۷۰۶۶۰
۵ نظر
۵۰۳۵
۵ نظر
۵۰۳۵
پ

گزارشی از وضعیت ساکنان خیابان ریزش‌کرده

بابک زنجانی خانه‌ های «ایران‌زمین» را می‌خرد

اینجا «ایران‌زمین» است؛ خیابانی در «شهرک غرب» با خانه‌های چند ده‌میلیاردی‌اش که حالا صاحبانشان در هتل آزادی اسکان پیدا کرده‌اند. ساعت پنج‌صبح روز ۱۳ مهر بود که صدای مهیب ریزش، خواب اهالی ایران‌زمین را آشفته کرد.

روزنامه شرق: اینجا «ایران‌زمین» است؛ خیابانی در «شهرک غرب» با خانه‌های چند ده‌میلیاردی‌اش که حالا صاحبانشان در هتل آزادی اسکان پیدا کرده‌اند. ساعت پنج‌صبح روز ۱۳ مهر بود که صدای مهیب ریزش، خواب اهالی ایران‌زمین را آشفته کرد.

علت صدا ریزش ضلع شمالی پروژه شرکت ستسا متعلق به بابک زنجانی بود. جاده ضلع شمالی فروریخته است و خانه‌ها تخلیه شده‌اند. اجازه ورود به پروژه را نمی‌دهند. مرد مسنی که کلاه ایمنی بر سر دارد و از قرار یکی از مدیران پروژه است، با خانم میانسالی از مالکان محل در حال گفت‌وگو است. مرد مسن می‌گوید: «ببینید آقای زنجانی که شخصا نمی‌آیند برای خرید خانه با شما صحبت کنند نماینده می‌فرستند.» راهی خیابان منتهی به پروژه می‌شوم. انتهای حیاط خانه‌ها حالا به جاده که نه به گودالی فروریخته و مهیب ختم می‌شود.

بیل مکانیکی در کنار گودال در حال خاکریزی است. کمی پایین‌تر لاشه کانکس‌ها به چشم می‌آید. انتهای گودال ختم می‌شود به گودبرداری با ارتفاع ۵۰ و مساحت سه‌هزارمتر که پر از آب شده است. گودال آبی که از شکستن لوله آب و فرونشست ایجاد شده است. ساکنان از ترس جانشان رفته‌اند، از آن صبحی که با صدای مهیب از خواب پریدند و با پیژامه به خیابان آمدند تا حالا که آواره هتل و خانه اقوام شده‌اند. تک و توک اهالی برای سرزدن به خانه‌هایشان حضور دارند.

ماشین کلانتری برای حفاظت از خانه‌های خالی‌مانده دایما در حال گشت‌زنی است. دیوارهای خانه‌ها ترک‌های عمیقی برداشته است. زنگ خانه‌ها را می‌زنم، کسی جواب نمی‌دهد. بالاخره خانم مسنی جواب می‌دهد. ‌می‌گوید: «از خرداد خانه‌ها شروع کرده بود به ترک‌برداشتن، نامه نوشتیم، اعتراض کردیم اما هیچ‌کس توجه نکرد. از دو سال پیش پروژه شروع شد. یواش‌یواش کوبیدند، قبلا اینجا تالار سبز بود، سپاه بود، بسیج بود همه را کم‌کم کوبیدند.

کوبیدنشان چهارماهی طول کشید. بعد از آن تاکنون در حال گودبرداری هستند. حالا هم ۴۵متر رفتند پایین و معلوم است غیراصولی است. همه خانه‌ها به خاطر این ترک برداشتند.» او می‌افزاید: «پیشنهاد خرید دادند اما من دوست ندارم خانه‌ام را بفروشم، تازه‌ساخت است خانه‌های دیگر کلنگی است. البته فقط حرف زدند و قیمت ندادند باید کارشناس بیاید.» دوباره پرسه می‌زنم. ظاهری پسرک جوانی است با گرمکن و شلوار مارک که ساکن یکی از این خانه‌هاست.

خانه سه‌طبقه است با حیاطی بزرگ. درباره صبح حادثه می‌گوید: «ساعت یک ربع به پنج بود که نگهبان کوچه زنگ را زد و گفت بیایید از خانه بیرون؛ دارد می‌ریزد. ما خواب و بیدار بودیم که یکی از همسایه‌ها گفت ریخت و صدای مهیب و وحشتناک آمد. نصف خیابان ریخت و ما خیلی سریع ماشین‌ها را جابه‌جا کردیم و سر کوچه گذاشتیم. بعد رفتم سر کوچه دیدم خیابان رفته پایین، لوله ترکیده بود و آب هم داشت با فشار بیرون می‌زد. تازه اگر یک ساعت دیرتر ماموران شرکت آب و فاضلاب می‌رسیدند، خانه ما هم می‌رفت.

بعد هم کانکس سقوط کرد و سقوط آن هم صدای مهیبی داشت که همه ترسیدند. کلانتری که آمد اقدام کرد آب و فاضلاب و آتش‌نشانی از راه رسیدند.» ظاهری ادامه می‌دهد: «مرتبا می‌آمدند ترک‌ها را اندازه‌گیری می‌کردند، هفته پیش هم آمدند، دونفر از شرکت ستسا، همکارشان اندازه‌گیری کرد با کولیس وقتی عدد را گفت آن دیگری که یادداشت می‌کرد شک کرده بود، متعجب پرسید: چرا اینقدر؟ زیاد شده! دوباره و سه‌باره اندازه‌گیری کردند همان بود و رفتند. الان ترک عمیقی هم در حیاط ما ایجاد شده که جدید است.»

او درباره فروش خانه‌شان می‌گوید: «هنوز فقط صحبتش است و جلو نیامدند. البته ما شکایت کردیم باید ببینیم چی می‌شود.» راننده یکی از جرثقیل‌ها پسر جوان نارنجی‌پوشی است که گوشه‌ای ایستاده و مشغول صحبت با یکی از خانم‌های میانسال ساکن محل است. می‌گوید: «یکی از برج‌ها هم خالی کرده است اما آن دوتای دیگر را خطری تهدید نمی‌کند.» وی یادآور می‌شود: «ما اینجا بودیم که خیابان فروریخت. آب نشتی داده بود. تقریبا از ۱۰ روز قبل آب نشتی می‌داد، به آبفا گفتند، آبفا گفته بود اینجا لوله نیست. این لوله در نقشه نبود چون قدیمی بود.

هرچی آمدند نگاه کردند گفتند نه چیزی نیست. اما اینها چاه زدند مرتب پر آب می‌شد گفتند که نشتی دارد. آبفا می‌گفت همچین لوله آبی نداریم اینجا، تا اینکه نم و رطوبت زیاد شد به دیوار بتنی فشار آورد و فرو نشست.» او ادامه می‌دهد: «از سر شب خیابان ترک خورده بود و داشت بیشتر می‌شد. ما شب‌کار بودیم در این اتاقی که خراب شده است. آمدیم بیرون. دیدیم اتاق خیلی دارد صدا می‌دهد؛ صداهای عجیب‌وغریب. آمدیم بیرون تو ماشین خوابیدیم.

کم‌کم دیدیم خیابان دارد می‌رود. قبل از اینکه خراب شود، خیلی ببخشید همسایه‌ها با لباس خواب پریده بودند بیرون. خانه‌هایشان صدا می‌داد. صدایش عجیب‌وغریب و وحشتناک بود.» او می‌افزاید: «پروژه دارد کار می‌کند. ۱۰متر گودبرداری مانده، باید فونداسیون ببندند، موتور‌بندی کنند. پربتنش کنند، تا بیاید بالا و کار شروع شود. از یک طرف برق اتصالی کرد، از یک طرف آب بود، از یک طرف گاز بود، اصلا یک وضعی. مثل جهنم بود. خداروشکر برای کسی اتفاقی نیفتاد.» از او درباره حقوقش می‌پرسم. پاسخ می‌دهد: «الان من سه‌تومن طی کردم، با اضافه‌کار ۵/۳ می‌شود.

به‌کارگرها یک‌ونیم و یک‌میلیون‌ودویست می‌دهند. بستگی به ‌کارشان دارد. ما برای خود شرکت کار می‌کنیم؛ هشت، ۹سال است. قبل از این شرکت نفت بودم و باغ پرندگان.» می‌پرسم: «کدام قسمت شرکت نفت بودید؟» می‌گوید: «شرکت نفت پالایشگاه اراک بودیم.» آن‌طرف‌تر زن مالک که داشت با یکی از مسوولان پروژه صحبت می‌کرد با چند نفر دیگر مشغول صحبت هستند. به سراغشان می‌روم. زن ناراضی است: «الان برای اینکه آراممان کنند گفته‌اند همه را می‌خریم. من متضرر شده‌ام، خانه‌ام را قولنامه کرده بودم، خریدار فسخ کرده است. کناری هم اجاره داده بود آن هم فسخ کرد.»

مرد میانسالی همکلام او می‌شود: «الان شما قشنگ می‌توانی بفروشی. دوبرابر می‌توانی بفروشی.» زن پاسخش را می‌دهد: «نمی‌دهند. دیروز به من گفتند شب تماس می‌گیریم. هنوز معلوم نیست دارند تصمیم می‌گیرند بخرند یا نه. می‌گویند در اولویت این سه خانه هستند که ترک‌هایشان زیادند و بَر‍ِ خیابان هستند. بعد پشتی‌ها که ترک خوردند بعد به ما می‌رسد. اما دیروز که شورای شهر اینجا بودند گفتند همه را می‌خریم. ناراحتی ندارد. بابک زنجانی اینقدر پول دارد، دوبرابرش را می‌دهد، از قیمت کارشناسی هم بالاتر می‌دهد.

اما این حرف‌ها برای یک ساعتی بود که شورای شهر و مسوولان شهرداری اینجا بودند تا غایله بخوابد.» زن ادامه می‌دهد: «الان هم تماس گرفتند گفتند بابک زنجانی آمده من با عجله آمدم آنقدر که دکمه‌های روپوشم را در خیابان بستم. بابک زنجانی صبح آمده یک‌دقیقه سر زده و رفته شورای شهر.» او می‌افزاید: «الان به‌نظرم تنها همین سه‌تا خانه را می‌خواهند بخرند. اول برای آرام‌کردن، مردم را بردند هتل آزادی و استقلال. گفتند تخلیه کنید گفتیم کجا برویم گفتند بروید هتل استقلال و آزادی. من گفتم: متضرر شدم. گفتند: ما پرداخت می‌کنیم.

گفتم: توافقنامه و قولنامه در بنگاه است خودتان بروید.» مرد میانسال می‌گوید: «من خودم بنگاه‌دارم بیایید آنجا بنویسم برایتان، کدام بنگاه رفتید؟ من املاکی هستم.» زن می‌گوید: «اتفاقا گفتند املاکی‌ها می‌آیند با شما صحبت می‌کنند که قیمت را ببرند بالا شما نفروشید. من هم گفتم آقا من قیمت کارشناسی را قبول دارم.» مرد املاکی می‌گوید: «قیمت کارشناسی اینجا متری ۲۲‌میلیون است. البته زمین.»

زن می‌پرسد: «ساختمان چقدر است؟»

مرد املاکی پاسخ می‌دهد: «باید ببینید تمیزی‌اش چطور است، اما ساختمان‌های اینجا بیشتر کلنگی است. ۲۵، ۲۶ساله متری ۲۴‌میلیون می‌شود. نوساز باشد یا بازسازی‌شده شاید تا ۳۰تومن هم بخرند. چون بَرِ خیابان است کشش دارد برای کارهای دیگر. معامله کنید برود، می‌شود مثل گلستان که نمی‌توانی یک‌ثانیه بایستی.» زن میانسال آهی می‌کشد و با حسرت می‌گوید: «اینجا دنج‌دنج بود، یک بازارچه بود که ۲۵سال تعطیل بود. بهترین موقعیت را در این منطقه داشت اما با این پروژه خراب شده است.»

حالا باید دید سرنوشت پروژه تجاری - اداری سه‌هزارمتری بابک زنجانی در ایران‌زمین چه می‌شود؛ پروژه‌ای که زنجانی در دولت پیشین در کمیسیون ماده ۵ وزارت مسکن و شهرسازی مجوز گودبرداری ۵۰متری‌اش را گرفت و حالا تا ۴۵متر پیش رفته است. زنجانی اگر بخواهد تنها سه خانه «بر» پروژه را که به‌خاطر فرونشست خیابان دچار آسیب شدید شده بخرد باید ۲۶میلیاردو۴۰۰‌میلیون‌تومان بپردازد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • niloofar

      این بابک زنجانی اگه بخواد میتونه کل تهران هم بخره نفت که تمومی نداره میفروشه پولشم خرج میکنه...

    • حمیدرضا

      متاسفم واسه مملکتی که امثال بابک زنجانی با باند بازی و زد و بند کلی ثروت جمع میکنن و جوانان مملکت با درآمدهای ناچیز زندگی میکنن
      ای کاش آقای زنجانی صاحب یک تولید یا صنعت بود ،اگر از این راه ثروت جمع میکرد آدم ناراحت نمیشد اما ایشون فقط با دلال بازی و زد و بند ثروتمند شده ،نمیدونم چرا مسئولین ایشون وقتی داشت بازار ارز رو مختل میکرد دستگیرش نکردن اونوقت توی تلوزیون نشون میداد رفتن چند تا از این دلال ها خرده کار دلار رو توی خیابون دستگیر کردن ،آدم خنده ش میگره بخدا البته خنده ی تلخ

    • سیاوش

      در این دنیای درویشی / قره پول گورر هر ایشی - مصرع دومش ترکی است به این مفهوم پول می تواند همه کاری را انجام دهد

    • فرانک

      لطفا عکس آقای زنجانی را چاپ کنید تا ما بهتر بشناسیمشان

    • سمینه

      بنظرم این آقای زنجانبی بهتره به جای خرج کردن پولاش توی این کارای بیهوده به چندتا جوون دم بخت کمک کنه تا دعا اونا ضامن سلامتی ایشون و خانواده اشون باشه

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج