دکتر محمدعلی آرامی- متخصص مغز و اعصاب در روزنامه شرق نوشت: کشور ما حوادث طبیعی ویرانگر بسیاری به خود دیده است که برخی از آنها نوستالژی دردناکی در حافظه جمعی ما برجای گذاشتهاند.
دکتر محمدعلی آرامی- متخصص مغز و اعصاب در روزنامه شرق نوشت: کشور ما حوادث طبیعی ویرانگر بسیاری به خود دیده است که برخی از آنها نوستالژی دردناکی در حافظه جمعی ما برجای گذاشتهاند.
زلزله سلماس را از کودکی بهعنوان فاجعهای مهیب از زبان پدربزرگان و مادربزرگانم شنیدهام و زلزلههای بوئینزهرا و رودبار را بسیاری از ایرانیان به یاد دارند. هنگام وقوع فجایع انسانی، حس همنوعدوستی و همدردی آدمیان به اوج خود میرسد.
همانند سایر پدیدههای اجتماعی جوامع در حال گذار، اینجا نیز شیوههای سنتی با روشهای مدرن درهم آمیخته میشود. در دنیای امروز سازماندهی و درایت علمی مهمترین عامل موفقیت و با بهترین بازدهی تلاشهای انسانها همراه است. تمرکز تلاشها و کمکها تحت یک مدیریت علمی و سازماندهیشده تنها راه مؤثر برای سودمندی چنین تلاشهایی است.
از این منظر ما هیچ فرقی با جوامع دیگر نداریم. اقدامات پراکنده نهتنها در شرایط فجایع بزرگ چندان کارساز نیستند، بلکه برعکس امکان دارد از تأثیر کمکها بکاهند.
اگر نظارت بر یک نهاد بزرگ ممکن نیست و سلامت آن زیر سؤال باشد، پس چگونه میتوان به دهها فرد یا مؤسسه کوچک و تازهتأسیسشده اعتماد کرد؟ البته افراد زیادی وجود دارند که قابلاعتماد مردم هستند و ظاهرا وجوه قابلتوجهی هم مردم در اختیارشان قرار دادهاند، ولی توان نظارتی این افراد بر نحوه صحیح خرجشدن این کمکهای مالی و غیرمالی چقدر است؟ چه امکانات قویای برای شناسایی نیازها، حملونقل، خرید و تهیه مایحتاج نیازمندان و از همه مهمتر توزیع صحیح امکانات خریداریشده در اختیار این عزیزان است؟
تمام این مراحل نیازمند سازمانی است متمرکز با سیستم اطلاعاتی قوی و در ارتباط با سایر بخشها و نهادهایی که در صورت نیاز امکانات و تواناییهای خود را در اختیار نهاد متولی قرار میدهند.
با توجه به تجارب تلخی که از زلزلههای پیشین کشورمان داشتهایم، آیا زمان آن نرسیده است که یکبار برای همیشه به شیوهای علمی، بومیشده، به بهترین، مؤثرترین و سریعترین راه دست یافته و آن را به اطلاع همه مردم دور و نزدیک به محل رخداد برسانیم؟ چرا باید پس از اینهمه سال تجربه و مطالعه و دسترسی به امکانات مختلف جهان مدرن، همچنان به شیوههای سنتی، ناکارا و متأسفانه غلط و حتی زیانبار روی آوریم؟ در کشوری که هر لحظه امکان وقوع زلزله وجود دارد، لازم است مردمانش بدانند که بهمحض وقوع آن، بهترین و سریعترین کار ممکن چیست، نهاینکه روی به یافتن روشهای تازه بیاورند.
استدلال «عدم اعتماد به نهادهای دولتی» بهنظر من نشان از همان عقبماندگی سنتی دارد که حتی در اندیشه و عمل روشنفکران و افراد شناختهشده و محبوب جامعه ما نیز دیده میشود. اگر نهادهای دولتی قابلاعتماد نیستند پس چرا امنیت، آموزش، بهداشت و... خود را به دولت میسپاریم؟ واقعیت این است که هیچ دولتی دولت ایدهآل نخواهد بود مگر آنکه مدام در معرض پرسشگری و مطالبه مردم قرار گیرد. فساد دولتی با رویگردانشدن از دولت قابلرفع و کاهش نیست. دولت یک امر مدرن است و مواجهه با دولت نیز نیازمند سازوکارهای امروزین و شناختهشده است.
استهلاک پول و امکانات مردم و توزیع غیراصولی، غیرفنی و نامتناسب آنها به بهانه عدم اعتماد به نهادهای دولتی نتایج نامطلوبی به دنبال دارد که موارد فوق تنها بخشی از آنهاست. اگر چنین امری رایج شود و در وقایع دیگر نیز سرمشق مردم قرار گیرد، تردیدی نیست که پای افراد سودجو در لباس خیرخواهی باز خواهد شد که شناخت و کنترل آنها راحت نخواهد بود. فراموش نکردهایم که قهرمان ورزش ملی و محبوب دلهای مردم بودن دلیل داشتن توانایی اداره شهری بزرگ نیست.
درست این است که افراد شناختهشده که دارای مقبولیت و محبوبیت اجتماعی هستند، مردم را به کمک از طریق نهادهای دولتی و غیردولتی باسابقه و شناسنامهدار تشویق و توصیه کنند و خود نیز بهعنوان سرمشق چنین کنند. از طرف دیگر با توجه به موقعیت اجتماعی خود پیگیر نحوه توزیع این کمکها باشند. آنان از قدرت نقد و نظارت بالایی برخوردار هستند و به مدد دوستداران بیشمار و امکانات مختلفی که برای ارزیابی عملکرد مسئولان دارند، میتوانند ناراستیها و ناکارآمدیها را نشان دهند و بهاین وسیله با پاسخگوکردن مجریان بهتدریج در بهبود و ارتقای کیفی اقدامات کمکرسانی کشور مؤثر باشند و وظیفه ملی و روشنفکری خود را بهجا آورند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
بجای درست کردن ریشه دنبال هرس شاخه ایم