۲۶۳۵۱۳
۱ نظر
۵۰۰۹
۱ نظر
۵۰۰۹
پ

فیلم بازی با برترین ها: «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» و «خداحافظی طولانی»

«فیلم باز» از این پس با اولویت به فیلم های قابل توجه در حال اکران و یا عرضه شده در نمایش خانگی می پردازد، البته فیلم های خارجی را هم در این بخش جای خواهیم داد.

برترین ها - ایمان عبدلی: «فیلم باز» از این پس با اولویت به فیلم های قابل توجه در حال اکران و یا عرضه شده در نمایش خانگی می پردازد، البته فیلم های خارجی را هم در این بخش جای خواهیم داد. در «فیلم باز» ممکن است از هنر و تجربه بنویسیم، امکان دارد برای یک فیلم جداگانه بنویسیم و به یک فیلم در حد یک پاراگراف توجه کنیم و امکان های دیگری هم هست؛ مثلا از فیلمی قدیمی بنویسیم، یک فیلم کلاسیک یا یک فیلم ایرانی متعلق به دهه ی چهل با بار نوستالژیک. تنها چیزی که سری های «فیلم باز» را بهم پیوند می دهد، سینما است.

«چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» که در بخش نگاه نو جشنواره فجر تمجید شد و به تازگی روی پرده آمده و «خداحافظی طولانی» که اکران محدودی در هنر و تجربه داشته و این روزها درنمایش خانگی دیده می شود دو فیلم شماره ی اول «فیلم باز» هستند.

«چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت»

روایتی ایپزودیک از سیمای فقر که در سه کاراکتر؛ جلال، لیلا و ستاره تکثیر پیدا کرده است. « چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» در میان فیلم های که از فقر گفته اند موقعیت ویژه ای دارد، زیرا فیلم موفق می شود از فقر بگوید و به دام شعار زدگی نیفتد و خب این موفقیت کمی نیست ، گرچه به نظر از لحاظ مصالح داستانی کمی فقیر به نظر می رسد اما همین ایده ی مختصر هم به مرور و با گذشت زمان به خوبی بسط پیدا می کند.

فیلم بازی با برترین ها: «چهارشنبه 19 اردیبهشت» و «خداحافظی طولانی»

جلیلوند با استفاده از ایده ی بکری که داشته از لیلا شروع می کند روایت اول موقعیتی به شدت سمپات و همدلانه است، کیست که با موقعیت زمین خوردن یک مرد و ناتوانی محضش همدلی نکند؟! در این ایپزود مورد ویژه بازی فوق العاده وحید جلیلوند است، که ناتوانی را منحصر به ژست های فیزیکی نکرده و در کلوزآپی که در رختخواب از او داریم بیشتر در می یابیم که این ناتوانی به شکلی پخته تر و با ظرافت اجرا شده است و چه بسی اگر روایت اول با چنین بازی ای همراه نمی شد، با ریتم یکنواخت و کندی که دارد آزاردهنده میشد. روایت با جمله ای که لیلا خطاب به همسرش می گوید پایان می گیرد: «خیلی بی معرفتی»

فراز فیلمنامه در روایت دوم گنجانده شده است: داستانی جوانانه و البته آمیخته با قضاوت، این بار موقعیت پیچیدگی بیشتری دارد و با ریتم سریعتری مواجهیم. لیلا تمام خانواده اش را از دست داده با خانواده ی عمه اش زندگی می کند و پنهانی و دور از چشم آنان به عقد جوانی در می آید. داستان به سبب فضایی که دارد تماشاچی را درگیر می کند و رفته رفته ذهن مخاطب را به سمت لایه های درونی ایده ی متعهد و به شدت اجتماعی فیلم سوق می دهد.

فیلم بازی با برترین ها: «چهارشنبه 19 اردیبهشت» و «خداحافظی طولانی»

تنها ایراد قابل ذکر این روایت شاید تلخی عامدانه ای است که به ذهن مخاطب تزریق می شود وگرنه دیگر اجزا در این بخش قدرتمند و جاندار است؛ بازی برزو ارجمند، هشت دقیقه ای که برایش ۱۸ کیلو وزن کم کرده ومطمئنا در متفاوت های کارنامه اش جای می گیرد، در کنار نقش آفرینی آفرین عبیسی در یک جایگاه ضد قهرمان وهمچنین بازی قابل قبول سحر احمد پور که حداقل های بازیگری را درکار درآورده است. پر اکت ترین روایت داستان از قضا شروع درگیر کنندگی ذهن است، این روایت هم با یک ایده ی متقارن پایان می گیرد؛جایی که نامزد ستاره پشت شیشه های اتاق ملاقات به او می گوید: «خیلی بی معرفتی»

فیلم بازی با برترین ها: «چهارشنبه 19 اردیبهشت» و «خداحافظی طولانی»

روایت پایانی که در جهت عمق دادن به انگیزه ی شخصیت ها کار شده است، ما را بیشتر از لایه های سطحی فیلم جدا می کند و به عمق می برد، در این روایت گاها حتی از پوسته ی اجتماعی جدا می شویم و در سکانس انتخاب فرد تصاحب کننده ی پول فیلم حتی به مایه های فلسفی چون: قضاوت، تشخیص، انتخاب و...نزدیک می شود. پرداخت کاراکتر اصلی داستان (جلال آشتیانی) و آشنایی با انگیزه اش با بازی خوب امیرآقایی از نکات دلنشین فیلم است گر چه که در این روایت دوباره ریتم کندتری در داستان مشاهده می شود اما جمع شدن داستانک ها حول محور مرکزی که در روایت های ایپزودیک عموما با اشکال مواجه است در این فیلم به گونه ای اجرا شده که معایب این بخش را می پوشاند. در مجموع «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» اثری قابل قبول است که اگرچه غمگین است اما سانتی مانتال نیست.


«خداحافظی طولانی»

«خداحافظی طولانی» به دو نیمه تقسیم می شود؛ نیمه ی ابتدایی که بیشتر ذهنی و درونی است و در واقع بازتاب درونیات یحیی است و نیمه ی دومی که عینی و واقعی است و در دنیای پیرامونی می گذرد. داستان مرد میانسالی که مرتکب جرمی می شود که تا پایان رهایش نمی کند، در نیمه ی ابتدایی رخوت و سنگینی و کندی به عمد در روایت تزریق شده، در واقع با تکرار ملال آور ریتم زندگی روزمره ی یحیی ما با اتمسفر کارگری فیلم آشنا می شویم، نگاه فیلمساز به فضایی که پیش رویمان می گذارد دلنشین و دوست داشتنی است، گرچه که کمی آمیخته با دیدگاه روشنفکری است. فیلمساز در روندی آرام ما را به سمت یک قضاوت و پیشداوری می برد.

فیلم بازی با برترین ها: «چهارشنبه 19 اردیبهشت» و «خداحافظی طولانی»

شرح دنیای کارگری و ارتباط عاشقانه ی یحیی و ماهرو و واکنش های غیر منطقی برادر ماهرو آشنایی با کاراکترها و پرسش های فراوانی که مخاطب را دچار سرگیجه می کند. مورد قابل انتقاد شخصیت الکن و پرداخت نشده ی «ماهرو» است که با کم گویی و فقدان پرداخت کافی، روند ارتباط مخاطب با داستان را دچار سکته می کند، نیمه ی ابتدایی چند درگیری هم دارد که آمیخته با نوعی کلافگی است و بیشتر از آنکه خشن نشان دهد، مضحک به نظر می رسد.

فضای کارخانه و خانه، شکل برخورد اطرافیان؛ از کارگران تا همسایه ها، شیوه ی عاشقیت یحیی و ماهرو که دائما در کنار ریل های راه آهن و حرکت قطار (در این وضعیت قطار کارکردی نماد گرایانه دارد که تغییر وضعیت و انتقال متذکر می شود) نمایش داده می شود و البته بسیار شاعرانه و موفق اجرا شده است بخش پر رنگ فیلم در نیمه ی ابتدایی است.

فیلم بازی با برترین ها: «چهارشنبه 19 اردیبهشت» و «خداحافظی طولانی»

بزنگاه روایت، سکانس بیمارستان است؛ جایی که روایت دچار دگردیسی می شود و دقیقا از همین جا هنر بازیگری سعید آقاخانی بیشتر عیان می شود. استیصال، عذاب وجدان و نیرویی ناخواسته برای اعاده حیثیت، احساساتی است که آقاخانی در بازی اش بروز می دهد و با توجه به مبمیک مناسب صورتش، ابعاد دیگری از توانایی بازیگری که در طنز محصور بود را در می یابیم؛ و اما مخاطبی که قضاوت هایش را از دست رفته می بیند، یحیایی که به نظر بی وفا می رسد، ما را دچار چالشی اساسی می کند.

فیلم بازی با برترین ها: «چهارشنبه 19 اردیبهشت» و «خداحافظی طولانی»

او شکل تازه ای از دوست داشتن را نمایش می دهد؛ «اتانازی در جهت عشق» و قلاب اساسی داستان شاید همین باشد؛ جایی که پدر طلعت و شکل دوست داشتنش در مقابل شیوه ی عشق ورزی یحیی قرار می گیرد، کدامشان عاشق ترند؟! در غیاب قطعیت، ذهن بیننده به شدت درگیر می شود و موسیقی و ریتم آرام فیلم به این درگیر شوندگی کمک شایانی می کنند، خصوصا آن میخی که از دیوار کنده نمی شود و استعاره ای است از وجود ماهرو که از یاد و خانه ی یحیی جدا نمی شود، به مانند رد قاب عکس ماهرو که قلموی یحیی نمی تواند جایش را بپوشاند.«خداحافظی طولانی » تا حدی یادآور اوج کارنامه ی فرزاد موتمن است؛ « شب های روشن»
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • nazli

      سلام، ممنونم، بخش خوبیه، خسته نباشید.

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج