۷۹۱۲۸۲
۳ نظر
۵۰۲۶
۳ نظر
۵۰۲۶
پ

خرج مواد، مرد راننده را پشت میله‌ها انداخت

وقتی همسرم مرا پشت میله های بازداشتگاه دید و نگاهش به دستبندهای فلزی افتاد، مانند ابر بهاری گریه کرد. او می گفت، من که با اعتیاد، بیماری و نداری تو کنار آمدم اما حاضر نیستم فرزند هشت ماهه ام را با لقمه حرام بزرگ کنم تا آه و نفرین مردم به دنبالم باشد و ...

روزنامه خراسان: وقتی همسرم مرا پشت میله های بازداشتگاه دید و نگاهش به دستبندهای فلزی افتاد، مانند ابر بهاری گریه کرد. او می گفت، من که با اعتیاد، بیماری و نداری تو کنار آمدم اما حاضر نیستم فرزند هشت ماهه ام را با لقمه حرام بزرگ کنم تا آه و نفرین مردم به دنبالم باشد و ...

این ها بخشی از اظهارات جوان ۴۰ساله ای است که حین سرقت باتری و لوازم داخل خودرو در چنگ مأموران کلانتری الهیه مشهد گرفتار شد. این متهم جوان که پنج فقره سابقه کیفری دارد، در حالی که ادعا می کرد از این که به اموال مردم دستبرد می زدم پشیمان هستم، ولی درآمدم کفاف هزینه های زندگی ام را نمی داد، در تشریح سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت: پدرم که راننده جاده بود، دو زن داشت و خانواده ۹نفره را اداره می کرد.

هر کدام از هفت خواهر و برادرم موقعیت های شغلی خوبی دارند اما من که چهارمین فرزند از همسر اول پدرم هستم تا مقطع راهنمایی بیشتر درس نخواندم چراکه نوجوانی بازیگوش بودم و علاقه ای به درس و مشق نداشتم، به دلیل همین بازیگوشی هایم تحت تأثیر دوستان ناباب قرار گرفتم، به طوری که مسیر زندگی ام تغییر کرد. با استعمال تفریحی موادمخدر آرام آرام در دام مواد افیونی افتادم، با وجود این هنوز جوان بودم و آثار اعتیاد زیاد در چهره ام نمایان نبود. به همین دلیل با کمک و ضمانت یکی از برادرانم که فرهنگی است، در کارخانه ای مشغول کار شدم. اگرچه درآمدم خوب بود و نیاز مالی نداشتم اما روزی مدیران کارخانه متوجه اعتیادم شدند و مرا از کار اخراج کردند.

تا آن زمان هیچ کدام از اعضای خانواده ام از ماجرای اعتیادم خبر نداشتند ولی بعد از آن، از چشم همه افتادم. برادرم مرا به یک مرکز ترک اعتیاد برد و بستری ام کرد. از آن جا که بیرون آمدم تا یک سال پاک بودم، به همین دلیل با دختری اهل یکی از روستاهای اطراف مشهد ازدواج کردم اما این زندگی یک سال بیشتر دوام نیاورد چرا که به روابط او سوءظن پیدا کرده بودم. با آن که بعد از ترک اعتیاد، برادرم یک خودروی پراید برایم خرید و با آن مشغول مسافرکشی شدم، اما در همین گیرودار به دلیل بیماری گوارشی دوباره به موادمخدر گرایش پیدا کردم.

دیگر تلاش های خانواده ام برای دور کردن من از موادمخدر هیچ فایده ای نداشت. چندین بار توسط نیروهای انتظامی به علت استعمال و خرید و فروش موادمخدر دستگیر و راهی زندان شدم ولی باز هم دست از مصرف موادمخدر بر نداشتم تا این که سه سال قبل دوباره با زن جوانی ازدواج کردم. او از اعتیاد و بیماری ام باخبر بود، به همین دلیل با درآمد اندکی که از راه مسافرکشی به دست می آوردم روزگار می گذراندم و پسر هشت ماهه ام را بزرگ می کردم، تا این که هزینه های اعتیادم بالا رفت و نمی توانستم مخارج زندگی را تأمین کنم.

این بود که به سرقت از لوازم داخل خودرو روی آوردم. لوازمی را که از خودروهای پارک شده و بدون دزدگیر سرقت می کردم، داخل خودروام نگهداری و به مسافران و دوستانم می فروختم.

تا این که توسط نیروهای کلانتری الهیه در حین سرقت دستگیر شدم ولی وقتی پدرم وارد کلانتری شد و من به سویش رفتم، او چهره اش را از من برگرداند و از کلانتری خارج شد، اما همسرم گریه کرد و ...

شایان ذکر است، به دستور سرهنگ توفیق حاجی زاده (رئیس کلانتری الهیه) تحقیقات از این سارق جوان که لوازم سرقتی زیادی از وی کشف شده است، همچنان ادامه دارد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      مقصر کیست؟؟؟

      پاسخ ها

      • بدون نام

        مقصر این استان و شهرستان است که هرچند پاک و مطهر باشی در یک گوشه ای تو را به خلاف می کشاند من در این استان چند متخب زندگی کرده ام از راننده تاکسی تا بازاری همه و همه پول رت بحساب می آورند نه انسان و انسانیت را من بک مرتبه گفتم بلد نیستم بچه اینجا نیستم برای یک مسیر مستقیم پانصد تومانی مرا دور دو چهار را دور دور کرد بعد آورد وقتی نگاه کردم دیدم حد پانصد متر اگر مستقیم می آمد مرا رسونده بود که و جالب اینجاست که درخواست سی هزار تومان میکرد!!! از آنجایی دوست نداشتم که جلوی چشم خودم این طور مرا جیب بزند گفتم نمیخوام، من از اون ساختمان که چند طبقه بود نشان داده، سوار شدم مرا به همانجا ببر، که با التماس او مواجه شدم دو هزار تومان دادم، در این شهر از ایمان خبری نیست،

    • بدون نام

      مقصر خودش

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج