جاباما
۱۰۹۶۷۸۸
۵۸ نظر
۶۹۰۵
۵۸ نظر
۶۹۰۵
پ

تجربه خروج روح از جسم؛ حقیقت دارد؟

پژوهش‌های ۲۰ سال گذشته نشان می‌دهد تجربه خروج از جسم که ممکن است در شرایط نامعمول متفاوتی رخ دهد، واکنشی مغزی-‌جسمانی است و ربطی به جدایی روح از قفس تن و حیات فراجسمی پس از مرگ ندارد.

روزنامه شرق: پژوهش‌های ۲۰ سال گذشته نشان می‌دهد تجربه خروج از جسم که ممکن است در شرایط نامعمول متفاوتی رخ دهد، واکنشی مغزی-‌جسمانی است و ربطی به جدایی روح از قفس تن و حیات فراجسمی پس از مرگ ندارد.

یادداشتی خواندم از همکار متخصص بیماری‌های داخلی و اهل سینما در صفحه اینستاگرامی‌اش با نام «قفس تن» که تحت عنوان کلی قصه‌های طبابت منتشر می‌شود.

تجربه خروج روح از جسم؛ حقیقت دارد؟

این یادداشت خاص درباره خاطره‌ای بود از بیماری ۳۰ساله که در «سی‌سی‌یو»‌ی بیمارستان دچار ایست قلبی می‌شود و در فرایند احیای طولانی، از مرگ نجات پیدا می‌کند.

بیمار بعد از گذشت یک ماه که دکتر را ملاقات می‌کند، به جای تشکر از او گله می‌کند که چرا نگذاشته برای همیشه روحش از قفس تنش رها بماند؛ چون بیمار دچار ایست قلبی، هنگام تلاش برای احیا، در عالم بین مرگ و زندگی، روحش را دیده بود که از قفس بدنش جدا شده بود و از بالا جسم خودش و تلاش عرق‌ریزان دکتر برای نجاتش را تماشا می‌کرد.

این اظهارات بیمار، دکتر را هم مدتی درباره چگونگی حیات فراجسمی پس از مرگ به تفکر فلسفی وامی‌دارد. البته شاید این تجربه نه‌چندان نادر، یکی از دلایلی باشد که فلاسفه و اندیشمندان ایدئالیست در سرتاسر جهان را به جدایی جوهری ذهن از بدن و فرامادی‌بودن روان متقاعدتر کرده باشد.

تجربه خروج روح از جسم؛ حقیقت دارد؟

اما جالب است بدانیم که پژوهش‌های ۲۰ سال گذشته نشان می‌دهد تجربه خروج از جسم که ممکن است در شرایط نامعمول متفاوتی رخ دهد، واکنشی مغزی-‌جسمانی است و ربطی به جدایی روح از قفس تن و حیات فراجسمی پس از مرگ ندارد.

حدود ۱۵ سال پیش (۲۰۰۴) در یکی از سخنرانی‌های خود در سمینار‌های ادواری بیمارستان شهدای تجریش، بر اساس یافته‌های علمی مغزپژوه و نورولوژیست سوئیسی ـ آلمانی، «اولاف بلانک» که در آزمایشگاه پلی‌تکنیک لوزان و بیمارستان‌های دانشگاه ژنو کار می‌کند، مفصل در‌این‌باره توضیح داده‌ام. «بلانک» از سال ۲۰۰۲ مشغول پژوهش درباره پدیده تجربه موقت جدایی خویشتن از بدن و ازهم‌گسیختگی موقت ادراکات پیچیده مغزی ـ بدنی در هنگام این تجربه ذهنی بوده است.

او به روشنی نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با دستکاری در مغز این تجربه را تولید کرد. البته اولین بار «ویلدر پنفیلد»، جراح مغز معروف در سال‌های بین ۴۰ و ۵۰ قرن گذشته در دو بیمار صرعی خود حین تحریک الکتریکی مغز با احساس ناگهانی بیماران خود به صورت اظهار: «اوه خدای من، من دارم از بدنم جدا می‌شوم» برخورد کرده بود، ولی در آن هنگام توصیفات دقیق و تکرارشونده‌ای از این تجربه به دست نیامده بود.

امروزه می‌دانیم این پدیده حتی در نوعی بیماری صرع و میگرن شایع است و ۱۰ درصد افراد عادی نیز ممکن است یک بار در طول زندگی آن را تجربه کرده باشند؛ بنابراین تجربه خروج از جسم در شرایط بین مرگ و زندگی نیز نشانه‌ای از وجود حیات فراجسمی پس از مرگ نیست، بلکه این مغز و بدن ماست که ایلوزیون یا خطای ادراکی جدایی خویشتن از بدن را به‌طور موقت می‌سازد و نوعی شرایط بی‌زمانی ـ بی‌مکانی و خروج از جسم را در طول این تجربه القا می‌کند.

تجربه خروج روح از جسم؛ حقیقت دارد؟

در این تجربیات ما از قفس تن رها نشده‌ایم، بلکه این قفس تن است که در شرایط خاص و تحت فشار این گمان ذهنی را به‌طور موقت می‌سازد و خودآگاهی ما را فریب می‌دهد. در این تجربه انسجام حس‌های درون‌جسمی عمیق همچون حس عمقی (پروپریوسپتیو) و حس گرانشی دهلیزی ـ تعادلی همراه با حس لمس و بینایی مربوط به مدار‌های پیچیده مغزی که اغلب به منطقه التصاقی آهیانه‌ای - گیجگاهی نیمکره راست ختم می‌شوند، دچار اختلال موقت می‌شوند. جالب است که همه این حس‌ها در هنگام جنبش، کنش و حرکت بدن انسان فعال و کارساز هستند.

این ازهم‌گسیختگی ادراکی، تجربه خروج از بدن را ایجاد می‌کند. جالب است در این سمینار هم آقایی که دکترای فلسفه داشت و گویا مدت‌ها با اهل عرفان ماورایی و اهل کرامت حشر و نشر داشت، همچنان اصرار بر ماورایی‌بودن تجربه خروج از جسم داشت.

حال اگر از این مقوله بگذریم که پژوهش‌های موجود علمی نشان نمی‌دهد که در تجربه خروج از جسم ما از زندان تن رها می‌شویم و به عالم فراجسمانی عروج می‌کنیم، باید اضافه کنیم که در این اختلال موقت جسم‌زدایی از خویش، احساس عاملیت در اختیار خویشتنی است که از بالا نظاره‌گر جسم به‌جامانده و جهان است، اما در این میان معلوم نیست که مالک جسم کیست؟

زیرا خویشتنی که شناور در بالاست، مالکیت جسم در پایین را بر عهده ندارد و خود را هم صاحب جسمی دیگر نمی‌داند؛ یعنی خویشتن بالایی فضایی را در این جهان اشغال نمی‌کند و زمان نیز بیکرانه جلوه می‌کند.

تجربه خروج روح از جسم؛ حقیقت دارد؟

از طریق ایجاد این ازهم‌گسیختگی موقت در ساختار خویشتن در بدن است که پژوهشگرانی همچون «بلانک» می‌توانند درباره چگونگی شکل‌گیری خویشتن در فعالیت بدن ـ مغز و شکل‌گیری فرایند خودآگاهی به‌طور طبیعی اطلاعات علمی کسب کنند. اما نکته مهم دیگری در تجربه خروج از جسم قابل تأمل است که در خاطره طبیبانه دوست متخصص داخلی نکته‌سنج ما نیز منعکس بود: خویشتنی جداشده از بدن که از بالا به پایین علاوه بر جسم به‌جامانده خود، متوجه فرد دیگری است که عرق‌ریزان عملیات احیا را انجام می‌دهد (در اینجا دکتر معالج).

این گوشه مهم از این پدیده نشان می‌دهد که افتراق خویشتن از دیگری نیز مربوط به فعالیت بخشی از مغز است که در هنگام تجربه خروج از جسم دچار اختلال می‌شود؛ بنابراین شخصی که این پدیده را تجربه می‌کند از نظرگاه خویشتن در بالای جسم جداشده که عاملیت را در دست دارد، وجود دیگری را که در اینجا دکتر معالج است، احساس می‌کند.

این پدیده خود نشان‌دهنده این نکته مهم است که خود و دیگری در مغز اجتماعی انسان به‌طور هم‌زمان و در طی پردازش مشترک در مدار‌های مغزی، در نواحی انسجام‌بخشی ادراکی و حرکتی مغز شکل می‌گیرند؛ بنابراین خویشتن و دیگری در حالت خروج از جسم نیز جدایی‌ناپذیر می‌ماند.

ر این رابطه می‌توان این‌طور نتیجه گرفت که شکل‌گیری خویشتن در مغز و بدن ما بدون احساس حضور دیگران با مشخصات و تظاهرات زیستی مشابه و به عبارتی بدون امکان زیست جمعی میسر نیست؛ بنابراین می‌توان با جرئت بیشتری این ادعا را مطرح کرد که خودآگاهی ما وابسته به وجود دیگران و زیست در جامعه انسانی است.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 8/8 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
درآمد ماهیانه 5-20 میلیون از توی خونه با موبایل

آموزش رایگان کسب درآمد 5-20 میلیون ماهیانه از خونه و فقط با یه موبایل ساده رو در یک وبینار رایگان آموزشی یاد بگیر

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • زهرا

      مطلب متفاوت وخیلی خوبی بود،دستتون دردنکنه

      پاسخ ها

      • بدون نام

        من دوبار برای زمان خیلی کوتاه تجربه داشتم .

      • تارا

        بعد از مدت ها یک مطلب علمی، جدید منطقی و قابل تامل در اینترنت دیدن، بسیار ممنونم از برترین ها
        امیدوارم چاپ این مطلب عزیزان بسیاری را به فکر اندازد

      • بدون نام

        این دکتر عزیزمون یه چیزی رو نتونست درست توضیح بده و اساسا بهش اشاره ای نکرد و اون این که اگر این تجربه صرفاً یه اختلال روانی هست و جدایی واقعی صورت نمیگیره، پس چرا در غالب اوقات فردی که این تجربه رو داره جزئیات محیط اطراف یا حتی بیرون از اون اتاق یا محیط رو درست در زمان این احساس جدایی میبینه و به خاطر میاره، جزئیاتی که قبل از این احساس اصلاً اونا رو ندیده بود یا اساساً حین این حس در عالم خارج به وجود اومده بودن. کسانی که با دائماً با نورولوژی سر و کار دارن میدونن جوابش به این راحتی ها نیست. دوستان لطفاً کتاب خاطرات بعد از مرگ اثر مایکل سابوم متخصص آمریکایی جراحی قلب رو بخونید، چیزهای جالبی نصیبتون میشه!

      • بدون نام

        خیلیها در زمان خروج روح از بدن چیزهایی دیدند که امکان نداشته در حالت عادی قابل مشاهده بوده باشه .بهرحال مادی گراها هم روزی حقیقت را درخواهند یافت

    • بدون نام

      آره خودم چند تا روح دیدم که داشتن از ایران فرار میکردن

      پاسخ ها

      • کامران

        تک به تک کسانی که ادعای دیدن روح و جسم رو دارن کلاه بردارن

      • شر کم زور

        دمت گرم خخخ

    • بابک.

      دکتر جان.فیزیک مدرن یا کوانتومی گفته های شما را رد میکند.چون علم جدید ثابت
      میکند که جهان از ماده و انرژی بوجود آمده
      است که دائما در حال تبدیل به یکدیگرند.
      در واقع ماده همان انرژی است که به صورت
      متراکم شکل گرفته است..
      بنابراین تمام جهان مادی از انرژی بوجود آمده که این انرژی دارای آگاهی میباشد
      چون ما هم بعنوان بخشی از این جهان
      مادی دارای آگاهی هستیم که البته اکثرا
      از آگاهی و هوشیاری خود بی اطلاع هستند
      و هویت خودشون را از آداب و رسوم و باورهای جامعه میگیرند .در واقع ما انسانها
      با حافظه خود که پر است از باورهای گذشتگان زندگی میکنیم .نه با مغز و آگاهی...
      برای دیدن حقیقت باید اول به آگاهی درونی رسید .ولی مانع بزرگی بنام حافظه
      مملو از عقاید و باورهای تحمیل شده باعث
      قضاوت میشود که جلوی دیدن حقیقت را
      میگیرد....

      پاسخ ها

      • بدون نام

        دقیقا دوست عزیز جهان وهمه چیز ان از انرژی است که هیچ گاه کم یا زیاد نمی شود جسم از خاک وخاک از انرژی وفقط خانه ی روح است من انم که هستم قبل از هرچیز بودم وبعد از هر چیز هستم نه خاک کم میشود ونه روح یا انرژی از بین می رود

      • ferishon

        این نظر داروینیسم شما خیلی وقت داخل غرب خورده زمینو خاک میخوره داخل ایران بولد شده
        اونها رفتن سمت اینکه یک هوشی این جهان یه وجود اورده حالا برای اینکه به سمت خدا نرن
        خلقت هوشمند قبول کردن که یعنی فضایی ها این کار هارو کردن و فیلان بیسار
        حالا با علم ژنتیک و دی ان ای انسان و کروموزوم ها مختلف بین میمون تا انسان

      • .

        انسان دو بعد مادی و معنوی دارد
        برای بعد مادی میشه ماده و انرژی تعریف کرد اما برای بعد معنوی نمیشود از این استدلال استفاده کرد

      • همنام‌ شما . بابک

        درود بر شما. کاملا با تحلیل شما موافقم . وخودم شخصا جزو افرادی هستم که بارها تجربه تخلیه روح داشتم با متدهای مختلف که توضیحش خارج از مجال هست. البته نویسنده متن چون‌ تجربه لمسی نداشته همچو خیلی ها درک موضوع برایشان سخت هست. چون کالبدهای و قالب های ذهنی اجازه درک درست نمی‌دهد مگر کسانی که مجرب لمس باشند با هرمتدی ، یا افرادی که قدرت کنترل ذهن خویشتن رو داشته باشند. حکایت نویسنده حکایت ماهی زیر اب است که چون تجربه لمس محیط خارج از دریا ندارد باور وجود دنیای بیرون از اب ندارد و مصرانه نفی حقیقیت میکند.

      • بدون نام

        بابک جان خودت فهمیدی چی گفتی ؟تا دیگران یا دکتر بفهمد.

      • بدون نام

        وقتی ماده به موجودهوشمندتبدیل میشه وفضای وپیرامون مارو دربرگرفته وبا این همه پدیده های نوظهور که ازدرک اکثر انسانها ودانشمندان خارج هستن بهتره همه بیشتر درمورد عجایب دنیا بشنویم وپژوهش کنیم تا حل پدیده های ناشناخته بنا به قومیت وتحلیل افراد برآمده ازهمین جهان مادی با پیرامونی هوشمند!

      • بابک.

        با سلام دوباره خدمت تمام دوستان عرض
        میکنم برای اثبات حقایقی که هنوز کشف نشده .نمیشود توضیح داد و انتظار تایید
        داشت .به این علت که مغز انسان فقط
        باورهایی را تایید میکند که قبلا در حافظه
        جامعه ثبت شده باشد..
        مثلا تا وقتیکه گرد بودن زمین کشف نشده
        بود .باور جامعه این حقیقت را از زبان هیچکس قبول نمی کرد چون در تناقض با
        باورهای غلط شان بود..
        اما برای شناخت حقیقت این گونه مباحث
        فقط باید تجربه شخصی داشت و به درون
        نگاه کرد .این مسیر را هر کس باید به تنهایی سفر کند . غرض از تولد یعنی شناخت
        خود و رشد درونی. با توضیحات دیگران
        نمیتوان به حقیقت وجود خود پی برد .....

    • بدون نام

      روح با جسم در ارتباطه
      ممکنه این ارتباط نقطه وصلش مغز باشه
      اینکه با شوک وارد کردن به مغز یا نقطه و نقاطی از مغز تجربه شبیه به جدا شدن روح از بدن احساس بشه ، جای تعجب نداره ، هر روز همه ما جدا شدن روح از بدن رو در خواب تجربه می کنیم و مسلما نقطه ارتباط جسم و روح جایی در مغزه
      و این ها دلیل نمیشه بر رد جداشدن روح از بدن و تجربه مرگ و بازگشت از مرگ

    • بدون نام

      اون حالت بهش میگن اتوسکوپی که من خودم چند بار تجربه کردم. جدایی روح از جسم یه موضوع دیگه ست.

    • بدون نام

      نویسنده چون این داستان هارو باور نداره سعی کرده با علم ،خلافش رو ثابت کنه

    • اسی

      چیزی به اسم روح وجود نداره
      هر چیزی که قبلا برای اثبات روح بود بصورت علمی رد شده
      انسان برای فرار از پوچی این چیزا رو ساخته

      پاسخ ها

      • بدون نام

        واقعا که بی سواد و نادانی

      • بدون نام

        امثال تو برای فرار از مرگ و فرار از عذاب الهی اینو میگید

      • nima

        برو بابا

      • مجید

        خیلی خلاصه و مفید حقیقت رو بیان کردید انسان برای نادیده گرفتن حقایق تلخ دستاویز غیرقابل قبول ترین فرضیات میشه

      • بدون نام

        موافقم ترس از نبودن وهیچ شدن از رفتن به جهنم هم بیشتره برای همینم آدما این داستانها و سرهم کردن ولی آدم با امید زندست و به این قصه ها نیاز داره

      • محمد

        کدوم علم،فیزیک،زیست؟
        انتظار اثبات مسائل غیر مادی رو از علوم مادی داری؟
        البته هیچ شاخه ی علمی نمی تواند وجود قطعی روح رو انکار کنه
        به نظر شما کدوم عاقلانست،پوچ گرایی یا تدبیر بعد از مرگ؟

      • بدون نام

        یه روزی که باید جواب پس بدی اون موقع یادت میاد روح یعنی چی؟

      • محمد

        امیدوارم مسیر درست رو همه پیدا کنیم ،زودتر قبل از اینکه دیر بشه،
        چون قبول کردن یا نکردن ما سود یا ضررش فقط متوجه خودمونه، خدا قسم خورده جهنم رو از انسان و جن که نافرمانی کردن پر می‌کنه ، کسی که اعتقادی به روح نداره حتما اعتقادی به خدا هم نداره ، این خیلی وحشتناکه،اگه این موضوع برامون مهمه باید براش وقت بزاریم ، حتما تحقیق کنیم،الان و با این تکنولوژی واقعا حیفه بخوایم دنبال خرافات باشیم باید دنبال حقیقت باشیم،کمی تحقیق کنیم می‌بینیم خدا هست ، روح هست ،چیزی که نمی‌بینیم رو منکرش نشیم

      • بدون نام

        افرادی که همه چیز رو میخوان زیر میکروسکوپ ثابت کنند قابل ترحم اند بهرحال همه بعد از اتمام عمر کوتاه زمینی به حقیقت پی خواهند برد

    • mohi

      کاملا حقیقت دارد

    • امیر

      فقط من شما را ارجاع میدهم ب کتاب انسان روح است ن. جسد وبرنامه زندگی پس از زندگی

      پاسخ ها

      • بدون نام

        برنامه زندگی پس از زندگی خیلی خوب تونست از تجربیات افراد بهره ببره و واقعا قابل قبول بود .

      • بدون نام

        فقط زندگی پس از زندگی

    • بدون نام

      چه جالب

    • بدون نام

      بله حقیقت داره برنامه زندگی پس از زندگی رو ببینید

    • سعید

      مقالۀ جالب و قابل تأملی بود. ممنون از برترینها

    • بدون نام

      من عاشق مرگم

    • بدون نام

      من خودم تجربه اینچنینی داشتم، روح کاملا جدا از بدن هست، آیا بدن میتونه وقتی در یک اتاق نشسته ، اتقاقاتی که در اتاق دیگری هست رو هم ببینه؟ اما روح میتونه هر جایی که میخاد رو اراده کنه و ببینه، و خیییلی توانایی های دیگه. اینها حرفهای غرب هست که میخان به مردم بقبولانند که بعد از این دنیا چیزی وجود نداره

    • بدون نام

      اول این که این تجربه چه ثابت و یا رد بشه اصل وجود روح در انسان مساله‌ای دیگه‌ است که با انکار یا اثبات این تجربه تغییری نمیکنه
      دوم این که آقای بلانک تنها کسی نیستن که راجع به این پدیده مطالعه کردن برخی پیش از ایشون با این تجربه موفق شدن کاغذی که در وضعیت قرارگیری بیمار غیر قابل خوندن بود رو از طریق روح یا هر چه که اسمشو می‌گذارید بخونن
      نهایت چیزی که از این مقاله ممکنه استنتاج بشه اینه که ممکنه این تجربه خاصی که ازش صحبت شد خروج روح از بدن نباشه اما اثبات این که یقینا این گونه است بحثی کاملا جداست

      پاسخ ها

      • بدون نام

        احسنت بر شما. هنوز خیلی مونده بشر همه اسرار ذهن، خودآگاهی و روح رو به طور کامل درک کنه. این نوع اظهار نظر قطعی نویسنده مقاله نشان از کم ظرفیتی علمی و عدم مطالعه همه جانبه مساله هست. حتی یه جستجوی کوتاه اینترنتی هم میتونه اینو به همه ما ثابت کنه که طیف نظریات محققین خیلی گسترده و متفاوت و بعضاً متناقض هست. مسائلی مثل تجربه طولانی و چند ساعته خروج روح از بدن و یادآوری جزئیاتی که قبلا نبوده، خاطرات کما، رؤیاهای صادقه، حدس و رؤیت دقیق بعضی از مسائل آینده و... مسائل غیرقابل انکاری هستند که علوم مغز و اعصاب و روانشناسی مصطلح هنوز پاسخ جامع و دقیقی براشون نداره و نیاز به مطالعات خیلی عمیق تر و بدون تعصب داره.

    • مهدی مجیدی

      درباره همه اینها میشه توجیهی علمی پیدا کرد، اما مطلع شدن اتفاقات همزمان پیرامون و حتی خونه و خانواده توسط فرد بیهوش موقع بیهوشی، بنظر نمیاد از طریق مغز و شیمیایی مغز ایجاد شده باشه.

    • بدون نام

      بله کاملا حقیقت دارد

    • مهرداد

      خروج روح از جسم واقعیت داره همه چیز این دنیا رو نمیشه علمی ثابت کرد روح توسط تارهایی به بدن وصله در حالت خواب یا ایستادن قلب روح از بدن خارج میشه و مرگ واقعی وقتی بوجود میاد که این تارها پاره بشن

    • بدون نام

      ماشالله چه خوشگل کامنت گداشتید چه حرفهای بزرگ بزرگی بلدیر

      پاسخ ها

      • hamiiiiiid

        تا الان فکر میکردم ملت فقط فحش بلدن،خخخ

      • بدون نام

        ببین چقدر مردم باسواد و اهل مطالعه ای داریم بعد بگید، که مردم کتاب نمی خوانند

      • بدون نام

        23:01
        دقیقا خخخخ

      • بدون نام

        کامنتا سنگین بود،این کامنت همه رو شست برد خخخخ

    • بدون نام

      سلام، سه نوع روح وجودداره. روح الهی یامعنوی،روح حیوانی وروح جمادی. ودرضمن کل این مطالب که توضیح دادید نادرسته .

    • بدون نام

      فقط یک نگاه به کامنتهای ملت بندازید بعد اگه روتون شد دوباره بگید این ملت لیاقتشون بالاتر از امثال روحانیه

    • شر کم زور

      یکی بگه الان روحانی کدوم طرف این بحثه... حسن روحانی روح هست یا جسم یا تلفیقی از این دو... کلید حسن چه کاربردی در روح و جسم و روان مردم داره؟؟؟

      پاسخ ها

      • حسن روحانی

        آقا جان من چیکار به کار من دارید .

    • بدون نام

      بزرگ ترین و اساسی ترین چالشی که هیچکس پاسخی برای آن ندارد و هر تفکری چه علم و چه دین و... به گونه ای از پاسخ دادن به آن طفره میروند:
      سرمنشاء وجود چیست؟
      آیا حقیقتی در پس این سئوال نهفته است یا اصلا حقیقتی وجود ندارد..

    • نرگس

      جمله آخر بسیار درست و بجا آورده شده در واقع حضور و رفتار فرد در یک جامه انسانی شخصیت و خودآگاهی اون رو میسازه چیزی که یک انسان رو از انسان دیگه متمایز میکنه قطعا بدون حضور دیگران خودآگاهی ما به این شکل معنایی نداره چون برای هر شخص من بودن نسبی هست و درک ما محدود به تجربیاتمون

    • بدون نام

      انسان خرافاتیه خاورمیانه ای حالا حالاها وضعش بهتر از این نمیشه....

    • بدون نام

      دور نیست و روزی فرا میرسد که:
      بشر توانایی پیوند مغز را خواهد داشت
      در آن روز مغز من به سر شما پیوند خواهد خورد ...و دیگر شمایی وجود نخواهد داشت
      و جسم شما من میشود....شخصیت من
      منیت من و تمام خاطراتم به بدن ظاهری شما منتقل میشود
      در ان روز روح من در شما حلول خواهد کر‌د

      پاسخ ها

      • بدون نام

        لایک

      • بدون نام

        بله همه چیز در مغز اتفاق می افته و با خاموش شدنش شعله وجود هم خاموش میشه

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج