۱۹۴۶۲۹
۳ نظر
۵۰۳۳
۳ نظر
۵۰۳۳
پ

طنز؛ تعطیلات عید را چگونه گذراندید؟!

اکنون قلم را در دست می‌گیرم و برای مرغ خانگی اندیشه‌ام دانه می‌پاشم.

پریا دربانی در روزنامه قانون نوشت:

اکنون قلم را در دست می‌گیرم و برای مرغ خانگی اندیشه‌ام دانه می‌پاشم.

تعطیلات عید من از «چهارشنبه سوری» آغاز شد. یعنی از همان موقع که زنگ آخر خورد و من دویدم. صدای فریاد مدیر از توی بلندگو می‌آمد که « ندو، مثه آدم راه برو» ولی من برای تعطیلات خیلی عجله داشتم. آقای ناظم که دم در ایستاده بود، وقتی دید هنوز دارم می‌دوم، با پاهایش ضربه‌ای به من زد، من از مدرسه به بیرون پرتاب شدم و تعطیلاتم آغاز شد.

شب «چهارشنبه‌سوری» ما هم مثل بقیه مشغول عملیات بودیم. چهارشنبه سوری‌ها را زیر پای مردم می‌انداختیم و از اینکه آدم‌ها مثل ذرتِ در حال تبدیل شدن به« ... (حذف شد) فیل» بالا و پایین ‌می‌پریدند خنده‌مان می‌گرفت. تا اینکه یک آدم‌ کت شلواری و عینکی با آن کیف سامسونتش جلو آمد و با من دعوا کرد، سرم را که چرخاندم بابا را دیدم که با کاپشن چرم جگری و کلاه مشکی بافتنی‌اش به طرف مان می‌دود. پدرم مرد شریف و خانواده دوستی است و به همین خاطر مرد کت شلواری را با ضربات محکمی از پای در آورد و همگی با هم در حالی که از خوشحالی دست و سوت بلبلی می زدیم فرار کردیم و به خانه بازگشتیم. پدرم به انباری رفت تا سیگار بکشد. سیگار پدرم با سیگارهای توی خیابان کمی فرق دارد؛ بزرگ تر است ،نشستنی است و میکروفن و منقل کباب دارد. پدر گفت بقیه‌ مواد

چهارشنبه سوری را پس بده. به نظر من خسیس‌بازی کار بدی است. به همین خاطر با ناراحتی کیسه‌ پر از مواد چهارشنبه سوری را انداختم جلوی پدر و در انباری را بستم. صداهای خیلی بلندی از انباری آمد و از آن روز به بعد پدر را ندیدم. مادرم می‌گفت او به مهمانی خدا رفته. نمی‌دانم چرا خدا مادرم را دعوت نکرده. فکر کنم به خاطر همین بود که در طول تعطیلات عید مادرم غمگین بود. من هر بار که برای دلداری به مادرم می‌گفتم ای کاش پدر بیاید و تو را هم با خود به مهمانی ببرد، بلند می‌شد، دنبالم می‌کرد و با دمپایی در سرم می‌کوبید.

در آخر انشای خود را با آرزوی اینکه روزی خداوند همه‌ ما، مخصوصا آقا معلم را به مهمانی ببرد، به پایان می‌رسانم.‌‌
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • ali

      اولش خوب بود و خوب هم ادامه دادی ولی بعد از مرجعه به خونه و مرگ پدر گند خورد تو قصه.
      آخه پسر خوب داستان گردشهای عید چه ربطی به این پرت و پلاها داره.باید یه چیزی از چهارشنبه می گفتی و می گذشتی.
      در مجموع بد

      پاسخ ها

      • پریا دربانی

        سلام آخه بخش پایانی قصه ام حذف شده. خودمم وقتی می خونم اصلا خجالت می کشم.
        بعدش من دخترم به خدااا

    • حسن

      قسمت اخرش خیلی باحال بود پریا خانم...
      خیلی خندیدیم

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج