۱۰۴۲۰۰۶
۹ نظر
۵۰۱۸
۹ نظر
۵۰۱۸
پ

ماجرای سرنوشت سیاه دختر ۲۰ساله

در این سن و سال آن قدر در لجنزار گناه و خلاف فرو رفته ام که حتی از خودم متنفرم.

روزنامه خراسان: در این سن و سال آن قدر در لجنزار گناه و خلاف فرو رفته ام که حتی از خودم متنفرم.

وقتی لحظاتی مقابل آیینه می ایستم و به چهره زرد و لاغرم می نگرم، احساس شرم همه وجودم را فرا می گیرد اما واقعا نمی دانم چه کسی در این سرنوشت سیاه من نقش اصلی را داشت، چرا که ...

دختر ۲۰ساله ای که به همراه مقادیری مواد مخدر در یکی از پارک های مشهد توسط نیروهای تیزبین کلانتری سناباد مشهد دستگیر شده است، در حالی که بیان می کرد امسال در آزمون سراسری کنکور شرکت کرده ام تا شاید سرنوشتم را تغییر بدهم، درباره سرگذشت خودش به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت:

هفت سال بیشتر نداشتم که مهر «بچه طلاق» بر پیشانی ام خودنمایی کرد. مادرم در یکی از بیمارستان های مشهد کار می کرد و پدرم نیز شغل آزاد داشت. بعد از جدایی آن ها از یکدیگر، من هم به کودکی آواره تبدیل شدم. هیچ کس به من اهمیت نمی داد و به خواسته هایم توجه نمی کرد.

پدرم با زن دیگری ازدواج کرده بود و مادرم برای آن که با خیالی راحت سر کار برود، سرپرستی مرا به پدرم واگذار کرد اما نامادری ام حاضر به پذیرش من نبود و به همین دلیل سر ناسازگاری با پدرم می گذاشت. این گونه بود که دوباره پدرم مرا به مادرم سپرد تا نزد او زندگی کنم ولی مادرم برای تامین هزینه های زندگی اش مجبور بود دو شیفت کار کند.

بنابراین خیلی کم مادرم را می دیدم به گونه ای که حتی نمی توانستم ساعتی با او درد دل کنم. همواره خودم را سربار مادرم می دانستم و دچار افسردگی های روحی و روانی شده بودم. تا این که حدود شش سال قبل با چند دختر دبیرستانی آشنا شدم که سرنوشت و زندگی شبیه من داشتند.

خیلی زود وارد گروه آن ها شدم و به مصرف سیگار و حشیش و شرکت در پارتی های شبانه روی آوردم. شب هایی که مادرم در بیمارستان شیفت بود، من دوستانم را به خانه دعوت می کردم تا در کنار یکدیگر بساط مصرف انواع مواد مخدر را پهن کنیم. آن قدر در این لجنزار فرو رفتم که دیگر خلاف و گناه برایم عادی شده بود.

حتی با برخی از خرده فروشان مواد مخدر ارتباط برقرار می کردم تا آن ها را سرکیسه کنم. به هر طریقی بود هزینه های اعتیادم را تامین می کردم و به قول معروف با دوستانم خوش می گذراندم. اما از سوی دیگر هر روز چهره ام زردتر می شد به طوری که از خودم خجالت می کشیدم. بالاخره امسال تصمیم گرفتم در کنکور سراسری شرکت کنم تا شاید سرنوشتم تغییر کند ولی هیچ وقت نتوانستم از چنگ مواد مخدر رهایی یابم تا این که برای دیدن برخی از دوستانم به پارک نزدیک منزلمان رفتم تا برای مصرف مواد مخدر با یکدیگر قرار بگذاریم اما ناگهان نیروهای انتظامی رسیدند و مرا در حالی دستگیر کردند که مقداری مواد مخدر به همراه داشتم و ...

شایان ذکر است، پرونده این دختر جوان با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد بیگی (رئیس کلانتری سناباد) در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی و رسیدگی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      کاش برنامه ای در تلوزیون میگذاشتند که مددکاران اجتماعی مشکلات روزانه را بگویند شاید کسی بشنود که عامل اعتیاد فقر جنایات و دزدی فقر و بیکاریه این شاید میشد یک برنامه مثبت و جای این اینان دادگاه و زندان نیست تنها راه فقر زدایی اینها انگار نمیخواهند که بفهمند

    • بدون نام

      اینقدر بدم میاد از این ادم هایی که اشتباهات واضح خودشونو گردن پدر ومادر می اندازن ...تو راست میگفتی برای جبران زحمات مادرت خوب درس میخوندی تا بعدا زحماتشو جبران کنی ...

    • بدون نام

      بازم مشهد!

    • بدون نام

      والله این خانم ها جماعت دست وپای شیطان را از پشت بسته اند ، چرا هراتفاق ناگواری میفتد پای زنی درمیان است ، ...

      پاسخ ها

      • بدون نام

        نیست که همه مردا پاک و مبرا از هر خطایی هستند آخه این چه طرز فکریه واقعا متاسفم برای اینهمه کج فهمی

      • عباس بابایی

        آفرین حرف دل منو زدی

    • حمیدو

      مادرت از زردی رنگ صورتت چیزی بهت نمیگفت..بهت شک نکرده بود اونم برات مادر نبود که تو را همین طوری ولت کرده به امان روزگار..

    • بدون نام

      دختر نگو بلا بگو تنبل تنبلا بگوو

    • سایلنت

      اینا همه اهل شهرهای اطراف مشهدن اصالتا مشهدی نیستن شهرستانی هستن

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج