جاباما
۷۰۸۰۷۱
۶۹ نظر
۶۶۸۹
۶۹ نظر
۶۶۸۹
پ

چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

ساده که بنگریم دهه ۶۰ هم بازه ده ساله‌ای از زمان است، اما وقتی درباره دهه ۶۰ صحبت می‌کنیم گویی درباره کیفیت خاصی از زندگی و حال و هوا صحبت می‌کنیم که به سختی می‌توان مشابه آن را در دهه‌های دیگر حیات جامعه مان پیدا کنیم.

برترین‌ها : یکی از نشانه‌های پیری خاطراتی است که وقتی برای نسل جدید تعریف می‌کنی، با بهت و تعجب نگاهت می‌کنند. ساده که بنگریم دهه ۶۰ هم بازه ده ساله‌ای از زمان است، اما وقتی درباره دهه ۶۰ صحبت می‌کنیم گویی درباره کیفیت خاصی از زندگی و حال و هوا صحبت می‌کنیم که به سختی می‌توان مشابه آن را در دهه‌های دیگر حیات جامعه مان پیدا کنیم.
وقتی از بچ‌های دهه شصت صحبت می‌کنیم منظورمان کسانی است که اواخر دهه پنجاه و دهه شصت متولد شده اند. زمانه با چنان سرعتی گذشت و پیشرفت کرد که خاطرات کودکی این نسل برای نسل امروز عجیب و خنده‌دار شد. می‌دانیم که زیاد از آن زمان گفتیم و حوصله نسل امروز را سر بردیم، اما قول می‌دهیم بعد از این به‌ عنوان آخرین نسل شاهد باجه زرد تلفن عمومی، صف شیر، دو کانال تلویزیون سیاه‌ و سفید، بوق ماشین پخش گاز، سهمیه یک ساعته برنامه کودک راس ساعت پنج و شونصد صفحه مشق عید سکوت کنیم و خیلی زود پیر شویم. در این مطلب به آن دوران شیرین سفر می‌کنیم، دورانی که بزرگترین غصه مان نوشتن مشق فردا و دیکته بود.

بیرون رفتن با والدین برای انجام کارهایشان واقعا کسل کننده بود، چون هیچ بازی و تلفن همراهی درکار نبود که زمان بگذرد. و وقتی برای خرید لباس با مادر به بازار می رفتیم فقط خدا باید رحم می‌کرد...
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟
و اگر پدر و مادرتان دیر می‌کردند هیچ راهی نبود با آن‌ها تماس بگیرید و فقط باید منتظر می‌ماندید...
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

برنامه کودک همه ساعات روز پخش نمی‌شد و باید راس ساعات مشخص جلوی تلویزیون می‌نشستیم و منتظر می‌ماندیم تا بتوانیم یک ساعت برنامه کودک ببینیم...
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

آنقدر حوصله‌مان سر می‌رفت که برای گذشتن زمان، با فامیلی‌های عجیب کتابچه‌های تلفن خودمان را سرگرم می‌کردیم، هرچند بعضی از آن‌ها واقعا معمولی بودند و فقط ما آن‌ها را نشنیده بودیم...
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

کامپیوتر داشتن واقعا اتفاق بزرگ و فوق العاده‌ای در هر خانواده بود
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

بچه‌های دهه شصتی با بازی‌های ویدئویی خانگی خاطرات زیادی دارند و همیشه از آن یاد میکنند. اما این بازی‌ها واقعا ابتدایی و وحشتناک بودند. بازی‌های نیمه اول دهه شصت:
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

و این هم بازی نیمه دوم!
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

هروقت با تلفن خانه به دوستانتان زنگ می‌زدید، پدر یا مادرتان فریاد می‌زدند: «گوشی را بذار! من میخوام زنگ بزنم!» تازه این در صورتی بود که اجازه داشتید شماره خانه را به دوستانتان بدهید!

چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

ترس و استرس دوران جنگ همیشه همراهتان بود
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

هر وقت دلتان خواست برایتان اسباب بازی نمی‌خریدند و مجبور بودید هزار تا کار خوب انجام دهید تا مادرتان را راضی کنید به اسباب بازی فروشی برود و یک اسباب بازی برایتان بخرد

چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

بعد هم هیج ضمانتی نبود که اسباب بازی فروشی، آن چیزی که شما می‌خواهید را داشته باشد و معمولا با یک اسباب بازی مسخره اما خوشحال به خانه برمی گشتید
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

برنامه کودک‌های واقعا خوب و جذابی برای بچه‌ها وجود داشت، اما بعضی از آن‌ها هم واقعا ترسناک بودند!
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

نمی‌توانستید بلیت سینما را آنلاین بخرید، بنابراین اگر می‌خواستید فیلم جدیدی ببینید، باید در یک صف طولانی می‌ایستادید منتظر می‌ماندید تا بتوانید بلیت بگیرید و فیلم مورد علاقه تان را ببنیید، و گاهی بعد از یک ساعت انتظار می‌گفتند بلیت تمام شده!
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

اما چاره‌ای نبود. چون فیلم دیدن در خانه هم خوب نبود. چون یا دستگاه پخش نبود یا باید به کلوپ‌ها میرفتید تا ببینید فیلمی که می‌خواهید را دارند یا نه، چون معمولا فقط یکی دو کپی از فیلم‌های جدید داشتند
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

سفر به جا‌های جدید همیشه پر از دردسر بود، چون جی‌پی‌اس (GPS) وجود نداشت و والدینتان همیشه گم می‌شدند و از این نقشه‌های کاغذی جاگیر استفاده می‌کردند
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟

باید با این نوار کاست‌ها موسیقی گوش می‌کردید که ۱۰۰% مطمئن بودند و هیچ وقت خراب نمی‌شدند! و البته زمان عقب و جلو کردن آهنگ به اندازه گوش دادن آن طول می‌کشید
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟
اگر می‌خواستید یک آهنگ دانلود کنید، باید منتظر می‌ماندید تا از رادیو پخش شود و سپس سریع آن را ضبط می‌کردید
چرا دهه شصت بدترین دوران برای بچگی کردن بود؟
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
درآمد ماهیانه 5-20 میلیون از توی خونه با موبایل

آموزش رایگان کسب درآمد 5-20 میلیون ماهیانه از خونه و فقط با یه موبایل ساده رو در یک وبینار رایگان آموزشی یاد بگیر

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      من خودم یه دهه ۶۰ هستم اما اصلا حس منفی نسبت به دوران بچگیم ندارم. اون صفا و صمیمیت هیچوقت برنمیگرده, هرگز هم حوصلم سر نمیرفت, همیشه هم سعی میکردم مشقهام رو زود بنویسم که با دوستهام و داداشم بازی کنم یا کتاب بخونم

      پاسخ ها

      • بدون نام

        دلم برای پسرم میسوزه که حتی به اندازه یه دهه شصتی دلخوشی ندارن.
        نه دورهمی های شلوغ، نه دوستانه که توی کوچه با هم بازی کنند.
        اوضاع بدتر شده

      • بدون نام

        منم یه دهه شصتی هستم، ، همیشه توی کوچه با بچه ها مشغول بازی بودیم، دوچرخه سواری و ...
        خونه ام به وسعت تمام شهر بود

      • سما

        من دهه هفتادیم ولی آرزوم اینه دهه چهل به دنیا میومدم.یا حتی دهه پنجاه یا شصت...اصلا حس منفی به اون زمانها ندارم درست مثل شما. چه تفسسر بیخودی بود خبر برترین... خوش به حالتون دهه شصتی یا پنجاهی بودید

    • بدون نام

      اه

    • بدون نام

      به غیر از جنگ بقیه چیزهاش یه حال خوبی داشت که با هزارتا لپتاپ و تبات و اسباب بازی های الان قابل مقایسه نیست

    • بدون نام

      خونه های حیاط دار قدیمی پر از گل و درخت و مرغ و خروس و یه فامیل پر از بچه هم سن و سال! واقعا یاد اون دوران بخیر!...هرچی از خوشی قدیم بگیم کم گفتیم!....

      پاسخ ها

      • بدون نام

        شبهایی که با بچه های فامیل روی پشت بوم میخوابیدیم چه لذتی داشت

    • ایرانی

      منم اواخردهه چهل هستم و جوانی در دهه شصت بودم ولی بسیار محبت و مهربانی وایثارو فداکاری و از خودگذشتگی و تقسیم نان باهمدیگر را اموختم! نمونه : یک سری دلارهارو برداشتندو رفتند ودیگر باز نگشتند! یه سری هم در زمان جنگ برای باز کردن معبر برای شب عملیات ویانجات رزمندگان خودشونو روی مین میانداختند تادیگران از روش عبور کنن .نکته اموزشی ش اونجابود که پوتین هاشو در اورد وداد به دوستش وگفت تازه از تدارکات گرفتم ومال بیت المال هست!! شهدا چه کردید که ما تابد شرمنده شماهستیم.

    • مصطفی

      با سلام و درود
      البته فقط یه مقدار بسیار کمی را ذکر کردید!
      خاطرات ما هزاران برابر بیشتر از اینهایی است که شما قید کردید!
      دفترهای کاهی
      توپ های پلاستیکی
      کفشهای پاره
      کتهای که سایز تنمون نبود
      فوتبالیستها
      تلویزیون های سیاه و سفید
      کچ و تخته و نیمکت
      لباسهای گشاد
      دختران سیبیلو (ولی ناز)
      و هزاران خاطرات دیگه
      که هیچچچچچچچچچچ وقت تکرار نمیشن هیچ وقت

      پاسخ ها

      • بدون نام

        ما و بچه های یکی از عمه هام دقیقا یه تیم فوتبال بودیم، نه مثل بچه های امروز که چون تنها هستند میروند سراغ موبایل و تبلت و ...

      • محمد

        در ادامه نظر شما دوست عزیز
        مانتوهای اپل دار
        تیردروازه گل کوچیک و یه پا دوپا های ریز و تمیز
        دیدن ماه روز آخر ما مبارک وسط کوچه با همسایه ها
        شلوار شیش جیب چینی با کتانی چینی سفید
        قصه شب رادیو ساعت 10 شب حمیدعاملی
        شنا توی استخرهای روباز و لرزیدن لب و دندونامون
        کلاسور بجای کیف مدرسه
        نوارپیچیدن دوچرخه هامون
        طرح کاد توی دبیرستان
        وای خدا دلم گرفت........

    • بی نام

      خوش به حال اون زمان انسانیت ایثار دوست داشتن تو جامعه بود اون روش تربیت هم برای بچه ها خوب بود

    • کاربر

      من دهه ۶۰ام.وااای نگیدددد من که خیلللی خوشحالم دهه ۶۰ام.حیاط بزرگ خونمون.درخت های لیمو و انار خونه مادربزرگم.حوض خونه پدرجونم.کاش میشد برگردم به اون روزای خوش.چیه الان همه چپیدن تو خونه آپارتمانی زندگی شده پره بدهی و قرض.اون موقع انقدر چشم و هم چشمی نبود شایدم بود نه دیگه مثل الان.

      پاسخ ها

      • بدون نام

        هر روز با بچه های فامیل میرفتیم خونه مادربزرگ، وای چه کیفی داشت

    • سیو

      جالب نبود

    • بدون نام

      آخرهفته شبکه 1فیلم سینمایی داشت اما قبلش مجبور بودی سخنرانی امام تو جماران رو ببینی که ساعتها طول میکشید اغلب وقتها قبل از شروع فیلم پای تلویزیون خوابمون میبردو موفق بدیدن فیلم نمیشدیم فیلمی که به دلیل سانسور شدید سروتهش معلوم نبود همه زنا ومردای تو فیلم باهم خواهر وبرادر بودند!!!!!

    • رزیتا

      از همه خاطرات بچگیم فقط دلم برای مادربزرگم تنگ شده روحش شاد

      پاسخ ها

      • ک

        با وجود تمام سختی هاش دوست دارم دوباره زمان به دهه شصت برگرده ،همه هوای همدیگر را داشتند ودلها صاف و صادق بود مثل آیینه روزها با نور خدا ویادخدا روشن می شد وشبها ستاره ها درآسمان صاف و زلال واقعاً می درخشیدند،یاد اون روزهای قشنگ بخیر،آنقدر اتفاقات و تغییرات در این دهه روی داد انگار که ششصد سال را به چشم دیدیم

    • بدون نام

      اون موقع هم ارزونی بیشتر بود هم کیفیت اجناس بیشتر و بهتر بود هم غذاها سالم و با کیفیت تر . درسته ۲ تا کانال بیشتر نبود ولی اقلا شبی ۲ تا فیلم خوب و قابل دیدن پخش می کردند. کلا کیفیت زندگی خیلی از حالا بهتر بود. فرهنگ و شعور مردم هم بیشتر بود و مثل الان زندگی خشن نبود. احساس تنهایی و بدبختی کمتر بود. امید به اینده هم بیشتر بود.خلاصه یادش بخیر.

    • مهسار

      متنفرم از اینکه دهه 60 شصتی هستم در یک شهرستان محروم بدنیا آمدم و با آرزوهایم بزرگ شدم استخر نبود کتابخانه نبود هیچی نبوووود....... فقط بوی نفت و فقر بود محرومیت کامل ای خدااااا اصلا دلم نمیخاد به گذشته برگردم چون در حقم خیلی ظلم شد کنکور وپشت کنکور ماندن و خیلی آرزوهای دیگر

    • ریحانه

      اینو نگفتی بچه بودیم از بزرگترها میترسیدیم بزرگ شدیم به بچه هامون حساب پس میدیم

    • بدون نام

      وااایییی استرس بزرگ من فقط چاق و لاغر بود
      ازشون میترسیدم خیلییی
      ولی بقیه ش خوب بود
      بااینکه وضع مالی خوبی نداشتیم ولی دوران شیرینی داشتیم تو بچگی
      منم وسط دهه ی شصت بودم چیزی ازجنگ یادم نیست

    • بدون نام

      اشتباه می کنی داداش

    • بدون نام

      خسته نباشید خوب ایناکه الانم هست

    • بدون نام

      درسته تو اون دوران زندگی کردن سخت بود و هرچی میخواستیم برامون فراهم نمیشد ولی درعوض یاد گرفتیم چطوری سختی ها رو تحمل کنیم و به قول معروف آبدیده شدیم نه مثل بچه های الان که همه چی براشون فراهمه و هرچی میخوان سریع پدر و مادر براشون میخرن که به اصطلاح عقده نشه براشون ولی همین بچه ها فردا که بزرگ شدن وقتی نتونن به چیزی برسن یا تو چیزی شکست بخورن نمیتونن خودشونو جمع و جور کننن.....................

      پاسخ ها

      • بدون نام

        هفته ای یه بار، جمعه عصر برامون یه بستنی میخریدند و مزه اون هنوز روی زبونمه،

    • آرش

      من متولد فروردین هفتاد هستم تمام اینها دوران ما و چندسال بعد از ما هم بوده

    • بدون نام

      یک ساعت برنامه کودک، توی زمستونها دقیقا مصادف می شد با زمان اذان مغرب. از یک ساعت برنامه کودک چهل دقیقه ش صرف پخش اذان و نماز جماعت بچه ها در مسجد می شد. بیست دقیقه باقی مونده هم که تا خانم رضایی حرف میزد و یه برنامه عروسکی مثل قلی و بابا حکیم پخش می شد دیگه تموم بود.
      ولی با این وحود دلمون خوش بود. پدرامون از پس زندگی برمیومدن. اینقدر دزد و اختلاس گر تو مملکت نبود. بیکاری بیداد نمی کرد. روزگار خوبی بود خیلی بهتر از الان بود

    • سنا

      سلام به نظر من هر کسی در دوران خودش خوشی های داشته ، ولی بچه هایی که در این زمان هستند نسبت به قبل هیچ خوشی ندیده اند

    • بدون نام

      اخه شما چرا انقدر ناراضی هستید من متولد 80 هستم ولی ارزوبدل موندم مامان بابام یکی از اون تفنگا واسم بخره

    • بدون نام

      یه جوری نوشتی انگار دهه های 30 و 40 و بعد 70 و 80 جی پی اس و موبایل و لپ تاپ داشتن فقط دهه 60ها نداشتن! نخیر دهه 60 خیلی هم خوش گذشت بغیر اون کارتونای ننه مرده که چقدرم دوستشون داشتیم

    • بدون نام

      یادش بخیر چراغ های نفتی بوی نفت خوابیدن تو پشت بوم صفای خونه پدربزرگ مادر بزرگ

    • بدون نام

      اصلا" یادآوری دهه ی 60 که بخشی از کودکی و نوجوانی ما بود برام خوشایند نیست
      جنگ و اجناس کوپنی و برنامه های دلگیر تلویزیون و هزار مکافات دیگه
      و فقری که همیشه رو سفره دهن کجی می کرد و بخش بزرگیش مربوط به خساست و سختگیری پدری بی انصاف و بداخلاق بود
      چه رنجها کشیدیم و بازم زنده ایم

      پاسخ ها

      • بدون نام

        پس مربوط به شرایط خانوادگیتون میشه نه دهه

    • جمشید

      شیرهای شیشه ای.لا مروت چه طعمی هم داشت.الان شیرا شدن ابکی و اصلا طعم ندارن که

    • بدون نام

      دور همی همی های فامیل.....وسطی بازی کردن ........آخر هر هفته ها خونه مامان بزرگا جمع شدن و آش پختن ......آژیر خطر ........آب تنی تو حوض بزرگ خونه خاله ......مانتوهای گشادو بلند عین عبا ........سفر با پیکان و اریا تو جاده های شمال ......
      مهر و محبتی که بین فامیل بود.....
      کنکور و پشت کنکور و دیدن اسمت تو روزنامه

      خدایی یاد اون دوران بخیر

    • بدون نام

      نگو اینجوری کجا حوصله مون سر میرفت کلی کیف میکردیم از صبح تا شب با بچه های محل تو کوچه بازی میکردیم دعا دعا میکردیم فقط تابستون بشه خیلی هم باصفا بوده کاش برمیگشتم به کودکی

    • الی

      هموطن عزیزم چه تعبیر زیبایی کردید, خونه ام به اندازه وسعت تمام شهر بود..... واقعا لزت بردم.

    • گندم

      من دهه شصت نوجوان بودم اما دنیا برام یه رنگ دیگه بود کلی با پدر و مادرم کیف میکردم همه چی سرجای خودش بود چقدر انتظار برای شروع برنامه کودک شیرین بود بعدش هم روی تراس با برادرم دوچرخه سواری میکردیم تا شب ....همه چیز لذت حقیقی و واقعی خودش رو داشت نه مجازی...چقدر بچه های الان تنها و بدبختن...راستی چرا برای بچه های تنهای دهه شصت از عکس بچه خارجیا استفاده کردین؟ به خصوص شخصیت تنها در خانه؟ خیلی مضحک و بی ربط بود

    • بدون نام

      حتی خیلی از همین موارد بالا در شهرستانها اصلا نبود...

    • بدون نام

      مگه فقط دهه شصتیا هستن که خیلی امکانات رو نداشتن؟
      پس دهه های قبلش چی؟

    • آمی

      جالبترین کامنت ها و زیباترین خاطرات رو تو این صفحه خوندم
      احتمالا نویسنده دهه شصتی نیستن که اینجوری نیمه خالی لیوان رونوشتن . منم دهه شصتی ام و زیبا ترین کودکی و بچگی رو داشتم مثل خاطرات شما
      چه جالب که تقریبا همه مثل همیم

    • بدون نام

      یادش بخیر ما چقدر خوب بچگی کردیم... امیدوارم پسرم هم بتونه فرصت بازی و بچگی داشته باشه

    • فاطیما

      من هم یه دهه شصتی هستم وقتی خاطرات اون دوران رو مرور میکنم یا حتی اسباب بازی ها. وکتابهای قدیمی ابتدایی رو میبینم واقعا دلم تنگ میشه که چقد زود دیر شد..................؟؟!! ای کاش بچه های ما هم از دلخوشیها ودورهمی های ساده ودوست داشتنی اون دوران سهمی داشتند واقعا حیف چه لحظه ها وروز های قشنگی بود.

    • بدون نام

      یادش بخیر ۲سال پیش داداشم فوت کرد چقدر با هم خوش بودیم وبا هم از دست بابا کتک میخوردیم به هرحال اون روزهای خوب گذشت یادش بخیر

      پاسخ ها

      • علیرضا

        خداوند رحمتش کنه خیلی سخته

    • بدون نام

      یاد کتاب ها و دفترهامون، یاد کارتون های قشنگ، یاد شادی های از ته دلمون که همشون حقیقی بود بخیرررر.

    • الهام

      من یه دهه شصتی ام. بعد از دو تا فوق لیسانس در فیزیک و مهندسی...امروز رفتم واسه تست کار...کارمندی نه ها...طرح در واقع...۲ م ت حقوق...بدون اضافه کاری
      ظهر شد، تلفن زنگ خورد...دکتر فلانی بررسی کردن گفتن سال آینده مشکل بودجه داریم. فردا نیا...
      رتبه کشوری...معدل ۱۸ و نیم.

    • حسین

      برادرم سال گذشته فوت کرد یادش بخیر چقدر بازی میکردیم خوش بودیم یادش بخیر

    • بدون نام

      بچگی کردن دهه شصتی ها خیلی بهتر از بچه های الآنه. محیط خیلی سالم بود و آزاد و رها بودیم و اینهمه کنترل لازم نبود.

      پاسخ ها

      • ارش

        محیط سالم بود ؟ کجا بزرگ شدی که این حرفو میزنی متاسفانه همه فقط از دید خودشون حرف میزنن که طبیعیه ولی اینکه اونو واقعیت محض میدونن این اشتباهه

    • بدون نام

      سلام .کودکی و صمیمیت بچه های دهه شصت دیگه هیچ وقت تکرار نمی شه ..........

    • ارش

      شر و بر نگید این خوشی ها مال شماها بود من که هیچ وقت یادم نمیره غمگین ترین روزای کودکیم که چقدر ظالمانه باهامون رفتار شد لعنتی گریم دراومد اصلا روزای خوبی نبود خیلی تنها بودم خیلی شدید حیف که خیلی حرفا گفتنی نیس

    • بدون نام

      من دهه شصتی ام اما هیچ حس خوبی نسبت به اون زمان ندارم غم انگیز بود

    • بدون نام

      در دهه شصتی چون همه بدون توقع بودن به همه یکسان میرسید عدالت بود هر چند اندک. همه تقریبا مثل هم بودن. به اندک چیزی که بهشو میرسید قانع بودن. ولی وقتی حرص و طمع به برخی که اموال مردم دستشون بود روی آورد باعث شد برخی برن اوون بالاها و برخی تو وضعت بدتر از دهه شصتی بمونند نه کاری نه خونه ایی. بله امروزه عدالت رفته. پول مردم دست عده بخصوصی هست. معیار کارکردن و دانش نیست. به این خاطر حیف که اوون روزها گذشت.

    • سعید

      سلام
      من همیشه دوست دارم برگردم به قبل
      دهه شصت ، خیلی چیزها داشتیم
      پدرم بود ، خانواده مون بودن ، در کنار هم شاد و خرم
      الان رفاه هست
      پدرم نیست ، خانواده مون دور هم جمع نیستن ، شادی رفته از بین ما
      تازه گی ها ، گذر عمر رو حس نمیکنم ، چون همش ذهن و فکر مون درگیره ، یهو میبینیم شکسته شدیم ، کی و چه وقتش معلوم نیست...

    • بدون نام

      دهه شصتی ها تعدادشون زیاد شد و توقعاتشونم بهمین اندازه زیاده انگار نوبرشه هی دهه سصتی دهه شصتی در آوردند

    • بدون نام

      من ازاهنگ چاق و لاغر خیلی میترسیدم

    • فردی از انتهای دهه اول نیمه دوم قرن 14 شمسی

      عزیزان دهه شصت بنظرم بخاطر خلوص نیت ها و متحد شدن همه مردم در مقابل دشمن واحد صدام, دلها نزدیکتر و تفرقه ها کمتر و محبت ها بیشتر بود. لوازم زندگی تنوع زیادی نداشت تا تفاخر کنند به هم.انقلابی شده بود و مردم هم متحول شده بودند. هنوز بوق های رسانه ای ماهواره ها نیامده بود و هنوز جاسوسان و نفوذی ها تربیت نشده بودند و هنوز مسایل تفرقه انگیز زیاد نشده بود. غالب مسئولین اندک ایمانی داشتند و خود کنترل بودند. اخلاص در کارها بیشتر بود.

    • بدون نام

      منم دهه شصتی ام ولی اون موقع وقتی مامان بزرگم از زمان خودش میگفت که رادیو تلویزیون نبوده زیر کرسی برای هم قصه میگفتن اما حالا تلویزیون مردم رو ازهم دور کرده همه به جا اینکه با هم حرف بزنن بهش نگاه میکنن تا اون برای همه حرف بزنه
      خب اون موقع هیچ کس فکر نمیکرد روزی گوشی بیاد و اوضاع رو بدتر هم کنه

    • Erfan

      من دهه شصتيم و اون زمان واقعا يك دنياي قشنگي بود براي بچه ها خاطراتش هميشه شيرينه و متنوعه خيلي دوران قشنگي بود يادش بخير

    • Erfan

      من دهه شصتيم و اون زمان واقعا يك دنياي قشنگي بود براي بچه ها خاطراتش هميشه شيرينه و متنوعه خيلي دوران قشنگي بود يادش بخير

    • م م

      من کودکیم را در دهه شصت بودم بی نهایت عالی بود این همه فاصله طبقاتی نبود این همه مدرسه غیر انتفاعی نبود این همه تفاوت حس نمیشد این همه چشم و هم چشمی نبود زندگی یک دست بود شاید امکانات رفاهی اون موقع هم سان نبود امانسانیت بیشتر مشخص بود تا تجملات و....

    • محمد داروغه

      بهترین دوران زندگی ام بود ولی یه چیز که هیچ کس بهش اشاره نکرد وخیلی اعصاب خورد کن بود از یه ساعت برنامه کودک نیم ساعت نقاشی ها را که بچه ها فرستاده بودن پخش میکرد و میگفت علی 5ساله از اصفهان فقط جمعه ها نقاشی نداشت که خوشمون بود ساعت 2

    • شبنم

      به نظرم دارید اشتباه میکنید بچه های این زمونه هستن که بچه گی نمیکنن مخصوصا اگه یه گوشی بدی دستش بدون هیچ نظارتی یا بذارین هر چرندی و رذالتی رو از شبکه های ماهواره ببینه البته دراین صورت بچه نابود میشه حالا از اینا هم که بگذریم الان هیچ برنامه کودک درست حسابییه وجود نداره صدرحمت به قدیما

    • نورا

      مظلوم ما دهه نودیا
      والااااا
      فکر کن بهت بگن گودزیلا
      تازههههه مامان بزرگت وادارت کنه زندگی پس از زندگی ببینی
      کلا ما مظلومیم نسل داغ فقد دهه نودیا

    • باربی

      من یک دهه ۸۰ و ۹۰ ای هسم لدفا به ما توهین نکنین درج لطفا

    • مریم

      تک تک جملات شما رو که خوندم خاطرات کودکی برام زنده شد چقدر حس خوبی بود و چقدر دلم تنگ شد درسته که اون زمان امکانات کم بود اما دوران با صفا و شیرینی بود مردم اکثرا ساده تر و صادق تر بودند مرسی بابت زنده کردن خاطرات شیرینم

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج