جاباما
۵۶۶۲۶۰
۳ نظر
۵۰۱۱
۳ نظر
۵۰۱۱
پ

«رگ خواب» و عشق هایی که کامروا نشدند

حمید نعمت الله با هر فیلمش انگار می خواهد برگ تازه ای رو کند، به این کاری ندارد که این «برگ تازه» در مسیر فیلمسازی به نفعش می شود یا نه، او تنها به این فکر می کند که فیلمی را که دلش می خواهد، بسازد. نه خیلی به تماشاگر فکر می کند نه فروش فیلم.

هفته نامه صدا - گلاویژ نادری: حمید نعمت الله با هر فیلمش انگار می خواهد برگ تازه ای رو کند، به این کاری ندارد که این «برگ تازه» در مسیر فیلمسازی به نفعش می شود یا نه، او تنها به این فکر می کند که فیلمی را که دلش می خواهد، بسازد. نه خیلی به تماشاگر فکر می کند نه فروش فیلم.
نعمت الله بیشتر فیلمسازی دلی است نه کارگردانی که بررسی و محاسبه کند، شرایط سینما و جامعه اش را بسنجد و مطابق با خواست و نیاز آن فیلم بسازد. به همین خاطر است که هم «بوتیک» را در کارنامه اش دارد، هم «آرایش غلیظ»، هم «بی پولی» و حالا «رگ خواب». رابطه خوبی هم با تلویزیون دارد؛ هم سریال می سازد هم فیلم. اما در همه آنها نگاه و زاویه دید نعمت الله به خوبی دیده می شود. با این که فیلمساز سختگیری در کار کردن نیست اما کارگردانی است که همیشه ایده و برگ تازه ای برای رو کردن دارد. به همین خاطر است که هر فیلم تازه اش آنقدر غیرمنتظره است که کمتر کسی توقع ساخت آن را از حمید نعمت الله دارد.
«رگ خواب» و عشق هایی که کامروا نشدند

با مرور کارنامه شما می بینیم که فیلم های قبلی تان فضایی مردانه دارند که به تجربیات خودتان بر می گردند و به شدت فضایی ملموس و قابل پذیرش دارند. تماشای فیلمی زنانه از حمید نعمت الله با این کارنامه، اتفاق عجیبی بود؛ چطور به این فیلم رسیدید؟

- راستش اگر فیلم های قبلی ام مردانه تر بود، به این دلیل بوده که موضوعات آنها در آن زمان به من نزدیک بوده و برایم اولویت ساخت داشته اند اما از سال ها پیش به شدت تحت تاثیر آثاری بودم که در آنها یک زن در مسیر تخریب خودش قرار می گرفت؛ فیلم های «سرگذشت آدله»، «شش صحنه از ازدواج» و ... که کاراکتر اصلی آنها یک زن بود برایم به شدت جذاب بودند؛ میان فیلم های ایرانی نیز «سارا»، «بانو»، «لیلا» و ... را خیلی دوست دارم.
به عنوان کارگردان اصراری بر این که فیلم مردانه یا زنانه بسازم ندارم. به فراخور موضوعاتی که جذبم می کند، فیلم هایی راجع به مردان یا زنان می سازم. حالا ممکن است فیلمنامه اش را خودم بنویسم یا این که فرد دیگری بنویسد و من بسازم. نکته دیگر که اشاره کردم و قدری بیشتر شرحش می دهم همین مسیر تخریب است... اصولا ترسیم مسیر خواه تخریب باشد و خواه بهبود، جذابیتی است که حرفش کمتر زده شده.
خیلی از اشکالاتی که به موضوع تحول شخصیت در کارهای سینمایی - خواه در مسیر تخریب خواه در مسیر ارتقا و بهبود - گرفته می شود، حاصل بی اعتنایی به این موضوع ترسیم مسیر است و حتی باعث شه تحول شخصیت به خصوص در مسیر ارتقا کاملا از چشم تماشاگران و حتی فیلمسازان بیفتد. البته این یک چالش فنی و فیلمنامه ای است و پرداختن به موضوعات زنان هم خود یک اولویتی بود که هنگام ساخت این فیلم برایم مطرح شد.

قصه عاشقانه فیلم هم با آثار قبلی شما فاصله محسوسی دارد، به این شکل به پدیده عشق و دلدادگی پرداختن برای اولین بار است که در آثار شما اتفاق می افتد و «رگ خواب» را از دیگر فیلم های تان متمایز می کند.

- اساسا تا به امروز فیلم های زیادی نساخته ام اما فضای عاشقانه چندان با آثاری که ساخته ام بی ربط نبوده است. محور اصلی سریال «وضعیت سفید» عشق امیر به شیرین بود و نقطه مشترک تمام فیلم هایم عشق هایی است که کامروا نشده، عشق های «بوتیک»، «رگ خواب» و «وضعیت سفید» به همین شکل بودند اما در همه آنها از کنار گوش احساسات زدگی رد شده ام.
«رگ خواب» و عشق هایی که کامروا نشدند
شاید به همین دلیل است که با احتیاط با این موضوع روبرو می شوم. حواسم هست و سعی دارم که فیلم هم بر پایه مطالعه و شناخت و هم تحقیق باشد و سوگیری به سمت تمایل بازار یا مدها و حتی ژانرهای مرسوم نداشته باشد. برایم مهم است که نمایش احساسات بیهوده و بیخودی «در ستایش چیزی» نباشد. در ستایش عشق فیلم ساختن خوب است، اما عشقی باشد که واقعا ارزش ستایش داشته باشد.
کارهایی که من کرده ام و به خصوص همین دوتا سینمایی آخر (آرایش غلیظ و رگ خواب) بیشتر در گروه موضوعاتی قرار می گیرند که به جبران خلأهای عاطفی پس از طلاق و وابستگی های عاطفی می پردازند.

شما در نگارش فیلمنامه هم نقش داشتید یا اینکه آن را بازنویسی کردید؟

- من و خانم بیات مشتاق بودیم که در یک فیلم سینمایی با هم همکاری کنیم. این طرح را بر این اساس کار کردیم که ایشان بنویسند و من کارگردانی کنم. به ایشان گفتم که فیلم «سرگذشت آدله» برای من جذاب است. راجع به این داستان با هم حرف می زدیم، چیزهایی نوشته می شد، آنها را می خواندم و تغییراتی را اعمال می کردم اما حتی یک سطر از خود فیلمنامه را ننوشتم و نگارش و انجام نظرات به عهده خود خانم بیات بود؛ چند نریشن و واگویه ذهنی این زن را اضافه کردم.
علاوه بر این چیزهایی را به طور بداهه سر صحنه اضافه کردم. اینها جزو کارهایی است که همیشه انجام می دهم اما تغییری در مسیر فیلمنامه انجام ندادم. پیشنهاد و درخواست هایی داشتم که یک کارگردان دارد. این خواسته ها را از فیلمبردار، آهنگساز، عکاس، طراح پوستر و ... هم دارم. اما فیلمنامه نسبت به این موارد کمتر دچار تغییر و اصلاح شد. پیش از نوشتن فیلمنامه راجع به آن حرف زدیم. ساختمان اصلی و سیناپس فیلم به همان شکلی نوشته شده بود که درباره آن از ابتدا صحبت کردیم. پیشنهاد من در راستای سینمایی تر شدن فیلمنامه بود.

دو واکنش متضاد در برخورد تماشاگران با «رگ خواب» به چشم می خورد؛ عده ای که آن را اغراق آمیز می دانند. معتقدند زنان در مواجهه با این اتفاق به این فلاکت نمی افتند و عده ای که آن را کاملا مطابق واقعیت می بینند، بسیاری با آن همذات پنداری می کنند. شما چه نظری در این باره دارید؟

- این نکته جالبی است. بعضی ها می گویند این آدم وجود ندارد؛ بعضی ها هم وجود امثال این آدم را تایید می کنند. من خودم هم چنین زنی را ندیده ام اما این گروه از آدم ها را طی تحقیق و مطالعه شناخته ام، می شود با این زن همذات پنداری کرد. این کاراکتر برای اغلب تماشاگران آشناست، غریبه نیست، می توان او را درک کرد.
«رگ خواب» و عشق هایی که کامروا نشدند
حتی آن دسته از مخاطبینی که می گویند امثال مینا وجود ندارند. گمان می کنم افرادی که وجود امثال مینا را تایید نمی کنند و آن را اغراق آمیز می دانند با وضعیتی که مینا در آن قرار می گیرد مشکل جدی دارند.

این واکنش های متضاد را در بعضی از کارهایی که نوشته و ساخته ام، دیده ام... در «بی پولی» آدمی که بی پولی اش را پنهان می کرد، افرادی را عصبانی کرده بود و خودم در سالن شنیدم که یکی می گفت: «این که دروغه.» در مورد «آرایش غلیظ» شدیدتر بود. عده ای به کل فیلم می گفتند: مزخرف... و همان ها به زن فیلم می گفتند: ابله و خاک بر سر... تعجب می کردم که برخی از آنها زن بودند که به او ابله و خاک بر سر می گفتند.
تماشاچی های دیگر مثلا در جلسات مطبوعاتی و نمایش های دانشگاهی خطاب به آنها می گفتند: خانم این آدم ها وجود دارند، ما آنها را دیده ایم. و آنها جواب می دادند پس واقعا خاک بر سرشان. تعجب می کردم که چرا از به تعبیر خودشان «خاک بر سر بودن» یک آدم اینقدر عصبانی می شدند.
اینها که جای دلسوزی دارند؟! اینها که باید از آنها حمایت شود؛ چه توسط مردم چه توسط دستگاه ها و چه توسط بخش فرهنگ و سینما... البته دسته دیگری هم بودند؛ آنهایی که بیشتر رعایت می کردند ولی وضع این آدم به مذاق شان خوش نمی آمد و ترجیح می دادند به خودشان بگویند. اینها و امثال مینا و لادن (در آرایش غلیظ) اصلا وجود ندارند. شاید یک مکانیزم دفاعی به نام انکار است که باعث می شود از درد مشاهده وضعیت رقت بار این افراد دور شوند.

این میزان وابستگی مینا چندان قابل قبول به نظر نمی رسد. بخصوص اینکه مرد لطف خاصی هم به او نمی کند و امکانات ویژه ای در اختیارش نمی گذارد.

- در عشق و دلدادگی علت وجود دارد اما موضوع کاملا درونی است و علت ها و اسباب این رویداد خیلی قابل مرئی شدن نیستند... که ما نشان دهیم ایشان به این دلیل و به این دلیل و به این دلیل عاشق شد تا تماشاچی کاملا قانع شود و بگوید: ممنون خیلی متقاعد شدم... ما می توانیم خود عاشق شدن را با جزییات و نشانه هایش نشان دهیم و تماشاچی بگوید: بله! همچنین آدمی وجود دارد. و بعد برویم سراغ آن موضوع که خدمت تان عرض کردم.
«رگ خواب» و عشق هایی که کامروا نشدند
یعنی نمایش مسیر تخریب و بازگشت... یعنی این فیلمی که طرحش اینگونه است: زنی تنها پس از طلاق عاشق می شود و بعد در مسیر تخریب و بازگشت قرار می گیرد. در آن شکل که باید علت چیدمان می کردیم طرح این می شد: زنی به این دلایل (کودکی، ژنتیک، تقدیر، تشخیص شخصی و ...) عاشق می شود و بعد می افتد در مسیر تخریب و بازگشت.
خب به نظر ما وقتی تماشاچی وجود این آدم ها را تایید می کند آوردن دلیل خارج از طراحی دراماتیک ماست. فقط انگار با چیدن این دلایل داریم می گوییم: خواهش می کنم او را باور کنید در حالی که تماشاچی آشنا با این آدم ها وجودشان را تصدیق می کند و بعد حالا ما به مسیر می پردازیم. درباره لطف زیاد ندیدن و عاشق شدن هم باید عرض کنم: دل عاشق به پیغامی بسازد. این جور شخصیت ها معمولا به کمترین داده عاطفی هم راضی اند.

گویا سکانس هایی را در زمان فیلمبرداری جلوی دوربین بردید اما در نهایت این سکانس ها حذف شد یا تغییراتی در آنها اعمال گردید؛ از جمله این که شخصیت پدر در فیلم حضور داشت اما در نسخه نهایی ما او را نمی بینیم. چه سکانس هایی مشمول این تغییرات شدند؟

- در فیلمنامه پدر حضور داشت. اما تغییراتی در این بخش به وجود آمد. حتی در سکانسی کاراکتر مرد داستان در حالی که شرایط خوبی ندارد، بر می گردد اما مینا دیگر او را نمی پذیرد. در زمان فیلمبرداری هم این سکانس ها را با انگیزه نگرفتم چون می دانستم که از آنها استفاده نخواهم کرد. همین ها را هم با مشورت خانم بیات حذف و کوتاه کردم. البته این تغییرات و حذف ها از طرفی روی گفتار متن ها اثر می گذاشت و خانم بیات تاثیر این حذف و کوتاه شدن را باید در بازنویسی نریشن ها لحاظ می کرد.

خودتان می توانید فیلم را بدون لیلا حاتمی تصور کنید؟ فکر می کنید اگر هر بازیگر دیگری به جای او بود، می توانستید به این نتیجه برسید؟

- از آنجا که از اولین باری که درباره طرح حرف زدیم به لیلا حاتمی فکر کردیم، حتی اگر می خواستم به بازیگر دیگری هم فکر کنم، جواب نمی داد. اگر بازیگر دیگری در این نقش بازی می کرد خیلی اتفاقات را باید تغییر می دادم و ماجرا خیلی پیچیده می شد که روی فیلم تاثیرگذار بود. با حضور بازیگران خیلی موارد را در فیلم تغییر می دهم.
«رگ خواب» و عشق هایی که کامروا نشدند
مثلا از کورش تهامی پرسیدم غیر از بازیگری چه کارهای دیگری بلدی؟ او گفت تنبک می زنم و آواز می خوانم، شمشیربازی و سوارکاری هم بلدم. برای همین از تنبک زدن او استفاده کردم. اگر نقاشی بلد بود، حتما می گفتم در یکی از سکانس ها از چهره مینا نقاشی بکشد.

در دو فیلم اخیر، شما از موسیقی با کلام استفاده کردید که در عین جذابیت به نظر می رسد کمی روی فیلم سنگینی می کند و حواشی و جنجال هایی به دنبال دارد؛ از جمله این که آلبوم موسیقی فیلم چند ماه زودتر از اکران، منتشر شد. فکر نمی کنید این قطعات موسیقی به صورت مستقل از فیلم در آمدند و به نوعی از آن جدا شدند؟

- من با انتشار آلبوم در آن زمان موافق نبودم؛ به سهراب هم گفتم که این کار را نکنید، آنها گفتند اگر تو نخواهی ما این کار را نمی کنیم اما بگذار با انتشار این آلبوم ما هم سود کنیم. فضای تبلیغاتی و سروصدایی که بر اثر این کار به وجود آمد به نفع فیلم و تبلیغی برای آن بود اما اگر این جنجال هایی که می فرمایید را کنار بگذاریم، خواهید دید که موسیقی کاملا با فیلم چفت و بست دارد و در خدمت داستان است.
من مراقب هستم که موسیقی از فیلم بیرون نزند. موسیقی همان چیزی است که می خواستم به آن برسم. حتی آهنگساز خیلی مایل نبود که ترانه ای روی متن فیلم باشد اما من می خواستم که این قطعه را داشته باشیم. اگر روزی فکر کنم که موسیقی شورش را در می آورد حتما فکری به حال آن خواهم کرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
درآمد ماهیانه 5-20 میلیون از توی خونه با موبایل

آموزش رایگان کسب درآمد 5-20 میلیون ماهیانه از خونه و فقط با یه موبایل ساده رو در یک وبینار رایگان آموزشی یاد بگیر

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      امروز رفتم سینما این فیلمو دیدم خیلی فیلم عمیق و قشنگی بود. تلخ اما واقعی...

    • بدون نام

      از سینمای نعمت الله خوشم میاد ولی این لیلا حاتمی خیلی نچسبه

    • صبا

      یک فیلم بشدت زیبا و تاثیر گذار اما من فیلم بوتیک حمید نعمت الله رو بیشتر دوست دارم

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج