الهام حميدي: خدا به پوريا پورسرخ رحم كرد!

سريال‌هايي كه در كارنامه‌اش ديده مي‌شود نشان مي‌دهد كه انتخاب‌هايش هميشه خوب بوده: «يوسف پيامبر»، «مختارنامه»، «زير تيغ»، «مسافري از هند» و به تازگي هم «شوق پرواز» كه هر كدام در زمان خودشان جزو بهترين آثار تلويزيون ايران بوده‌اند. «الهام حميدي» در سريال «سقوط آزاد» در نقش پليس خانمي خواهيم ديد كه در كنار حامد بهداد و پوريا پورسرخ براي دستگيري روناك يونسي تلاش مي‌كنند و نقشه مي‌كشند. اگر دوست داريد بدانيد بازيگر موفق سال‌هاي اخير تلويزيون ايران چه پيش‌بيني‌هايي كرده است، اين صفحات زندگي ايده‌آل را بخوانيد.



شايد در زندگي شخصي‌ام به هيچ وجه روحياتم با پليس بودن و پليس‌بازي سازگار نباشد اما بالاخره من يك بازيگرم و بايد هر آنچه كارگردان از من مي‌خواهد را اجرا كنم. به هر حال بازيگر كارش اين است كه در هر قالبي قرار بگيرد و توانايي‌هايش را به رخ بكشد؛ دزد، قاتل يا پليس فرقي نمي‌كند، البته شخصا هيچ‌وقت دوست ندارم نقش منفي بازي كنم و بارها هم اين موضوع را گفته‌ام. به هر حال پليس در هر جامعه‌اي ارزش بسيار بالايي دارد، زيرا وظيفه برقراري امنيت و ايجاد آرامش در يك مملكت را برعهده دارد. شايد خيلي از ما تنها تصوير در ذهن‌مان از پليس فقط رعب و وحشت باشد، درحالي‌كه به هيچ وجه چنين چيزي نيست چون تمام خانم‌ها و آقاياني كه در سازمان ناجا و پليس كشورمان خدمت مي‌كنند، تمام مدت جان‌شان كف دست‌شان است و هر لحظه امكان دارد در عمليات‌هايي كه براي‌شان به‌وجود مي‌آيد اتفاقات خطرناكي در كمين‌شان باشد يا حتي شهيد شوند، چراكه با افراد عادي جامعه سروكار ندارند و يكسري آدم‌ حرفه‌اي و خطرناك مخاطب‌شان است، به همين دليل يكي از مشاغل پر استرس و پر خطر جهان به حساب مي‌آيد.



مطمئن باشيد اگر پليس‌ها در جامعه ما نباشند، هيچ‌كدام‌مان نمي‌توانيم راحت زندگي كنيم يا حتي راه برويم. اين روزها كه شاهد انواع و اقسام دزدي‌ها، كيف‌قاپي‌ها و هزاران جرم و جنايت ديگر هستيم. قبل از كار در اين سريال ديدم نسبت به ارگان پليس مثبت بود و امروز بعد از پايان اين سريال، ديدم مثبت‌تر هم شده است، به‌نظرم ما راحت نفس كشيدن‌مان را هم مديون پليس هستيم. در «سقوط آزاد» سعي كرده‌ام پليسي را بازي كنم كه علاوه بر محكم و صبور بودن، آن آرامشي كه در زندگي شخصي‌اش نياز دارد را نيز داشته باشد. دوست داشتم نقشي را بازي كنم كه براي همه خانم‌هاي پليس يك الگوي ايده‌آل باشد.



«سقوط آزاد» يك سريال در ژانر پليسي است كه داستان آن حول يك مجرم زن مي‌گردد. در اين كار نقش پليس زن را بازي مي‌كنم و حامد بهداد و پوريا پورسرخ نيز ايفاگر نقش پليس‌هاي مرد سريال هستند. نمي‌توانم به داستان اشاره‌اي كنم و بايد خودتان آن را ببينيد، فقط مي‌توانم بگويم داستان پليسي است كه دنبال دستگير كردن مجرم زني حرفه‌اي است. نقش من در اين سريال واقعا خاص است و زيادي برايم داشت، شايد تا به حال نقش‌هاي پليس زن زيادي در سينما و تلويزيون ايران ديده باشيم اما با اينكه «سقوط آزاد» براي هفته پليس ساخته مي‌شود ولي بسيار متفاوت‌تر از كارهايي است كه براي پليس و ناجا ديده‌ايم. اين سريال، تنها گوشه‌اي از زحمات نيروهاي پليس را به تصوير خواهد كشيد كه چه زحمتي براي گرفتن مجرمان مي‌كشند تا مردم بتوانند در كمال آسايش به زندگي‌شان برسند.



متأسفانه در سينماي ايران عادت شده تا بازيگري در يك نقش خوب ظاهر مي‌شود، همه براي نقش‌هاي مشابه همان كاراكتر به او زنگ مي‌زنند و با اين كارشان، او را تبديل به كليشه مي‌كنند، اگر آن بازيگر اين نقش‌ها را قبول كند تكراري و خسته‌كننده مي‌شود. شايد بعد از اينكه «سقوط آزاد» پخش بشود، براي بازي در يك نقش پليسي ديگر سراغ من بيايند، مطمئنا اگر ‌داستانش با داستان «سقوط آزاد» متفاوت و جالب باشد قبول خواهم كرد. تجربه نشان داده به محض اينكه يك سريال خوب پخش مي‌شود، مثلا اگر يك نقش خانم چادري در كار باشد، همه مي‌گويند نگاه كن، الهام حميدي بهترين گزينه براي اين كاراكتر است، درحالي‌كه شايد من بتوانم در قالب‌هاي ديگر هم توانايي‌هايم را به معرض نمايش بگذارم. به همين دليل هم هست كه تا امروز سعي كرده‌ام بازي در بيشتر ژانرها از تاريخي، تجاري و هنري گرفته تا پليسي را تجربه كنم و دوست داشته‌ام ساختار شكني كنم تا اينكه بخواهم هميشه در قالب يك نقش كليشه شوم.


شايد ‌تمام امكاناتي كه بايد براي ساخت اين سريال در اختيار عليرضا اميني قرار مي‌گرفت، نگرفت (اتفاقي كه شايد سر هر كار ديگري هم بيفتد) اما هم عليرضا اميني و هم تمام بچه‌هاي «سقوط آزاد» تمام كم و كاستي‌ها را تحمل كردند تا يك كار متفاوت با آنچه تا امروز در سينما و تلويزيون ايران ديده‌ايم ساخته شود و مطمئنم زماني كه كار از تلويزيون پخش مي‌شود، خستگي همه‌مان در خواهد رفت. نمي‌توانم الان استقبال مردم از «سقوط آزاد» را پيش‌بيني كنم اما اميدوارم آنقدر از كار خوش‌شان بيايد كه تمام خستگي‌مان يادمان برود.


سر يك صحنه خدا خيلي به پوريا پورسرخ رحم كرد؛ قضيه از اين قرار بود كه من در ماشين پليس بودم و پوريا پورسرخ و حامد بهداد هم در يك ماشين شاسي بلند در حال رفتن به صحنه جرم بودند. وقتي به صحنه جرم رسيديم، من به همراه نيروهاي ديگر از ماشين پياده شديم تا خانه را محاصره كنيم و از طرفي حامد بهداد و پورسرخ هم از ماشين شاسي بلندشان پياده شدند تا صحنه را بررسي كنند اما اشتباهي كه انجام دادند اين بود كه يادشان رفته بود ترمز دستي آن ماشين را بكشند، به همين دليل آن ماشين عقب عقب آمد و پوريا هم كه بين ۲ ماشين بود، اگر روي سقف ماشين نمي‌پريد له شده بود! آن ماشين هم همين‌طور عقب عقب آمد و بالاخره يك جا ايستاد و بچه‌ها دويدند سريع ترمز دستي‌اش را كشيدند. واقعا خدا به پوريا پورسرخ رحم كرد اتفاقي برايش نيفتاد چون همه‌مان وقتي اين صحنه را ديديم، واقعا ترسيديم. بالاخره كار اكشن صحنه‌هاي خطرناك زيادي دارد، حتي زماني كه خودم هم قراربود مثلا از پله‌ها با سرعت؛ پايين بيايم، خيلي مي‌ترسيدم چادر زير پايم‌گير نكند و زمين نخورم؛ به هرحال اين هم از سختي‌هاي «سقوط آزاد» بود.


متأسفانه در سينماي ايران عادت شده تا بازيگري در يك نقش خوب ظاهر مي‌شود، همه براي نقش‌هاي مشابه همان كاراكتر به او زنگ مي‌زنند و با اين كارشان، او را تبديل به كليشه مي‌كنند، اگر آن بازيگر اين نقش‌ها را قبول كند تكراري و خسته‌كننده مي‌شود. شايد بعد از اينكه «سقوط آزاد» پخش بشود، براي بازي در يك نقش پليسي ديگر سراغ من بيايند، مطمئنا اگر ‌داستانش با داستان «سقوط آزاد» متفاوت و جالب باشد قبول خواهم كرد

اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir