۴۹۸۸۸۲
۲۵ نظر
۵۰۰۶
۲۵ نظر
۵۰۰۶
پ

هفت چهره آخر سال

این هفت چهره ی آخر سال را ترجیح دادیم جمع بندی مختصری از پدیده های تکرار شونده و تاثیر گذار اجتماعی باشد و صرفا در مورد چهره های یک هفته اخیر نیست. لیلا اوتادی، افشین یداللهی، محمد مصدق، علی معلم، اردوغان ...چهره های این هفته بودند که چون این قالب را ترجیح دادیم به نوعی سوخت شدند، در ضمن پیشاپیش عیدتون مبارک.

برترین ها - ایمان عبدلی: این هفت چهره ی آخر سال را ترجیح دادیم جمع بندی مختصری از پدیده های تکرار شونده و تاثیر گذار اجتماعی باشد و صرفا در مورد چهره های یک هفته اخیر نیست. لیلا اوتادی، افشین یداللهی، محمد مصدق، علی معلم، اردوغان ...چهره های این هفته بودند که چون این قالب را ترجیح دادیم به نوعی سوخت شدند، در ضمن پیشاپیش عیدتون مبارک.

مختلسان یا (تاسف بار سال)

خاوری و اختلاس بانک ملی را که یادتان نرفته، آن اختلاس سه هزار میلیاردی تا مدت ها نقل محافل جامعه شده بود. همه بهت زده از حجم و میزان اختلاس صحبت می کردند. خاوری نامش در کنار نام هایی چون رفیق دوست و کرباسچی قرار گرفته بود. اما سالی که گذشت اختلاس های ریز و درشت زیادی داشت؛ از بانک ملت و صندوق ذخیره فرهنگیان و حتی پرونده املاک شهرداری و رقم هایی که دائما بزرگ تر می شد و خب در امتداد آن احساس کرختی و بی حسی جمعی نسبت به پدیده اختلاس بیشتر می شد.
هفت چهره آخر سال

تکرار خاصیتش همین است؛ عادی سازی می کند و حالا به یمن اختلاس های پی درپی و تکرار آن در رسانه های همگانی، قبح اختلاس ریخت و به عبارتی با تکرار برای اذهان عمومی عادی ساز شد. حالا با مردمی مواجهیم که اختلاس ها برایشان امری پذیرفتنی شده و تکانشان نمی دهد. در سطحی عمیق تر اما اتفاق بدتری افتاده، بعد از لایه ی رویی عادی سازی فساد اقتصادی، لایه زیرین تر مردمی هستند که حالا نمی توانند و یا نمی خواهند با درد فساد مبارزه یا برخورد کنند.

در نتیجه آن را به شکلی دیگر درونی می کنند، یعنی این که اختلاس و دزدی در فرهنگ عوام نوعی از زرنگی تلقی می شود آن که برد و خورد زرنگ است و خب حالا هر کدام از ما اگر در موقعیت خطیری قرار بگیریم، شاید زرنگ شویم و آن اتفاقی که نباید بیفتد، تکراراختلاس های نجومی علاوه بر سرمایه های مادی که به تاراج برده، موریانه ای بر تن نحیف وجدان عمومی بوده است.

مرتکبین به خودکشی یا (ناامیدی سال)

خودکشی از دیرباز با بشر بوده و این همه تفسیر و تاویل از خودکشی در ادبیات و فلسفه و جامعه شناسی نشان می دهد که با چیز جدیدی طرف نیستیم. خودکشی اما متناسب با احوالات زندگی امروزه شکل های گوناگونی پیدا کرده. در مورد خودکشی بیشتر با یک پدیده روانی فردی مواجهیم، وقتی کسی پس از یک دوره ناملایمات عاطفی و یا تنگدستی و یا حتی احساس پوچی در گوشه ی اتاقش اقدام به خودکشی می کند در واقع تصمیمی شخصی در حریم خصوصی اش را عملی کرده که نهایتا دامنه تبعات آن تا بستگان نزدیگ خواهد بود.
خودکشی های امسال به طرز چشمگیری در مقابل انزار عمومی انجام می شد اصرار به خودکشی در ایستگاه های مترو به عنوان گذرگاه هایی که برای مسافر الزام توقف را دارد، به نوعی هم پر تردد است و هم فرصت مکث دارد و انگار یک سن اجرا از احوالات جامعه ایرانی است به نظر بی هدف و یهویی نیست.
هفت چهره آخر سال

خودکشی از روی پل یا در ایستگاه مترو قطعا نشان و پیام دارد و از ابعاد شخصی و خصوصی خارج است. تکرار این قسم خودکشی ها علاوه بر تکثیر خشونت در محیط و فضای عمومی که منجر به کاهش سطح روحیه عمومی می شود منجر به ترویج نوعی از نا امیدی و سیاهی شد. مردم گمان می کردند عامل اصلی شرایط نامساعد اجتماعی و اقتصادی است.

خودکشی در چنین شکلی حتی اگر توسط عامل آن ماهیت اعتراضی نداشته باشد، ماهیت اعتراضی پیدا می کند، چون جلوی چشم است و تبلیغ می شود. بازتولید ناامیدی کمترین عارضه خودکشی های سریالی مترو است.

در ضمن این خودکشی ها نشانمان داد برخی برساخت های آرام کننده دیگر مدد رسان بخش هایی از ایرانی امروز نیست و یا حداقل نتوانسته خیلی پیشگیرانه و بازدارنده عمل کند.خودکشی ها شکلی از اعتراض منفعلانه بود.

حیوان آزاران یا (دیوانگی سال)

انتشار چند ویدئو از حیوان آزاری در فضای مجازی پدیده ای جدید را نشانمان داد. از آن طرف اقشار بالا دست و حتی متوسط هایی که می خواهند به بالادست ها نزدیک باشند با نگه داری از حیوانات خانگی جای خالی خیلی چیزها را پر می کنند(علاوه بر داشتن همدمی کم دردسر، شکلی از یک زندگی به اصطلاح فخر فروشانه را اتخاذ می کنند) از این طرف اصرار و نمایش حیوان آزاری در میان دیگران سردرگمی ای از یک وضعیت رانشان می دهد، به هر حال ما ایرانی ها بالاخره حیوان دوستیم یا حیوان آزار؟

نکته ی ماجرا شاید این است که حیوانات هیچ گاه در فرهنگ ایرانی تبدیل به دغدغه ی زیست محیطی نمی شوند. یعنی اگر پلنگ ایرانی در حال انقراض است، هیچ ربطی به شهروند درگیر و دار زندگی روزمره ندارد
هفت چهره آخر سال
او در اشکالی به حیوانات توجه می کند که سطحی و ابزاری اند، چه آن ها که با سگ های ملوس و عروسکی و یا هاسکی های جلب توجه می کنند و چه آن هایی که اقدام به کتک زدن و آزار حیوانات می کنند. در واقع از موجودیت حیوانات ابزار می سازند و حیوانات را تبدیل به شی می کنند. هر دو گروه تقلیل دهنده هستند.
در یکی ناچاری و کمبود نهفته است (کمبود نه معنای منفی به معنای اصیل کلمه فقط) و در گروه دیگری تمایلات سادیسمی که در شکلی به ظاهر کم خطر از لحاظ حقوقی، روی سر حیوانات بخت برگشته خالی می شود. شاید مدنی ترین و اصیل ترین نوع توجه به حیوانات با احترام به حیات بکر آن ها و موجودیت بدوی شان است، همان که در شهروند ایرانی کمتر دیده شود، رفتار ما و حیوانات فعلا نسبتی متعادل و متوازن ندارد.

پزشکان یا (بی آبرویی سال)

سال سرگیجه و تعدد اشتباهات پزشکی! همه تاسف بار از فرط تکراری بودن گاه به کمدی پهلو می زد. پزشکان ایرانی دائما دچار اشتباه می شدند؛ از خمینی شهر تا تهران از الینا کوچولو تا آن کودک خردسالی که دست چپ و راستش را اشتباه گرفته بودند. پزشکان اشتباه می کردند و نظرات مردمی دائما در جهت تکفیر آن ها بود، انگار بغضی از گذشته ها گلوی عامه ی مردم را گرفته بود، که در سال تعدد اشتباهات پزشکی بالاخره فرو ریخت و این سیل عقده ها آن چه را که با خودش برد، آبروی پزشکان بود.
هفت چهره آخر سال

آبروی پزشکان اما تنها سطح رویی ماجراست. پزشکان دچار چالش شده اند و عده ای از مردم آن ها را متفرعن و بی مسئولیت قلمداد می کنند که دائما از بالا و منفعت طلبانه به دیگران نگاه می کنند و حالا فرصتی شده که حرف های سال تلنبار شده زده شود. اما سطحی عمیق تر ماجرا آن است که مردم نسبت به یکی از معتمد ترین اقشار جامعه بی اعتماد شده اند و دیگر پناه امنی برای سپردن جسم خود به آن ها حس نمی کنند.

از ثمرات کالایی شدن امر درمان و تحمیل فرهنگ پولی به مساله درمان آن چه که از دست رفت اعتقاد عجیب مردم به پزشکی بود. همان که خیلی از جوانان را به سمت کنکور پزشکی سرازیر می کرد. به هر حال سال ها پیش همه آمالشان پزشکی یا مهندسی بود و حالا این کعبه آمال فرو ریخته! شکاف طبقاتی، فربه تر شدن طبقات پایین دست و تضعیف طبقه متوسط، هر گونه رفاه را حمل بر بی عدالتی می کند. از آن طرف روحیه کاسبکارانه در کنار نگاه غلط جامعه به رفاه، حیثیت پزشکان را تحت تاثیر قرار داده و جامعه ایرانی از این پس نگاه مثبتی به یکی از پناهگاه هایش ندارد. نوعی آنومی؛ فروپاشی ساختاری که جایگزینی برای آن ساخته نشده. با این خلا چه خواهیم کرد؟ با این همه بی اعتمادی؟

گورخواب یا (غفلت سال)

حاشیه های شهر خیلی واقعی تر از شعارنوشته ها و سخنرانی هاست. این واقعیت زمخت حالا چند وقتی است که خودش را به متن تحمیل کرده و در حصار حاشیه ها نمانده. انتشار تصاویر کارتن خواب ها در واقع لحظه فروپاشی آرمان و ایده آل های جامعه ای بود که فکر می کرد هر چقدر هم که نارسائی و ناکامی داشته، اوضاع آن قدرها هم غیر قابل تحمل نیست. آن تصویر ژولیده و دفرمه عریان ترین تصویراز ناکامی نهادهایی است که قرار بود سیاهی را ریشه کن کنند. نگاه جامعه در قضیه گورخواب ها مطابق انتظار احساسات زده بود. مردم انگار نمی توانستند حدس بزنند بغل گوششان چه اتفاقاتی رخ داده، انگار ندیده بودند زیر پوست شهررا.

مساله گور خواب ها دو بعد قابل تحلیل داشت؛ یک این که به رغم ادعای آگاهی فیک حاصل از شبکه های اجتماعی ما در واقع با شکلی از آگاهی مورد پسند رسانه ها تغذیه می کنیم و اصل آگاهی را هنوز درک و دریافت نکرده ایم. همین حالات دقیقا در قصه ی کولبرها هم اتفاق افتاد، مردم انگار نمی توانستند حدس بزنند که قاعدتا با این شرایط اقتصادی عده ای در مرزها این گونه زندگی می کنند جماعت چنان ناباور و احساسی برخورد کردند که گویی اینجا نیستند و در این خاک نفس نمی کشند.
هفت چهره آخر سال

سطح دوم ماجرا اما شکل برخورد نهاد های تصمیم گیرنده بود. مردم اگر احساسی شدند و یالکل از اصل ماجرا غافل شدند، حرجی نیست. این خاصیت عوام است و عموما مصرف کننده اند، حتی در فجایع. اما دولتی ها با اقداماتی نظیر درمان دندان های گورخواب منشا معضلات را فراموش کردند (یا بیمه کولبرها) و بار دیگر میان مدت و کوتاه مدت عمل کردند و در لایه ی رویی ماندند.

حل مسائل زیر ساختی که بتواند نهاد های حمایت کننده را قدرتمند کند و امنیت روانی بیاورد البته که زمان بر است؛ اما حاکی از وجود اراده ای است مبنی بر پذیرش این واقعیت که زیر پوست شهر نیاز به خانه تکانی دارد، اراده ای دیده نمی شود. جامعه ایرانی نشان داد تا چه اندازه احساسات زده و بدون حافظه است و هنوز قابلیت سرمایه گذاری برای حرکت های موثر مدنی را ندارد از آن طرف دولت هنوزهم کشش ایجاد نهادها حمایت گر را به رغم شعارها ندارد.

آسیب دیدگان پلاسکو یا (تماشاچیان سال)

آتش سوزی و فروپاشی پلاسکو چند خرده روایت داشت؛ مالک و سازنده ساختمان، مالک فعلی ساختمان، نقش شهرداری تهران و ...پلاسکو با تاکید های تلگرامی نماد آغاز مدرنیته ایرانی تلقی می شد. رفته رفته پس از چند روز اصلا تفسیرهایی مبنی بر فروپاشی مدرنیته ایرانی آغاز شد. در واقع در پی حادثه پلاسکو نوعی نقد و نظر به روند مدرنیته در ایران از سوی مردم مشاهد شد. آن ها فکر می کنند این حرکت مثل عقبه سیاسی و فکری مشروطه دایره ای است که دائما به نقطه صفر می رسد. حالا که پلاسکو ریخته، انگار مدرنیته یک بار دیگه صفر شده. بدبینی مردم نسبت به روند پیشرفت کشور در مورد پلاسکو زیر لایه ای بود که علنا فاش شد.
هفت چهره آخر سال

بعد دیگر ماجرا اما مساله ی تماشاچی شدن یک جامعه بود. مساله ای که نظیرش را قبل تر در حادثه سعادت آباد و میدان کاج دیده بودیم. درگیری و نزاع و عدم دخالت مردم البته پیرو تب جهانی سوژه سازی و کسب برند در فضای مجازی است. نوعی غلبه ی نفع شخصی بر مداخله به نفع دیگران، چون هزینه دارد و به عبارت ساده تر سری را که درد نمی کند، دستمال نمی بندند. این عدم مداخله مثبت میان آحاد مردم در مورد پلاسکو به حد اعلا رسید مردم آن حد از شعور و آگاهی یک شهروند مسئولیت پذیر را نشان ندادند.

غرض این که اگر نماد مدرنیته فرو ریخته بیشتر از آن باید برای جمعیتی نگران بود که همچنان توده اند و نمی توانند دیگرخواهی و مشارکت فعالانه و مسئولیت پذیری را اجرا کنند، پلاسکو نشانمان داد از مدرنیته فاصله زیادی داریم، نه برای ریختن کوهی از آهن و آجر بلکه برای عدم مسئولیت پذیری همان که مسئولان پس از پلاسکو به نمایش گذاشتند و فاجعه را پاسکاری می کردند.

مردم خوزستان یا (گم شدگان سال)

و این آخری که اندازه کل روزهای سال زجر آور بود. گرد و غباری که بر تن خوزستان نشست حاصل تصادم چند نارسائی بود. خوزستان و حقی که بر گردن تمام ایران دارد شایسته ی توجه بیشتر و پایدارتر است این توجه در سطوح مختلف می تواند کمک حال باشد.

مساله ی اول دیپلماسی و نگاه دولت هاست، این که گمان کنیم نهایت اعلای دیپلماسی ژنو و برجام و این ها است، ساده اندیشی و سهل انگاری است. بخشی از دیپلماسی همین کنترل آسیب هایی است که از همسایگان عمدتا درگیر ما به ایران تحمیل می شود. گاهی مساله ی نا امنی ترکیه است و سفرهای نورزی و تذکرات پی در پی که خودش شکلی از دیپلماسی است را با تاکید اجرا می کنیم و گاه هم مساله تغییرات زیست محیطی که اتفاقا قابل پیش بینی است و فقط کمی دوراندیشی می خواهد را رها می کنیم.
هفت چهره آخر سال

مساله ی بعدی که اتفاقا خوزستانی ها را گله مند کرده، مساله توجه افکار عمومی است افکار عمومی را رسانه ها هدایت می کنند و این واقعیت مسلمی است که رسانه ها عموما به مراکز قدرت توجه بیشتری دارند، خاص ایران هم نیست و اما وقتی زندگی عده ای مختل می شود جایی برای نفع و ضررهای رسانه ای نمی ماند، کاش رسانه ای ها کمی حواس جمع تر بودند و در آخر این که غالب ما ایرانی ها نسبت به مساله محیط زیست و مسائلی مثل مصرف آب و ریختن زباله، نگاه تجملی و نه چندان جدی دارد و ریشه ی ماجرا شاید همین جاست.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      مرسی ایمان جان عالی بود

    • آتنا

      خیلی عالی هفت چهره رو تموم کردین... خسته نباشین...

    • بدون نام

      واقعا تو كل اين سال هيچ موضوع مثبت ى شادي اور نبود ؟ همش منفي منفي

      پاسخ ها

      • بدون نام

        شما این موضوعات مثبتِ شادی آور رو برامون نام ببر عزیز

      • بدون نام

        پایین امدن قیمت دلار و ثابت نگه داشتن قیمت به مدت 4 سال.پایین امدن قیمت مسکن و بسته شدن دست دلالان.توافق هستهای.خرید هواپیما.بازداشت.......بابک.برداشت ازاد است فحش دادن ممنوع.مرسی.

      • حمید

        در جواب به پایین امدن قیمت دلار و ثابت نگه داشتن قیمت به مدت 4 سال . . . . باید بگیم که اینا همه اش حرفه ،وقتی این حرف ها تاثیرگذار هستش که مردم واقعا راحتی و بهبود اوضاع رو احساس کنند. آیا شما بهبود اوضاع رو احساس کرده اید؟

      • بینام

        نه نبوده فقط دردو رنج وخستگی ومرگ ودود وسیل واتش و غبارودزدی و طلاق

    • بدون نام

      مثل همیشه عالی و خوب،اما در مورد فاجعه پلاسکو،من مردمو مسئول نمیدونم،مگه مردم با اینهمه گرفتاری و مشکلات ریز و درشتی که باهاش دست و پنجه نرم می‌کنند چکار میتونستن برای فاجعه پلاسکو انجام بدن؟ اگه منظورتون اونایی که فقط فیلم و سلفی گرفتن ،باید بگم بازم مشکل از سیستم آموزشی غلط ایرانه که فرهنگ درست استفاده از خیلی چیزا رو به ما یاد نمی‌ده و نخواهد داد،دلم می‌خواست اشاره ای هم به معلمان و خبر ضرب و شتم هایی که از مدارس به گوشمون رسیدمیکردید تا مشخص بشه ریشه حیوان آزاری،عدم توجه مردم به محیط زیست و خیلی از مشکلات فرهنگی ما از کجا سرچشمه میگیره،درضمن متن مربوط به اختلاس کننده ها عالی بود،همین عادی شدن این موضوع بین مردم از صدتا اختلاس بدتره به نظر من اینکه اختلاس و پولشویی و دزدی و مال مردم خوردن تبدیل شده به نوعی زرنگی و زیرکی بین مردم از هرچیزی بدتره

    • تينا

      چرا ميگين اختلاس براي مردم عادي شده ؟!!! عادي نميشه هيچ وقت . نميدونم چطور كشورمون سرپاست با اين همه دزد ؟!....

    • بدون نام

      فقط تیترا رو خوندم اون تیتر اولتم که اکثرااونایی بودن که به منزل ابدیشون رفتن که نام رفسنجانی اون جا اولویت بود.هر چند هیچ کدومشون عزیزتر از پدر مادرامون نیستن که به رحمت خدا رفتند.عید شمام پیشاپیش مبارک

    • بدون نام

      مقاله ی قشنگی بود

    • زهرا

      کولبران یادتون رفت

    • بدون نام

      خدا قوت، سال نو پیشاپیش مبارک، به امید چهره های مثبت و امیدبخش در سال آینده.

    • بدون نام

      پس هفت چهره ی هفته چی میشه؟

    • بدون نام

      ممنون برای جا دادن خوزستان در این فهرست..

    • صوری

      خیلی خوب بود.گرچه لازم نیست به خاطر وفاداری به ۷٬فقط همین تعدادو بگی.متنتم خیلی بهتر و مفیدتر نوشته بودی که خوندنش ممکنتر بشه.چون من شخصا حوصله مطلب طولانیو ندارم.
      اما لطفا تو مطلب دومت کلمه انظار درسته که جمع کلمه نظر میشه نه انزار.
      به جز این لازم نیس اینو تایید کنی٬همین که خودت بدونی و اشتباهو اصلاح کنی کافیه.

    • بدون نام

      خسته نباشی صدای مردم ایران هستید

    • بدون نام

      بسیار عالی جمع بندی کردید. آقای عبدلی سالی پربار وبا سلامتی براتون آرزو میکنم

    • بدون نام

      اختلاسها، افزایش فسادها، رواج یافتن بی اخلاقی ها، حقوق های نجومی، گورخوابها، کشته شدن آتش نشانان پلاسکو ، افزایش خودکشی ها، استمرار آلودگی هوا، کشته شدن ده ها هزار نفر سالانه در جاده ها، بیکاری میلیون ها نفر جوان شایسته، کولبرها ، افزایش خطاهای پزشکی و آمار مرگ و میر در بیمارستان ها، افزایش معتادان، گرانی های بی دلیل ، ناکارآمدی دانشگاه ها ، تعطیل و نیمه تعطیل شدن صنایع کوچک و بزرگ و ... نتیجه سوء مدیریت و برنامه ریزی اشتباه مدیرانی است که فقط حرف می زنند و شعار می دهند .

    • ناشناس

      خسته نباشید, بسیار شیوا و روان بود مطالب امروز, میشه گفت لحن و فرم نگارشتون کاملا از ابتدا تا انتها به یک شکل بود, یکبار من از شما راجع به شیوه نگارش انتقاد کرده بودم اما خب باید چیزهای خوب رو هم گفت. بسیار شیوا بود مطلب اینبار. فقط یک انتقاد از عکسی که برای مطلب حیوان ازاری گذاشتید داشتم, در مورد اقداماتی که قصد مذمت و تقبیح اونهارو داریم لزومی نداره عکس مثالی از بدترین حالت اون اقدام( عکس سگی که گذاشتید) باشه. عکس باید ویترینی برای ابراز پیام و هدف متن باشه. میشد عکسی با میزان دردناکی کمتر یا حداقل عکسی کارتونی( معمولا در عکس های کمپین های بین المللی و مبارزه با اقدامات منفی, از عکس های کارتونی و ساختگی استفاده میشه) و یا حتی عکسی از محبت به حیوانات بزارید تا غیر مستقیم منادی پیام شما مبنی بر محبت به حیوانات باشه. عکس خشنی از ازار به حیوانات, فقط اذیت میکنه خوانندرو و پیامی نداره.فرق عکس خبری با عکس متن های تقبیحی همین است. تیتری هم که برای مطلب پزشکان انتخاب کردید( بی ابرویی سال) یکم تند و کم لطفی است. خیلی از دوستان فقط تیتر رو میخونن, و این تیتر کاملا در نگاه اول توهین امیزه.
      خسته نباشید

    • بدون نام

      "لیلا اوتادی، افشین یداللهی، محمد مصدق، علی معلم، اردوغان ...چهره های این هفته بودند که چون این قالب را ترجیح دادیم به نوعی سوخت شدند،"
      واقعا كه ! حالا نمي شد يه سراي براي كل سال بنويسيد يه سري براي اين هفته؟!
      اصلا همون بهتر كه ننوشتي والا با اون نوشته هاي مسخره ي مغرضانه

    • بدون نام

      واقعا ما کجا داریم زندگی میکنیم?ایران از دیرباز پر از امید و دوستی وحدت همدلی بوده واقعا چ به روزما اومد یا اوردن? کشوری ک خودش الگوی غرب بوده الان اینجوری شده...این نشون میده اصلن مردم ایرانی نیستن!!عوض شدن زیر بار مشکلات خداوند مسبب این همه مشکل و مجازات میکنه....

    • بدون نام

      خیلی خوب بود خسته نباشی

    • علی8

      ممنون که از خوزستان نوشتی .

    • ارش

      نظرت راجع به پزشکان مشمئز کننده و تهوع اور بود
      خیلی بی انصافیه
      شما که امار اشتباهت پزشکی را در خارج نمیدونیی لطفا نظر ندین.
      خوار من را بدون هیچ چشمداشتی نجات دادن
      متاسفم برات با این نظرت
      پزشکان دستان مقدس الهی هستن
      دم همشون گرم.
      وقتی ماها دنبال تفریحمون هستیم اونا کنج کتابخونه ها دارن جوانیشون را درس میخونن
      هر چی میگیرن نوش جونشون

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج