قاتل: همسرم را با روسری خفه کردم
بیستوپنجم دی ماه سال گذشته مردی به کلانتری ۱۱ فیروزکوه مراجعه کرد و از ناپدیدشدن همسرش خبر داد.
روزنامه شهروند نوشت: بیستوپنجم دی ماه سال گذشته مردی به کلانتری ۱۱ فیروزکوه مراجعه کرد و از ناپدیدشدن همسرش خبر داد.
او دراینباره گفت: «همسرم ساعت ۱۰ صبح برای پیادهروی از خانه خارج شده و تاکنون بازنگشته است.»با اعلام این شکایت، بلافاصله موضوع به اداره آگاهی منعکس و تحقیقات در اینباره نیز آغاز شد. بررسیهای قضائی مفصلی صورت گرفت، اما نتیجهای حاصل نشد، تا اینکه پس از گذشت ۱۰ ماه راز این جنایت هولناک فاش شد وهمسر این زن ناپدیدشده به قتل اعتراف کرد.
عباس رضایی، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان فیروزکوه درباره جزئیات این ماجرا گفت: «وقتی موضوع به پلیس اطلاع داده شد، بلافاصله تحقیقات نیز آغاز شد. درنهایت با توجه به تناقضات همسر فرد گمشده، برای انجام تحقیقات در اختیار اداره آگاهی قرار گرفت. تحقیقات درباره این پرونده ادامه داشت تا اینکه ادلهای درمورد نقش داشتن همسر فرد مفقودشده در جریان ناپدیدشدن او کشف شد.
روز پنجم آبان ماه سالجاری این مرد به قتل همسر خود و قرار دادن جسد در پشت دو ردیف دیوار در انبار خانه اعتراف کرد.
دادستان عمومی و انقلاب شهرستان فیروزکوه ادامه داد: «با اعتراف متهم، جسد با حضور مقام قضائی کشف شد و برای انجام تحقیقات در اختیار پزشکی قانونی قرار گرفت. متهم در بازسازی صحنه جرم اعتراف کرد که همسر خود را با روسری خفه کرده و در محل مورد نظر قرار داده است. درحال حاضر نیز تحقیقات تکمیلی درباره این پرونده زیر نظر مقام قضائی در دست انجام است.»
نظر کاربران
لابد این هم به خاطر شرایط بد اقتصادی یا چیزای دیگه شوهر بیچاره رو دیوانه کرده
پاسخ ها
اشتباه نکن
مرد گفت اگر بخواهم مهریه را بدهم باید تا آخر عمر مدام اقساط پرداخت کنم
همسر او کشت گفت یک سال در زندان میمانم و گروه سازش رضایت را میگیرند خلاص
حتما شرایط بد ومشکلات بشما هنوز
نرسیده.
جان ویک با این همه عظمت اش باید بیاد پیش تو لنگ بندازه.. خخخخخخ
والا قبلا اینقدر آدمکشی وخود کشی عادی و راحت نبود هرچیزی جای هودش بود و قبح بعضی کارها اینقدر زیاد بود که حتی به زبون نمیومد وجدان بود شرم بود حیا بود مرام و معرفت و اخلاق بود الان هیچ چی نیست از آدمی هیچی نمونده جز بدو بدو دروغ نیرنگ ریا نامردی دزدی کلاهبرداری خدا رحم کنه به نسلهای بعد و بعدتر باز ما یه کم انسانیت دیدیم یه کم زندگی کردیم بیجاره جوونا که از زندگی هیچ لذتی نبردن