طنز؛ ويزاي شينگن فقط سه ميليون!
ديروز در يكي از خبرگزاريها، خبري خواندم مبني بر دستگيري فرد كلاهبرداري كه با جا زدن خودش به جاي آقاي ظريف به بهانه اخذ ويزاي كشورهاي اروپايي از مردم كلاهبرداري ميكرده است. واقعا بد زمانهاي شده و ديگر حتي به صحت و سقم رجال سياسي هم نميشود اعتماد كرد.
احمدرضا كاظمي در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
ديروز در يكي از خبرگزاريها، خبري خواندم مبني بر دستگيري فرد كلاهبرداري كه با جا زدن خودش به جاي آقاي ظريف به بهانه اخذ ويزاي كشورهاي اروپايي از مردم كلاهبرداري ميكرده است. واقعا بد زمانهاي شده و ديگر حتي به صحت و سقم رجال سياسي هم نميشود اعتماد كرد. يك زمان بود كه ملت براي كلاهبرداري خودشان را علي دايي يا حسين رضازاده معرفي ميكردند. همين الان هم اگر رضا پرستش كمي روي زبان انگليسياش كار كند، هستند كسانيكه او را از مسي واقعي تشخيص ندهند. اما گويا اين روزها علاوهبر ورزشكاران حتي وزير وزرا هم نسخه fake پيدا كردهاند.
ديروز در يكي از خبرگزاريها، خبري خواندم مبني بر دستگيري فرد كلاهبرداري كه با جا زدن خودش به جاي آقاي ظريف به بهانه اخذ ويزاي كشورهاي اروپايي از مردم كلاهبرداري ميكرده است. واقعا بد زمانهاي شده و ديگر حتي به صحت و سقم رجال سياسي هم نميشود اعتماد كرد. يك زمان بود كه ملت براي كلاهبرداري خودشان را علي دايي يا حسين رضازاده معرفي ميكردند. همين الان هم اگر رضا پرستش كمي روي زبان انگليسياش كار كند، هستند كسانيكه او را از مسي واقعي تشخيص ندهند. اما گويا اين روزها علاوهبر ورزشكاران حتي وزير وزرا هم نسخه fake پيدا كردهاند.
يك چيزي تو مايههاي گوشي s۸ سامسونگ كه اصلش حدود دو ميليون و نيم قيمت دارد ولي طرح آن را ميشود به حدود ۲۵۰ هزارتومن خريد! اما مسالهاي كه اين وسط مطرح ميشود اين است كه حالا خود بدل رضازاده شدن را ميشود توجيه كرد اما واقعا وضعيت فازي كسي كه انتظار داشته وزير امور خارجه كشور برايش ويزا بگيرد چيست؟ خدايي انسان بايد به چه مرحله از پوچي، نااميدي و نهيليسم برسد كه يك نفر به او بگويد: «من جواد ظريفم! سه ميليون بده تا برم مذاكره كنم با موگريني، سه سوته اقامت اروپا بگيرم برات!» و او هم باور كند؟ اينها همان كساني هستند كه پتانسيل خودكشي كردن با بازي نهنگ آبي كه هيچ، پتانسيل خودكشي با ماريو قارچخور را هم دارند! قطعا با اين استقبالي كه مردم از بدليجات ورزشي و سياسي ميكنند هيچ بعيد نيست چند روز ديگر خبر كلاهبرداري با اسم ساير اعضاي كابينه هم به گوش برسد. اينطوري:
« ناصرخسرو - ساعت ۱۲ نيمه شب»
ساقي: قرص، دارو، شربت، كپسول، پوشك بچه، آمپول .... بدو بدو ...
خريدار: سلام، آقا دستم به دامنت ...
ساقي: چيه داداش؟ چي لازم داري
خريدار: ترامادول ميخوام
ساقي: من فقط عمدهاي كار ميكنما
خريدار: يعني چي؟
ساقي: يعني ۱۰۰۰ بسته به بالا
خريدار: من اونقدرا مصرف ندارم آخه
ساقي: حالا چون تويي ۵۰۰ تايي هم ميدم، قيمت عمده ميدم بت بستهاي ۱۰ هزارتومن به پنج ميليون!
خريدار: قرصاش خوبه؟
ساقي: درجه يك! عالي! هركي خورده راضي بوده
خريدار: خب باشه بيار برام
(ساقي با موتور ميرود ته کوچه و برميگردد)
ساقي: بيا دادش!
خريدار: عه! اينا كه روش نوشته استامينوفن
ساقي: ميدونم، روش اينجوري نوشتن كه بتونن وارد كنن از مرز!
خريدار: مطمئني؟ چه تضميني هست استامینوفن نباشه؟
ساقي: داداش منو همه ميشناسن، اين خودش بهترين تضمينه!
خريدار: شما اسمتون چيه؟
ساقي: بنده قاضيزاده هاشمي هستم!
خريدار: عه؟! شما نسبتي با وزير بهداشت ندارين؟
ساقي: به كسي چيزي نگیا، خودشم!
خريدار: وا، ولي توي تلويزيون كه چهرهتون جور ديگهست!
ساقي: به خاطر افكتهاي تصويريه! چيكار ميكني آخر؟ خريداري؟ توقف بيجا مانع كسب است.
خريدار: باشه ديگه، به اعتبار شما ميخرم! الحق كه تا ۱۴۰۰ با روحاني!
« ناصرخسرو - ساعت ۱۲ نيمه شب»
ساقي: قرص، دارو، شربت، كپسول، پوشك بچه، آمپول .... بدو بدو ...
خريدار: سلام، آقا دستم به دامنت ...
ساقي: چيه داداش؟ چي لازم داري
خريدار: ترامادول ميخوام
ساقي: من فقط عمدهاي كار ميكنما
خريدار: يعني چي؟
ساقي: يعني ۱۰۰۰ بسته به بالا
خريدار: من اونقدرا مصرف ندارم آخه
ساقي: حالا چون تويي ۵۰۰ تايي هم ميدم، قيمت عمده ميدم بت بستهاي ۱۰ هزارتومن به پنج ميليون!
خريدار: قرصاش خوبه؟
ساقي: درجه يك! عالي! هركي خورده راضي بوده
خريدار: خب باشه بيار برام
(ساقي با موتور ميرود ته کوچه و برميگردد)
ساقي: بيا دادش!
خريدار: عه! اينا كه روش نوشته استامينوفن
ساقي: ميدونم، روش اينجوري نوشتن كه بتونن وارد كنن از مرز!
خريدار: مطمئني؟ چه تضميني هست استامینوفن نباشه؟
ساقي: داداش منو همه ميشناسن، اين خودش بهترين تضمينه!
خريدار: شما اسمتون چيه؟
ساقي: بنده قاضيزاده هاشمي هستم!
خريدار: عه؟! شما نسبتي با وزير بهداشت ندارين؟
ساقي: به كسي چيزي نگیا، خودشم!
خريدار: وا، ولي توي تلويزيون كه چهرهتون جور ديگهست!
ساقي: به خاطر افكتهاي تصويريه! چيكار ميكني آخر؟ خريداري؟ توقف بيجا مانع كسب است.
خريدار: باشه ديگه، به اعتبار شما ميخرم! الحق كه تا ۱۴۰۰ با روحاني!
پ
ارسال نظر