۱۰۹۱۴۵۹
۷ نظر
۵۰۱۲
۷ نظر
۵۰۱۲
پ

آرزوهای سوخته در شرکت هرمی!

آن قدر تحت تاثیر حرف های قشنگ و وسوسه های پولدار شدن توسط سرکردگان یک شرکت هرمی فروش کالا قرار گرفته بودم که اصلا به اوضاع و شرایط نامساعد زندگی ام توجهی نکردم. مبلغی را از اطرافیانم قرض گرفتم تا در این شرکت عضو شوم چرا که ...

خراسان: آن قدر تحت تاثیر حرف های قشنگ و وسوسه های پولدار شدن توسط سرکردگان یک شرکت هرمی فروش کالا قرار گرفته بودم که اصلا به اوضاع و شرایط نامساعد زندگی ام توجهی نکردم. مبلغی را از اطرافیانم قرض گرفتم تا در این شرکت عضو شوم چرا که ...

زن ۳۶ساله ای که مدعی بود توسط سرکردگان یک شرکت هرمی خرید و فروش کالا اغفال شده است و آن ها مبالغ میلیونی از وی کلاهبرداری کرده اند، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد گفت: هفت سال بیشتر نداشتم که پدرم به طور ناگهانی دچار ایست قلبی شد و از دنیا رفت.

بعد از آن، مادرم ما را زیر بال و پر خودش گرفت و هشت خواهر و برادرم را بزرگ کرد. آن زمان ما از کرمانشاه به مشهد مهاجرت کرده بودیم و در کوی طلاب به زندگی ادامه می دادیم. از همان دوران کودکی آرزو داشتم خلبان شوم و در آسمان ها پرواز کنم. به داشته هایم قانع نبودم و دختری بلندپرواز بودم.

می خواستم یک شبه هر آن چه را دوست دارم به دست آورم. به همین دلیل با هر کسی به راحتی ارتباط برقرار می کردم و بدون توجه به سن و سال فرد، با او دوست می شدم. در این میان ارتباطم با پسرها بسیار راحت تر بود چرا که دختری بی پروا بودم و از این گونه ارتباط ها هراسی نداشتم.

خلاصه بعد از گرفتن دیپلم ادامه تحصیل ندادم و در ۲۵سالگی با برادر یکی از دوستانم ازدواج کردم. «نوید» مغازه خطاطی داشت و ما به صورت سنتی با هم آشنا شده بودیم اما متاسفانه سه سال بیشتر از زندگی مشترکمان نمی گذشت که از او طلاق گرفتم چرا که مدتی بعد از ازدواج فهمیدم همسرم به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد. او شیشه مصرف می کرد و دچار توهمات شدیدی می شد و کارهای عجیب و غریبی می کرد.

من هم که می ترسیدم بلایی بر سرم بیاورد حضانت دختر کوچکم را به عهده گرفتم و از او جدا شدم چرا که همسرم در توهمات خودش تصور می کرد افرادی از کنار و گوشه های ساختمان مرا زیر نظر دارند و به همین دلیل انواع سلاح های سرد را زیر متکا می گذاشت تا اگر کسی را دید که به من نگاه می کند، به او حمله ور شود.

بعد از طلاق در یک منزل اجاره ای با دخترم زندگی می کردم تا این که سه سال قبل نیز مادرم از دنیا رفت و من دچار مشکلات مالی شدم. در همین شرایط سخت روزی یکی از دوستانم که عضو یکی از شرکت های هرمی شده بود مرا تشویق به عضویت در آن شرکت کرد.

وقتی در برابر لیدرها و سرکردگان شرکت قرار گرفتم آن ها افرادی را نشانم می دادند که بعد از عضویت در شرکت و در مدت بسیار کوتاه پولدار شده اند و اکنون خودروهای خارجی سوار می شوند. آن ها آن قدر حرف های قشنگ و وسوسه آمیز می زدند که در یک لحظه در رویاهای کودکانه ام غرق شدم و خودم را پشت فرمان خودروهای گران قیمت دیدم.

آن ها می گفتند فقط با عضو کردن چند نفر از فامیل یا دوستانم و با فروش مقداری کالا دیگر تیره روزی هایم تمام می شود و پول های بادآورده در حساب بانکی ام جا خوش می کند. این بود که اغفال شدم و با قرض گرفتن پول از اطرافیانم وارد ماجرای خرید و فروش کالا در این شرکت هرمی شدم.

زمانی به خودم آمدم که دیگر سرکردگان شرکت حاضر نبودند پول هایم را پس بدهند. وقتی اعتراض کردم مرا با توهین و فحاشی بیرون انداختند که من هم به ناچار برای احقاق حقم به کلانتری آمدم. شایان ذکر است، با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی عبدی (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان) پرونده این زن جوان به طور ویژه مورد رسیدگی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      تو این جامعه آدم گرگ زیاد هست به من هم پیشنهاد دادن ولی من گفتم من از این پولا ندارم بیارم بریزم زیر دست شما

      پاسخ ها

      • بدون نام

        دقیقا به منم پیشنهاد دادن،گفتن با 20میلیون سرمایه گذاری و خرید کالا ،در عرض چند ماه زندگیت عوض میشه،قبول نکردم

      • بدون نام

        همین پیشنهادای گنده گنده نشونشه
        ولی چرا باز عده ایی فریب حرفاشونو میخورن
        خدایا خودت بداد مردم برس

    • بدون نام

      دمت گرم

    • م ف

      اتفاقا به من هم پیشنهاد زیادی دادن چندين مرتبه اومدن خونه من تابااون حرف های وسوسه انگیز اغفال بشم اما خوشبختانه همسرم به هیچ عنوان اجازه ندادواردبشم والان خیلی خوشحالم

      پاسخ ها

      • بدون نام

        با کلی وعده وعید طرفو پرزنت میکنن
        وجوری باهاشون صبت میکنن ک وقتی شکست خوردن طرف بندخدا خودشو مقصر میدونه و فک میکنه خودش عرضه نداشته ،درحالی ک اصل کار باطله و باطل راه ب جایی نمیبره ،هرروزم رنگ و شکل کارشونو عوض میکنن

    • بدون نام

      به من هم پیشنهاد دادن اما نتونستن اغفالم کنند. چند نکته رو باید بدونید؛ هر شرکتی از شما در ابتدای کار پول زیاد خواست و همچنین خواست عضوگیری کنید، شیاده. خوشبختانه من گفتم پول ندارم. چندین بار ازم خواستن به کسی زنگ بزنم پول قرض بگیرم اما اغفال نشدم. اینها اگر راست میگن چند تا از میلیاردرهاشون رو نشون بدن

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج