۷۰۷۴۹۲
۷ نظر
۵۰۰۵
۷ نظر
۵۰۰۵
پ

شب دلهره آور برای سه کوهنورد در ارومیه

سه مرد جوان گرفتار در ارتفاعات میرداوود ارومیه نجات پیدا کردند. این سه نفر برای گردش و استراحت به کوه‌های اطراف روستای مارمیشو در آذربایجان‌غربی رفته بودند که در راه برگشت میان صخره‌های بلند و دره‌های عمیق آن منطقه گرفتار می‌شوند.

روزنامه شهروند: سه مرد جوان گرفتار در ارتفاعات میرداوود ارومیه نجات پیدا کردند. این سه نفر برای گردش و استراحت به کوه‌های اطراف روستای مارمیشو در آذربایجان‌غربی رفته بودند که در راه برگشت میان صخره‌های بلند و دره‌های عمیق آن منطقه گرفتار می‌شوند.

آنها پس از ناامید شدن از یافتن راه نجات از نیروهای هلال‌احمر درخواست کمک می‌کنند. اما عملیات امداد و نجات به دلیل صعب‌العبور و کوهستانی بودن منطقه بیش از ١٣ ساعت طول می‌کشد و این سه مرد جوان مجبور می‌شوند شب تا صبح را در همان کوهستان بدون هیچ امکاناتی سپری کنند. اما درنهایت آنها توسط نیروهای امداد و نجات کوهستان هلال‌احمر نجات پیدا می‌کنند.

به خیال صعود یک ساعته

ماجرا از آن‌جا آغاز شد که رضا، آرمین و امیر تصمیم گرفتند برای تفریح و گشت‌وگذار به طرف منطقه زیبای «مارمیشو» بروند. آنها حوالی ساعت ٩:٣٠ صبح جمعه کنار جاده منتهی به سد مارمیشو توقف کردند و راه قله میرداوود را در پیش گرفتند. این صعود و بازگشت به پایین قرار بود یک ساعت بیشتر طول نکشد، آنها رفتند تا پس از فتح قله و کوهپیمایی صبحانه را کنار ماشین بخورند، اما تغییر مسیر، بازگشت این سه نفر را گرفتار ماجرای پیچیده‌ای کرد. امیر یکی از این سه جوان اهل ارومیه به «شهروند» می‌گوید: «پیشنهاد این‌که به طرف کوه‌های میرداوود برویم از رضا بود. او کوهنورد است و همه ارتفاعات و کوه‌های اطراف ارومیه را به خوبی می‌شناسد. او به ما گفت که فقط یک کوهپیمایی ساده است و نیاز به هیچ وسیله‌ای نیست. ما همه وسایل را در ماشین گذاشتیم و به طرف قله حرکت کردیم. فقط یک بطری آب با خودمان برداشتیم که همین یک بطری خیلی به ما کمک کرد.»

آرمین، رضا و امیر به طرف قله حرکت کردند. کم‌کم ارتفاع زیاد شد و جاده رودخانه مارمیشو مثل دو خط باریک موازی از غرب به شرق امتداد داشت. حرف‌های رضا درست بود، آنها حدود ٤٠دقیقه بعد از حرکت به قله رسیدند. از آن بالا ماشین و جاده دیده می‌شد. قرار بود بعد از چند دقیقه استراحت به پایین برگردند. اما در مسیر رفت چند شیب تند را پشت سرگذاشته بودند و برای این‌که در مسیر برگشت گرفتار آن شیب‌های تند سنگلاخی نشوند، تصمیم گرفتند از راه دیگری به پایین برگردند. اما مسیر جدید را نمی‌شناختند: «این تصمیم هر سه نفر ما بود، هرچند رضا کوهنورد بود، اما این‌که مسیر برگشت را تغییر دهیم نظر من و آرمین بود.» این سه مرد جوان برای این‌که از محل اصلی صعود خیلی دور نشوند، رودخانه مارمیشو و ماشین را نشان کردند: «ما از آن بالا هم به رودخانه و جاده دید داشتیم. برآورد ما این بود که نهایتا ٢٠٠ تا ٣٠٠ متر دورتر از ماشین به کوهپایه می‌رسیم. اوایل مسیر خوب و پاکوب بود، اما بعد از چند دقیقه یک دره عمیق با شیب تند در برابرمان ظاهر شد. رضا با خودش طناب داشت. ما هم با کمک همین طناب از شیب دره پایین رفتیم.»

در محاصره صخره‌های ٢٠٠ متری

آرمین، رضا و امیر به هرسختی بود خودشان را به پایین دره رساندند. آنها فکر می‌کردند که بعد از این دره با کمی پیاده‌روی به کوهپایه می‌رسند. اما هیچ چیز آن طور که آنها پیش‌بینی می‌کردند پیش نرفت. در عمق آن دره هیچ راهی برای خروج نبود. دیواره‌های بلند دور تا دور آن را گرفته بود. آنها به امید یافتن راهی شروع به جست‌وجو کردند، اما از هر طرف که می‌رفتند، صخره‌ای بلند راه‌شان را سد می‌کرد. چند ساعتی به همین منوال گذشت. چند ساعتی از ظهر گذشته بود و این سه جوان گرسنه و خسته به دنبال راهی بودند تا از میان صخره‌های کوهستانی خارج شوند: « از صبح هیچ چیزی نخورده بودیم. اصلا قرار بود بعد از بازگشت صبحانه بخوریم. ما بودیم و همان یک بطری آب. البته چند تایی هم سیگار داشتیم. اما غذایی برای خوردن نبود. هیچ راهی برای صعود نبود. صخره‌ها هم هرکدام ٢٠٠ تا ٣٠٠متر ارتفاع داشتند و ما هم هیچ وسیله‌ای برای خلاص شدن از این وضع نداشتیم. همه تلاش‌های ما بی‌فایده بود. حدود ٣بعدازظهر بود که تصمیم گرفتیم از نیروهای امدادی کمک بخواهیم.»

عملیات نفسگیر برای نجات ٣ مرد گرفتار

موبایل آنها هم آنتن داشت و هم اینترنت. در آن وضع این بهترین خبر و اتفاقی بود که می‌توانست آنها را خوشحال کند. حداقل آنها می‌توانستند درخواست کمک کنند. امیر یاد یکی از دوستانش افتاد که در هلال‌احمر بود. با دوستش تماس گرفت و ماجرا را برایش تعریف کرد. بعد هم با ١١٢ تماس گرفتند. آنها تلفنی موقعیت‌شان را اعلام کردند و از طریق اینترنت محل دقیق را ارسال کردند. اما از نزدیک‌ترین مقر نیروهای هلال‌احمر تا جایی که آنها قرار داشتند، بیش از یک ساعت راه بود. غروب شده بود و نیروهای امدادی هنوز به آنها نرسیده بودند. هوا داشت سرد می‌شد و آنها از طریق تلفن با نیروهای هلال‌احمر در تماس بودند. یکی از آنها که با مقامات استانی رفاقت داشت با استاندار تماس گرفت و ماجرای گرفتار شدن‌شان را برای او تعریف کرد. بعد هم فرماندار و مدیر بحران ارومیه در جریان قرار گرفتند. معاون امداد‌ونجات هلال‌احمر از طریق تلفن با آنها در تماس بود. همه در تلاش بودند تا هرچه زودتر این سه نفر را از آن وضع نجات دهند.

نیروهای هلال‌احمر تلفنی به آنها گفتند برای خودشان سرپناهی پیدا کنند تا از سرما در امان باشند. با فندک آتش کوچکی روشن کردند تا کمی گرم شوند. هوا تاریک شده بود. نیروهای هلال‌احمر به نزدیکی آنها رسیده بودند اما دسترسی به آنها کار بسیار دشواری بود. امدادگران هلال مجبور شدند که آن دره را دور بزنند. چند مرد روستایی هم با شنیدن این خبر به طرف دره‌ای که رضا، امیر و آرمین در آن محاصره شده بودند، حرکت کردند. لحظات به کندی می‌گذشت و آتش هم داشت خاموش می‌شد، تاریکی شب و سوز سرما در دره‌ای عمیق که گرداگرد آن با صخره‌های سربه فلک کشیده محصور شده است، فرا رسید. آرمین یکی دیگر از نجات‌یافتگان درباره آن دقایق دلهره‌آور به «شهروند» می‌گوید: «راستش خیلی ترسیده بودیم.

آتش داشت خاموش می‌شد و ما نگران حیوانات وحشی و درنده بودیم. بعد از نجات، روستاییان آن منطقه به ما گفتند چند شب پیش یک خرس به گله آنها حمله کرده بود. شاید باور کردن آن سخت باشد، اما هر سه نفر با گوشی از خودمان فیلم گرفتیم و وصیت کردیم. از طرف دیگر برای این‌که خانواده‌های‌مان نگران نشوند، به آنها گفتیم که پای یکی از بچه‌ها پیچ خورده و نیروهای هلال‌احمر برای کمک آمده‌اند و باید شب را در آن‌جا بمانیم. یعنی هر کدام‌مان گفتیم پای دیگری پیچ خورده تا آنها نگران نشوند. خیلی سخت بود اما به هرحال به خیر گذشت.»

در نهایت این سه نفر به کمک نیروهای هلال‌احمر و ٢ مرد روستایی با طناب از دره بیرون کشیده شدند. حدود ساعت ٣صبح بود که کار انتقال آنها به بیرون از دره آغاز شد. درنهایت هم این سه نفر همراه با نیروهای هلال‌احمر حوالی ساعت ٦:٣٠ صبح شنبه به کوهپایه میرداوود رسیدند، یعنی همان‌جایی که حدود ١٨ساعت قبل برای یک صعود راحت و بی‌دردسر یک‌ساعته حرکت کرده بودند.

رضا مسافر، معاون امدادونجات جمعیت هلال‌احمر استان آذربایجان‌غربی در توضیح این عملیات گفت: «بنا بر اعلام مرکز کنترل و هماهنگی عملیات (EOC) استان مبنی بر مفقودی ٣ کوهنورد در ارتفاعات میرداوود در روز جمعه ساعت ١٦:٣٠، تیم پایگاه کوهستان سیلوانا با جمع‌آوری تجهیزات مورد نظر عازم منطقه شد. تیم امدادونجات کوهستان پس از طی کردن ترافیک سنگین مسیر پایگاه سیلوانا تا شهر ارومیه، ساعت١٧:٤٠ در منطقه حاضر شد. با هماهنگی و راهنمایی‌های تلفنی معاونت امداد، تیم از کنار رودخانه نازلو به سمت محل حادثه رفت و در ساعت ١٩:٤٥ به زیر دیواره‌ها و پرتگاهی که اشخاص گیر کرده بودند، رسید.

محل حادثه با پرتگاه‌های ۲۰۰ تا ۳۰۰ متری پوشیده شده و به هیچ عنوان امکان دسترسی به آنها فراهم نبود. به علت جلوگیری از احتمال سقوط به پایین، تیم کوهستان مجبور به برگشت و پیمایش مسیر تا قله میر داوود شد و با هماهنگی شعبه و ستاد، مجوز عملیات شبانه صادر شد. نیروهای امدادی نهایتا با پیدا کردن محل حادثه از بالای کوه و با برپایی کارگاه با ورود به داخل شکاف به عمق تقریبی ۸۰ متر به افراد گیر افتاده رسیدند. در ساعت ٣:١٥ همگی به بالای ‌شکاف رسیدند و رهاسازی انجام شد. ساعت ٦ صبح هم این افراد به پایین و کوهپایه منتقل شدند.»

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • ندا

      همه جا باید پارتی داشت حتی برای امداد

      پاسخ ها

      • بدون نام

        اینو واقعاً خوب اومدی یا پول یا پارتی

    • قله

      يعني يه ديوانه يه سنگ ميندازه تو چاه صدتا عاقل نميتونن درش بيارن. با چندتا سيگار رفتن قله !!! خدايا با كيا داريم ميشيم هشتاد ميليون؟!؟!؟! لطفا همانطور كه جمعيت رو زياد ميكني عقل را خيلي بيشتر زياد كن. تشكر

    • پلنگ

      حالا ما بودیم نه دوستان هلال احمر اشنایی داشتیم نه با استاندار . در ضمن موبایل هم انتن نمیداد که بخوای زنگ بزنی یا دسترسی به اینترنت داشته باشی

    • سالار

      خیلی خوشحالم که این سه جوان توسط نیروهای هلال احمر و روستاییان اون منطقه نجات پیدا کرده اند
      چطور قبل از ورود به دره واز اون ارتفاع این صخره های 200و300متری ندیدند و متوجه نشدند که این دره راه خروجی نداره؟
      تازه یکیشون هم که کوهنورد بوده و به اون منطقه آشنایی کامل داشته

    • الی

      مارمیشو منطقه زیبایی هس..واقعامنحصر به فرده... دریاچه سبز رنگش فوق العاده س. اگرنمیتونین بیاین ارومیه، یه سرچ تو گوگل بزنین، خالی ازلطف نیست

    • امین

      در چند جا اسم از رفاقت و آشنا آورده شد....واقعا تا کسی رو نداشته باشی ......پشم..جالب بود..همچین این خبر رو با ذکر جزی

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج