واقعا جهان چگونه آغاز شده است؟

به نظر بنده که تحصیل کرده هستم و خیلی به این مسائل کنار پنجره و رو به اسمان فکر میکنم به نظرم جهان هستی باید گرد باشه چون کره زمین گرده تمام
هر کی هم مخالفه با دماغم میرم تو چشاش

من با چاندا پريسكاد موافقم نظريه بيگ بنگ بسيار بچه گانه است زمان براي ما انسانها وجود دارد شايد در جهان هستي بعد زمان وجود نداشته باشه كه با توجه به گستردگي جهان هستي و سرعت بسط و فاصله ها بيانگر اينه كه بعد زمان وجود ندارد

خیلی جالبه...
ولی من همیشه به این فکر میکردم که دقیقا نقطه ی اول بیگ بنگ چی بوده؟
دقیقا از انفجار چی جهان به وجود اومد؟

واقعا مغز انسان قفل میکنه تو اینجور مساعل فقط خدا میدونه و بس فکر نکنم بشریت به حدی برسه ک ب اینجور چیزا دست پیدا کنه

زمان یک از بیشمار آفریده ی خداوند بزرگ و داناست.( زمان-مکان - دیدن - شنیدن و....). بهترین منبع کتاب آسمانی - قرآن - می باشد.

این نظریات ساخته ذهن بشره

کنفه یکون یعنی خداوند گفت بشو و شد
وحهان خلق شد

خدا در شش روز آفرید !

تمام هستی بر پایه چرخش بنا شده از تبدیل روز به شب و شب به روز و نداشتن هیچ خط جدایشی بین آنها میشه نتیجه گرفت که همه دنیا بر همین پایه بنا شده یعنی هیج چیزی از بین نمیره و به وجود نمیاد فقط از شکلی یا فرمی به شکل و فرم دیگه تبدیل میشه یه خواب جالب دیدم که انگار ازخارج از همه هستی تماشا میکردم به این شکل که کوچکترین ذره بزرگ و بزرگتر میشد وانازه شتاره ها بعد دوباره جلوتر که میرفتم کوچکتر میشد تا به ذره میرسید و این یک چرخه بود و هیچ جدایشی بینشون نبود مثل شب و روز

چیزی که انسان بهش تا اخر عمر فکر میکنه و دیوونه اش میکنه

ینی نظراتو سانسور نمیکنید؟؟

به نظر من چاندا پریسکاد درست میگه جهان هیچوقت تموم نمیشه چون فضا بینهایته و ممکنه انسان های دیگه متولد شن و به سیاره های دیگه برن

فکر کردن به این مسائل نهایتا دیوانگی به بار میاره
فقط همین که قبل چی بوده

اغازشو نمیدونم ولی پایانش به گند کشیده شد حداقل برما اینجوریه

به قول یه دانشمند که گفت تا قبل از اینکه کسی ازمن بپرسد زمان چیست انگار جواب آن را میدانم ولی به محض اینکه کسی سوال کند زمان چیست آنوقت میفهمم چیزی اززمان نمیدانم

زمان زاییده ذهن ماست

نمی دانم

یک افسانه مصری هست که میگه اگه همه ی انسان های کره زمین دست همدیگه رو بگیرند انسان به حقیقت وجود خودش میرسه و میفهمه چی هست

زمان ساخته ذهن ماست. شک نکنید.

فعلا چیزی که بیشتر ذهن من را درگیر کرده این نکته هست که با دید علمی به موضوع نگاه کنیم

ما چقدر بيسواد هستيم و کم مطالعه مي کنيم. در مورد اخبار زرد و مسائل پيش پا افتاده و شايعات، هزاران نظر نوشته ميشه، اما در مورد موضوعات علمي و حقيقي يک نفر هم نظر نداده. خيلي متاسفم براي خودمون. به نظر من ريشه بسياري از مشکلات اجتماعي و فرهنگي ما بيسوادي ماست.

به نظر من در جهان هستی چیزی به عنوان بعد زمان وحتی بعد مکان وجود ندارد. همانطور که چاله های فضایی این تعریف رو دارند وحتی انسان پس مرگ هم از بعد مکان و زمان خارج میشه و دهها دلیل دیگر با تمام علم و اطلاعات کم و ناقص ما بازهم نشان دهنده این واقعیت هست

به نظر من جهان همیشه وجود داشته هیچ نقطه شروع یا پایانی نداره.معلوم نیست ما چندمین بار هست میام تو این دنیا

به نظر من در یك كره بزرگ چهان ما جا داده شده و توسط یكسری ابر مهندس اداره و پایش میشه، و كلا دنیای ما یك آزمایش برای یكسری موجودات دیگه ست. چون علم بشر به این مسائل قد نمیده بد نیست از قدرت تخیل استفاده كنیم، اینم تخیل من بود.

شما هر وقت توانستی فرمول قیمت گذاری خودرو در ایران را پیدا کنید این را هم پیدا می کنید.

خیلی از سوال‌ها هست که بشر هنوز جوابی برای آن ندارد و شاید هرگز هم جوابی برای آنها پیدا نکند ضرورتی هم ندارد که به آنها پی ببرد . زمان هم ساخته پرداخته دست بشر است درست مثل اندازه و وزن این که انشتاین سرعت نور را بیان کرد خب که چی این یک چرخش است نه زمان درست مثل پیدایش بشر حیوانات. گیاهان و موجودات زنده دیگر اما بنظر من این مهم است که بشر بر روی کره زمین چه کرده و چه خواهد کرد.انسانها آینده خوبی در روی کره زمین ندارد دیر یا زود جنگ جهانی سوم با پمب اتم یا سلاهای مرگبار کره زمین را نابود و از حیات پاک خواهند کرد .

فقط میدونیم که مرگ وجود دارد پس انسان باشیم

اگه هستی با انفجار یه ذره به وجود اومده، خود اون ذره چه‌طور به وجود اومده؟ آیا اون ذره بخشی از هستی نبوده؟!
من با نظریه‌ی جهان بدون آغاز موافقم.

این مساله که زمانی وجود ندارد،درست است.
چرا که زمان برای خود انسان افریده شده،
نه کس دیگری.
چون در سیاره هایی مانند عطارد یا زهره،
کس,دیگری زندگی نمی کند
که بخواهند زمانی را فرض کنند.
چون انجا،
شب و روز عمری نیست که مانند زمین باشد.
یا,بیشتر اوقات روز است یا در سیاره های پشت زمین اکثر اوقات شب.
به همین خاطر زمان, برای کلیت جهان معنی ندارد.

این نظریه رو هرکی قبول ندارن جمع کنه از جهان هستی بره تو بینگ بنگ

خداوند جهان را در شش روز آفرید و روز هفتم استراحت کرد

خيلي پيچيده است و فكر نميكنم از موجودي كه حداكثر ده هزار سال تمدن دارد بشه انتظار داشت بفهمه جهان با قدمت بيش از 13 ميليارد سال چطوري بوجود اومده.
ما مثل حبابي كه مياد روي اب و ميتركه و نموم ميشه اومديم و ميريم. ذره اي در كرانه بي نهايت كائنات. خيلي ريزتر و كوچكتر از اونكه حتي توسط موجودات بيشمار برتر كائنات ديده بشه. حالا تو اين فاصله ي چشم بر هم زدن آمدن و رفتن ما، خودمون سر خودمونو گرم ميكنيم با اين افكار و تخيلات. و ديگر هيچ.

زمان و درک فلسفه زمان ،معنی فیزیکی اش حاصل از گردش زمین به دور خود و سپس به دور خورشید است،ما در این زمان محصور هستیم،زمان برای ما که در این ابعاد کوچک و شناخته شده هستیم معنا می یابد،زمان برای کل هستی مبحث دیگری دارد،صحبت از زمان ۱۴میلیارد سال قبل که شروع بیگ بنگ بوده فقط برای درک بهتر ما از آغازی است که هرگز وجود نداشته است، چون زمان از آنهم عقب تر و پربیشینه تر است،تعریف زمان هستی را اگر با معیارهای زمینی بسنجیم به خطا رفته ایم درست مانند بحث کوانتوم و نسبیت ،نقطه آغاز هستی همزاد پیدایش آفریدگارش است بی آغاز و بی پایان... روح انسان همان روح خداوند است که در کالبدی گلین دمیده شد، بی آغاز و بی پایان... در صحت این نظر همان گونه که گفته شده، قبل از بیگ بنگ آن دانه ی شن گونه یا توپ گونه که منفجر شده چه بوده و از کجا آمده و چند تا از آنها در پهنه ی گیتی وجود داشته زمان آنها را چه گونه تعریف کنیم،اگر برای زمان مبدا و منتهی قائل شویم یعنی در صحت وجودی زمان خلل ایجاد کرده‌ایم.. زمان را پایانی نیست و معاد هستی نیز دنباله همین زمان است..بی پایان

به نظر من تصور ابتدا برای جهان هستی ، میطلبه که ما براش یه انتها هم در نظر بگیریم و این فرضیه نمیتونه کامل باشه .
برای آغاز یا پیدایش درک من جور دیگریه که تا حدودی به این خانوم نزدیکه نظرم .
اگه بخوام با یه مثال توضیح بدم اینه که
برای شب و روز آیا میشه ابتدایی در نظر گرفت ؟
یعنی آیا اول شب بوده یا روز ؟؟؟
اگه واضحتر بخوام بگم اینطوره که برای من ابتدا و آغاز ، همون پایان هستش .
درست مثل یک دایره که ۳۶۰ درجه ش همون صفر درجه س .
هستی باید در عین منبسط شدن در حال منقبض شدن هم باشه .
پایان همون آغازه و این چرخه دائما ادامه داره

چو پرده فرو افتد نه تو مانی و نه من

اين كه وجود پروردكار خود را در قران نور سماوات و زمينها فرمودند و نوري كه ابتدا خورشيد را أفريد و از خورشيد قطعاتي را جدا كرد تا خاموش و سرد شدند كه به دور خورشيد ميچرخند،،كه ابتدا موجودات ريز و درشت امدند و رفتند تا انسان به صورت جانداري ضعيف و ناتوان در زمين را به طريق مختلف راهنمايي نمود تا به اين روز ،،،و قطعا انها كه را دوست بدارد و با هر كس هر انچه تقدير كند،،و انبوه حيوانات را به تدبير خود،، ،اين ان چيزي است كه به حقيقت نزديكتر است،،،

هیچوقت هیچکس نخواهد فهمید جهان چطوری بوجود اومده فقط نظریه میدیم ، احتمال میدیم و تا ابد در موردش فکر میکنیم، همین.