۵۳۹۹۶۹
۱۱ نظر
۵۳۰۲
۱۱ نظر
۵۳۰۲
پ

مادربزرگی که «ناگهان در ۸۶ سالگی» نقاش شد

رأفت صراف مادربزرگ ۸۶ ساله‌ای است که برای راحت سپری کردن دوره درمانش اتفاقی دست به قلم می‌شود و اتفاقی به معجزه نقاشی پی می‌برد. نمایشگاه نقاشی او این روز‌ها در گالری گلستان درحال برگزاری است.

خبرگزاری مهر - رویا سادات هاشمی: رأفت صراف مادربزرگ ۸۶ ساله‌ای است که برای راحت سپری کردن دوره درمانش اتفاقی دست به قلم می‌شود و اتفاقی به معجزه نقاشی پی می‌برد. نمایشگاه نقاشی او این روز‌ها در گالری گلستان درحال برگزاری است.

سن و سال آدم‌ها و جوانی‌شان را نباید با اعداد و ارقام ریاضی اندازه گرفت. شاخص اندازه‌گیری جوانی آدم‌ها حال استمراری روزهایی است که آن را سپری می‌کنند؛ مثلاً اینکه صبح به صبح که از خواب بیدار می‌شوید یادتان باشد که به خورشید سلام کنید. حواستان باشد که نگران آب و دانه گنجشک‌های سرگردان در خیابان‌های شلوغ و پر دود تهران باشید. شاخص اندازه‌گیری جوانی حتما اهمیت خرید لباس نو در اول نوروز و جفت و جور کردن رنگ کیف‌ها و کفش‌هاست.
مادربزرگی که «ناگهان در ۸۶ سالگی» نقاش شد
شاید برق زدن چشم‌هایی باشد که هنوز هم از دیدن رنگ و روی بهار و اردیبهشت ذوق می‌کنند. «رأفت صراف» با اعداد و ارقام شناسنامه‌های کاغذی این روز‌ها در حال سپری کردن ایام ۸۶ سالگی است؛ اما اگر بخواهیم با شاخص‌های اندازه‌گیری جوانی سن و سالش را اندازه بگیریم باید بگوییم که او یکی از جوان‌ترین ۸۶ ساله‌های روی زمین است؛ تا جایی که او از دو سال پیش به شگفتی رنگ‌ها و معجزه‌ای به نام نقاشی در زندگی‌اش رسیده و این روز‌ها نمایشگاه نقاشی‌هایش با نام «ناگهان ۸۶ سالگی» در گالری گلستان در حال برگزاری است. نمایشگاهی که شاید بستر بیماری و خستگی‌های ایام کهنسالی به صاحب آثارش اجازه حضور را نمی‌دهد؛ ولی شما همین که نگاهی به کارهایش بیندازید خواهید فهمید که پشت همه این نقاشی‌ها مادربزرگ مهربانی نشسته که تمام خاطرات کودکانه‌اش را برداشته و به همه بی‌رمقی‌ها و خستگی‌های ۸۶ سالگی‌اش رنگ زده و نور پاشیده.

نگویید رفعت بگویید رأفت

«اسمشان رفعت نیست رأفت است. ر، الف، همزه. مادر روی اسمش خیلی حساس است. دوست ندارد اسمش را اشتباه تلفظ کنیم. بار آخری که او را برده بودیم بیمارستان حتی در تب ۴۰ درجه و اوج بی‌حالی هم به پرستاری که اسمش را اشتباه نوشته بود تذکر می‌داد به‌قدری که در پرونده‌اش زده بودند رأفت با الف. و همزه (با خنده)»این مقدمه شروع گپ و گفتمان در خانه خانواده صراف بود.
قرارمان را برای روز چهارشنبه گذاشتیم تا عصر آخرین روز کاری هفته را با گپ و گفت: خانم صراف و نقاشی‌هایش تمام کنیم. نقاشی‌هایی که پیش از این، دیدن عکس‌هایش در فضای مجازی انقدر برایمان دلبری کرده بود که حال دلمان می‌خواست از نزدیک صاحبش را ببینیم تا او برایمان از راز زنده‌بودن همه رنگ‌هایش بگوید. خانه‌ای که وقتی پایتان را در آن می‌گذارید مثل خانه همه مادربزرگ‌های دنیا در کنار مهمان‌نوازی می‌توانید در آن آدم‌هایی را پیدا کنید که انگار همه مأموریتشان در آن لحظه این است که حواسشان را بدهند به شما که در خانه مادربزرگ غریبگی نکنید. مثل خانم صراف که حتی در بستر بیماری و زیر دستگاه اکسیژن هم با ایما و اشاره نگران سرد شدن چای و پذیرایی نشدن مهمان‌ها بود.
مادربزرگی که «ناگهان در ۸۶ سالگی» نقاش شد

همه چیز از یک آلرژی شروع شد

همه چیز از آلرژی مادر شروع می‌شود؛ حساسیت‌هایی که بودنشان انقدر برای او آزار دهنده می‌شود که گذران اوقات را با وجود دست و پنجه نرم کردن با دیگر بیماری‌ها بیش از پیش سخت می‌کند. آصفه دختر بزرگ خانواده، گرافیست است و با دیدن شرایط مادر بیکار نمی‌نشیند و برای بهبود اوضاع مادر دست به کار می‌شود و با کمک رنگ‌آمیزی به سراغ مادر می‌رود تا جایی که به قول خود خانم صراف از یک جایی به بعد نقاشی برای مادرش نه صرفا یک سرگرمی که حکم یک تراپی و روش درمانی را پیدا می‌کند تا جایی که میل خانم صراف به این کار به قدری زیاد می‌شود که حتی موقع بستری بودن در بیمارستان هم دست از نقاشی کردن و رنگ زدن نمی‌کشد «در روزهایی که مادر دچار این نوع آلرژی بود و اذیت می‌شد من به مرکزی می‌رفتم و به بچه‌های معلول ذهنی نقاشی یاد می‌دادم می‌دیدم که این بچه‌ها با نقاشی از همان لحظه اول چقدر آرام می‌شوند و همه این اتفاقات در ایامی بود که من به پیش مادر می‌آمدم و این نقاشی‌ها را به او نشان می‌دادم تا اینکه تصمیم گرفتم برای اینکه حواس مادر را از بیماری‌اش پرت کنم برایش کاغذ و رنگ بگیرم در کارهای اولیه خودم برایشان طرح بزنم و مادر رنگ کند مثلاً بود شب‌هایی که برای مادر طرح‌های اولیه را می‌کشیدم و می‌دیدم که مادر فردایش به من زنگ می‌زد و می‌گفت: شش تا رنگ زرد و فلان رنگ سبز را بخر از آنجایی هم که مادر شب‌های نمی‌خوابند وقتی یک کار را به او می‌دادم بلند که می‌شدم می‌دیدم که کار را تمام کرده است و روز به روز شوقش برای انجام این کار بیشتر می‌شد.»

هیچ وقت آن رنگ زرد مادر را پیدا نکردم

اولین چیزی که در خانه «رأفت صراف» برایتان از نقاش بودن او حرف می‌زند میز پر از رنگی است که در کنار تخت مادربزرگ جا خوش کرده و روی آن پر است از خودکارهای رنگارنگ، از طیف رنگ‌های گوناگون از سبز پررنگ، کمرنگ و چمنی و چناری گرفته تا زرد طلایی و زرد قناری، رنگ‌های مختلفی که خانم صراف برای استفاده از هرکدامشان ساعت‌ها وقت می‌گذارد و برای ترکیب و انتخابش زمان صرف می‌کند. «یادم می‌آید که مادر برای پیدا کردن یک رنگ زرد تا مدت‌ها به من سفارش می‌داد که آن را برایش از بیرون تهیه کنم چند نمونه هم برایش خریدم، ولی دست آخر به من گفت که هیچ کدام از این زرد‌ها آن زردی نبوده که او می‌خواسته است. (با خنده)»
مادربزرگی که «ناگهان در ۸۶ سالگی» نقاش شد

رنگ‌آمیزی با دست‌های لرزان

خانم صراف نه فقط خانه‌اش که دست‌هایش هم مثل دست همه مادربزرگ‌های دنیا هم گرما دارد و هم لرزش، لرزشی که شاید در نگاه اول شما را به این فکر فرو ببرد که همه این نقاشی چه طور از پس دست‌های لرزان و سالخورده مادربزرگ پیدا می‌شوند و با رنگ‌های زنده روی کاغذ جان می‌گیرند؟ اما وقتی کمی با خانم صراف معاشرت کنید و دختر بزرگش از ظرافت و دقت مادر برایتان بگوید رفته رفته به جادوی دست‌ها و رنگ‌های او پی می‌برید: «به لرزش و حال این روزهای مادر نگاه نکنید. او اوایل که کارش را شروع کرده بود شب تا صبح یک نقاشی را تمام می‌کرد به‌اندازه‌ای که پرستار‌ها شاکی می‌شدند و می‌گفتند مادر نمی‌گذارد ما بخوابیم، چون تا دو و سه صبح نقاشی می‌کند؛ اما الآن چند ماه است که یک نقاشی را هم تمام نکرده است.»
مادربزرگی که «ناگهان در ۸۶ سالگی» نقاش شد

حسرت این را می‌خورم که چرا دیر فهمیدم

«مادر یک‌بار انقدر برای کشیدن نقاشی ذوق داشت که موقع برداشتن وسایلش زمین خورد و پایش شکست.» آصفه صراف می‌گوید همه نقاشی کشیدن‌های مادر و همه این اتفاقات بی‌مقدمه و ناگهانی بوده؛ اصلا برای همین هم اسم نمایشگاه کارهای مادر را گذاشته‌اند «ناگهان ۸۴ سالگی». ۸۴ سالگی‌ای که حالا دو سال از آن می‌گذرد. سن و سالی که وقتی درباره شروع کار از آن می‌پرسیم «آصفه صراف» بغض را به جای نقطه در پایان همه جملاتش می‌گذارد و تحویلمان می‌دهد. «لباس‌های بچگی من را همیشه مادر می‌بافت. بافتنی‌های من همیشه به خاطر رنگ و گل بته‌ها و تناسباتی که داشت زبانزد بود. مادر فقط دو سال است که قلم به دست گرفته و من هر روزی که می‌گذرد به این فکر می‌کنم چرا انقدر دیر متوجه استعداد مادر شدم و چرا انقدر دیر کشفش کردم.»
مادربزرگی که «ناگهان در ۸۶ سالگی» نقاش شد

رنگ و نقاشی‌هایی که از خانه پدری الهام گرفته شد

بعد از مدتی که دختر خانواده برای مادر طرح می‌زده و مادر با سلیقه و وسواس مخصوص به خودش شروع به رنگ‌آمیزی کار‌ها می‌کرده رفته رفته خودش برای نقاشی کردن دست به کار می‌شود. نقاشی‌هایی که اگر نگاهی به آن‌ها بیندازید می‌بینید که ریشه همه این رنگ‌ها و قاب‌های خوشحال را می‌توان در کودکی و خانه پدری رأفت صراف در اصفهان پیدا کرد؛ نقاشی‌هایی که نشان از یک خانه قدیمی و سنتی در اصفهان دارد. جایی که خانه پدری خانم صراف بوده و به محضی که از آن یاد می‌شود خانم صراف به حرف می‌آید و از نگرانی این روزهایش درباره خانه کودکی‌اش حرف می‌زند. «۳۵ سال است که خانه ما در میراث فرهنگی به ثبت رسیده است، ولی خب به خاطر مشکلات در تأمین بودجه کار چندان زیادی برای مرمت خانه صورت نگرفته است خانه‌ای که همه تصویرسازی‌ها مادر از آن الهام گرفته شده است و حالا تبدیل به یک محل متروکه شده؛ برای همین دلمان می‌خواهد که باز شرایطی شکل بگیرد تا این خانه از نو بازسازی شود.»
مادربزرگی که «ناگهان در ۸۶ سالگی» نقاش شد

هزینه تابلو‌ها صرف مدرسه‌سازی می‌شود

«من نمی‌دانم چرا این‌ها به من می‌گویند نقاشی‌هایت خوب است. خودم که این طور فکر نمی‌کنم.» این‌ها حرف‌های مادری است که خودش هم نمی‌خواهد باور کند؛ ترکیبی که از رنگ‌ها رقم می‌زند چه قدر به چشم و نگاه تماشاچی هایش امید هدیه می‌کند.
مادری که دختر گرافیستش می‌گوید مفهوم زیبایی شناسی را از مادرش آموخته است و حالا این روز‌ها آدم‌های زیادی قرار است به گالری گلستان برای دیدن کارهای او به تماشا بنشینند تا جایی که خانم صراف در این باره می‌گوید: «ما در ابتدا که قرار شد کار‌ها را در گالری گلستان به نمایش بگذاریم هیچ برنامه‌ای برای فروختن آن‌ها نداشتیم، ولی حالا تصمیم داریم که پول فروش همه تابلوهای مادر را به انجمن حامی اهدا کنیم تا این هزینه‌ها صرف مدرسه‌سازی شود.»
مادربزرگی که «ناگهان در ۸۶ سالگی» نقاش شد
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      انشاالله خدا بهشون سلامتي بده. واقعا كارهاشون زيباست

    • نوشا

      اینکه این خانم تو این سن نقاشی میکنن خیلی هم قابل تحسینه ولی چیزی که از تصاویر پیداست اینه که ایشون فقش یه سری طرح از قبل آماده رو رنگ میکنن این اسمش نقاشی نیست چرا شلوغش میکنید

      پاسخ ها

      • sofi

        خوب نوشا جان اول طرح رو نقاشی میکنه بعد رنگ آمیزی میکنه

      • بدون نام

        شما که رنگ ها رو نمیشناسی بیجهت نظر نده. واقعا آدم مبهوت میمونه چقدر کار این مادر درسته و نابغه اس چقدر این رنگ ها زنده و دلنشین هستند انگار با آدم حرف میزنن

      • بدون نام

        نوشا جان تو متن نوشته ، طراحی کارها هم با خودشه ،اول طرح میزنه بعد رنگ میکنه،بیشتر نقاشای دنیا همین کار رومیکنن،اول طرح رو میکشن

      • مهتاب

        حس روشنایی و زندگی توی این نقاشی ها هست ..
        شما طرح اولیه رو بگش بده دست هرکی دوست داشتی
        اگر اینطوری رنگ آمیزی کرد درسته داداش

    • بدون نام

      احسنت بر مادر بزرگ،قابل تحسینه، اکثر مادر بزرگای ایرانی خیلی از هنر ها درونشون نهفته مونده،فقط نیاز به حمایت دارن، خوشبحالش که به پولش نیاز نداره، مادربزرگایی هستن که پول ندارن یه مداد رنگی بخرن ولی تا دلت بخواد هنر دارن، مادربزرگایی که درداشونو میبافن تا بتونن با فروشش امرار معاش کنن، زنده باد زنان باغیرت ایران زمین

    • بدون نام

      چرا مدرسه سازی.خونه خودتون رو مرمت کنید

    • بدون نام

      ان شاءالله سلامتی شون رو زود به دست بیارن.نقاشی شون حرف نداره

    • بدون نام

      الهي خداوند حفظشون كنه❤️

    • شیما

      عالیه ولی حیف که دیر متوجه هنرش شده

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج