۶ معما برای کسانی که عاشق حل مساله هستند

من فقط اون شلیک و زنده ماندن رو فهمیدم /:
اون به تصویر خودش که توآینه دستشویی بوده شلیک کرده/:

اولی
باید صبر کنه شب بشه بعد از اوم اتاق سمت راست بره
چون شبه و خورشید نیست

سومی
تفنگ تیر نداشته
چهارمی
روز بوده

پنجمی روز بوده

به تصویر تو آینه شلیک کرده

نورفرابنفش کشنده نیست
درسینما توی آینه به خودش شلیک کرده
همسرش که کتاب میخونده نابینا بوده و کتاب خط بریل بوده
اون ماشین که مرد مشکی رو میبینه داشته توی روز رانندگی میکرده

اولی:در اتاق قاتلا رو میزنه و در اتاق لیزر و باز میذاره خودش میره توبالکن،قاتلا اگه برن تو اتاق لیزر میتونه بره تو اتاقشون و فرار کنه
دومی:درختهای نزدیک کوه و از بین میبرن،یا آتیش میزنن و با آب خاموشش میکنن تا وقتی آتیش اصلی رسید درختی نزدیکشون نباشه
سومی:توآینه شلیک کرد
چهارمی:نمیدونم،شاید شمعی چیزی داشته
پنجمی:تو روز بوده
ششمی:احتمالا غذارو واسه کوسه میندازه و فرار میکنه

اولی از پنجره ی اتاق نگاه میکنه وقتی شب میشه وارد اتاق با لیزر ها نوری میشه چون دیگه کار نمیکنن و سومی قبلا حلش کردم روز بوده

چهارمی خب شاید از تو گوشی مطالعه میکرده نه کتاب..پنجمی روز بوده

اولی از اتاق قاتل ها میره چون قاتل ها همدیگر را کشتند

منظورم از معمای سوم معمای پنجم بود

خب اونی که برقا میره زنش کور بوده و کتاب های مخصوص میخونده که مال ادم های کور بوده

سومی احتمالا تو اینه دستشویی به عکس خودش شلیک کرده

برای معمای آخر با آب سرد کنه آب کوسه ها رو سرد میکنه کوسه ها تو دمای پایین خابشون میبره و دونالد الفرار

اولی.باید بزاره شب بشه و از اتاق سمت راستی بره چون لیزر خورشیدی شب کار نمیکنه.
سومی.به پیشانی خودش در آینه شلیک میکنه به همین خاطر نمیمیره.
چهارمی.خانومه نابینا بوده و با خط بریل مطالعه میکرده.
پنجم.مرد مشکی پوش روی خط عابر قبل از چراغ قرمز ایستاده بود

چهارمی.میشه گفت چون روز بوده نیازی به چراغ نیست و راننده مرد مشکی پوش رو در هر صورت میدیده

پنچمی تو گوشیش کتاب میخونده:))

1.منتظر می مونه تاشب شه.بعد از اتاق رد می شه.
2.اینجا گفته بالا رفتن از کوه برای فرار غیر ممکنه.پس می تونن کوه رو دور بزنن.و کوه مانع انتقال آتیش شه.
3.به تصویر خودش تو آینه شلیک کرده.
4.ماریا نابینا بوده و کتاب به خط بریل.چون گفته هیچ نوری نبوده پس حتما با کوشی مطالعه نمی کرده.
5.روز بوده.
6.تشک رو به جای خودش به اتاق دارای بمب پرت می کنه و وقتی بمب ترکید از اونجا خارج می شه.


(اوووف.تموم شد.)

اون خانوم ماریا هم احتمالا کور بوده و با خط بریل کتاب میخونده برترینها لطفا این بخش رو ادامه بده

معماي اولي وقتي اون مرد توي اتاقي گير كرده كه فقط پنجره داره چطور ميتونه به اتاقاي ديگه وارد بشه؟اين مرد راهي نداره چون اتاقي كه توش گير كرده فقط پنجره داره بايد ميله ها رو بشكنه وگرنه كه نميتونه وارد اون دو تا اناق ديگه بشه

چهارمی زنه کور بوده با خط بریل میخونده

چهارمی زنه کور بوده و از خط نابینایان استفاده می کرده

آخری اب سردکن خالی می کنه بعد می زاره رو سرش بعد از اتاق گاز سمی رد می شه

آتش در جنگل

اولی : صبر میکنه شب بشه دومی : هیچی نفهمیدم سومی : به عکسش تو اینه شلیک کرده چهارمی : ماریا نابینا بوده و با خط بریل میخونده پنجمی : چون روز بوده ششمی : یه چیزی به بمب پرتاب میکرده تا بترکه بعد میرفت

سومی تفنگ مشقی بوده

6 دري مع كوسه داشت چون كوسه چجوري مياد تو خونه بعد چطور اتاق پر آب شده

اولی : وارد اتاق سمت راست میشه منتظر میشه که شب شه
دومی:نظری ندارم
سومی: به تصویر خودش تو اینه شلیک میکنه
چهارمی: خامنه نابینا بوده و از خط بریل استفاده میکرده
پنجمی: روز بوده
ششمی: در کوسه چون در اون اتاق ابی وجود نداره

اولی اون انرژی خورشیدی تو اتاق بود تو اتاق خورشید که نیست پس میتونه بره

اولی صبر میکنه که شب بشه بعد از در نور خارج میشه
دومی با کبریت تمام درخت های دور و اطراف رو میسوزنه بعد با آب همه رو خاموش میکنه
سومی هم توی آینه شلیک کرده
چهارمی هم زنش کور بوده و با خط بریل میخونده
پنجمی توی روز بوده
ششمی هم توی اتاق مارها چون مارها از آدم ها میترسن ومیرن عقب

نابینا بوده وکتاب نابینایان رو میخونده

ماریا نابینا بوده و از خط بریل استفاده می کرد
اولی از اتاق فرابنفش خارج میشه

اتاق سمت راست.. به تصویر خودش توی آینه شلیک میکنه.. مرد مشکی بوش هم توی روز اونجا بوده

معمای آخری اثلا تو اتاق ممکن نیست کوسه وجود داشته باشه

یارو اتاق گاز رو انتخاب می کنه چون میگه با صدا فهمیده ولی گاز صدا ندارد

به نظر من باید اتاق کوسه رو انتخاب کنه چون آبی تو اتاق نیست تا
اون زنده بمونه

من فقطسومی رو میدونم تو آیینه شلیک کرده

سخته همین بود بقیه راحت بودن
با کبریت از طرف خودشون آتیش درست میکردن بعد از دو طرف می سوخت و وسط تموم میشد

جواب سوال چهارم : زن داشت کتاب مخصوص نابینایان را می خواند.

دومی چیه

سومی به آینه شلیک کرده چهارمی زن نابینابوده پنجمی روز بوده ششمی آب سرد کن را خالی میکنه میزاره روسرش میره تو اتاقی که گاز سمی داره

اولی صبر می کنه تا شب بشه
دومی میاد با کبریت، محدوده خودش رو به صورت کنترل شده آتیش میزنه
سومی تو آیینه شلیک می کنه
چهارمی خانم کور هست و خط بریل می خونه
پنجمی هم تو روز روشن داره از خیابون رد میشه
آخری میاد تو اتاق مار ها آب سرد میریزه تا سر بشن

اولی که می زاره شب شه بعد میره از اتاق لیزرا
دومی جای خودشونو اتیش میزنن میرن تیکه ای کا اتیش نداره بعد که اتیش خاموش شود برمیگردن سر جاشون وقتی اتیش بهشون برسه جیزی وتسه سوختن نی
سومی به عکسش شلیک کرده
چهارمی خانومه کور بوده و با خط بریل می خونده
پنجمی روز بوده
ششمی وقتی در اتاق کوسه ها رو باز کنه ابا خالی می شه و میتونخ سربع فرار کنه
هوف !!

اولی
اون ویکی فرا بنفش خورشیدی بود میتونن شب بره چون خورشید نیست

1 بذاره شب شه که لیزرها از کار بیفتن
3 توی اینه شلیک کرده

قاتل ها در هنام ورود انسان را میکشه اما ان انسان می خوا هد به خروج برود

در معمای سه اتاق دراتاقی که اسلحه فرا بنفش خورشیدی وجود دارد پنجره ای نیست یعنی نوری هم وجود ندارد پس اسلحه کارنمیکند و میتوانیم از ان اتاق عبور کنیم

اولی.میزاره شب شه تا لیزر های خورشیدی ازکار بیوفته
دومی..مایکل میخواهد آب کافی را که دارد درون آتش بریزد تا آن خاموش شود
سومی..در آینه به سرش شلیک میکند
چهارمی..ماریا نابینا بوده و از خط بریل استفاده می کرده
پنجمی..دونالد غذایی یا بطری یا تشک را درون اتاق بمب پرت می کند تا منفجر شود.سپس راه باز جاده دراز.

چهارمی: ماریا نابینا بوده پس نیازی به نور برای خوندن نداشته
اولی: صبر می کنه شب بشه بعد بره
سومی: به تصویر خودش توی آینه شلیک کرده

آوای:صبر میکنه شب شه
دومی:همه میگن درختارو آتیش میزنه که چیزی برای سوختن نمونه ولی مایکل میگه که کیک هم داره و مابه اون توجهی نکردیم.
سومی:به آیینه
چهارمی:ازخط بریل
پنجمی:روز بوده
ششمی:احتمال های زیادی داره که برای همشون مثال نقض وجود داره

جواب ششمی کوسه میشه چون توی اتاق نمیتونن آب بریزن و کوسه ها بیرون آب میمیرن

۴چون آب نیست که کوسه بخواهد زنده باشد

آخری کوسه بدون آب زنده نمیمونه که پس کوسه میشه