گفتگو با ۳ قربانی تجاوز در پراید شیشه دودی
تعداد شاکی‌های پرونده «گرگ‌های خاکستری» به ۱۴ نفر رسید. با مراجعه ۱۲ زن و دختر دیگر، تحقیقات برای شناسایی قربانیان این پرونده در اداره آگاهی درحالی ادامه دارد که سه قربانی صبح روز شنبه در دادسرای جنایی تهران پرده از روز سیاهی برداشتند که طعمه مردان شیشه‌ای شده بودند.
خبرگزاری ایسنا: تعداد شاکی‌های پرونده «گرگ‌های خاکستری» به ۱۴ نفر رسید. با مراجعه ۱۲ زن و دختر دیگر، تحقیقات برای شناسایی قربانیان این پرونده در اداره آگاهی درحالی ادامه دارد که سه قربانی صبح روز شنبه در دادسرای جنایی تهران پرده از روز سیاهی برداشتند که طعمه مردان شیشه‌ای شده بودند.
و بچه‌محل با یک پراید شیشه دودی در خیابان‌های خاص پایتخت پرسه می‌زدند تا نقشه هولناکشان را به اجرا بگذارند. مردان تبهکار، دختران و زنان را به بهانه مسافرکشی سوار خودروشان میکردند و در یک فرصت مناسب دست به آزار و اذیت طعمه‌هایشان می‌زدند.
این پرونده هولناک از ششم فروردین‌ماه و با شکایت دختر ۲۲ ساله که در میدان هفتم تیر طعمه آنها شده بود روی میز کارآگاهان قرار گرفت، اما خیلی زود ابعاد گسترده‌تری پیدا کرد. ۱۲ فروردین‌ماه نیز یک قربانی دیگر پرده از این سناریوی سیاه برداشت. تحقیقات پلیسی ادامه داشت تا اینکه ماموران پلیس خود را در مقابل پرونده‌ای سریالی دیدند. تحقیقات نشان میداد متهمان بدون ترس و با برنامه‌ریزی طعمه‌هایشان، را شکار میکنند، تا اینکه با چهره‌نگاری، یکی از متهمان که در زمینه موادمخدر سابقه زیادی داشت، دو پسر شیشه‌ای شناسایی شدند. همین موضوع کافی بود تا پس از چند عملیات گسترده تیم پلیسی راز جنایت‌های متهمان که با خودروی پراید خاکستری رنگ زنان و دختران را به قصد آزار و اذیت می‌ربودند، برملا شود.
این دو متهم که خیلی زود و در همان نخستین جلسه بازجویی به شکار هشت طعمه و آزار و اذیت آنها در داخل خودروشان اعتراف کردند، حالا در برابر پرونده سنگین‌تری قرار گرفتند. ۹ شاکی در اداره آگاهی به طرح شکایت پرداختند و ۳ شاکی دیگر در دادسرای جنایی شناسایی شدند. تعداد شاکی‌های پرونده این دو مسافربرنما در حالی به ۱۴ نفر رسید که با توجه به گستردگی زوایای این پرونده، افزایش تعداد شاکی‌ها پیش‌بینی میشود.
دختران قربانی در دادسرای جنایی
شیشه‌های دودی‌رنگ پرایدی که سرنشینانش راز هولناکی را در آن پنهان کرده بودند. تمام خشم‌شان را در گلو پنهان کرده‌اند، هنوز دستانشان، صدایشان می‌لرزد از یادآوری آن روز سیاه. می‌ترسند از شیشه‌های دودی، از همه پرایدهای خاکستری.
سه دختر که زخم‌های عمیق و تحقیرآمیزشان آنها را فرسنگ‌ها از هم‌نسلان‌شان جدا کرد تا هیچوقت نتوانند مثل سابق به روزهای گذشته بازگردند. سه دختر ۲۷، ۳۲ و ۳۴ ساله با سرگذشت‌ها و دنیاهایی متفاوت، عجیب با هم همدردند. همدردی‌شان بار سنگین روایت ماجرا را سبک‌تر میکند با این حال می‌گویند دردشان شاید کمرنگ شود اما هرگز از بین نخواهد رفت.
نمی‌خواهند نامشان فاش شود؛ حق هم دارند. «بعد از این حادثه نامزدم مرا ترک کرد حالا اگر فامیل و دوستانم هم نامم را در لیست قربانیان ببینند لابد رفتارشان با من برمی‌گردد»؛ اینها را دختری می‌گوید که یکم تیرماه قربانی «گرگ‌های خاکستری» شد و بعد از آن هر روز زخم‌های بی‌مرهمش را در کنار سرزنش‌های نامزدش تاب آورد و دست آخر هم نامزدی‌اش به‌هم خورد تا با بار سنگین غم‌هایش تنها بماند.
تصویر سه قربانی تازه شناسایی شده این پرونده، تصویر عجیبی است. سه دختر قوی دور از مختصات زنانه‌شان، درباره پرونده‌شان مصمم و قوی صحبت میکنند. از آنها درخواست گفت‌وگو می‌کنم. میخواهم بدانم، اینکه چه کردند و بعد از این چه خواهند کرد؟! می‌گویند، شمرده و تلخ از آنچه بر سرشان آمد تا روزهای بعد و آینده نامعلوم‌شان. در لابه‌لای مرور خاطرات صحنه‌هایی هست که تک‌تک‌شان دیدند. لحظاتی که آرزوی مرگ کردند و بعد از آن روزی هزار بار مردند و زنده شدند.
نامزدم ترکم کرد
دختر ۲۷ ساله آن روز بعدازظهر از محل کارش بیرون آمده بود. می‌خواست از سردار جنگل به خانه‌شان در شهران برود که یک پراید خاکستری رنگ با شیشه‌های دودی در مقابلش متوقف شد، ادامه ماجرا را از زبان این قربانی ۲۷ ساله بخوانید:
چرا سوار این خودرو شخصی شدی؟
مشغول صحبت کردن با موبایلم بودم، زیاد حواسم به اطراف نبود. می‌خواستم زودتر به خانه‌مان برسم به همین خاطر وقتی یک پراید خاکستری رنگ مقابلم توقف کرد مسیرم را گفتم. فکر کردم مسافرکش شخصی است. تمام شیشه‌های خودرو به غیر از شیشه جلو دودی بود و من پسری را که در کنار راننده نشسته بود ندیدم اما راننده ظاهر آراسته‌ای داشت. به همین خاطر شک نکردم و سوار شدم.
وقتی سوار شدی چه اتفاقی افتاد؟
من همچنان درحال صحبت کردن با موبایلم بودم که شارژ تلفنم تمام شد. وقتی این موضوع را فهمیدند راننده به همدستش گفت «فرهاد برو عقب» در یک لحظه اتفاق افتاد. من را کف خودرو انداخت و شروع به ضرب‌وشتم کرد و بعد به من تجاوز کرد. موهایم را می‌کشید، به‌طوری که بعد از ۱۳ روز هنوز نتوانسته‌ام موهایم را شانه بزنم. سرم درد می‌گیرد و یاد آن لحظه می‌افتم.
کجا پیاده‌ات کردند؟
بعد از دو ساعت من را در جاده ساوه رها کردند. از خودروهای عبوری جاده درخواست کمک کردم و چون دیگر از خودروهای شخصی می‌ترسیدم و به هیچ‌کس اعتماد نداشتم، جلوی سرویس شرکت‌ها را گرفتم و آنها من را به پلیس‌راه تهران ساوه رساندند.
شکایت کردی؟
همان شب با گریه رفتم خانه‌مان و موضوع را با پدر و مادرم در میان گذاشتم و فردای آن روز برای طرح شکایت به اداره آگاهی رفتیم.
با این خاطرات تلخ چگونه زندگی می‌کنی؟
از همه ماشین‌ها می‌ترسم، حتی از سوار شدن به خودروی پدرم. هنوز باور ندارم که قربانی شده‌ام. نامزدم همیشه تأکید داشت که سوار خودروهای آرم‌دار شوم و من هم حرفش را قبول داشتم. هرگز تصور نمی‌کردم همین یک‌بار اشتباه تاوان سنگینی داشته باشد.
پس نامزد داری؛ او چه گفت بعد از این ماجرا؟
ترکم کرد. دعوایمان شد و هر بار به خاطر اشتباهم مرا سرزنش میکرد. گفت نمی‌تواند با این موضوع کنار بیاید و بهتر است جدا شویم.
خودت چه فکری می‌کنی؟
احساس می‌کنم این سرنوشت اگرچه تلخ بود اما من را یک قدم به خدا نزدیک‌تر کرد. خوشحالم که مثل خیلی از دخترانی که قربانی تجاوز می‌شوند سکوت نکرده‌ام. با قدرت پای شکایتم ایستاده‌ام حتی به قیمت از دست دادن خیلی از چیزهای خوب گذشته.
وحشت در زندگی‌ام رخنه کرده
۳۲ ساله است؛ قربانی دیگر دو متهم پرونده. از آن روز سیاه، روزهایش را می‌شمارد تا قبل از خبر دستگیری همه پرایدهای خاکستری را رصد میکرد تا شاید ردی از دو پسر متجاوز پیدا کند. بارها به اتوبان آزادگان رفت؛ همان جایی که بعد از تجاوز رهایش کرده بودند. با اینکه می‌گوید "ما دیگر آدمهای عادی نمی‌شویم"، اما امیدوار است. خیالش راحت‌تر شده، حالا دیگر ورق برگشته است؛ دو پسر شیشه‌ای که یک روز بزرگترین کابوس زندگی‌اش را رقم زدند حالا در چنگال قانونند.
از روزی که قربانی شدی بگو...
قبل از میدان پونک سوار شدم. هنوز پنج ثانیه از سوار شدنم نگذشته بود که ناگهان سرنشین کنار راننده خودش را به عقب خودرو انداخت. شروع به ضرب و شتم کرد و من با دستم به شیشه پنجره مشت می‌کوبیدم. به دوستش میگفت چکش را بده چکش را بده تا بزنمش. یک لحظه سرم را بالا بردم. اطراف خیابان ماموران راهنمایی رانندگی ایستاده بودند اما شیشه‌های خودرو آنقدر دودی و تیره رنگ بود که من را نمی‌دیدند. بعد به سمت اتوبان رفتیم و فرهاد در داخل خودرو من را مورد آزار و اذیت قرار داد.
کجا پیاده‌ات کردند؟
یک منطقه‌ای بود به اسم «صفا» در اتوبان آزادگان نزدیک پل ساوه.
چه‌کار کردی؟
با دوستم تماس گرفتم و همان شب از پزشکی‌قانونی نامه گرفتم و برای شکایت به پلیس آگاهی رفتم.
بعد از این حادثه روزهایت را چگونه می‌گذرانی؟
از لحاظ روحی زیاد لطمه دیدم. پیش مشاور رفتم.
خانواده‌ات می‌دانند؟
نه به کسی نگفتم. خجالت می‌کشیدم اما از طرفی نگرانم یک‌بار دیگر در یک خیابان دیگر دختران و زنان دیگری قربانی اینگونه جنایت‌های مشابه شوند به همین خاطر هر جایی که می‌روم این ماجرا را از زبان یکی از دوستانم تعریف می‌کنم تا دختران جوان بیشتر مراقب خودشان باشند.
قربانی دیگر زنی ۳۴ ساله و مادر دو دختر ۱۵ و ۱۲ ساله است. می‌گوید خدا را شکر که دخترانم به جای من قربانی این جنایتکاران نشدند. او هم مثل همه قربانیان در مسیر سوار شدن به تاکسی قربانی شد و حالا به‌عنوان یک مادر قوی، مصمم است تا با پیگیری شکایتش از همه زنان و دخترانی که از ترس آبرویشان سکوت کرده‌اند، حمایت کند.
پرونده سیاه این متهمان هر روز ابعاد تازه‌تری پیدا میکند. شاکیانشان درحال افزایش هستند و هنوز خبری از سرنوشت قربانیانی که احتمال دارد در گوشه و کنار شهر سکوت کرده باشند، وجود ندارد.
و بچه‌محل با یک پراید شیشه دودی در خیابان‌های خاص پایتخت پرسه می‌زدند تا نقشه هولناکشان را به اجرا بگذارند. مردان تبهکار، دختران و زنان را به بهانه مسافرکشی سوار خودروشان میکردند و در یک فرصت مناسب دست به آزار و اذیت طعمه‌هایشان می‌زدند.
این پرونده هولناک از ششم فروردین‌ماه و با شکایت دختر ۲۲ ساله که در میدان هفتم تیر طعمه آنها شده بود روی میز کارآگاهان قرار گرفت، اما خیلی زود ابعاد گسترده‌تری پیدا کرد. ۱۲ فروردین‌ماه نیز یک قربانی دیگر پرده از این سناریوی سیاه برداشت. تحقیقات پلیسی ادامه داشت تا اینکه ماموران پلیس خود را در مقابل پرونده‌ای سریالی دیدند. تحقیقات نشان میداد متهمان بدون ترس و با برنامه‌ریزی طعمه‌هایشان، را شکار میکنند، تا اینکه با چهره‌نگاری، یکی از متهمان که در زمینه موادمخدر سابقه زیادی داشت، دو پسر شیشه‌ای شناسایی شدند. همین موضوع کافی بود تا پس از چند عملیات گسترده تیم پلیسی راز جنایت‌های متهمان که با خودروی پراید خاکستری رنگ زنان و دختران را به قصد آزار و اذیت می‌ربودند، برملا شود.
این دو متهم که خیلی زود و در همان نخستین جلسه بازجویی به شکار هشت طعمه و آزار و اذیت آنها در داخل خودروشان اعتراف کردند، حالا در برابر پرونده سنگین‌تری قرار گرفتند. ۹ شاکی در اداره آگاهی به طرح شکایت پرداختند و ۳ شاکی دیگر در دادسرای جنایی شناسایی شدند. تعداد شاکی‌های پرونده این دو مسافربرنما در حالی به ۱۴ نفر رسید که با توجه به گستردگی زوایای این پرونده، افزایش تعداد شاکی‌ها پیش‌بینی میشود.
دختران قربانی در دادسرای جنایی
شیشه‌های دودی‌رنگ پرایدی که سرنشینانش راز هولناکی را در آن پنهان کرده بودند. تمام خشم‌شان را در گلو پنهان کرده‌اند، هنوز دستانشان، صدایشان می‌لرزد از یادآوری آن روز سیاه. می‌ترسند از شیشه‌های دودی، از همه پرایدهای خاکستری.
سه دختر که زخم‌های عمیق و تحقیرآمیزشان آنها را فرسنگ‌ها از هم‌نسلان‌شان جدا کرد تا هیچوقت نتوانند مثل سابق به روزهای گذشته بازگردند. سه دختر ۲۷، ۳۲ و ۳۴ ساله با سرگذشت‌ها و دنیاهایی متفاوت، عجیب با هم همدردند. همدردی‌شان بار سنگین روایت ماجرا را سبک‌تر میکند با این حال می‌گویند دردشان شاید کمرنگ شود اما هرگز از بین نخواهد رفت.
نمی‌خواهند نامشان فاش شود؛ حق هم دارند. «بعد از این حادثه نامزدم مرا ترک کرد حالا اگر فامیل و دوستانم هم نامم را در لیست قربانیان ببینند لابد رفتارشان با من برمی‌گردد»؛ اینها را دختری می‌گوید که یکم تیرماه قربانی «گرگ‌های خاکستری» شد و بعد از آن هر روز زخم‌های بی‌مرهمش را در کنار سرزنش‌های نامزدش تاب آورد و دست آخر هم نامزدی‌اش به‌هم خورد تا با بار سنگین غم‌هایش تنها بماند.
تصویر سه قربانی تازه شناسایی شده این پرونده، تصویر عجیبی است. سه دختر قوی دور از مختصات زنانه‌شان، درباره پرونده‌شان مصمم و قوی صحبت میکنند. از آنها درخواست گفت‌وگو می‌کنم. میخواهم بدانم، اینکه چه کردند و بعد از این چه خواهند کرد؟! می‌گویند، شمرده و تلخ از آنچه بر سرشان آمد تا روزهای بعد و آینده نامعلوم‌شان. در لابه‌لای مرور خاطرات صحنه‌هایی هست که تک‌تک‌شان دیدند. لحظاتی که آرزوی مرگ کردند و بعد از آن روزی هزار بار مردند و زنده شدند.
نامزدم ترکم کرد
دختر ۲۷ ساله آن روز بعدازظهر از محل کارش بیرون آمده بود. می‌خواست از سردار جنگل به خانه‌شان در شهران برود که یک پراید خاکستری رنگ با شیشه‌های دودی در مقابلش متوقف شد، ادامه ماجرا را از زبان این قربانی ۲۷ ساله بخوانید:
چرا سوار این خودرو شخصی شدی؟
مشغول صحبت کردن با موبایلم بودم، زیاد حواسم به اطراف نبود. می‌خواستم زودتر به خانه‌مان برسم به همین خاطر وقتی یک پراید خاکستری رنگ مقابلم توقف کرد مسیرم را گفتم. فکر کردم مسافرکش شخصی است. تمام شیشه‌های خودرو به غیر از شیشه جلو دودی بود و من پسری را که در کنار راننده نشسته بود ندیدم اما راننده ظاهر آراسته‌ای داشت. به همین خاطر شک نکردم و سوار شدم.
وقتی سوار شدی چه اتفاقی افتاد؟
من همچنان درحال صحبت کردن با موبایلم بودم که شارژ تلفنم تمام شد. وقتی این موضوع را فهمیدند راننده به همدستش گفت «فرهاد برو عقب» در یک لحظه اتفاق افتاد. من را کف خودرو انداخت و شروع به ضرب‌وشتم کرد و بعد به من تجاوز کرد. موهایم را می‌کشید، به‌طوری که بعد از ۱۳ روز هنوز نتوانسته‌ام موهایم را شانه بزنم. سرم درد می‌گیرد و یاد آن لحظه می‌افتم.
کجا پیاده‌ات کردند؟
بعد از دو ساعت من را در جاده ساوه رها کردند. از خودروهای عبوری جاده درخواست کمک کردم و چون دیگر از خودروهای شخصی می‌ترسیدم و به هیچ‌کس اعتماد نداشتم، جلوی سرویس شرکت‌ها را گرفتم و آنها من را به پلیس‌راه تهران ساوه رساندند.
شکایت کردی؟
همان شب با گریه رفتم خانه‌مان و موضوع را با پدر و مادرم در میان گذاشتم و فردای آن روز برای طرح شکایت به اداره آگاهی رفتیم.
با این خاطرات تلخ چگونه زندگی می‌کنی؟
از همه ماشین‌ها می‌ترسم، حتی از سوار شدن به خودروی پدرم. هنوز باور ندارم که قربانی شده‌ام. نامزدم همیشه تأکید داشت که سوار خودروهای آرم‌دار شوم و من هم حرفش را قبول داشتم. هرگز تصور نمی‌کردم همین یک‌بار اشتباه تاوان سنگینی داشته باشد.
پس نامزد داری؛ او چه گفت بعد از این ماجرا؟
ترکم کرد. دعوایمان شد و هر بار به خاطر اشتباهم مرا سرزنش میکرد. گفت نمی‌تواند با این موضوع کنار بیاید و بهتر است جدا شویم.
خودت چه فکری می‌کنی؟
احساس می‌کنم این سرنوشت اگرچه تلخ بود اما من را یک قدم به خدا نزدیک‌تر کرد. خوشحالم که مثل خیلی از دخترانی که قربانی تجاوز می‌شوند سکوت نکرده‌ام. با قدرت پای شکایتم ایستاده‌ام حتی به قیمت از دست دادن خیلی از چیزهای خوب گذشته.
وحشت در زندگی‌ام رخنه کرده
۳۲ ساله است؛ قربانی دیگر دو متهم پرونده. از آن روز سیاه، روزهایش را می‌شمارد تا قبل از خبر دستگیری همه پرایدهای خاکستری را رصد میکرد تا شاید ردی از دو پسر متجاوز پیدا کند. بارها به اتوبان آزادگان رفت؛ همان جایی که بعد از تجاوز رهایش کرده بودند. با اینکه می‌گوید "ما دیگر آدمهای عادی نمی‌شویم"، اما امیدوار است. خیالش راحت‌تر شده، حالا دیگر ورق برگشته است؛ دو پسر شیشه‌ای که یک روز بزرگترین کابوس زندگی‌اش را رقم زدند حالا در چنگال قانونند.
از روزی که قربانی شدی بگو...
قبل از میدان پونک سوار شدم. هنوز پنج ثانیه از سوار شدنم نگذشته بود که ناگهان سرنشین کنار راننده خودش را به عقب خودرو انداخت. شروع به ضرب و شتم کرد و من با دستم به شیشه پنجره مشت می‌کوبیدم. به دوستش میگفت چکش را بده چکش را بده تا بزنمش. یک لحظه سرم را بالا بردم. اطراف خیابان ماموران راهنمایی رانندگی ایستاده بودند اما شیشه‌های خودرو آنقدر دودی و تیره رنگ بود که من را نمی‌دیدند. بعد به سمت اتوبان رفتیم و فرهاد در داخل خودرو من را مورد آزار و اذیت قرار داد.
کجا پیاده‌ات کردند؟
یک منطقه‌ای بود به اسم «صفا» در اتوبان آزادگان نزدیک پل ساوه.
چه‌کار کردی؟
با دوستم تماس گرفتم و همان شب از پزشکی‌قانونی نامه گرفتم و برای شکایت به پلیس آگاهی رفتم.
بعد از این حادثه روزهایت را چگونه می‌گذرانی؟
از لحاظ روحی زیاد لطمه دیدم. پیش مشاور رفتم.
خانواده‌ات می‌دانند؟
نه به کسی نگفتم. خجالت می‌کشیدم اما از طرفی نگرانم یک‌بار دیگر در یک خیابان دیگر دختران و زنان دیگری قربانی اینگونه جنایت‌های مشابه شوند به همین خاطر هر جایی که می‌روم این ماجرا را از زبان یکی از دوستانم تعریف می‌کنم تا دختران جوان بیشتر مراقب خودشان باشند.
قربانی دیگر زنی ۳۴ ساله و مادر دو دختر ۱۵ و ۱۲ ساله است. می‌گوید خدا را شکر که دخترانم به جای من قربانی این جنایتکاران نشدند. او هم مثل همه قربانیان در مسیر سوار شدن به تاکسی قربانی شد و حالا به‌عنوان یک مادر قوی، مصمم است تا با پیگیری شکایتش از همه زنان و دخترانی که از ترس آبرویشان سکوت کرده‌اند، حمایت کند.
پرونده سیاه این متهمان هر روز ابعاد تازه‌تری پیدا میکند. شاکیانشان درحال افزایش هستند و هنوز خبری از سرنوشت قربانیانی که احتمال دارد در گوشه و کنار شهر سکوت کرده باشند، وجود ندارد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
اینا حقشون اعدامه البته قبلش باید 1 شکنجه خوب بکشن ..
پاسخ ها
تویی که منفی دادی حتما" یکی مثل اونایی
شک نکن
همیشه وهمه جا گرگ هست این خانمها ودخترای جامعه هستند که باید خیلی زیرک وفهمیده عمل کنند و همچنین اکه قانونی هست که شیشه ماشین نباید دودی باشه واسه همین موقع هاس ولی برخورد نمیشه ..... اول خودمان را سرزنش کنیم بعد آنها را اعدام.........
باید اعدام کنن این موجودات پست تر از شیطان رو
این ها رو باید آتش زد.
باعث تاسف است که چگونه با وجود اینهمه ماموران راهنمایی رانندگی در سطح شهر ، با خودروئی که دارای اینگونه خلاف فاحش (دودی کردن شیشه ها برای مقاصد خاص) بدون هیچگونه مسئولیتی از آن میگذرند ، در اینجاست که احساس مسئولیت وانجام آن ارزش پیدا میکند ، آیا باید شاهد چنین مواردی باشیم ؟
فقط فقط مرگ این حیوونا . نمیخواد تو بوق و کرنا باشه ، فقط زمینو از سنگینی تن لششون راحت کنین
متهمان بدون ترس و با برنامه‌ریزی طعمه‌هایشان، را شکار میکنند... این جمله خیلی حرف داره!!!!
6ماه دیگه ازادن شک نکن
پاسخ ها
یه بار تلویزیون یه دزده رو نشون میداد که میگفت : هفدهمین بار دستگیر میشم.
توجه کنید : 17 بار دستگیر شده چند بار نشده بماند.
حق داری شاید ایناهم آزاد بشن.
1-شاکی خصوصی داره پس هیچوقت ازاد نمیشه
2-تازه اگه شاکی خصوصی رضایت بده از نظر جنبه عمومی جرم اینا اعدام میشن
در هرصورت اعدام...
حالا روز اعدام قیافشون مثل یک موش مظلوم میشه ، بعدم هم دل مردم میسوزه ، تازه دیدبان حقوق بشر هم میگه اعدام نه و ...
باید آنهارا به تعداد آزار و ازیتی که کردن اعدام کرد یعنی برای هر یک نفر یک اعدام
خداوکیلی باید سگ کش بشن تا درس عبرت بشه برای همه نامردای روزگار......اعدام کمه.....
پاسخ ها
واقعا حیف نیست اسم سگ باوفا رو روی اینها گذاشت تصویرشون باید پخش شود تا همه ببینند
باید توی یه بشکه اسید تجزیه بشن .اعدام کافی نیست
دلواپس ها کجایید؟
پاسخ ها
روي سر تو
خدا لعنت تون کنه
پاسخ ها
خب ایشالا برات عبرت بشه
متاسفانه وقتی توی یک شهر تاکسی ها همه دربستی کار کنند و سیستم حمل و نقل ۲۴ ساعته نداشته باشیم ، باز هم شاهد این اتفاق و اتفاقات مشابه خفاش شب و .... خواهیم بود .
بجای فحش وتصمیم گیری باید واسه دختر خانما درس عبرت بشه ک نمیشه ب هیچکی اعتماد کرد
پاسخ ها
منظورتون از اعتماد چیه اوانا خبر مرگشون مسافر کش بودند و خانمها مسافر سیستم حمل ونقل را شبانه روزی کنند عرض کردم 10 15 سال پیش گروه عقرب (یک راننده تاکسی و قصاب زنان بی دفاع را میدزدیندد مورد تجاوز و ازار جنسی قرار میدادند و سلاخی میکردند خدا به قربانیان این حادثه صبر بده و به اطرافیانشون شعور
خب اکثر دخترا فکر میکنند زرنگن و میخوان باهوش سرپسرا کلاه بذارن ک ب این روز میوفتن
آقا سیامک خیلی برات متاسفم .این خبر چه ربطی به کلاه گذاشتن سر پسرا داره آخه؟؟ به جای اخبار برو کتاب قصه بخون.
دختر ها باید یاد بگیرند از خودشون دفاع کنند با بیست سانت پاشنه نمیشه راه رفت چه برسه که از خودش دفاع کنه
ساغر جان فکرکنم توهم یکی ازاونایی
کوچولو
اون پسری که تصمیم گرفته از نامزد اش جدا بشه پیشه خودش چه فکری کرده ؟؟؟ اون دختره رنجی که داره میکشه واسه خودش بس نیست که اون هم با این کار بدتر اش کرد . اگر این اتفاق واسه خواهر مادر خودش می افتاد چی ؟ اون وقت چیکار میکرد .؟؟ یکی از جنس خودش به نامزد اش تجاوز کرده و خیلی راحت هم طلاق میگیره
پاسخ ها
اه دل اون دختر نمیذاره هیچ وقت یه زندگی عادی داشته باشه!
بهتر که یک همچین بی عرضه هایی را ول کنند رفتن تو ماشین شیشه دودی بعد هم نتونستن از خودشون دفاع کنند
ميگن شيشه كشيده بوديم حاليمون نبود وآزادميشن
ماموران راهنمایی رانندگی ایستاده بودن اونوقت شیشه اینقدر دودی بود که نتونستن ببیننش.مامورین عزیز خسته نباشید!!!!
به نظرمن ماهرچی میکشیم ازبی قانونی.چرابایدیک پراید شیشه هایش دودی باشه وهیچکس جلوشو نگیره.بی قانونی توایران بیدادمیکنه.
اینها رو باید در چندین مرحله در ملأ عام شکنجه کنن و بعد اعدام
این آشغالهای انسان نما نه انسان هستند و نه مرد بلکه پست ترین موجودات زنده هستند و برای عبرت کرفتن بقیه همفکرانشان و برای امنیت جامعه اعدام کمترین مجازاتی هست برای انها .باید در ملاء عام به زودی اعدام شوند و این کثافت کاریها اصلا ربطی به مصرف شیشه ندارد بلکه آنها با هوشیاری کامل و با فکر پلید و نیت شوم اقدام به انجام کارهای وحشی کرانه کردند خداوند بر آنها لعنت کند
پاسخ ها
خود کشیدن شیشه هم جرمه واین جور آدما چه خیری برای انسانیت دارن اینارو در ملاعام بخوابانند و....بعد بکشنشون
فاطما گلهای ایرانی ...بیایین از تو ایران و فاطما گلاشون فیلم بسازید .....فقط اعدامممممممممممممممممممممممممممممممممم
پاسخ ها
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
بدون هیچ ترحمی اعدامشان کنید این جانیان دیوانه را
چه زجری میکشن این قربانیان. بقول یکی از این خانما، اینها هیچ وقت نمیتونن به زندگی عادی برگردن.
بازم دمشون گرم که شکایت کردن تا دخترها و زنهای دیگه قربانی نشن
پاسخ ها
مگه قبلا زندگی عادی داشتند مورچه راهم که بگیری از خودش دفاع میکنه اینها تو ماشین داد هم نتونستن بزنند، بهتره برن بمیرن
بايد دست خانواده قرباني داد سپس اعدام
باید اعدامشان بکنند تادرس عبرتی برای سایرین گردنداما جند روز دیگر یه پارتی پیدامی کنند ومی گویند که شیشه کشیدند وبا چند شلاق وچند ماه حبس آزادشان می کنند وروز از نو000
عجب صبری خدا دارد...
فقط اعدام سریع بدون فوت وقت
پاسخ ها
اعدام بشن فایده نداره. زود میمیرن و هیچ زجری نمیکشن...باید زجرکش بشم بخاطره لحظه لحظه ی اذیتی که کردن
اینجاباید قانون داعش را پیاده کرد در یک قفس پراز آتش گذاشت تا با آبرو حیثیت وناموس یک دختر وآینده او بازی نشود
این هایی که به نظر دوستان منفی دادن فکر کنم از اقوام یا خود متجاوزین هستن.
این ها رو نباید به این راحتی اعدام کرد.باید اوندر شکنجه بدن تا خودشون خود کشی کنن.
این هایی که به نظر دوستان منفی دادن فکر کنم از اقوام یا خود متجاوزین هستن.
این ها رو نباید به این راحتی اعدام کرد.باید اوندر شکنجه بدن تا خودشون خود کشی کنن.
خیلی اعصابم خورد شد بیچاره دختر بیچاره پدر و مادرش چی میکشند نامزادش هرچند که براش سخته ولی باید تنهاش نگذاره و حمایتش کنه
موندم کی به بعضی پستا منفی میده!!!!
پاسخ ها
همینو بگو ....روانین دیگه
امثال متجاوزاااااااااااااااااااااا!!!!
خیلی جای تاسف داره در مرکز شهر تهران و روز روشن وای بحال بقیه جاهای خلوت تر و دنج خدا خودش رحمی بکنه به حال جامعه مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خدایا همه جوانامونا به راه راست هدایت کن از تمام فرزندان این آب و خاک محافظت کن.
دخترامون به عفت کامل حفظ کن
پاسخ ها
الهی امین
البته اینا که بویی از انسانیت نبردن و اسم آدم براشون زیادیه.... ولی یادمون باشه اگه اعدام چاره ی کار بود، باید الان مملکت ما از هر جرم و جنایتی تهی بود، که متاسفانه نیست ... اینا رو میشه تا ابد بدون تخفیف زندانی کرد، که برای جامعه هم خطری نباشن ... این حرفای شکنجه و .... واقعا خیلی عجیبه
برخورد قاطع وسریع با این پرونده ها با اشد مجازات راهکار مبارزه با هرزه های جامعه است
دراینکه این افراد کثیف و جانی هستند بحثی نیست اما یک سوال خواهرم مادرم برای چه سوارپرایدی می شوید که شیشه های آن دودی است دراین شرایط فقط فقط تاکسی های آرم دار اتوبوس شرکت واحد و مترو
ماتاکی باید ازاین اشباهات بکنیم و خودو خانواده خودمان رانابود کنیم
پاسخ ها
خود بنده هر روز از این مسیر سردار جنگل به شهران عبور می کنم ، هر نیم ساعت یک ماشیت آرم دار رد نمی شه ،شما از سر دلخوشی قضیه رو نگاه نکن
واسه همینه که دودی کردن شیشه ها با درجه تیرگیه بالای 30 درصد را پلیس ممنوع کرده و برخورد میکنه!
من یک خانم هستم که شیشه ماشینمو به تازگی 30 درصد دودی کردم. چطوره که این مذکرهای لاابالی را سوار کنم و داخل ماشین بکشمشون؟! خخخخخخخخخخ
حالا برید انواع جریمه های راهنمایی و رانندگی روببینین. آدامس خوردن راننده رو میبینن و جریمه میکنن.
ماشین های خوابانده شده توسط منکرات بابت دوتار موی راننده در نظر بگیرین.
چون بحث پوله
اما شیشه دودی که طبق قانون جرم هم هست دیده نشده.
اینا رو باید بندازن تو قفس شیرهای گرسنه با پخش مستقیم از تلویزیون
اونموقع که میگن شیشه دودی جریمه داره میگیرن وصدای مردم درمیاد همینه بلاها باید سرمون بیاد این مردم شدن هزار چهره چرا نمیزارن قانونهای دولت اجرا بشه... ودراخر اینا باید فقط اعدامشون کرد
با سلام.با احترام به همه خانم های پاکدامن ایران اسلامی،ولی باید بگم حق یه عده خانوماست چراکه بعضی هاشون واقعا ظاهر بدی دارند که باعث وسوسه هر چه بیشتر جنس مخالف میشه
پاسخ ها
دوست عزیز شما حتما به یک پزشک مراجعه کن و گرنه ممکنه شما هم تحریک بشی همچین کارایی بکنی واقعا متاسفم بابت این جور اظهار نظر ها که هنوز ما به جای محکوم کردن این عمل خشن و غیر انسانی به خانم ها میگیم که اشکال از شماست این طرز فکر شما با طرز فکر داعش اختلاف چندانی نداره
پیشنهاد می دم شما اصلا کلمه ی " حق" رو از ذهنت عبود ندی ، این کلمه مقدسه
اقا حامد با نظرت کاملا موافقم باید با این خانمهای بد حجابو ارایش کرده هم برخورد قانونی بشه اونا هم مقصرن بمیرن به حق این ماه عزیز
بعضی مردای هیز و کثیف امثال شما باید برید بمیرید که کنترل نکردن خودتون و گناه خودتون و گردن نمیگیرید.الهی سر مادر و خواهر خودتون بیاد که همچین نظری ندید..اون دنیا ازین خبرا نیست بگید ارایش کرده بودن چشممون چپ شد اقایون گرگ نما...شما از نسل داعشید.....خواهشا نظر منو حذف نکنید چون نظر کثیف بعضیارو درج کردید.
با سلام
متاسفانه مدت هاست ما شاهد بروز همچین مشکلاتی در جامعه هستیم و بایک تصمیم احساسی حکم به اعدام این افراد می دهیم در صورتی که به حل این مشکل هیچ کمکی نمی کند چون با اعدام این افراد تمام تقصیرات رو به گردن این افراد گذاشته ایم و سهمی که جامعه در به وجود آمدن این مشکل داشته توجهی نمیکنیم و بعد از مدتی با گذر زمان از یادهای فراموش میشود و دوباره این مشکل بروز می کند به امید روزی که جامعه و اجتماع و دولت ها نیز بابت به وجود آمدن همچین مشکلاتی محاکمه بشن و سهم تقصیرات خود را به عهده بگیرند
باید اعدام بشن ، ماشین با شیشه های دودی چه لزومی دارد ؟ پوششی برای خلافکاریست باید شیشه دودی خودروها هم جمع شود .
این افراد رو باید به چوب ببندن، بذار وسط شهر، مردم آتیش سیگارشونو رو با اینا خاموش کنن، تا بفهمن داغ یعنی چی، اگر اعدام کارساز بود تا الان باید راه چاره شده بود
این مسائل چیزی نیست بجز بی امنیتی.
نیرو انتظامی هم میدید اقدامی نمیکرد ...میگن قانون دستشون رو بسته...قربانی بعد از اینکه بیچاره شد باید بره دادگاه شکایت کنه
فقط اعدام...........
بنظرم بجای این همه بحث و تبادل نظر
بهتر هست اقدام به تهیه اسپری فلفل و شوکر و ... برای افراد خانواده بکنیم
کسی که عرضه نداره از خودش مواظبت کنه بره بمیره ، کافی بود فقط شش ماه ورزش میکردند 2 تا فن دفاع شخصی یاد میگرفتن ، از اول دختر هایمان را برای قرطی بازی و گرفتن مهریه بزرگ میکنیم نه برای زندگی
پاسخ ها
ضمن همدردی با این عزیزان، باید بگم کاملا با این نظر موافقم، . از همه دختر ها و پسر های این جامعه میخواهم مواظب خودشان باشند و اصول محافظت از خود و خانواده اشان را یاد بگیرند در تمام مسائل مثل رد کردن پیشنهاد مواد مخدر تا دفاع در برابر متجاوز
اعدام
واقعا چه آدامایی پیدامیشن مگه ناموس ندارن البته راهنمایی هم باید دراین زمینه سخت گیریهای زیادی بکند این ماشینارو متوقف کنن چه اتفاقات زیادی میافته داخل این ماشینا
اساس ماده 82 قانون مجازات اسلامی، حد زنای به عنف اعدام است. این ماده كه دارای چند بند است، می گوید:' حد زنا در موارد زیر قتل است و فرقی بین جوان و غیر جوان و محصن و غیرمحصن نیست .... بند د - زنای به عنف و اكراه كه موجب قتل زانی اكراه كننده است.'
به این ترتیب قانونگذار، مجازات سنگینی برای این جرم تعیین كرده است.
بر اساس ماده 82 قانون مجازات اسلامی، حد زنای به عنف اعدام است.
باید متهم در نزد قاضی 4 بار اقرار کند و اقرارهای وی در نزد پلیس ملاک رای قاضی نیست. همچنین طبق ماده 120 قانون مجازات اسلامی یکی از شرایط اثبات زنا، علم قاضی است که از طریق متعارف حاصل می شود، یعنی این که قاضی می تواند با توجه به اقرارهای کسانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند و سایر قرائن و شواهد، جرم متهم را زنای به عنف تشخیص داده و حکم صادر کند.
اعدام . نه اعدام معمولی. اعدام به شیوه های داعش . کاملا کارشناسی شده و به بدترین روش
برای این کثافت ها اعدام خیلی کمه. این ها باید با زجر کشته شوند آنقدر زجر بکشند تا بمیرند
اونام تو زندگی ادم بدبختی هستن ببین روزگار با اونها چه کرده که اونهام این کارها رو کردن وگرنه ادمی که تو یک محیط فرهنگی سالم خانواده سالم اجتماع سالم زندگی کنه واقعا دست به این کار میزنه پس مگه با اعدام درست میشه همیشه اعدام اخر راه حله ولی برای تکرار نشدن برای امنیت دختران و زنان باید یک فکری کنیم که دیگر این موضوع تکرار نشود
به نظر من هم اعدام چه فایده دارد باید تا ابد زندان باشند
منم اعتقاد دارم نباید به این آسونی بمیرن.باید جلویه همه مردم شلاق بخورن.اونم چندین و چند مرتبه.باید از خود قربانیان درخواست بشه خودشون حکم رو اجرا کنن.دست آخر هم اعدام.به تعداد هر قربانی باید یک بار حکم شلاق بدن به دست همون قربانی هم باید اجرا بشه.جلویه همه مردم.دست آخر هم اعدام.و از این به بعد هم باید هم فرهنگ سازیمون رو بیشتر کنیم و هم امنیت خیابونهامون رو.بررسی مسائل اجتماعی هم که باعث میشه آدمهای اینجوری بوجود بیان هم توی مرحله بعد قرار میگیره.
ما خودمان بدتر از اینا هستیم ولی ب ی شکل دیگه پس زیاد نباید جانماز اب بکشیم