۵۹۸۳۳۶
۷ نظر
۵۰۱۰
۷ نظر
۵۰۱۰
پ

استادیوم برای زنان، زندانِ مهریه برای مردان!

به نظر می‌رسد بخشی از موج عظیمی که این روزها در اصرار به حضور زنان در ورزشگاه‌ها ایجاد شده، تلاش برخی شهروندان و به ویژه مردان برای «روشنفکرنمایی» است و نباید چندان به فلسفه سازنده آن دل خوش کرد.

روزنامه تماشاگران امروز - رسول بهروش: به نظر می‌رسد بخشی از موج عظیمی که این روزها در اصرار به حضور زنان در ورزشگاه‌ها ایجاد شده، تلاش برخی شهروندان و به ویژه مردان برای «روشنفکرنمایی» است و نباید چندان به فلسفه سازنده آن دل خوش کرد.

۱: «حتی اگر فقط یک زن در سراسر ایران دوست داشته باشد برای تماشای فوتبال راهی ورزشگاه شود، باید حق او را بدهیم و زمینه‌ای فراهم کنیم که او بتواند به این فعالیت سالم و عاری از زیان بپردازد»‌؛ این مطلب استثنائا از نتیجه‌گیری شروع می‌شود. پس از دیدگاه نویسنده مشکلی با اصل حضور زنان در استادیوم‌ها وجود ندارد اما در جزئیات بحث‌های فراوانی قابل طرح است که نمی‌توان بی‌تفاوت از کنار آنها عبور کرد.
استادیوم برای زنان، زندانِ مهریه برای مردان!

2: به نظر می‌رسد بخشی از موج عظیمی که این روزها در اصرار به حضور زنان در ورزشگاه‌ها ایجاد شده، تلاش برخی شهروندان و به ویژه مردان برای «روشنفکرنمایی» است و نباید چندان به فلسفه سازنده آن دل خوش کرد. به هر حال این یکی از کم‌هزینه‌ترین راه‌ها برای آن است که نشان بدهیم آدم‌های مدرن و متمدنی هستیم و دغدغه‌های دگراندیشانه اجتماعی داریم‌؛ ضمن آنکه این روش -نه البته برای همه مدافعان آن- می‌تواند شیوه‌ای مطلوب برای جلب توجه مخاطبان خاص هم قلمداد شود!
مشخصاً اینکه روزی صد بار داد بزنیم «زنان را به ورزشگاه راه بدهید» خیلی راحت‌تر از آن است که واقعاً شهروند سالم و بی‌آزاری باشیم، در خیابان و فضای مجازی چشم‌چرانی نکنیم، از حریم دیگران رد نشویم، آشغال‌مان را کف آسفالت نریزیم، راه و بیراه بقیه مردم را قضاوت نکنیم و سرمان به کار خودمان باشد.
آنها را هیچکس نمی‌بیند اما پست‌ها و توییت‌های حمایت از ورود زنان به ورزشگاه‌ها، کاملاً توی «چشم» است و می‌تواند کارایی تبلیغاتی بالایی داشته باشد. در نظرسنجی برنامه نود گزینه ورود زنان به استادیوم به عنوان جدی‌ترین درخواست از وزیر ورزش بیشترین رأی را می‌آورد اما خیلی از همان مردمی که چنین گزینه‌ای را پیامک کرده‌اند، در اماکن عمومی رکیک‌ترین الفاظ را به زبان می‌آورند و بدترین رفتارهای مدنی را مرتکب می‌شوند. بالاخره ما همین مردمیم‌؛ مشارکت‌کنندگان در نظرسنجی نود که از کره مریخ نیامده‌اند!

3: اگر اینقدر که مردها روی ورود زنان به استادیوم اصرار دارند خود زن‌ها مایل به استیفای چنین حقی بودند، قطعاً تا به حال در این زمینه گشایشی حاصل شده بود. در حال حاضر شاید بیش از دوسوم محتوایی که در این زمینه تولید می‌شود، توسط مردهاست. چه در عالم ستاره‌ها و چه در دنیای شهروندان عادی، عمدتاً این مردها هستند که غم پشت در ماندن زنان را می‌خورند. این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که در تاریخ معاصر ایران زنان به وضوح نشان داده‌اند اگر «واقعا» چیزی را بخواهند، آن را به دست می‌آورند.
حق طلاق، انتخاب محل سکونت، کار کردن بیرون از خانه، به روزرسانی نرخ مهریه، پاک شدن سابقه طلاق از شناسنامه و حتی مسئله «حجاب» از جمله مهم‌ترین امتیازاتی بوده که در چند دهه گذشته زنان با اصرار خودشان آن را به صورت قانونی یا عرفی تصاحب کرده‌اند. اگر در دهه شصت تصویری از پوشش امروز زنان ایرانی در پیاده‌روهای تهران و سایر شهرهای بزرگ به مردم نشان می‌دادی و سوگند می‌خوردی که این ایران 30سال بعد است، احتمالاً تو را به جنون متهم می‌کردند اما نه گشت ارشاد و ون‌هایش، نه صداوسیما و برنامه‌هایش و نه شهرداری و بنرهایش نتوانستند حجاب را به همان شکل و سبک و سیاقی که دولتمردان دوست دارند بین زنان تثبیت کنند.
به همین منوال اگر اشتیاق زنان برای حضور در ورزشگاه‌ها هم جدی بود، حتماً در همه این سال‌ها به آن دست می‌یافتند. در همین ماجرای اخیر بعد از آن همه هیاهو، فقط 10زن ایرانی در بازی با سوریه پشت درهای استادیوم آزادی تجمع کردند و خواهان حضور در ورزشگاه شدند، در حالی که اگر این تعداد 10هزار یا پنج هزار یا حتی یکهزار نفر بود، قطعاً موضوع همین حالا در نهادهای مهم کشوری مورد بررسی قرار می‌گرفت. البته این مسئله صرفا منحصر به جامعه ایرانی نیست‌؛ چنان‌که در بسیاری از کشورهای اروپایی با وجود سابقه چندده ساله حضور هر دو جنس در ورزشگاه‌ها هم نرخ استقبال زنان از مسابقات فوتبال قابل مقایسه با مردان نیست.

4: طنز ماجرا این است‌؛ بسیاری از مردانی که در حمایت از حضور زنان در ورزشگاه گریبان پاره می‌کنند، خودشان تجربه چندانی از حضور در این محیط ندارند و بعضا سال‌هاست که سری به ورزشگاه محل برگزاری یک بازی مهم نزده‌اند. بنابراین نمی‌توان بر این جماعت خرده گرفت که چرا اینقدر سهل و آسان در مورد ضرورت فوری حضور زنان در ورزشگاه سخن می‌گویند و مثلاً طوری حرف می‌زنند که انگار اگر همان یک مأمور نیروی انتظامی از جلوی در کنار برود، همه مشکلات حل است.
به شهرستان‌ها و بسیاری از ورزشگاه‌های دور از شهر مثل یادگار تبریز و غدیر اهواز و ثامن مشهد و فولادشهر اصفهان کاری نداریم‌؛ شما فکر می‌کنید در همین ورزشگاه آزادی با این مختصات، خروج امن چند هزار زن در ساعات ابتدایی شب و به منزل رسیدن مطمئن تمام آنها پروژه راحتی است؟
تردیدی نیست که روزی باید به سمت ایمن‌سازی فضا برای حضور زنان حرکت کنیم اما امروز شرایط تحقق این مهم به هیچ‌وجه فراهم نیست. یادتان باشد ما داریم در مورد جامعه بیماری حرف می‌زنیم که در آن «یک دوست» آتنای هفت ساله و معصوم را در چند قدمی پدرش ربود؛ جامعه‌ای که حجم اخبار زشت و تکان‌دهنده‌اش در مورد تجاوز به دختران خردسال هر روز بیشتر و عجیب‌تر می‌شود.
کاش اولویت‌ها را درست تشخیص بدهیم و این همه زوری را که برای حضور زنان در ورزشگاه‌ها می‌زنیم صرف ایمن‌سازی مراکز شهر و معابر عمومی کنیم‌؛ جایی که یک تبعه خارجی نتواند ماه‌ها دختران ایرانی را در کنار ایستگاه متروی شهید باقری در جوی آب سرنگون کند، آزار جنسی بدهد و البته تا زمان تلاش‌های خودجوش خانواده چهارمین قربانی، گرفتار قانون نشود. جایی که یک پدربزرگ به واسطه آموزش ندیدن بچه‌های بی‌گناه این سرزمین و فقدان چتر حمایتی محکم بر فراز سر آنها نتواند نوه خردسالش را طعمه لذتجویی‌های کثیف و سرکوب شده‌اش قرار بدهد و یک ناپدری مریض و بی‌شرف بیش از 70بار به دختر بچه همسرش تجاوز نکند. بعضی کارها، پروژه‌ها، فشارها و آموزش‌ها واقعاً نیاز بیشتری به اراده جمعی ایرانیان دارد؛ اراده‌ای که بخش عمده‌ای از آن امروز فقط معطوف به گذراندن زنان از گیت‌های ورودی ورزشگاه‌ها شده است.

۵: کاش از پس این همه پافشاری مردانه برای حضور زنان در ورزشگاه‌ها، کمی بوی مهربانی و نوع‌دوستی حقیقی (و نه تبلیغات و نمایش دادن) به مشام می‌رسید. کاش رفتارهای سازنده اجتماعی‌مان متعادل بود و در آن صورت می‌فهمیدیم که جامعه به شکل واقعی و متوازن رو به پیشرفت است. مثلاً کاش همین‌طورکه مردان از همه قماش به آب و آتش می‌زنند که مجوز حضور زنان در استادیوم‌ها را بگیرند، زنان هم کمپینی در مورد زندانیان مهریه تشکیل می‌دادند و برای رهایی چند هزار سرپرست خانوار در بند تلاش می‌کردند. کاش در همه این سال‌ها تقلای مختصری می‌دیدیم از چند بانوی سرشناس و سوپراستار که موج شتابنده «کاسبی مهریه» را تقبیح کنند و به فالورهای پرشمارشان گوشزد کنند تاوان عشق و جنون، غل و زنجیر نیست.
همزمان با موج اخبار مربوط به پشت در ماندن زنان ایرانی در بازی با سوریه، خبر دیگری داشتیم در مورد زنی که فقط ۲۴روز بعد از آغاز زندگی مشترک به بهانه چاق بودن همسرش(!) درخواست طلاق داده و مهریه ۵۰۰ سکه‌ای‌اش را به اجرا گذاشته اما آیا هرگز کسی کمپینی برای «نه» گفتن به این مدل وقیحانه از اخاذی تشکیل داده؟ اگر حضور زنان در ورزشگاه با منع از سوی دولتمردان مواجه است، مصایب پرشمار مهریه و چیزهایی شبیه آن به عادات و آداب خود مردم مربوط می‌شود و صددرصد ریشه اجتماعی دارد اما چون حرف زدن در این مورد خیلی روشنفکرانه به نظر نمی‌رسد و حتی ممکن است بوی تحجر و سنت بدهد، کسی لام تا کام سخن نمی‌گوید.

۶ : منع ورود بانوان به ورزشگاه‌ها یک دغدغه زنانه فرعی است که امروز با شدتی عجیب اولویت پیدا کرده و در کانون توجهات قرار گرفته اما درست در همین شرایط انواع دغدغه‌های جدی مردانه در همین جامعه وجود دارند که به هیچ گرفته می‌شوند؛ از گرفتاری رکود و بیکاری و ورشکستگی کارخانه‌ها و قاچاق کالا که تبعاتش عمدتاً مردان را به عنوان مسئول سنتی تأمین خانواده آزار می‌دهد تا رنج کهنه‌ای به نام خدمت سربازی اجباری و همگانی که در ساختار اداری کشور ایران به مسئله‌ای لاینحل می‌ماند.
در همین روزهایی که خبر پشت در ماندن چند زن ایرانی در مقابل ورزشگاه‌ها به تیتر اول رسانه‌ها تبدیل شد، خبرهای تلخ و جداگانه‌ای داشتیم در مورد به رگبار بسته شدن سربازان وظیفه بی‌گناه توسط تعدادی از هم‌خدمتی‌های‌شان که بدون شرایط روانی استاندارد لباس رزم پوشیدند و به سیم آخر زدند. به آن اخبار چقدر توجه شد؟
در مورد این دو سال عمر مفید جوانان ایرانی که به جای صرف در راه مهارت‌آموزی و کمک به اتصال مفید آنها به بازار کار و صنعت در مسیر رژه و سینه‌خیز و کلاغ‌پر می‌گذرد چقدر محتوا تولید شده؟ در ضرورت قوی بودن بنیه نظامی و دفاعی کشور جای کوچکترین تردیدی نیست اما آیا واقعاً هنوز شیوه سربازی اجباری بهترین و به صرفه‌ترین راه برای رسیدن به این هدف است؟ ما در مورد این مسائل چقدر سخن می‌گوییم و در مورد حضور زنان در استادیوم‌ها چقدر جدل می‌کنیم؟
البته که هیچ مشکلی نباید ما را از پرداختن به مشکلی دیگر بر حذر بدارد اما منصفانه قضاوت کنید که با شرایط کنونی جامعه ایرانی، بحث راهیابی آزادانه زنان فوتبال‌دوست به سکوی استادیوم‌ها در چه اولویتی از دغدغه‌های شهروندی و حتی جنسیتی قرار دارد؟
کاش پشت این بحث‌های شیک و خوشرنگ، نگرانی خالص ما برای همنوعان و هموطنان‌مان وجود داشت اما افسوس که در بخش بزرگی از غائله، رد پای تلاش برای خودنمایی و جلب توجه و تحسین‌های مجازی احساس می‌شود. آخرش هم کار به جایی می‌رسد که دولتمردان دلسوز می‌توانند با نشاندن فیلتر شده تعدادی زن در برخی ورزشگاه‌های ایران، ژست انجام تکلیف بگیرند و ادعا کنند تمام مطالبات جامعه نسوان را پرداخت کرده‌اند. منتظر بمانید و آن روز را ببینید!
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • نسترن

      واقعا مردا کاسه داغ تر از اش شدن

      بجا اینکه حمایت کتت مه امنیت شغلی داشته باشیم تا یه بچه چیزی به دنیا اومد یدفعه پرتم.ن نکنن بیرون یا اینکه تو خیابون امنیت روانی داشته باشیم دست نهادن رو چیزی که بیشتر به نفع خودشونه تا زنا ماهیگری های سیاسی هست جزش البته

    • بدون نام

      جامعه انقدر مشکل داره که نمیدونیم کدومش رو درست کنیم.....واقعا توش موندیم...

    • شهروز

      درود بر شرفت آقای نویسنده....

    • مری

      ادمین جان فقط مطالبی رو میزاری که یه حرف می زنن حتی منفی هم نمیشه داد
      کاملاً معلومه که همه مردم مثه نویسنده فکر می کنن خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

    • مرتضی

      اول زندانیان مهریه رو از زندان در بیارید ؛ بعدش زنان رو وارد ورزشگاه کنین

      پاسخ ها

      • بدون نام

        زنان همه ارزوی رفتن به ورزشگاه ودیدن مسابقه مردان را ندارن اگر هم اجازه دهند با حجاب که عرف جامعه است در قسمتی که به خانوم ها مربوط است بنشینن ورعایت قانؤن وادب واحترام نسبت به هم را رعایت کنند اگر هم فقط خانم ها هستند خوب مشگلی برای حضور وتماشاچی مسابقه که همه خانم هستند نیست اما مهریه حالا که خیلی از خانم ها طبق امار بدست امده از چند روز بعد عقد یا چند ماه در مدت کوتاهی بعد از عقد مهریه را اجرا گذاشته مرد راهی زندان شده باعث بیکاری افسردگی وبد بینی به اینده وزیر پا گداشتن غرور مرد شده دولت یه تصمیمی بگیرد مهر را اندلاستتائه بنویسند هیچمقدار ار مهررا اول طلب نکنند ماهانه اون هم باندازه خرجی بدهد اگر خانم هایی که مال میخواهند مثلا زمین خانه اول مهر کنند واونهایی که قصد زندگی ندارن تجارت می کنند کسی هم جلو دارشون نیست دو بار سه بار بلکه بیشتر بهم می زنند کلی پول گیرشون میاد اینی که میگم دیدم به امار طلاق بعد عقد نگاه کنید نه اون دختر دیگه اهل زندگی میشه نه اون مرد دیگه بفکر زن گرفتن می افته اگر اینطور که گفتم شاید خواسته خیلی ها باشه امجام بشه واقعا فصد زندگی داشته باشند میـمونند نبا شن هم براحتی جدا می شن دست از پز مهریه انداختن و گرفتن بردارید

    • بدون نام

      چرا به این همه اهانت که به خانمهای جوان شاغل در ادارات از سوی همکارانشان با پیشنهادهای بی‌شرمانه می شود کسی اعتراض نمکنه. چرا رفتن به ورزشگاه برای یک خانم اینقدر مهم شده اما نداشتن امنیت اخلاقی در جامعه مهم نیست.

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج