۲۴۲۱۶۴
۱ نظر
۵۰۴۸
۱ نظر
۵۰۴۸
پ

«هانیبال» یک ضدقهرمان جذاب و دوست داشتنی

سریال «هانیبال»، سریالی متفاوت با نسخه های هالیوودی اش، به ما نشان می دهد چه طور از یک قصه خشونت بار دهه هشتادی، ضدقهرمانی جذاب و دوست داشتنی می توان ساخت.

مجله روشن - آرش رضایی: سریال «هانیبال»، سریالی متفاوت با نسخه های هالیوودی اش، به ما نشان می دهد چه طور از یک قصه خشونت بار دهه هشتادی، ضدقهرمانی جذاب و دوست داشتنی می توان ساخت.

داستان هانیبال بار دیگر به تصویر درآمده است؛ تصویری در حرکت که داستان و وقایع کتاب را شرح می دهد. تصویری برآمده از سری رمان های «توماس هریس» و شخصیت شناخته شده و محبوب داستان های او، «هانیبال کلتر».

پیش از این، اقتباس های فراوانی از کتاب تومان هریس دیده بودیم. اقتباس هایی که تحت عنوان «سکوت بره ها» و «شکارچی انسان»، «هانیبال» و... در عرصه سینما شناخته شده هستند. اما این بار کمی اوضاع فرق می کند. چه به لحاظ سبک و سیاق ساخت و تولید، چه به لحاظ شیوه اقتباس از سری داستان های آن. این بار داستان هانی بال در هیات سریالی چند فصلی در حال ساخت و تولید است. پروژه ای که در شبکه NBC کلید خورد اما در بین راه با حرف و حدیث ها و موانعی مواجه شد و در نهایت با حمایت مستقیم مسوولان تراز اول این شبکه، ساخت آن ادامه یافت.

«هانیبال» یک ضدقهرمان جذاب و دوست داشتنی

به هرحال نمایش خشونت در این سریال کماکان جزو جنجال برانگیزترین موضوعاتی است که یک شبکه غیرکابلی هم چون شبکه NBC می تواند خود را با آن درگیر کند و به تعبیر دیگر، ریسک بزرگی برای این شبکه در ابتدا محسوب می شد. قاعده در این سریال این است که علاوه بر متعهدبودن به نسخه مکتوب داستان های هانیبال لکتر، خشونت مستتر در این داستان ها را کاملا متفاوت با نسخه های هالیوودی آن، مشاهده کنیم. تاکیدهایی که با فریزکردن تصاویر بر خون و فوران آن در طی قسمت های مختلف سریال، مخاطب را شوکه می کند، دلیلی است بر این مدعا. این بار هانیبال را متفاوت می بینیم.

یک ضدقهرمان جذاب و دوست داشتنی

ایفای نقش هانیبال، ضد قهرمان جذاب و دوست داشتنی قصه توماس هریس، که پیش از این آنتونی هاپکینز نقش آن را در «سکوت بره ها» و نسخه ای دیگر بازی کرده بود، در این سریال، بر عهده بازیگر موفق دانمارکی Mads Mikkelsen است. بازیگری که در فیلم The H بسیار درخشان ظاهر شد و شهرتی جهانی کسب کرد. هانیبال، آدم ناهنجاری برآمده از رمان های جنایی خشن دهه ۸۰ آمریکا است، بازمانده ای از فروریزی ارزش های فردی و اخلاقی آن دوران. او تنها زندگی می کند، تنها کار می کند و اصولا همه الگوهای معمول و نخ نمای معیشتی فرهنگ مدرن را کنار گذاشته است.

«هانیبال» یک ضدقهرمان جذاب و دوست داشتنی

هانیبال سعی می کند با آدم خواری بخشی از این میراث مصرفی بشر را ببلعد. او باور دارد که با این شیوه رنج بشر را فرو می برد. «مدس مایکلز» (هانیبال) در این مجموعه روان شناسی فوق العاده است که در بررسی پرونده های جنایی علاوه بر مشاوره دادن به اف بی آی، نقش روان شناس مخصوص بازرس ویژه اف بی آی را نیز برعهده دارد.

بازرسی که استعدادهای منحصر به فرد دارد و استعداد او، این نیرو را برای سازمان عنصری بسیار ارزش مند کرده است. این بازرس که نقش آن را Hugh Dancy ایفا می کند، با حاضرشدن بر سر صحنه جرم و برقراری نوعی ارتباط خاص با روحیات قاتل، می تواند جنایت انجام شده را با تمام جزییاتش بازنمایی کند و از این لحاظ در حل پرونده های جنایی فعالیت او بسیار کارآمد محسوب می شود. اما این بازنمایی های ذهنی، بازرس ویژه را دچار اختلال های روانی می کند که از این جا به بعد با کمک گرفتن از هانیبال به عنوان روان شناس، قرار است بر این ضایعه روانی فائق شود. شاید به جرات بتوان گفت که از این جای ماجرا و نزدیک شدن این دو کاراکتر به هم قصه اصلی و جذابیت برآمده از آن، در حال آغازشدن است.

شمس و مولانا یا قاتل و اف بی آی، روان پریشی های دو شیدا

ارتباط یک قاتل زیرک و سریالی با یک مامور ویژه اف بی آی و جلسه های درمانی در دفتر هانیبال و دیالوگ های جذاب این دور (از ابتدای فصل دوم)، سریال هانیبال را کاملا جاافتاده کرده است. مراوده و موقعیت این دو شخصیت در فصل دوم تا جایی پیش می رود که ما نوعی رابطه مرید و مرادی می بینیم؛ البته از آن نوع مرید و مرادی که، در نظر بگیرید دو تا آدم که قطب مخالف هم باشند، ناگهان با یک دیگر رفیق گرمابه و گلستان شوند. ماجراهای شمس تبریزی عارف و مولانای شاعر را که حتما شنیده اید؛ مثل آن دو.

«هانیبال» یک ضدقهرمان جذاب و دوست داشتنی

حالا آقای قاتل و مامور ویژه خیلی شبیه آن مرید و مرادی از آب درآمده. دو قطب مخالف، شده اند محرم اسرار هم. دیالوگ هایی که در لفافه به هم می گویند، می شود افشاگری درونیات شان.

پس هرچه ما در فصل یک هانیبال با انواع و اقسام جنایات عجیب و غریب مواجه هستیم؛ درعوض، در فصل دو با تصاویر نمادین و مکان هایی که مکالمه دو نفره این دو نقش آن را می سازد، سروکار داریم. مواجهه ای که دیالوگ ها را تا عرش بالا می برد. به تعبیری دیگر ما محصور چالش های دو آدم به هم ریخته می شویم. فصل دوم سریال هانیبال، فصلی است که برایان فورلر بار دیگر قدرتش را در کارگردانی یک مجموعه تلویزیونی ثابت می کند و قابلیت هایش را به رخ بیننده می کشد.

آقای آدم خوار، استاد بلاغت

اما برگردیم به روحیات هانیبال، هانیبال لکتر عاشق انواع هنر است. هنر موسیقی، نقاشی، آشپزی و متخصصی تمام عیار در حوزه پژوهش و تاریخ هنر. او هرچه می کند و می گوید، دنیایی از استدلال و بحث بر آن سوار می دارد. می داند که چه می گوید چرا کاری را می کند. استاد بلاغت است. گوشت انسان و آدمخواری هوش و تیزبینی او را ورای باورهای معمول و مرسوم برده است. همیشه از دیگران چند قدم جلوتر است.

کشتن برای او فرقی ندارد با خلق کردن. خب... آدم غریبی است دیگر. او می کشد تا برای قداست حیات و گوش به زنگ بودن آن نکوداشتی برپا کرده باشد. قتل برای او یک مراسم باشکوه است. نمادهایی که هنگام کشتن و مثله کردن این و آن از خودش بر جای می گذارد، نشان دهنده باوری عجیب به آیین است که انگار خودش آن را پایه ریزی کرده و حالا اجرایش می کند؛ سلوکی که او در انحصار خود دارد.

«هانیبال» یک ضدقهرمان جذاب و دوست داشتنی

او انتخاب شده تا آن سوی مرز عاطفه، نفس بکشد. قاتلی است که کشتن دیگران را مقدس جلوه می دهد تا آنجا که انگار حیات بخشیده است. او فکر می کند که «مرگ از همه ما یک فرشته می سازد.» تنها کسی که می تواند کم به او نزدیک شود یا بخشی از وجود او را درک کند، نقش مکملش، همان مامور ویژه اف بی آی است. کسی که در مرزی خطرناک قدم بر می دارد. مرزی که امکان فروغلتیدن او را هر لحظه هشدار می دهد. اما «ویل گرام» (مامور ویژه) به شکل لجوجانه ای سعی دارد نقش مسیح را ایفا کند. او بر تیغ فروغلتیدن به جهان و باورهای هانیبال قدم بر می دارد. کسی که در یک قدمی هانیبال شدن، هم چون جن زده ها تلوخوران پیش می رود.

قاتل- کارگردان سریالی، با دیالوگ های فلسفی

به هر حال اگر می خواهید صحنه جرم و جنایت هایی را نگاه کنید که هم چون یک اثر هنری از سوی قاتل کارگردانی شده است، فصل اول هانیبال را به شما پیشنهاد می کنم. اگر می خواهید دیالوگ های به اصطلاح فلسفی و چالش برانگیز قاتلی سریالی را همراه با جلوه های تصویری بی بدیل نگاه کنید، فصل دوم سریال را به شما پیشنهاد می کنیم و اگر می خواهید بدانید جمع حاصل این دو فصل چه می شود، باید پای فصل سوم این مجموعه بنشینید که هنوز ادامه دارد و به شما قول می دهیم که کارگردان تا جایی که بتواند در این فصل شما را غافل گیر خواهدکرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • پری

      عالی ترین سریاله

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج