در جست و جوی چیزی بیش از هیجان صرف
در آغاز لیگ برتر هفدهم باید آرزو کرد این مسابقات برخلاف ادوار قبلی چیزی بیش از هیجان صرف باشد.
ایران ورزشی: در آغاز لیگ برتر هفدهم باید آرزو کرد این مسابقات برخلاف ادوار قبلی چیزی بیش از هیجان صرف باشد و در آن صورت باید به موارد ذیل رسیدگی کرد:
1- بدهکاریهای عمدتا چشمگیر اغلب تیمها به جای خود باقی است و تضمین گرفتن این نکته از تیمها که «در بازپرداخت این دیون اهتمام ورزند» پایانی بر اصل مشکل نیست. وقتی سازمان لیگ (ولو فقط به حرف) تاکید میکند که حتی به رغم شروع مسابقات اجازه استفاده از نفرات جدید تیمها را تا زمان تسویه حسابهای آنان نمیدهد این جدیترین سند در خصوص استمرار مشکلات موجود در این زمینه است و همین که به نفت تهران «مظهر بدهکاریهای عظیم به این و آن» هم اجازه شرکت در رقابتها داده شده، نشانگر این واقعیت است که حرفها و اقدامات سران فوتبال چندان با یکدیگر همخوانی ندارد و عزم برای برچیدن بدهکاری و بدهکاران از صحنه لیگ نخست کشور، آنقدرها هم جدی نیست.
۲- در ارتقای کیفیت زمینهای لیگ همتی عظیم به کار گرفته نشده است. شهرداریها که مالکان استادیومهای بسیاری از تیمهای حاضر در لیگ هستند، ردیف بودجهای در این زمینه ندارند و مالکان باشگاهها هم طبعا معتقدند خرج کردن در راه ترمیم استادیومهایی که مالکیتش متعلق به دیگری است عین خطا و نشانه ندانستن اصول کار و به واقع تاجر نبودن است!
3- قیمت خرید بازیکنان باز هم رو به افزایش رفته و این نشان میدهد که مدیران باشگاهها برخلاف آنچه میگویند سعی واقعی در مهار قیمتها ندارند. حتی سازمان لیگ نیز معترف است که اطمینان ندارد برگههای قراردادی که از باشگاهها دریافت میدارد حاوی ارقام واقعی انتقالها باشد و احتمال میدهد که ارقام اضافهای به شکل زیرمیزی رد و بدل شده باشد.
معمولا لیگ برتر یک کشور بر اساس مناسبات اقتصادی این چنینی سست و غیرقابل اعتماد بنا نهاده نمیشود.
4- جوانگرایی وسیع در میان داوران و کنار گذاشتن مسنترها چه به صورت قانونی و با استناد به سن فزایندهشان و چه با ابزارهایی به جز این نمیتواند در درازمدت بیفایده باشد اما در کوتاه مدت فهرست داورانی را برای لیگ هفدهم فراهم آورده که خالی از نامهای پرطمطراق است و سوابق به ما میگوید بازیکنان بعضا زیادهخواه کشورمان معمولا در مقام اعتراض توی شکم داورانی میروند که شایسته اما مظلوم و بدون نام هستند. آیا کمیته داوران و دپارتمان داوری که کار خوب و شایسته جوانگرایی در امر داوری را ساماندهی و اجرایی کردهاند به این وجه از قضیه فکر کردهاند که در غیاب وزنههایی مثل ترکی، کدام داوران میخواهند با ایجاد احترام و حتی رعب در دل بازیکنان ماجراجو لیگ را به سلامت از آب درآورند؟ آیا یک علیرضا فغانی صرف که به سبب اشتغالاتش در جام جهانی 2018 هزار و یک جور گرفتاری دارد، برای ایجاد چنین فرآیندی در لیگ هفدهم به تنهایی کافی است؟
۵- به رغم هشدارهای مکرر به سپیدرود و حتی پارس جنوبی جم، سازمان لیگ سدی اداری در راه حضور دو میهمان تازه لیگ برتر در صحنه مسابقات امسال ایجاد کرده و آنها به طرق دلخواه خود میزبان دیدارهای خانگیشان خواهند بود. سپیدرود در حالی به ورزشگاههای عضدی رشت و سردار جنگل چشم دارد که حتی خودیهایش هم معترفند که ویژگیهای آنان با هر چیزی همخوانی دارد الا استادیومهای استاندارد و پارس جنوبی هم در شرایطی به امتیازات دیدارهای خانگیاش بخصوص در مسابقات دو ماه نخست فصل (که مقارن با گرمای شدید استانهای جنوبی کشور است) دل بسته که رقبا نمیدانند به کجا باید بروند و چه چیزی انتظارشان را میکشد. وقتی خودیها هم نمیدانند، بدیهی است که «ای اف سی» در پروسههای جدید تحقیقاتی و اقداماتیاش بیشترین خط و نشانها و اولتیماتومها را برای فوتبال ما حک کند و تهدید به کنار گذاشتن باشگاههای غیر استاندارد و فاقد تشکیلات قوی کند.
6- فصلی که نقاط پایانی و هفتههای آخرش به جام جهانی 2018 پیوند میخورد، بدیهی است که از ملاحظات این مسابقات بسیار لطمه خواهد خورد. کارلوس کیروش برای اردوها و مسابقات تدارکاتی تیم ملی ایران در طول این فصل 100 روز فرجه خواسته و سازمان لیگ نیز این امر را در برنامه مسابقات لیگ اعمال کرده و این به معنای تعطیلات مضر و طولانی و متعدد و برگزاری فشرده و آسیب رسان رقابتهای لیگ در سایر اوقات فصل است. از آنجا که بدیهی است این فرآیند معترضان زیادی را موجب شود، جا دارد که فدراسیون از حالا دوطرف ماجرا (سرمربی تیم ملی و باشگاهها) را از مسیر یک تقابل شدید و تازه دور نگه دارد و علاج واقعه را قبل از وقوع کند. آیا حرکتی موثر در این راستا انجام شده است؟
۷- بخشی از «حاشیه»های ویرانگر لیگ از گفتار و رفتار کسانی برمیخیزد که باید آرامشسازان لیگ باشند و چون این اصل بدیهی هم توسط بعضی بازیکنان، مربیان و مدیران رعایت نمیشود، باید دست کمیته انضباطی برای نشاندن خاطیان بر سر جایشان باز باشد. آیا سران فدراسیون چنین تمهیداتی را فراهم کرده و اجازه میدهند که مجازاتهای مقرر به طور تام و تمام و بدون اصلاحات چند باره و به قصد تادیب قانونشکنان اجرا شود؟ ما هم مثل شما پاسخ دقیق سوال فوق را نمیدانیم اما این را میدانیم که اگر از هر یک از موارد فوق به سادگی گذر کنیم لیگ هفدهم نه منبع حیات مفید بلکه مامن برخوردهای آتشین و رفتارهای بس ناگوار خواهد بود که جز افزایش ویرانیهای انضباطی و کثرت لغزشهای اخلاقی ثمری برای فوتبال ناآرام کشور در برنخواهد داشت و جز تضعیف این فوتبال یادگاری عمده بر جای نخواهد نهاد.
پ
ارسال نظر