پیشنهادهای سریالی امیرحسین صدیق

مجله زندگی ایده آل: در دنیای امروز، سریال دیدن جزء جدایی‌ناپذیر زندگی است و هر روز فرد تازه‌ای به این دنیا اضافه می‌شود. امیرحسین صدیق یکی از همین افراد است! درست است که با سریال «لاست» سریال بینی را شروع کرده است اما چند ماهی می‌شود که پشت سر هم سریال‌های خوب و پیشنهاد شده را تماشا می‌کند. او پیشنهاد می‌کند که همه کنار دیدن فیلم‌های روز و خوب دنیا، سریال هم تماشا کنند.

برای این حرفش هم دلیل دارد؛ اینکه مگر در سال چند فیلم خوب ساخته می‌شود اما از هر ۱۰ سریال که تولید می‌شود، ۹ تای آن خوب است. از او می‌پرسیم دوست داشت جای چه کسی بازی می‌کرد و بدون لحظه‌ای تامل چند نقش را نام‌برد:«دوست داشتم در «لاست» به جای جک بودم و در «برکینگ بد» نقش وکیل‌ هایزنبرگ یا کاراکتر گاس را بازی می‌کردم.»


فضای شاد

به دوستانی که می‌خواهند سریال دیدن را تازه شروع کنند «هلو لیدیز» و «دوستان» را پیشنهاد می‌کنم. دلیل پیشنهادم سبک بودن این سریال‌هاست. فضای شاد و خوشحالی دارند. «هلو لیدیز» به مخاطب کمک می‌کند تا با نگاهی دیگر دنیا را تماشا کند و شما را به سمت بهتر بودن می‌برد. در این سریال یک کاراکتر انگلیسی حضور دارد که در ارتباط برقرار کردن مشکل دارد. در ایالات‌متحده هم زندگی می‌کند و غریبگی می‌کند. در سه قسمت ابتدایی دائم با خودم می‌گفتم این چه شخصیت نچسب و دوست‌نداشتنی دارد.

اما بعد از چند قسمت متوجه شدم این‌طور نیست و زمانی که از دور نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که چقدر ساده و بدون هیچ بزرگ‌نمایی بدترین عادت بشری را نشان می‌دهد، اینکه آدم‌ها چقدر راحت در مورد همدیگر قضاوت می‌کنند. این را نشان می‌دهد که چطور می‌توان با یک نگاه ساده از یک فردی که ظاهر غیرعادی دارد بدمان بیاید و با شناختن درونیاتش او را دوست داشته باشیم. سریال‌سازهای آنجا خیلی ظریف سعی می‌کنند این گونه نکات را در متن‌های‌شان جای بدهند. هیچ چیزی را جار نمی‌زنند و به قول معروف پیام مورد نظرشان را خیلی گل درشت وارد داستان نمی‌کنند. در سریال‌های خارجی شخصیت‌پردازی کاملا نرم و بدون درشت‌نمایی پیامش را می‌رساند.


غذایی که تمام نمی‌شود

من با سریال «لاست» سریال‌بین شدم. در همان جو سریال قرار گرفتم و مانند همه این سریال را دنبال‌کردم. فکر می‌کنم خیلی‌ها با «لاست» سریال‌بین شدند. خیلی قبل از این سریال عده زیادی بودند که «پرنده خارزار» را دست به دست می‌چرخاندند. من جزو آن دسته نبودم و فکر می‌کردم دنبال کردن سریال می‌تواند چه کار عبث و بیهوده‌ای باشد اما با دیدن «لاست» متوجه شدم که چه دنیای جذابی است. وقتی سریال می‌بینید، دیگر با تمام شدنش غصه نمی‌خورید.

فیلم دیدن مثل این است که شما یک ساندویچ خوشمزه دارید و نگران تمام شدن آن هستید اما سریال‌بینی مثل وقتی است که مادرتان چندین وعده برای‌تان غذای خوشمزه درست کرده است و شما نگران تمام شدن آن نیستید. با سریال دیدن حالم خوب می‌شود اما همیشه غصه می‌خورم که چرا ما همچنان از همه‌چیز عقب هستیم و دائم با دیدن فیلم و سریال خوب، غذای خوب و فرهنگ خوب در حال افسوس خوردن هستیم که چرا ما این چیزها را نداریم.

زندگی را ساده بگیریم

سریال «برکینگ بد» سریال خوبی است اما من فکر نمی‌کنم که بهترین باشد، این سریال خیلی خوب شروع می‌شود اما در فصل‌های آخر کمی متزلزل شده و ته کشیدن خلاقیت نویسنده‌هایش به وضوح دیده می‌شود . پیشنهاد من این است که اگر کسی سریال طنز دوست دارد «هلو لیدیز» نگاه جدید و خوبی از طنز دارد، اگر حال‌شان بد است «کالیفورنیکیشن» را ببینند تا با دیدن این سریال کمتر دنیا را سخت بگیرند، اگر کسی به دنیای تیره و تار علاقه دارد و دوست دارد با زشتی‌های بیشتری آشنا شود «کارآگاهان واقعی»را حتما ببینند .

هر کدام از این سریال‌ها دنیای جذاب دیگری را به بیننده نشان می‌دهند و ما می‌توانیم قسمتی از زندگی واقعی خودمان را کنار بگذاریم و در دنیای دیگری با آدم‌های دیگری زندگی کنیم و درنهایت با دیدن سریال می‌توانیم زبان خود را تقویت کنیم و با لهجه‌های بیشتری آشنا شویم.

سریال‌هایی که ذخیره کردم

هر زمان که فرصتی به دست بیاورم فیلم و سریال می‌بینم، قبلا خیلی اهل سریال دیدن نبودم تا اینکه خانم سحر ولدبیگی لطف کردند و از کلکسیون سریالی که داشتند فیلم به امانت به من دادند و باتوجه به اینکه فرصت بیشتری داشتم توانستم سریال‌های زیادی را ببینم. بین سریال‌هایی که امسال دیدم، «برکینگ بد» از همه بهتر بود. سال گذشته هم سریال «کالیفورنیکیشین» را دیدم که خیلی سریال خوبی بود. «کارآگاهان واقعی» و «هلو لیدیز» را امسال دیدم و دوست داشتم.


البته باید بگویم سحر ولدبیگی سریال‌های انتخاب‌شده خودش را به من داد و شاید به همین خاطر بود که آنقدر دوست‌شان داشتم. به غیر از سحر ولدبیگی همکاران زیادی دارم که به من سریال‌های خوب را معرفی می‌کنند. ضمن اینکه همین حالا چند سریال را در آب‌نمک گذاشته‌ام که هنوز آنها را ندیده‌ام؛ مثلا سریال «۲۴» و «فرار از زندان» سریال‌هایی بودند که چند سال پیش چند قسمت اول آن را دیدم اما فرصت و رغبت برای ادامه دادن‌شان نداشتم، حالا شاید این روزها این سریال‌ها را ببینیم.

گریم‌های عجیب و غریب

سریال‌هایی که الان در حال حاضر نمی‌توانم نگاه کنم آنهایی هستند که گریم‌های عجیب دارند و یکدفعه شخصیت تبدیل به موش و اژدها می‌شود. فیلم‌های فانتزی را تا حدی دوست دارم که اذیت‌کننده نباشند اما بعضی از سریال‌ها از یک حدی می‌گذرند و خیلی گل‌درشت هستند. مثلا یک پک انیمیشن ژاپنی از یکی از دوستانم گرفتم که برایم خیلی جذاب است. نگاه فانتزی را تا یک جاهایی دوست دارم. خب، سنم هم بالاتر رفته است. بیشتر از قبل اخبار گوش می‌کنم و روزنامه می‌خوانم (خنده). البته سریال‌ها را می‌توان مقطعی دوست داشت به عنوان مثال الان دیگر دوست ندارم سریال لاست را ببینم.