۲۴۹۷۱۶
۱ نظر
۵۰۰۸
۱ نظر
۵۰۰۸
پ

قصه آقای کارگردان و پسرش

حامد، تنها پسر داود میرباقری است. او که ۳۳ ساله است، حدود ۲۰ سال در کنار پدرش کار هنری کرده؛ از نقش های کوچک تا نقش امیر علی در شاهگوش که نقش مهمی بود.

قصه آقای کارگردان و پسرش





مجله همشهری جوان: حامد، تنها پسر داود میرباقری است. او که 33 ساله است، حدود 20 سال در کنار پدرش کار هنری کرده؛ از نقش های کوچک تا نقش امیر علی در شاهگوش که نقش مهمی بود. حامد که در چند کار آخر پدر، دستیار کارگردان بوده، در فکر ساخت اولین فیلمش است. پدر و پسر از فضای کارشان می گویند.

بخش عمده ای از کار شما فضایی است که با حامد پسرتان تعامل دارید؛ هم سر صحنه هم در فضای خانوادگی، احتمالا شما هم در خانه و هم در محیط کار زیاد با هم بحث و مشورت می کنید. این فضا چگونه است؟

- میرباقری: در خانه اصلا فرصت پیدا نمی کنیم که یکدیگر را ببینیم، بیشتر وقت ها سر کاریم.

- حامد: البته سر کار هم اصلا شبیه پدر و پسر نیستیم.

- میرباقری: من تا همین اواخر یادم نمی آید نشسته باشم و با حامد حرف زده باشم و درد دل کرده باشم. این اواخر گاهی فرصت شده درباره اینکه مطالعه اش را بیشتر کند، حرف بزنم و کتاب جذابی را معرفی کنم. گاهی پیش آمده درباره توقعاتم حرف زده باشم و برخوردی شده و دعوایش کردم. در خانه خیلی مجال پیدا نکرده ایم که با هم گفتگو داشته باشیم.

قصه آقای کارگردان و پسرش

رابطه تان با الهه خانم دخترتان هم به همین شکل است؟

- میرباقری: الهه قضیه اش فرق می کند و نوع رشته تحصیلی اش باعث شده به جهان من نزدیکتر شود. حامد از حیث و وجه دیگری این کار را کرده است. شکر خدا می بینم که روز به روز دارد به من نزدیکتر می شود. قلم و نوشته هایش این را می گوید. من و حامد بیشتر بده بستان تجربی و عملی داریم. حامد بدون مبالغه ۲۰ سال است که کنار من ایستاده و دستیاری می کند.

بعضی وقت ها به او می گویم که من وقتی هم سن تو بودم سه چهارتا کار ساخته بودم ولی متاسفانه شرایط و فضایی به وجود آمده که فکر می کنند پارتی بازی است. من بارها به حامد گفته ام که خودش هر کار می تواند بکند. باید خودش توانایی ها و استحقاقش را ثبت و ضبط کند.

من اگر امکانی به او بدهم ممکن است سوء تعبیر شود. در واقع حامد ۲۰ سال است در این حوزه جان کنده است. من یک دوره خیلی طولانی اصلا حامد را نمی دیدم. فقط سر صحنه لحظاتی از دور می دیدم که درگیر کار است. صبح زودتر از من، ساعت پنج می رفت سر صحنه و شب دیرتر از من برمی گشت. من یک قضیه ای را بعدها در خاطرات حامد فهمیدم. سر کار مختار فهمیدم که چقدر بی رحم هستم! صحنه ای بود که حامد پنج ساعت به چوب (شکل صلیب) بسته شده بود و چیزی نمی گفت و من اصلا حواسم نبود.

قصه آقای کارگردان و پسرش

- حامد: این یکی از خاطرات خوب من است. خب شرایط اینطور ایجاب می کرد. خصوصا اینکه دیر هم کرده بودم و باید سکوت می کردم.

- میرباقری: من فکر می کردم که خب هنرپیشه است دیگر باید بماند. یک بار فخیم زاده این خاطره را نقل کرد که «اوخ اوخ با پسرش که این کار را می کند، ببین با ما چه می کند!» من واقعا لحظه ای که این کارها را می کردم اصلا فکر نمی کردم که این پسرم است و ممکن است او را از دست بدهم. یک بار دیگر هم سر همین کار، حامد در نقش وهب سقوط خیلی بدی داشت. آن لحظه تازه احساس کردم این پسر من است.

واقعیت این است که رابطه من با حامد اینطور بوده و من می خواستم که خودش رشد کند. این کارها سخت است ولی اگر با کار ارتباط برقرار کنید، لذت خاص خودش را دارد. چیزی که آسان به دست بیاید، آسان هم از بین می رود. فکر و اندیشه ای که سخت به دست می آید، بیشتر ماندگار است. من احساس کردم از جایی که حامد به این کار علاقمند شد باید یک مسیر طبیعی و تجربی را طی کند چون من خودم این سختی ها را کشیده ام.

- حامد: من یادم است سر نمایش پرده عاشقی دلم می خواست جای یکی از این نقش ها باشم و پدرم گفت برو هر کاری می خواهی بکن. من رفتم با خانم مفید حرف زدم و اینجوری شد که وارد کار شدم.

قصه آقای کارگردان و پسرش

این درگیر شدن با فضای پدرت به خصوص اینکه تک پسر هستی چطور ایجاد شد؟ هیچ وقت نگفتی این چه کار سختی است که پدرم دارد؟

- حامد: نه، من واقعا این سختی و این کار را دوست دارم. وقتی به کاری علاقه داری، با اشتیاق آن را انجام می دهی. سر مختار هم همینطور بود. پنج سال کار کردیم. من آمدم که دستیاری کنم. دستیار سه شدم. آقای کریمی بود و اصغری و من. من تا به حال دستیاری نکرده بودم. نمی دانستم قضیه چیست. آنها بیشتر درگیر کار خودشان بودند و من بیشتر از طرفی به طرف دیگر می دویدم. تلاش کردم خودم یاد بگیرم. بعدها که شدم دستیار دو، وظایفم سنگین تر شد. علاقه ام هم بیشتر شد و بیشتر پیگیر شدم.

- میرباقری: بالاخره من وقتی به عنوان دستیار یک با حامد کار می کنم، می فهمم که چقدر رشد کرده است. من الان با اعتماد می توانم بگویم صحنه را بچیند و من بگیرم. در بیشتر اوقات پیشنهادهایش نود درصد درست است. روح مطلب را فهمیده. همین میزان نزدیکی فکری برای من یک نعمت است وقتی مطلبی را می نویسم و می دهم به حامد می بینم که ذهنیتش نود درصد با من یکی است.

من سیر تلاش حامد و منطقی و تجربی می دانم. امین که در دو یا سه کار کنار من بوده، می تواند شهادت بدهد که هیچ وقت تبعیضی برای حامد قائل نشده ام چون اگر غیر از این عمل می کردم، برایش دلسوز نبودم. باید این مسیر را با تجربه و سختکوشی طی می کرد و به آن می رسید تا شخصیت هنری اش بتواند شکل بگیرد. اگر غیر از این عمل می کردم، در حق اش ظلم کرده بودم. کسی که مسیر را ناقص یا با وابستگی و پارتی طی کند، خیلی زود به ته خط می رسد. امروز فکر می کنم حامد به بلوغ و بالندگی رسیده است.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • مهدی

      با عرض معذرت فکر کنم فیلمسازی کنه بهتر باشه تا بازی اصلا بازیگر خوبی نیست فن بیان و ری اکشن هاش خیلی ضعیفه

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج