکتان خوشایندی سابق را ندارد باید بدانید که تنها نیستید. بیش از صدها پیام و نظر کاربران در دو گزارش منتشرشده درباره نارضایتی از ازدواج نشان می‌دهد که بسیاری از زوج‌های ایرانی پس از گذشت مدتی از تشکیل زندگی مشترکشان از کرده خود پشیمان هستند.
البته این موضوع خاص ایران نیست و با جست‌وجوی ساده به زبان انگلیسی می‌توانید دریابید که «ازدواج» این واژه شش حرفی، فارغ بر سادگی‌اش بسیار پیچیده و سخت است. البته سختی آن زمانی دو چندان می‌شود که قرار است دو فرد را در جامعه‌ای آمیخته به سنت و مدرن به یکدیگر پیوند زند. جامعه‌ای که میان «سین» و «میم» این دو فرهنگ اسیر شده و معضلات اقتصادی هم بر مشکلاتش افزوده است. اما دلیل چیست؟
اگر از ازدواج خود پشیمان هستید، بدانید که...

بسیاری از مردم معتقدند؛ اوضاع نابسامان اقتصادی،‌ توقعات بالای زنان،‌ رفتارهای متفاوت زنان بعد از ازدواج، تربیت ناصحیح جوانان در جامعه و عدم انتخاب صحیح شریک زندگی از جمله دلایل پشیمانی متاهلان از زندگی مشترک است. اما تا چه اندازه این دلایل از منظر جامعه شناسی درست است و چرا زنان در این بین بیش از دیگران متهم می‌شوند؟ عادل فتح‌اللهی، جامعه شناسی و مدرس دانشگاه به سوالات پاسخ داده است.

او معتقد است که روابط زناشویی که در حال حاضر در ایران وجود دارد ظاهرا در شرایطی بحرانی و پرمشکل به سر می‌برد. «این وضعیت درواقع، وضعیتی است که تجربه آن هشدارهایی را به جامعه ایران می‌دهد، بدین معنی که در جامعه شاهد افزایش فزاینده طلاق و در نقطه مقابل آن کاهش و رشد منفی ازدواج هستیم. این وضعیت به عبارتی نشان دهنده و بازنمایی از تقابل و رویارویی دو سبک زندگی است.»

این مدرس دانشگاه می‌افزاید: اولی، سبک زندگی سنتی که ما سابقا آن را تجربه می‌کردیم، یک چارچوب از پیش تعیین شده در رابطه با برساخت و تداوم زندگی زناشویی بود و در حال حاضر هنوز بخش اعظمی از وجود ناخودآگاه اجتماعی ما و همچنین انتخاب های ما را پوشش می‌دهد اما دیگر وجه غالب را ندارد. دومی، سبک زندگی مدرن است، ما سال‌هاست که با آن روبه‌رو شده‌ایم اما هنوز نتوانسته‌ایم موضع مناسبی نسبت به آن اتخاذ کنیم. به عبارتی ما در نهایت نه سبک زندگی سنتی و نه سبک زندگی مدرنی را در حوزه زندگی زناشویی انتخاب کرده‌ایم و حالاتی از جابه‌جایی بین این دو وضعیت قرار داریم.
وضعیتی ناشناخته که نه این است و نه آن ولی در عین حال هم حضی از دنیای مدرن برده و هم پسماندی از سنت‌های گذشته بر این وضعیت اثرگذاری می‌کند. این سبک مدرن همان طور که می‌دانیم برآمده و بازنمایی از فاکتورهایی است که در جامعه ما وارد شده است. مثل بحث رسانه‌های نوین ارتباطی که روزبه‌روز در حال گسترش است و بحث نهاد دانشگاه که آن نیز شدیدا در حال رشد است و ما شاهد افزایش چشمگیر واحدهای دانشگاهی در سراسر ایران با نام‌های مختلف هستیم که هر کدام از آنها طیف عظیمی از دانشجویان را تحت لوای خود می‌برند. دانشگاه با فضای فکری خود که به عبارتی شامل اساتید دانشگاه، موضوعات بحث‌های کلاسی، سخنرانی‌ها و نشست‌های دانشجویی همه و همه قطعا سبک جدیدی را معرفی و دانشجویان را به این سبک زندگی سوق می‌دهد.

رویارویی سبک زندگی مدرن و سنتی چه تاثیری بر ازدواج دارد؟

فتح اللهی ادامه می‌دهد: تکنولوژی‌های نوینی که ما به صورت وارداتی از آن استفاده می‌کنیم که موارد مختلفی را شامل می‌شود و سبک زندگی مدرن را تقویت می‌کند اما سوالی که در این میان پیش می‌آید این است که رویارویی سبک زندگی مدرن و سنتی چه تاثیری بر روی ازدواج خواهد داشت؟ این سوال سوال خوبی است که به این دلیل باعث لحظه‌ای تفکر در ما می‌شود. چرا که هر دوی این سبک‌ها از لحظه شروع تا لحظه ورود زوج به زندگی زناشویی را ترسیم و ساخت‌بندی می‌کند و هر کدام از این سبک‌ها در واقع برون‌داد و پیامدهای نظری و عملی متعاقب خود را دارند. معمولا شرایط امروزه ما ایجاب کرده که جوانان ما بیشتر به سبک زندگی مدرن سوق پیدا کنند و زندگی را با معیارهای زندگی جدید انتخاب کنند که در آن بحث مواجهه همسان در زندگی زناشویی ایجاد می‌شود. یعنی پیش از اینکه زندگی زناشویی را آغاز کنند بحث گفتمان دو طرفه، بحث برابر کردن وضعیت نابرابر دوستی یا زناشویی مطرح می‌شود که نشانه‌های آن را شاهد هستیم. برای مثال در شرایط ضمن عقد ما مواردی را داریم که امروزه جوانان ما سعی می‌کنند آن مواردی را که قبلا کسی به آن توجه نمی‌کرد را برابر سازی کنند یا شروطی را اتخاذ نکنند یا تغییری را در آن بدهند که وضعیت همسانی را ایجاد کنند. این معمولا شکل می‌گیرد و زوجین وارد زندگی می‌شوند و با توجه به اینکه با گفت‌وگو و با وضعیت همسانِ ضمنی وارد زندگی می‌شوند ما می‌توانیم سه دوره را برای این زوج‌ها پیش بینی کنیم.

سه دوره زندگی مشترک زوج‌ها

او در تشریح این سه دوره می‌گوید: دوره اول که بین ۲ تا ۶ ماهه اول زندگی زناشویی است. که در این دوره از زندگی مشترک چه در سبک مدرن و چه در سبک سنتی عموما این دوره گذر می‌کند و عملا به علت مواجه اولیه ذات انسانی با زندگی جدید هر دو و جذابیت‌هایی که دارد بدون مشکل و مسائل جدی سپری می‌شود.

این مدرس دانشگاه ادامه می‌دهد: اما دوره دوم که می‌توان آن را دوره رویارویی اولیه با مشکلات ضمنی است، مطرح می‌شود. مشکلاتی از جمله ادامه کار زنان یا بحث حقوق اجتماعی یک زن دارد و آنها را به صورت مدرن با همسر خود توافق کرده است. این دوره که در واقع یک لحظه گسستی است بین پیوندی که به صورت گفتمانی در سبک زندگی مدرن به وجود آمده بود به چالش کشیده می‌شود چرا که افکار، قوانین، شرع و عرف اجتماعی ما معطوف به تعین بخشیدن به قدرت اجتماعی مرد در روابط زناشویی است. حال تفاوتی وجود ندارد که زندگی مشترک براساس کدام یک از دو سبک به این مرحله رسیده باشد. این مرحله باعث می‌شود که زنان آسیب جدی در زندگی زناشویی ببیند چرا که با وجود پیچیدگی‌ها قوانین و عرف به خواسته‌ها و حقوق خود نمی‌رسند حتی با وجود آنکه با بحث و گفت‌وگو پیش از ازدواج به سبک مدرن به آن‌ها رسمیت بخشیده باشند. مرحله رویارویی با مشکلات اولیه ممکن است با سعه‌صدر و صبر یکی از طرفین سپری شود.

او می‌افزاید: دوره بعدی رویا‌رویی با مشکلات ثانویه است که یکی از مهمترین این مشکلات ثانویه بحث فرزندآوری و آسیب پذیری زنان است. این بحث شفافی است که اغلب مردم آن را می‌دانند که زنان پس از زایمان متوجه آسیب‌های روانی بسیاری می‌شوند و این آسیب‌های روانی که از لحظه پیشا تولد تا لحظه تولد فرزند و پس از آن که ساختار بدنی زن تحت تاثیر قرار می‌گیرد به وجود می‌آید. ما در اینجا مواجه هستیم با قوانین، عرف و شرع و همه چیزی که معطوف به وضعیت و جایگاه مردان است. و اینجا هم زنان هستند که از مشکلات ثانویه که یکی از آنها، مشکلات متعاقب فرزند آوری است آسیب می‌بیند. یک دوره بحرانی دیگر را نیز تجربه می‌کنند که هر کدام از این دوره‌های بحرانی می‌تواند شروعی برای جدایی روانی را رقم بزند.

این مدرس دانشگاه دوره نهایی زندگی مشترک را دوره رویارویی با مشکلات می‌داند و می‌گوید: دوره بعد که دوره نهایی رویارویی با مشکلات است که نهایتا یکی از طرفین فرار را بر قرار ترجیح می‌دهد. که عموما این دسته، زنان هستند چرا که آنان با هرسبک از زندگی زناشویی که انتخاب کرده باشند؛ برای مثال سبک مدرن، در وضعیت نابرابر قانونی و اجتماعی یا همان حالت سنتی وارد زندگی اجتماعی شدند و بر اساس معیار‌های زناشویی سنتی مورد قضاوت قرار خواهند گرفت و با این شکل امکان آسیب بالا خواهد بود چرا که تصوری گفتمانی و برابرخواهانه نسبت به زناشویی داشته‌اند اما در رویارویی با زندگی عملی با معیار‌های سنتی مورد قضاوت قرار می گیرند. و ما در این مرحله با جدایی‌های روانی که به صورت غیر شفاف و دیگری فریب مطرح می‌شود، مواجه هستیم. که اگر این جدایی روانی بال و پر بگیرد و بیشتر شود نهایتا ممکن است منجر به طلاق صریح و رسمی شود.

زنانی که ریسک جدایی را می‌پذیرند آسیب بیشتری می‌ببینند

او ادامه می‌دهد: اما متاسفانه در اینجا با بحث تسلط سنت بر روی روابط و زندگی زناشویی مواجه هستیم که حتی در لحظه گستت و جدایی هم اجازه جدایی را نمی‌دهد چرا که این دو طرف به دنبال جلب رضایت ناظر بیرونی هستند نه ادامه زندگی و نفع شخصی خود فرد. بدین منوال کسانی که ریسک جدایی صریح و رسمی را می‌پذیرند قطعا با مسائل و مشکلات اجتماعی جدید مواجه می‌شوند. یعنی نه تنها در پذیرش این ریسک راه گریزی نیست بلکه از چاله به چاه افتادن است و دوباره این زنان هستند که با توجه به شرایط اجتماعی ما آسیب بیشتری چه به لحاظ ازدواج مجدد و چه به لحاظ انتخاب زندگی فردی می‌ببینند. یعنی هر کدام از آنها چه مرد و چه زن اگر بخواهد دوباره یکی از این دو زندگی جدید را انتخاب کند این زنان هستند که آسیب پذیرترند و به سبب فقدان قوانین و متناسب با سبک نوین زندگی اجتماعی مورد تعرض واقع خواهند شد.

چرا مردان زنان را مقصر می‌دانند؟

اکثر مردان در نظراتی که در خبرآنلاین بیان کرده‌اند دلیل ناراضایتی از زندگی مشترک خود را خواسته‌های اقتصادی زنان دانسته‌اند و انگشت اتهام را به سوی آنان نشانه رفته‌اند. حال این سوال مطرح می‌شود که آیا سبک زندگی مدرن این‌ مشکل یا به عبارت خواسته‌های اقتصادی فزاینده را به وجود آورده است؟ آیا ازدواج نسل‌های گذشته ما هم ازدواج‌های رضایت بخشی بدون خواسته‌های اقتصادی بودند؟

فتح اللهی در پاسخ به این سوالات می‌گوید: خواسته‌های زن امروز نشات گرفته از زندگی مدرن امروزی است. بدیهی است که تغییر و دگرگونی زن در دنیای مدرن و تبدیل شدن او از حالت مفعولی اجتماعی به عنصری فعال، محصول این وضعیت مدرن است. زن سنتی عموما نیازهای گسترده‌ای نداشته و سوژه‌گی زن نه در جهت ارضای خواسته‌های خودش بلکه در جهت توسعه نگهداری و ارتقاء خانواده بوده است.

آیا نسل های گذشته ما زندگی رضایت بخشی داشتند؟

این مدرس دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا نسل‌های گذشته زندگی رضایت بخشی داشته‌اند، می‌گوید: بله و خیر. بله به این دلیل که زنان آگاهی و شناختی نسبت به توانای‌ها و جایگاه خودشان نداشتند. به این معنا که رضایت امری برآمده از عدم فهم آنان از وضعیت شخصی خویش بوده است. و خیر به این دلیل که زن در زندگی سنتی مجبور بوده که تماما ساحتی مفعول را تجربه کند به عبارتی تجربه زیسته زنان سنتی سرشار از رفتارهایی بوده که اجبارهای بیرونی عامل انجام شدنشان بوده‌اند. بنابراین امر رضایت در دنیای سنتی با اجبارهای بیرونی‌اش فهم می‌شود و باید زمینه رضایت سنتی را در نظر داشت.

آیا این آگاهی از توانایی زندگی مرد را مختل کرده است؟

این جامعه شناس به این سوال پاسخ داده و می‌گوید: زندگی مرد مختل نشده ولی چون ما هنوز دنیای سنتی بر ما احاطه دارد و پیش زمینه‌هایی را می‌سازد مستلزم ساختن زمینه‌ای برای این فهم جدید از زندگی جدید است. زمینه‌هایی چون قوانین، روابط اجتماعی و فرهنگ متعاقب آن و چون این زمینه‌ها وجود ندارد پس زندگی زناشویی این زوج مدرن با شکست مواجه می‌شود و در صورتی این شکست را تجربه نخواهند کرد که این زوج صبوری داشته باشند و تلاش کنند که به صورت فردی و گفتمانی برابری دو طرف را اجرا کنند. چون معمولا وقتی عرصه برای زوجین تنگ می‌شود به ناظر بیرونی رجوع می‌کند و این ناظر بیرونی نیز براساس سنت، قوانین و اندیشه‌های سنتی آنها را ارزیابی می‌کند به همین دلیل آسیب‌ها بیشتر و بیشتر خواهد بود.

آیا زنان نسل گذشته ما رضایت بیشتری از زندگی زناشویی خود داشتند؟

به گفته فتح اللهی، زنان در گذشته رضایت بیشتری داشتند چون فهمی از جایگاه خود نداشتند و یک زندگی مبتنی بر مفعولیت داشتند و آنها معلول و مفعول شرایط بودند. این که دیگران برای آنها تصمیم می‌گرفتند که چه نوع و چه سبکی از زندگی را اتخاذ کنند، چگونه آن را ادامه بدهند و چگونه آن را به پایان برسانند. مثالی قدیمی آن این بود که پدر می‌گفت: دختر با لباس سفید عروسی به خانه شوهرش وارد می‌شود و با کفن سفید از خانه او خارج خواهد شد. این جمله معروف به این معنا است که دیگری برای او ترسیم می‌کند که حتی اگر زندگی اسفبار و همراه با مشکلاتی را داشته باشد چگونه زندگی کند.

به گفته او این ناظر بیرونی شرایط را درک نمی کند: بلکه شرایط از پیش تعیین شده‌ای را برای او متصور شده است. زن در زندگی سنتی باید در هر شرایطی ساختارها و هنجارهای بیرونی را رعایت می‌کرد اما حالا که زن قدرت سوژگی را پیدا کرده و امروزه هم‌پای مردان کار می‌کند و تحصیلات آکادمیک دارند و ارتباط بیشتری با دنیای بیرونی خود برقرار کرده، بسیار سخت است که این زن مدرن را به صورت سنتی مدیریت کنید و با آن زندگی کنید چرا که هنوز یک پس زمینه سنتی زندگی عموم جامعه را هدایت می‌کند.‌
اگر از ازدواج خود پشیمان هستید، بدانید که...

چه کسی از زندگی سنتی رضایت بیشتری داشت؟

این مدرس دانشگاه در پاسخ به این سوال می‌گوید: طبیعی است که در زندگی سنتی مردان راضی‌تر بودند چرا که هر اندیشه‌ای که آنها داشتند به مرحله ظهور می‌رسید و زن مجری خواسته‌های مرد بود و اندیشه‌ها و خواسته‌هایی که نهایتا در به وجود آوردن، رشد دادن و متعالی کردن یک خانواده تجسم پیدا می‌کرد را تحقق می‌بخشید. قطعا می‌توان گفت که مردان در گذشته احساس رضایت بیشتری داشتند. البته این موضوع به سبک زندگی مرد بستگی دارد. ممکن است در حال حاضر مردی با توجه به یافته‌ها و خواسته‌ها و اندیشه‌های فعلی خود سبک زندگی جدید را انتخاب کند و اتفاقا از اینکه زن مفعولی برای تعین بخشیدن به خواسته‌های او باشد و معیارهای صحیح یک زندگی برابر را نداشته باشد ناراضی‌تر است. بنابراین همه اینها به نوع اندیشه فرد باز می‌گردد. این در واقع موقعیت فرد است که میزان رضایت از زندگی را مشخص می‌کند.

نارضایتی زنان از زندگی مشترک

اما ظاهرا این نارضایتی از زندگی، فقط در ایران نیست؛ «اگر شما فکر می‌کنید که شوهرتان همان عشق شما نیست باید بدانید که تنها نیستید» مجله زن روز نیویورک گزارش خود را با این جمله آغاز کرده و نوشته است: بیش از نیمی از زنان مورد مطالعه مجله AOL یا سبک زندگی و مجله روز زن می‌گویند همسرانشان همان جفت آنها نیستند و آنها گاهی اوقات از ازدواج با شوهرانشان احساس پشمیان می‌کنند و گاهی نیز ترک کردن آنها را مطرح می‌کنند.

از ۳۵هزار زن مورد مطالعه نزدیک به ۵۰ درصد می‌گویند که شخصیت شوهرانشان در ابتدا آنها را مجذوب خود کرده است و بیش از ۵۰ درصد آنها می‌گویند که شخصیت شوهرانشان هنوز هم از جمله ویژگی‌های جذاب آنها است.

۵۲ درصد می‌گویند که آنها به افسانه و سرنوشت باور ندارند و قبول ندارند که شوهرشان باید نیمه دومشان باشد. اما ۷۲ درصد از آنها می‌گویند که در برخی از مراحل زندگی به جدایی و طلاق فکر کرده‌اند.

بیش از نیمی از پاسخ دهندگان ادعا کرده‌اند که شوهرانشان هر روز یا اغلب اوقات به آنها می‌گویند دوستت دارم. ۷۱ درصد انتظار دارند که تا آخر زندگیشان با شوهرشان بمانند.

بیش از ۵۰ درصد زنان مورد مطالعه می‌خواهند که همسرانشان یا پول بیشتری برایشان خرج ‌کنند یا وقت بیشتری را برایشان صرف کنند. نزدیک به نیمی از آنها می‌گویند که شخصیت همسراشان بعد از ازدواج تغییری بدی پیدا کرده یا حداقل این است که آنها در همان شخصیت قبل از ازدواج باقی ‌مانده‌اند.

نتایج این بررسی نشان می‌دهد که آن طور که ما همیشه فکر می‌کردیم پایان ازدواج خوش و خرم نیست.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
درآمد ماهیانه 5-20 میلیون از توی خونه با موبایل

آموزش رایگان کسب درآمد 5-20 میلیون ماهیانه از خونه و فقط با یه موبایل ساده رو در یک وبینار رایگان آموزشی یاد بگیر

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      ازدواج ها در ایران در شرایط بحرانی به سر میبرد. حداقل 50 درصد زن و شوهرای خارجی روزی یکبار به طرفشون میگن دوسش دارند. اما تو ایران چی ؟ ای کاش طلاق راحت تر و کم آسیب تر از این بود.

      پاسخ ها

      • حمید

        من زیاد از مسائل بین زن و شوهرهای ایرانی اطلاع ندارم ، اما مطمئن هستید که کلمه دوستت دارم بین همسران رد و بدل نمیشه؟ مگر میشه دونفر که کنار هم زندگی می کنند البته بدون دعوا و مشکل به هم نگن دوستت دارم؟!

    • بدون نام

      آره کاش طلاق مثل کشورهای خارجی عادی بود اون وقت هم خینت کمتر میشد هم خودکشی هم افسردگی

    • صدرا

      من روزی چند بار به همسرم میگم دوستت دارم واین زندگی رو بدون تو نمیخوام در عوض همسرم هم بیشتر ازمن بهم عشق میورزه ،

    • Lord Alireza

      ما که خداروشکر مجردیم و پشیمون هم نیستیم.
      هرروز بهتر از دیروز...

    • علی

      خواسته ها و توقعات دخترای ایرانی با توجه به زندگی مدرن افزایش یافته است
      ولی نکته اینجاست که در بعدهای رفتارشان در گذشته و سنت قرار دارد و این باعث مشکل و تعارض شده
      این دیدگاه که وظیفه مرد است تمام خواسته ها و ما یحتاج زندگی را باید محیا کند یک دید سنتی است که با خواسته های مدرن دخترا تضاد دارد ..
      تمام دخترای اروپایی و غربی پا به پای مردها کار میکنند و نیمی از تامین خواسته ها و زندگی را تامین میکنند در همین المان و سویس دختران زیبا رویی دیده میشوند که کار فیزیکی سخت مطابق کار مردان انجام میدهند ... ولی دخترای ایران در همکاری و یاری سنت پرست ولی در خواسته مدرن هستند ...!!!
      و هنوز این جمله را بر زبان دارند وظیفه مرد است !!!!

      پاسخ ها

      • رها

        از نظر من که کار خوبی می کنند می گویند وظیفه مرد هست مثلا من بخت برگشته که از اول زندگی گفتم هیچی نمی خوام ....از اینجا شروع شد تا رسید به جایی که از همسرم شنیدم ما مسافرت بهتر نمیرم ...من لباس بهتر نپوشیدم ...تو فقط فکر پول پس انداز کردنی بابت آینده بچه ....پس من چی !!!!!!!! و هزاران مردی که به تازگی توقعات شون از پول زن به حدی شده که باید خونه به نامش کنی و ....

    • رضا

      والا ما هر روز روزی چند وعده بهش میگیم دوستش داریم و ابراز عشق و علاقه میکنین و بد اخلاق نیستم و همه جا بزرگش میکنم و همیشه و همه جا هم حرمت و احترام خودش و خونوادش رو نگه داشتم حتی تا الان حتی صدایم رو روش بلند نکردم ولی متاسفانه سرد و سرد و سرد....

      پاسخ ها

      • احسان

        من هم مشابه شما هستم همیشه به رنم احترام گذاشتم و همیشه از اون بی احترامی دیدم اون فقط فامیل خودش رو قابل رفت و اومد می دونه و فامیل من رو غیر قابل تحمل!! از رفتار و اخلاق اون متنفرم و حتی به مردنش هم راضی شدم بس که ازش بدم می یاد بعضی از اخلاقهاش رو فهرست می کنم
        1- دروغگو
        2- خودخواه
        3-کینه ای
        4- وسواسی
        5- بدذات
        6- بی انصاف
        7- انتقاد ناپذیر
        8- هیچگاه معذرت خواهی نمی کند
        9- همیشه طلبکار است
        10 - به شدت سرد در روابط
        11.....

    • حسین

      تازه ازدواج کردم ولی از دوران عقد تا الان پشیمونی ولم نمیکنه حالا نمیدونم چکار کنم نه میتونم برم مشاور نه میتونم خودم راضی نگه دارم نه میتونم بگم‌نمیخوام طلاق هنوز ۳ ماه از عروسی نگذشته نمیخوام دل همسرم بشکونم مه میتونم خودم گول بزنم

      پاسخ ها

      • رضا

        چقد مث همیم

    • بهزاد

      من چن ماهه نامزد کردم خیلی زود پشیمون شدم با حرف دیگران انتخاب کردم و الان دارم تاوانشو میدم خونم خونمو میخوره از قیافه و اندامش خوشم نمیاد اصلا جواب پیاماشو نمیدم ولی اون خیلی دوسم داره بدون من میمیره کاش مجرد بودم....

    • حمیده

      اقای حسین، برین مشاوره خب. چرا میگین نمیتونم برم؟ به نکات مثبت زندگیتون فک کنین جنبه های مثبتو ببینین. اصلا حرفی از طلاق نزنین خدای نکرده.

    • حمیده

      اقای بهزاد، تورو خدا شما هم اینجوری نباشین اگه خانمتون اونقد دوستتون داره باهاش بهتر رفتار کنین. برین پیش ی مشاور.. قیافه و اندام اصلا مهم نیست بلکه بعد مدتی تکراری میشه مهم اینه که خانمتون اینقد شماره دوست داره. به نکات مثبت زندگیتون توجه کنین وقتی شما همش نکات منفی رو بگید اونقد تو ذهنتون پررنگ میشن که هیچ نکته مثبتی رو نمیبینین پس نیمه پر لیوان رو ببینید. موفق باشید

    • Mohammad

      دیروز همسرم بعد از دو ماه از شروع زندگی مشترک
      کلی حرف و حدیث و کلی مشکلات تو این دو ماه و یکسال و نیم قبلش که عقد بودیم
      بهم میگه اگر من بمیرم تو ازدواج میکنی
      اولش راحت میگم خب اره
      بعدش یه مقدار بیشتر فکر میکنم و میگم
      اول اینکه تو تا منو تو خاک نکنی نمیمیری
      گیر هم که زودتر بمیری
      نه عزیزم
      ادم عاقل یه غلط رو دو بار تکرار نمیکنه
      یکی نیست بگه بچه میرفتی خونه پدر و مادرت
      مادر و پدرت هواتو داشتن
      داشتی زندگیت میکردی
      دیگه زن گرفتنت چی بود اخه

      پاسخ ها

      • p

        چرا این حرفو میگین؟بابا دنیا دو روزه حیفه بخدا. خوش باشین و از زندگی با خانمتون لذت ببریدددد.

    • بي نام

      من دو سال عاشق كسي بودم كه منو پس ميزد بعدها اونم دل ب من بست و بخاطر اختلاف فرهنگي و نارضايتي خانوادم از هم جدا شديم و مدت ها بعد بخاطر اصرار هاي من تصميم به ادامه رابطه گرفتيم الان مراسم خاستگاري من نزديكه ولي احساس ميكنم انقدر بين ما اختلاف نظر هست ديگه مثل قبل احساسي بهش ندارم و جرات بهم زدن هم ندارم من از شروع اين زندگي ميترسم

    • رها

      واقعا مسولین خواب هستند ؟ کدام توقعات زن ؟
      در همه ازدواج ها که به تازگی می بینم ، مرد با زن از خانواده پولدار وصلت میکنه ، با تهدید به طلاق کلی پول به جیب میزنه و بعد هم یک تیپا به زن که مهرت ن بخشی ناقصت میکنم و بعد هم طلاقش میده و شکار بعدی. طرف زنش رو طلاق داده با یک بچه کوچک که انداخته سر مادر بیچاره ...میگم چرا طلاق دادی ....میگه پدر زنم به وعده های مالی داده شده عمل نکرد .

    • بدون نام

      من 5 سال عاشق دختری شدم که 13 سال از من کوچیکتر بود . ولی خانوادش اجازه ازدواج به ما ندادن و با گذشت 2 سال هنوز فراموش نکردم و ... یبارم نامزد کردم ولی بازم دیدم کسی مپل ایشون نشد بهم زدم

    • ناشناس

      سلام منم پشیمونم باینکه شوهرمو خیلی دوست دارم ولی به هیچکدوم از وظایفش عمل نکردحتی مانع دیدن تنها کسم که مادرمه شده خیلی سرگردانم اصلا به خواسته هام توجه نمیکنه فقط میگه عاشقتم نمیدونم چیکار کنم خیلی دلتنگ مادرم هستم

    • الهه

      واللا من از روز بله برونم پشيمون بودم

    • رضا

      من خیلی پشیمونم ک با ی دختر از خانواده معمولی ازدواج کردم. با اینکه موقعیت داشتم با دختر پولدار ازدواج کنم زنم هرچی باباش براش نمیخره رو انتظار داره من دانشجو ک هیچی درامدی ندارم براش بخرم... با ی دختر ازدواج کنید ک چشم سیر باشه وگرنه پدرتون در میاد

    • آرمان

      منم 25سالمه....چند وقت بود میگفت تو جمع چرا کم حرفی،تو رو کسی قبول نداره،شوهر فلانی اینجوریه،سر کوچکترین مسیله قهر میکرد ولی من چیزی نمیگفتم و ی جوری راضیش میکردم،من صبح تا شب کار میکردم تا کم و کسری نداشته باشه...هفته پیش بهم گفت نمیتونم باهات زندگی کنم طلاق میخوام...واقعا موندم روزی هزار بار آرزوی مرگ میکنم تا تو روی پدر و مادرم خار و خفیف نشم

      پاسخ ها

      • حسن

        بگو من طلاق نمیدم. بزار اون اقدام کنه. خسارت بگیر ازش

    • شراره

      خیلی پشیمونم از ازدواجم خیلی ...کاش هیچ وقت به خاطر حرف دیگران تن به ازدواج نمیدادم 5 سال ازدواج کردم هنوز بچه ندارم اما هر بار که دعوامون میشه تو دلم بهش میگم یه روزی از این زندگی بی سر و صدا میزارم میرم خیلی دنیای فرهنگی من ازش دوره خیلی .........خستم .....درمونده شدم .....

    • هیچکس

      باهاش دوس بودم ول کنم نبود طوری بود فکر میکردم اولین بارشه با ی پسر حرف میزنه فک میکردم عاشقمه. بعد عقد فهمیدم پشیمون شده. بهونه گیریاش شروع شد شغلمو میگف عوض کنم دوس نداره بعد پیش خونوادش ازم بد میگف تا همه ازم بدشون بیاد سر هیچی دعوا راه مینداخت. بعد ها فهمیدم با ی پسره دوس بوده پسره اینو نگرفته رفته ادامه تحصیل این هنوز نتونسته فراموشش بکنه.

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج