خداحافظی با سرمربی استقلال در پنج پرده
اوایل پاییز بود که در کمال تعجب محمود فکری کاپیتان باسابقه استقلال به عنوان سرمربی این تیم منصوب شد. عجیب از این منظر که هیچ گاه در سالهای گذشته نام فکری میان کاندیداهای نشستن روی نیمکت استقلال مطرح نشده بود.
روزنامه اعتماد: اوايل پاييز بود كه در كمال تعجب محمود فكري كاپيتان باسابقه استقلال به عنوان سرمربي اين تيم منصوب شد. عجيب از اين منظر كه هيچ گاه در سالهاي گذشته نام فكري ميان كانديداهاي نشستن روي نيمكت استقلال مطرح نشده بود. فكري جانشين مجيد نامجومطلقي شد كه خودش جانشين فرهاد مجيدي شده بود كه به بهانه بازگشت استراماچوني از تيم كنار رفت. فكري بعد از فراز و نشيبهاي زياد روز سهشنبه از سمت خودش استعفا داد.
حالا كه محمود فكري از استقلال جدا شده، ميتوان نگاهي كلي به كارنامه او در استقلال انداخت. فكري از مهر امسال هدايت آبيپوشان را برعهده گرفت و در ۱۶ مسابقهاي كه روي نيمكت اين تيم نشست، موفق به كسب ۷ برد و ۶ تساوي شد. فكري ۳ شكست را هم همراه با شاگردانش تجربه كرد تا با كسب ۲۷ امتياز و ايستادن در رتبه سوم جدول به كارش پايان بدهد. فكري در روزي كه با مديران استقلال به توافق رسيد تا جايش را به مربي ديگري بدهد،گفت: «انشاءلله براي همه خير است.» دوران حضور فكري و كادرفني شلوغش در استقلال كه كمتر از ۶ ماه به طول انجاميد را ميتوان از منظرهاي متفاوت بررسي كرد. شكل مديريت او، كيفيت برنامههاي فني، انگيزه بازيكنان و نحوه تعامل او با بازيكنان و هواداران.
فكري روي اعصاب هواداران بود
يكي از ويژگيهاي محمود فكري كه خيلي روي اعصاب هواداران استقلال ميرفت،كنفرانسهاي خبري و مصاحبههايش بود. تماشاي هر بار گفتوگوهاي زنده سرمربي استقلال به نوعي آدم را ياد مصاحبههاي برخي از مديران ميانداخت كه هيچيك از مشكلات را قبول نميكردند، در مورد موفقيتهاشان اغراق ميكنند، با نمونه آوردن از مشكلات كشورهاي خارجي ميخواهند ثابت كنند همه جاي دنيا همين است، منتقدين را دستنشانده عوامل بيگانه ميدانند و قس عليهذا. فكري هر بار با اين پرسش مواجه ميشد كه تيمش توان فني بالايي ندارد و او به عنوان سرمربي اشتباهات تاكتيكي مرتكب ميشود و از «اتاق فكري» حرف ميزد كه قصد زمين زدن او را داشتند. فكري بعضي از اوقات حتي از دادن همين جواب هم شانه خالي ميكرد.
بعد از بازي با سپاهان وقتي خبرنگاري از او در مورد تاكتيك تيم سوال كرد، فكري بلند شد و به نشانه اعتراض از سالن كنفرانس بيرون رفت. او وقتي ميان هواداران قرار ميگرفت و با انتقادات آنها مواجه ميشد، ميپرسيد شما از كجا آمديد؟ او اين را حتي به دستيارانش هم ياد داده بود و به عنوان مثال آرش برهاني به هواداري كه با زاري از او ميخواست فكري به حال وضعيت تيم كند،گفت:«شما بگو از طرف كي اومدي؟» به اين معنا كه تو هوادار واقعي نيستي و قصدت ضربه زدن به استقلال است. از سمت ديگر بسامد جمله «ما الان صدر جدوليم» در اظهارات فكري در روزهايي كه استقلال رده نخست را در اختيار داشت آن قدر زياد شد كه بدل به دستمايه شوخي كاربران در فضاي مجازي شد.
يك نفر نوشت:«اگه توي خيابون به محمود فكري بگي سلام، ميگه ما صدر جدوليم عليك سلام!» فكري در جاي ديگري در مورد موفقيتهاي تيمش گفت مگر بقيه تيمها چه كار ميكنند؟ از ديدگاه خيليها محمود فكري به شكل اغراقگونهاي از موفقيتهايش حرف ميزد. او بعضي وقتها هم در توجيه ناكاميها همانند اخبار ۲۰:۳۰ كه عوض پرداختن به مشكلات داخلي از سيل و زلزله امريكا و تعداد گرسنگان در سراسر دنيا گزارش پخش ميكند به وضعيت تيمهاي مطرح كه نتايج خوبي در اين فصل نگرفتند، اشاره ميكرد و از بارسلونا مثال ميزد! از همه مهمتر محمود فكري وقتي با موج شديد درخواست هواداران با استعفايش مواجه شد تا حد ممكن مقاومت كرد. درست مثل آنهايي كه به ميز رياستشان ميچسبند.
آنهايي كه فقط قوانيني نظير قانون منع به كارگيري بازنشستگان يا خداي نكرده مرگ ميتواند از خدمت معافشان كند. اگر در اواسط نيمفصل نخست فكري به اين نتيجه نرسيده بود كه شانسي در استقلال ندارد بدون شك بعد از باخت مقابل سپاهان به خوبي متوجه شد كه ديگر پشتوانهاي در تيم ندارد. اما با اين همه ماند و فرصت نيمفصل را هم از تيمش گرفت و بعد از يك تساوي ديگر و رساندن فاصله تيمش با پرسپوليس به ۶ امتياز راضي به جدايي شد. همه اينها يعني فكري مديريت درستي در زمينه ارتباط با هواداران و افكار عمومي نداشت.
اوجگيري بازيكن سالاري
احتمالا همه قبول دارند كه يكي از بزرگترين حاشيههايي كه براي استقلال در نيمفصل نخست رقم خورد، ماجراي وريا غفوري در بازي با نساجي بود. جايي كه كاپيتان استقلال بعد از خطا با عصبانيت توپ را به زمين كوبيد،كارت زرد گرفت و به سرمربي گفت تعويضش كند!
فكري هم وريا را عوض كرد و كاپيتان استقلال حتي تا آخر بازي هم در ورزشگاه نماند و يك راست راهي خانه شد. ميگفتند مشكلات مالي وريا با باشگاه دليل عصبانيت او بوده است. تقريبا تمام پيشكسوتان استقلال بعد از بازي روي اين نكته تاكيد داشتند كه مشكل وريا با باشگاه هرچه هست سر جاي خودش اما او نبايد به اين شكل به تيم بياحترامي ميكرده و فكري بايد با اين مساله برخورد كند. با اين حال اتفاقي كه در بازي بعدي استقلال رخ داد، نشاني از برخورد فكري با كاپيتان تيمش نداشت. وريا انگار كه اتفاق خاصي نيفتاده فيكس بازي كرد. بعد از آن نوبت به انتقاد رشيد مظاهري از نيمكتنشينياش شد.
گلر استقلال حتي در اين رابطه با مربي دروازهبانهاي تيم هم جنگ لفظي پيدا كرد و طبق گفته عزيزيان مربي دروازهبانهاي استقلال به او فحشهاي ركيك هم داده است. اما هيچكدام از اينها باعث نشد فكري عكسالعمل مشخصي مقابل مظاهري به نمايش بگذارد. مظاهري قبل از بازي با مس خيلي راحت ادعا كرد كه كمر درد دارد و اردوي تيم را ترك كرد. آخرين مورد هم برميگردد به مهدي قائدي كه به خاطر مشكلات قراردادش ۱۱ روز بدون عذر موجه سر تمرينات حاضر نشد. او در اين مدت جواب باشگاه و مربي تيم را نداد. اما به محض بازگشت به تمرين با استقبال فكري مواجه شد و فقط با يك روز تمرين مقابل مس رفسنجان فيكس بازي كرد. همه اينها در ادبيات فوتبالي به عنوان «بازيكنسالاري» شناخته ميشود. بدون شك هيچ مربي فوتبالي در دنيا نميتواند در مقابل بيانضباطي بازيكنان مسامحه كند و نتيجه هم بگيرد.
فكري هم از اين قاعده مستثنا نشد. او شايد ميخواست همه چيز را مرامي و برادرانه حل كند. شايد ميخواست از مهندسي معكوس بهره ببرد و اتوريته خود را به شكل ديگري نمايش دهد اما هرچه بود عملكردش به كار استقلال نيامد و حالا همه هواداران استقلال ميگويند، مربي بعدي تيم اول از همه بايد مقابل بازيكنان بيانضباط تيم بايستد و دسيپلين را به اردوي استقلال بياورد. بازيكن بايد بداند تا وقتي قرارداد دارد در اختيار باشگاه است و هرگونه سرپيچي از دستورات تبعات سنگيني براي او به همراه خواهد داشت.
هر بازي يك تاكتيك
محمود فكري با يكي از شلوغترين كادرهاي فني ممكن وظيفه هدايت تيم را برعهده گرفت. در ابتداي راه و قبل از شروع كار خيليها انتقاد كردند كه فكري با تفكر ليگ يكي نميتواند استقلال را جلو ببرد.گفتند كادر فني خيلي شلوغ است.گفتند شيوهاي كه او در تيمهاي دسته يك يا نساجي پيش گرفته بود، در تيم مدعي قهرماني جواب نميدهد. هر چه زمان جلوتر رفت اين واقعيت آشكار شد كه انتقادادت اگر نه همهاش لااقل بخش قابل توجهاش درست بوده. تيم فكري شلختگي تاكتيكي داشت. او در ۱۶ هفته انواع و اقسام روشها را به كار بست و چندين سيستم را در زمين بازي پياده كرد. بازيكنان را مثل مهرههاي شطرنج در جاهاي مختلف ميگذاشت تا شايد به يك تركيب ايدهآل برسد اما گويا هرگز نرسيد. خودش ميگفت اين يك امتياز است كه تيم بتواند با سيستمهاي مختلف كار كند اما به اين نكته توجه نميكرد كه بازيكنان براي جا افتادن در يك سيستم نياز به زمان دارند. از آن مهمتر مربي بايد خودش روي آن شيوه بازي تسلط داشته باشد.
يك روز دفاع سه نفره، يك روز دفاع چهار نفره، يك بازي با سه هافبك، يك بازي با چهار هافبك و بازي ديگر با پنج هافبك، يك بار استفاده از تك مهاجم، يك بار استفاده از دو مهاجم و بار بعدي بهره بردن از سه مهاجم. فكري همه اين شيوهها را آزمود. بازيكنان هم در اين سيستم حسابي براي خودشان ميچرخيدند. همه اينها استقلال را در نهايت به بلوغ فكري از لحاظ تاكتيكي نرساند و آخرش معلوم نشد سرمربي تيم دنبال چه چيزي است. از آن مهمتر اينكه تيم استقلال شاداب بازي نميكرد و حتي بازيهاي اين تيم در آن برههاي كه صدر جدول را در اختيار داشت، هواداران را راضي نميكرد. كارشناسان بارها اشتباهات تاكتيكي فكري را به او وكادر فنياش گوشزد كردند اما تاثيري نداشت. فكري گمان ميكرد همه تيمهاي ليگ همين شكلي كار ميكنند و اگر داوري با آنها يار باشد يا روز خوبشان را پشت سر بگذارند حتما نتيجه ميگيرند. اگر هم تيم نتيجه نميگيرد يا اشتباهات داوري بوده يا بدشانسي خودشان.
بازيكنان بيانگيزه
تقريبا از زماني كه حاشيهها اطراف استقلال زياد شد، زمزمههايي مبني بر كمكاري برخي از بازيكنان استقلال به گوش رسيد. صمد مرفاوي مربي استقلال بعد از جدايي در استوري اينستاگرامش نوشت:«امان از لجبازيها و گوش نكردنها» برخي از كارشناسان نيز بعد از دو بازي استقلال مقابل سپاهان و مس تاكيد كردند بازيكنان آن تلاشي كه بايد و شايد را از خودشان به نمايش نميگذارند.
اين مسالهاي نيست كه قابل اثبات باشد اما ميتوان به اين نكته اشاره كرد كه وقتي محمود فكري رختكن تيم را از دست داد و بازيكنان فهميدند جايگاه سرمربي تيم لرزان شده احتمالا ديگر آن انگيزه هميشگي را نداشتند. اين اتفاقي است كه در هر تيمي كه چنين وضعيتي را تجربه كند، رخ ميدهد. بازيكنان نا مطمئن از انديشههاي سرمربي باري به هر جهت بازي ميكنند و منتظر اتفاقات بعدي ميمانند. نمونههاي زيادي از اين رفتار بازيكنان را هم در فوتبال كشورمان و هم در ليگهاي معتبر خارجي داريم. منچستر تحت هدايت مورينيو و بايرن تحت هدايت آنچلوتي و كواچ دو تا از بهترين نمونهها در بالاترين سطح هستند. علاوه بر بيانگيزگي، بازيكنان استقلال آنچنان كه بايد و شايد همدل نيز نبودند. اين همان چيزي است كه يك تيم براي موفقيت به شدت به آن نياز دارد. اين مشكلي است كه آبيها چند سالي ميشود از آن رنج ميبرند.
مديريت فشل
در كنار همه انتقاداتي كه به محمود فكري وارد است، يكي از بزرگترين دلايل ناكامي او در استقلال را ميتوان مديريت تيم ناميد. مديريتي كه در انجام تعهداتش براي فراهم آوردن بهترين امكانات كمكاري به خرج داد، منايع مالي لازم را به صورت منظم به تيم تزريق نكرد و باعث بروز اعتراضات شد، قرارداد وريا غفوري را رسانهاي كرد، نتوانست بحران مهدي قائدي را سريع مدريت كند و مشكلات زيادي براي تيم به وجود آورد. همين كادر مديريتي بعد از بازي با سپاهان وقتي با اعتراض وحشتناك هواداران و درخواستشان براي اخراج فكري مواجه شد، محكم پشت سرمربي تيمش ايستاد. در چند روز تعطيلي نيمفصل هم مدام از حمايت دم زد.
با اين حال وقتي استقلال مقابل مس مساوي كرد به فردا نكشيده عذر فكري را خواست. معلوم نيست اگر مديريت استقلال به اين نتيجه رسيده بود كه فكري گزينه مناسبي است چطور با يك تساوي خارج از خانه درهاي خروج را به سرمربي تيم نشان داد؟ يا اگر قرار بود تحت فشار هواداران قرار بگيرد چرا بعد از بازي با سپاهان كه اعتراضات به مراتب شديدتر بود و كار را به تجمع مقابل باشگاه و مجلس كشاند،كوتاه نيامد؟ اين نوع مديريت استقلال چندين سال است كه به يكي از دو تيم پرطرفدار كشور آسيبهاي جدي وارد كرده است. هواداران استقلال اين را نتيجه مديريت كلان ورزش و متوجه شخص مسعود سلطانيفر ميدانند. مديريتي كه از زمان رفتن پرويز مظلومي در اواسط همين دهه تاكنون۷ سرمربي را روي نيمكت استقلال نشانده و ميتوان گفت عمر هيچكدام از اينها به جز علي منصور بيشتر از يك سال نبوده است. آيا در چنين شرايطي ميتوان انتظار داشت كه يك تيم نتيجه بگيرد؟
نظر کاربران
آخر فصل الفرار
پاسخ ها
تودیگه چی میگی
بخدا قسم مسعود سلطانی فر تا هستش استقلال نتیجه نخواهد گرفت