طنز؛ همه آنچه در کنسرتها نمیبینیم!
مجدداً یکی از عزیزان اعلام کرده که کنسرت محل فسق و فجور است و بهتر است حتماً و قطعاً و بدون تردید با نظر غیرمستقیم مردم و با عنایت به نظر مستقیم بنده برگزار نشود.هفته گذشته همراه داییام به یک کنسرت رفتیم، نیمساعت از کنسرت....
فریور خراباتی در روزنامه ایران نوشت:
مجدداً یکی از عزیزان اعلام کرده که کنسرت محل فسق و فجور است و بهتر است حتماً و قطعاً و بدون تردید با نظر غیرمستقیم مردم و با عنایت به نظر مستقیم بنده برگزار نشود.هفته گذشته همراه داییام به یک کنسرت رفتیم، نیمساعت از کنسرت گذشت، پرسید: «چرا فسق نمیاد روی صحنه؟» دهانش را با دست تا آخر کنسرت نگه داشتم، کنسرت که تمام شد و در حال خروج از سالن بودیم با ناامیدی گفت: «حداقل یه کم فجور نشونم میدادی!» ببینید بنده فکر میکنم که در ماهیت این کنسرتها اتفاقاتی میافتد که ما از آنها بیخبر هستیم.
مجدداً یکی از عزیزان اعلام کرده که کنسرت محل فسق و فجور است و بهتر است حتماً و قطعاً و بدون تردید با نظر غیرمستقیم مردم و با عنایت به نظر مستقیم بنده برگزار نشود.هفته گذشته همراه داییام به یک کنسرت رفتیم، نیمساعت از کنسرت گذشت، پرسید: «چرا فسق نمیاد روی صحنه؟» دهانش را با دست تا آخر کنسرت نگه داشتم، کنسرت که تمام شد و در حال خروج از سالن بودیم با ناامیدی گفت: «حداقل یه کم فجور نشونم میدادی!» ببینید بنده فکر میکنم که در ماهیت این کنسرتها اتفاقاتی میافتد که ما از آنها بیخبر هستیم.
مثلاً شهرام ناظری در یک جایی کنسرت دارد، قبل از شروع کنسرت به حافظ(پسرش!) میگوید: «پسر پاشو پرده رو کنار بزن ببین اگه میزان فسق و فجور به حد مطلوب و حد نصاب رسیده که کنسرت رِ برگزار کنیم». در نتیجه کنسرت آغاز میشود. شهرام ناظری روی سن میرود و میکروفون را گرفته و به اعضای گروه خود میگوید: «بچهها این آهنگُ بندری بزنیم؟ موافقید؟ بهزاد برو پشت اون جاز بشین، همایون اون باس رو بردار، حافظ تو اولشو بزن... آهان! اینه! حاضرید؟» بعد میکروفون را به سمت جمعیت گرفته و فریاد میزند: «همه آمادهاید؟ میریم که بترکونیم! یک... دو... سه، حالا قر قر قر!». بعد شهرام ناظری مشغول خواندن ترانه«جومه نارنجی» میشود
و مردم همینطوری که دایرهای تشکیل دادهاند، یکی از اعضای گروه وسط میرود و آموزش حرکات موزون میدهد و میگوید: «شونه عقب، دستها جلو، حالا از اینا، بچرخون!». ترانه اول هم که تمام میشود شهرام ناظری ساز«جیمبِی» را برای افزایش فجور ماجرا وسط میکشد و یک نفر از او میپرسد: «ببخشید شهرام جون! جیمبِی دیگه چیه؟» و استاد ناظری همینطوری که جیمبِی میزند، میخواند: «جیمبِی عزیزم یه سازه، با تنبک هم نوازه، مثه خودت کیوت و نازه، حالا گوش کن چه مینوازه!» و بدینسان بخش فجور کنسرت فراهم میشود.مسئولین برگزاری کنسرت هم میروند و در گوش شهرام ناظری میگویند: «بالاغیرتاً سلام عزیزم، عزیزم سلام رو نخونیا!» که شهرام ناظری ناراحت میشود و میگوید: «اون شهرام صولتیه داداش، سر شوخی رو خودت باز کردیا!». خلاصه این اتفاقاتی است که در کنسرتها میافتد و ما از آنها بیخبریم.
پ
ارسال نظر